گفتوگو با زهره مجابی، بازیگر سریال گمشده
خلاقیت، تنها راه تداوم است
زهره مجابی از بازیگرانی است که بیشتر بازیهایش را در آثار طنز دیدهایم؛ از مجموعه ورثه آقای نیکبخت گرفته تا کاکتوسها و بوی گلهای وحشی. او علاوه بر بازی مقابل دوربین، تجربههای زیادی هم در زمینه تئاتر دارد.
مدتی است که شاهد بازی او در سریال «گمشده» هستیم. او این بار در نقش خانم سلطانی به ایفای نقش میپردازد، نقشی که با خود رگههایی از طنز را نیز به همراه دارد. زهره مجابی از این تجربه برایمان اینگونه گفت.
چه شد که در سریال گمشده نقش خانم سلطانی را بازی کردید؟
وقتی فیلمنامه این کار را خواندم از قصههای آن خوشم آمد و یک تازگی در آن دیدم که باعث شد در این سریال بازی کنم. در کل اتفاقاتی که در پروندههای مختلف وجود داشت برایم جالب بود.
شما در ابتدا با یک فیلمنامه کامل روبهرو بودید؟
بله، اما در حین کار بازنویسیهایی صورت میگرفت که این مساله جزءلاینفک حرفه ماست.
خود شما پیش از این سریال نسبت به فعالیتهای هلالاحمر بخصوص در حوزه گمشدگان اطلاعاتی داشتید؟
خیر. البته باید بگویم که در سریال گمشده خیلی داستانپردازی شده و ممکن است در هلال احمر به این وسعت کاری صورت نگیرد. به هر حال بینندگان گمشده حتما میدانند که با یک کار دراماتیکی روبهرو هستند.
خودتان نسبت به نقش و خود سریال تحقیق کردید؟
خلاقیت، تنها راه تداوم است
زهره مجابی از بازیگرانی است که بیشتر بازیهایش را در آثار طنز دیدهایم؛ از مجموعه ورثه آقای نیکبخت گرفته تا کاکتوسها و بوی گلهای وحشی. او علاوه بر بازی مقابل دوربین، تجربههای زیادی هم در زمینه تئاتر دارد.
مدتی است که شاهد بازی او در سریال «گمشده» هستیم. او این بار در نقش خانم سلطانی به ایفای نقش میپردازد، نقشی که با خود رگههایی از طنز را نیز به همراه دارد. زهره مجابی از این تجربه برایمان اینگونه گفت.
چه شد که در سریال گمشده نقش خانم سلطانی را بازی کردید؟
وقتی فیلمنامه این کار را خواندم از قصههای آن خوشم آمد و یک تازگی در آن دیدم که باعث شد در این سریال بازی کنم. در کل اتفاقاتی که در پروندههای مختلف وجود داشت برایم جالب بود.
شما در ابتدا با یک فیلمنامه کامل روبهرو بودید؟
بله، اما در حین کار بازنویسیهایی صورت میگرفت که این مساله جزءلاینفک حرفه ماست.
خود شما پیش از این سریال نسبت به فعالیتهای هلالاحمر بخصوص در حوزه گمشدگان اطلاعاتی داشتید؟
خیر. البته باید بگویم که در سریال گمشده خیلی داستانپردازی شده و ممکن است در هلال احمر به این وسعت کاری صورت نگیرد. به هر حال بینندگان گمشده حتما میدانند که با یک کار دراماتیکی روبهرو هستند.
خودتان نسبت به نقش و خود سریال تحقیق کردید؟
خیر. تنها به گفتههای کارگردان و نویسنده بسنده کردم، چراکه بیشتر این وقایع ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است.
خانم مجابی به نظر شما چرا در سریالهای ما کمتر به زنان شاغل پرداخته میشود و ما بیشتر با زنهای خانهدار مواجه هستیم. در صورتی که در جامعه امروز زن و مرد در کنار یکدیگر فعالیت میکنند؟
فکر نمیکنم عمدی در این کار وجود داشته باشد. این مساله به قصهها و فیلمنامههایمان برمیگردد. ضمن این که به هر حال هر زن شاغلی به نحوی خانهدار هم هست، اما بهتر این است که هر دو وجه را در کنار هم نشاندهند تا یک بعدی و کلیشهای هم نشود.
با قویدل به عنوان کارگردان از قبل آشنا بودید؟
خیر. آشنایی نداشتم. تنها یکی دو کار از او دیده بودم، اما بااین همه شیوه کارگردانی وی خیلی خوب بود و خیلی راحت توانستم با او کار کنم.
آیا در حین کار میتوانستید پیشنهاداتتان را ارائه کنید؟
زمانی که تمرین داشتیم و قبل از تصویربرداری این کار را میکردیم و اگر پیشنهاداتمان در راستای بهتر شدن کار بود، پذیرفته میشد در غیر این صورت مطابق با فیلمنامه پیش میرفتیم. به هر حال جنس این کارها هم طوری نبود که بتوانیم از بداهه استفاده کنیم.
زمان دیدن گمشده آیا بازی خودتان را هم به نقد میکشید؟
خیلی زیاد. باور کنید نه تنها کارم را میبینم بلکه آن را ضبط میکنم تا بتوانم در فرصتی دیگر مجددا آن را ببینم و بازیام را مورد ارزیابی قرار دهم.
یکی از ویژگیهای مجموعه گمشده این است که برخلاف اتفاقات پرهیاهو و گاهی پلیسیاش در نهایت دلنشین و شیرین است. این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. این مساله چیزی بود که کارگردان بسیار روی آن تاکید داشت و نمیخواست در گمشده هیچ چیز غلو شده باشد و روی بازیها دقت بسیاری داشت و دائم هم سر صحنه به ما میگفت که از شما بازیهای گل درشت نمیخواهم. شاید همین که در اجرا و فضاهای کار غلو و هیجان اضافی وجود ندارد باعث ایجاد چنین ذهنیتی از جانب مخاطب هم شده است.
