شرمندگی ابوعلی سینا (از کتاب داستان ها و پند ها)
ابوعلی سینا که از نوابغ معروف جهان و افتخار بزرگ اسلام و ایران است،روزی با اسکورت وزارت از جایی می گذشت.کناسی را دید که مشغول پاک کردن توالت است و این شعر را می خواند: گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر تو جهانت ابوعلی با شنیدن این شعر خندید و در حال خنده به طعنه صدا زد حقا که تو جان خود را احترام کرده ای! و نفس شریف خود را در ته چاه به ذلت و خواری کشانده ای و عمر گرانبهایت را در این کار کثیف تباه می کنی و یعد این کار را افتخار می شماری؟! کناس گفت :(در جهان همت،نان از شغل پست خوردن بهتر از زیر بار منت رئیس رفتن است.) ابو علی از این پاسخ،غرق در خجلت شد و با شتاب از آنجا دور گشت. و به این ترتیب آن کناس نیز با آن سخنش،درسی آموخت،درس مناعت طبع و عزت نفس
ابوعلی سینا که از نوابغ معروف جهان و افتخار بزرگ اسلام و ایران است،روزی با اسکورت وزارت از جایی می گذشت.کناسی را دید که مشغول پاک کردن توالت است و این شعر را می خواند: گرامی داشتم ای نفس از آنت که آسان بگذرد بر تو جهانت ابوعلی با شنیدن این شعر خندید و در حال خنده به طعنه صدا زد حقا که تو جان خود را احترام کرده ای! و نفس شریف خود را در ته چاه به ذلت و خواری کشانده ای و عمر گرانبهایت را در این کار کثیف تباه می کنی و یعد این کار را افتخار می شماری؟! کناس گفت :(در جهان همت،نان از شغل پست خوردن بهتر از زیر بار منت رئیس رفتن است.) ابو علی از این پاسخ،غرق در خجلت شد و با شتاب از آنجا دور گشت. و به این ترتیب آن کناس نیز با آن سخنش،درسی آموخت،درس مناعت طبع و عزت نفس