رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

دسته بندی داستان کوتاه

  • ابن سینا و ابن مسکویه (از کتاب داستان راستان) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۸ ابو علی بن سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود که علوم زمان خود را فرا گرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سر آمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابو علی بن مسکویه،دانشمند معروف آن زمان ، حاضر شد. با... ادامه مطلب
  • فرشتگان چگونه قاضی را تسلی خاطر دادند (از کتاب داستان ها و پند ها) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۸ در بنی اسراییل یک نفر قاضی بود که پسرش از دنیا رفت،او بسیار ناراحت شد و بسیار بی تابی می کرد.دو فرشته(به صورت انسان)نزد او برای طلب قضاوت آمدند.یکی از آن ها گفت:گوسفندان این مرد به زراعت من آمده اند و آن را خراب نموده اند.دیگری گفت:این زراعت در... ادامه مطلب
  • زن در زندگی اجتماعی (از کتاب مرد شرقی اثر عزیز نسین) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۷ شرکت زن ها در کارهای اجتماعی و اثر آن در خوشبختی خانواده یکی از مسائل مهم اجتماعی است که طرفداران و مخالفین پر و پا قرص دارد . مخالفین عقیده دارند که (شرکت زن در کارهای اجتماعی مانع خوشبختی و سعادت خانواده ها است). “حرف از این مزخرفتر نمی... ادامه مطلب
  • شرمندگی ابوعلی سینا (از کتاب داستان ها و پند ها) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۷ ابوعلی سینا که از نوابغ معروف جهان و افتخار بزرگ اسلام و ایران است،روزی با اسکورت وزارت از جایی می گذشت.کناسی را دید که مشغول پاک کردن توالت است و این شعر را می خواند: گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر تو جهانت ابوعلی با... ادامه مطلب
  • پسرم بهترین تسلیم را به من داد (از کتاب داستان ها و پند ها) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۷ اسکندر که او را فاتح سی و شش کشور می خوانند،هنگامی که در بستر مرگ افتاد،به فرمانده ی سپاهش گفت:وقی که من از دنیا رفتم ،جنازه ام را به اسکندریه ببرید و به مادرم بگویید مجلس عزای مرا به این ترتیب تشکیل دهد: اعلام کند که همه ی مردم... ادامه مطلب
  • درس عبرت (از کتاب داستان ها و پند ها) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۷ مروان بن محمد بن مروان بن حکم،آخرین خلیفه بنی امیه بود که به دست عباسیان در سال ۱۳۲ هجری کشته شد.او همانند اجداد ناپاکش،خیلی ظلم کرد.یکی از ظلم هایش این بود که زبان یکی از غلامانش را برید و به دور انداخت،گربه ای آمد و آن زبان را خورد.... ادامه مطلب
  • گدای اصل و نسب دار! (از کتاب مرد شرقی اثر عزیز نسین) توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۷ آخ… آخ… آخ… تمام مشتری هایی که توی قهوه خانه “بیازت” زیر سایه درخت ها نشسته بودند یکدفعه سرشان را به طرفی که صدای گریه می آمد برگرداندند. آنجا یک زن چادری که سفت و سخت خودش را توی چادر پیچیده بود یکریز گریه می کرد و صدایش قطع... ادامه مطلب
  • از شانسی که در زندگیت یک بار بهت رو میده مواظبت کن! توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۶  یک خانم ۴۵ ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود .در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسیدآیا وقت من تمام است؟ خدا گفت:نه شما ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگه عمر می کنید.... ادامه مطلب
  • خاطرات یک دانشجوی دم بخت توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۶ دوشنبه اول مهر: امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که... ادامه مطلب
  • آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۸۸/۰۳/۱۶ استاد دانشگاه با اینسوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند…آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: “بله او خلق کرد”استاد پرسید: “آیا خدا همهچیز را خلق کرد؟”شاگرد پاسخ داد: “بله, آقا”استاد گفت: “اگر خدا همه چیز راخلق کرد, پس او... ادامه مطلب