چرا در طی سریال وارد زندگی خصوصی نقش شما یعنی خانم سلطانی نمیشویم؟
یک اشاراتی در طی کار به زندگی این خانم میشود مثل این که او هرگز ازدواج نکرده است، اما در نهایت در زندگی شخصی او چیز خاصی وجود ندارد که بخواهیم به آن بپردازیم و از رفتن در حریم خصوصی او چیزی درنمیآید. از طرفی ریتم کار به قدری تند و جذاب بود که تا همین حد کفایت میکرد.
در حال حاضر نقشهایتان را بر چه مبنایی انتخاب میکنید؟
باید سناریو را دوست داشته باشم و ببینم آیا نقشی که پیشنهاد شده برای من خوب است یا نه و این که آن نقش چه جایگاهی در قصه دارد. از این جهت که جای کار دارد یا نه. اگر جای کار داشته باشد و قصه را هم دوست داشته باشم حتما آن کار را میپذیرم.
در انتخابهایتان مخاطب چقدر سهم دارد؟
شما وقتی کاری انجام میدهید که مخاطبی ندارد پس انجام آن کار هم بیهوده است. ما برای مخاطب کار میکنیم. من اگر میگویم قصه را باید دوست داشته باشم به این دلیل است که باید آن قصه حرفی برای مخاطبم داشته باشد و نباید به خاطر خودمان به صرف این که تنها کاری انجام داده باشیم وقت آنها را بگیریم. مخاطب حق دارد که از نتیجه کار ما لذت ببرد.
اما گاهی همه چیز آنطور که باید کنار هم جمع نمیشود. قبول دارید؟
بله، صد درصد. از این اتفاقات زیاد میافتد. مثلا متن را میخوانی و از آن لذت میبری ولی در نهایت در حین کار آن چیزی نمیشود که در ذهن شما نسبت به این کار وجود داشته است.
ما به عنوان بازیگر یک قطعه از کل کار هستیم و نمیتوانیم برای بخشهای مختلف ضمانت صددرصد بدهیم.
چقدر به بازیگر مقابلتان اهمیت میدهید و برایتان مهم است؟
خیلی زیاد. چون بازیگر مقابل است که جواب من را میدهد و اگر جواب خوبی از او دریافت نکنم به طور قطع روی کار من هم اثر خواهد گذاشت.
بازیگران نقش مقابلتان در این سریال چطور بودند؟ منظورم آقای فراهانی و خانم حجار است؟
آنها بسیار عالی بودند و خیلی خوب توانستیم با یکدیگر کار کنیم.
در پرونده هنریتان بیشتر کارهای طنز دیده میشود. از ورثه آقای نیکبخت گرفته تا مجموعههای کاکتوس. ارزیابیتان از این ژانر چیست؟
پرسش سختی است، اما باید یک چیز را مورد توجه قرار داد و آن این است که تلویزیون به هر حال خوراک میخواهد. برای یک کار طنز نشانههای مختلفی باید کنار هم قرار بگیرند تا پاسخ مثبت بدهد، از کارگردانی گرفته تا بازیگری و داشتن متنهای قوی و خوب. من ژانر طنز را دوست دارم به شرط آن که به لودگی و سادهانگاری تبدیل نشود.
فکر میکنید در این چند سال به لحاظ کارهای طنز پیشرفتی داشتهایم یا خیر؟
تا حدودی، اما باید این را در نظر داشت که به هر حال در کارهای طنز ما کاستیهایی دیده میشود و از آنجا که مردم هم دوست دارند بیشتر لذت ببرند ترجیح میدهند کمتر نقاط ضعف را ببینند، اما هنوز خیلی راه برای رسیدن به یک طنز موفق داریم.
خودتان چه نوع طنزی را میپسندید؟
طنزهای اجتماعی را خیلی دوست دارم چراکه در این نوع طنزها یک مطلبی وجود دارد که به هر حال آموزنده است. در واقع یک جور تلنگر برای مخاطب ایجاد میکند.
مانند مجموعههای کاکتوس؟
بله، طنز کاکتوس یک طنز اجتماعی بود که داستانهای آن برگرفته از مسائل روز جامعه بود. البته این نوع طنزها معمولا مخاطبان خاص خود را هم دارند. در ضمن معتقدم همیشه نمیشود شاهکار آفرید. چون ما همیشه در مرحله آزمون و خطا هستیم.
از کارگردانهای طنز، کار چه کسانی را بیشتر میپسندید؟
من کارهای خانم برومند را خیلی دوست دارم، چرا که در تمامی کارهایشان یک نوع شیرینی وجود دارد که کمتر درکارهای دیگر میبینیم. ایشان خیلی خوب این ژانر را میشناسند.
ارزیابی شما از سریالهای تلویزیونی در حال پخش چیست؟
نمیشود همه کارها در صدر باشند. بعضیها پایینترند و بعضیها بالاتر. به هر حال مهم این است که همه دستاندرکاران تلاش میکنند که در نهایت یک کار خوب ارائه کنند. هرچند که نباید پر مخاطب بودن را دستمایه قرار داد.
مصاحبه را هر طور که دوست دارید تمام کنید.
من معتقدم که ما زمانی میتوانیم متفاوت باشیم و متفاوت کار کنیم که زاویه دیدمان هم متفاوت باشد. همه قصهها در تمام دنیا محدود است. مهم این است که ما چه برداشتی از سوژهها و قصهها داشته باشیم. اگر نتوانیم در کارمان خلاقانه رفتار کنیم دیگر مخاطبی هم برایمان باقی نخواهد ماند.