رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

گفت‌وگو با راما قویدل کارگردان سریال گمشده

تصویر انسان مدرن
گفت‌وگو با راما قویدل متقارن شد با سالروز مرگ پدرش و جالب این که امیر قویدل در همان روزی چشم از جهان بست و با سینما خداحافظی کرد که پسرش سریال «گمشده» را کلید زده بود. نشانه‌هایی از جنس سینمای امیر قویدل یعنی علاقه به فضاهای معمایی ـ حادثه‌ای را می‌توان در این سریال ردیابی کرد.
 راما معتقد است کارگردان‌هایی از نسل پدرش راه را برای همنسلان او هموار کرده‌اند و مشقت‌های زیادی را در این حرفه متحمل شده‌اند. با راما قویدل به بهانه پخش سریال گمشده به گفت‌وگو نشستیم.
پیش از هر چیز عنوان سریال شما، مخاطب را به یاد سریال معروف «لاست» می‌اندازد. آیا این نامگذاری مبتنی بر ظرفیت تبلیغاتی آن سریال صورت گرفته یا صرفا برآمده از محتوای قصه بوده است؟
واقعیتش این است که از همان ابتدا که قرار بود این سریال نامش گم شده باشد. البته یک زمانی درباره تغییر این عنوان صحبت‌هایی صورت گرفت. اتفاق من درباره عنوان این سریال مدت‌ها فکر می‌کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که «گمشده» مناسب‌ترین اسمی است که می‌شود بر این سریال گذاشت. نه به جهت آشنایی که ذهن تماشاگر از سریال معروف لاست داشته است بلکه به این دلیل که مفهوم اصلی سریال گمشدن و گمشدگی بود. سوای از این که قصه‌های سریال به نوعی در ارتباط با گم شدن یا پیدا شدن کسی است اساسا مفهوم گمشده در اینجا به معنای گمگشتگی انسان در عصر پست‌مدرن است.

تصویر انسان مدرن
گفت‌وگو با راما قویدل متقارن شد با سالروز مرگ پدرش و جالب این که امیر قویدل در همان روزی چشم از جهان بست و با سینما خداحافظی کرد که پسرش سریال «گمشده» را کلید زده بود. نشانه‌هایی از جنس سینمای امیر قویدل یعنی علاقه به فضاهای معمایی ـ حادثه‌ای را می‌توان در این سریال ردیابی کرد.
 راما معتقد است کارگردان‌هایی از نسل پدرش راه را برای همنسلان او هموار کرده‌اند و مشقت‌های زیادی را در این حرفه متحمل شده‌اند. با راما قویدل به بهانه پخش سریال گمشده به گفت‌وگو نشستیم.
پیش از هر چیز عنوان سریال شما، مخاطب را به یاد سریال معروف «لاست» می‌اندازد. آیا این نامگذاری مبتنی بر ظرفیت تبلیغاتی آن سریال صورت گرفته یا صرفا برآمده از محتوای قصه بوده است؟
واقعیتش این است که از همان ابتدا که قرار بود این سریال نامش گم شده باشد. البته یک زمانی درباره تغییر این عنوان صحبت‌هایی صورت گرفت. اتفاق من درباره عنوان این سریال مدت‌ها فکر می‌کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که «گمشده» مناسب‌ترین اسمی است که می‌شود بر این سریال گذاشت. نه به جهت آشنایی که ذهن تماشاگر از سریال معروف لاست داشته است بلکه به این دلیل که مفهوم اصلی سریال گمشدن و گمشدگی بود. سوای از این که قصه‌های سریال به نوعی در ارتباط با گم شدن یا پیدا شدن کسی است اساسا مفهوم گمشده در اینجا به معنای گمگشتگی انسان در عصر پست‌مدرن است.
یعنی گمشد‌گی به معنای هویتی و اجتماعی آن نه مفهوم ظاهری آن؟
دقیقا همین طور است. در واقع همه معانی گمگشتگی در اینجا مصداق پیدا می‌کند، اما بیشتر از همه مفهوم گم شدن خود انسان و بحران هویتی او در عصر حاضر مدنظر ما بوده است. ظاهرا ما قصه‌هایی داریم که در آن آدم‌ها مشکلاتی دارند که توسط یک امدادگر هلال احمر رفع می‌شود، اما در پس این داستان ظاهری، مفهوم عمیق‌تری از گمشدگی مستتر است که در وجوه اجتماعی و فلسفی قضیه، روایت می‌شود.
آیا فرم و ساختار روایتی سریال که شکلی اپیزودیک دارد در راستای بازنمایی همین مفهوم، طراحی شده است؟
فرم قصه ما به این شکل است که یک داستان پیوسته سریالی داریم که درباره مریم سلیمیان و خانواده‌اش است. در عین حال مریم سلیمیان در هر قسمت با یک پرونده‌ای مواجه است که باید حل و فصلش کند. این دو قصه به موازت هم در گمشده روایت می‌شود.
در واقع شخصیت اصلی داستان خودش حامل یک راز و قصه‌ای است که در کنار داستان‌های مرتبط با پرونده‌های کاری درمسیر رازگشایی قرار می‌گیرد.
درست است و این رازگشایی تا قسمت ۲۷ سریال طول می‌کشد. آمیختگی این راز با موقعیت‌ها و تجربه‌هایی که قهرمان قصه در ارتباط با پرونده‌های مختلف به دست می‌آورد جذابیت بیشتری به داستان بخشیده و به نظر من فرآیند رمزگشایی را برای بیینده نیز جذاب‌تر می‌کند.
خب وقتی قهرمان اصلی قصه خودش در یک موقعیت دراماتیک و رازآمیز قرار دارد چرا از یک روایت خطی و کلاسیک برای بیان این قصه استفاده نکردید. شاید مخاطب بیشتر می‌توانست با فرآیند رازگشایی داستان پیش برود؟
ببینید احساس من این بود که شاید ساختار صرفا اپیزودیک برای مخاطب خیلی جذاب نباشد. تجربه هم نشان داده است که ذائقه مخاطب ایرانی با ساختار مطلقا اپیزودیک در سریال چندان منطبق نیست و در کنار این قصه‌های متنوع، وجود یک قصه اصلی و دنباله‌دار بهتر می‌تواند به جذب مخاطب کمک کند.
اتفاقا من برعکس فکر می‌کنم. به این معنی که وجود داستانک‌ها و اپیزودیک بودن فرم، مخاطب ممکن است خط اصلی داستان را گم کرده یا متوجه اهمیت آن نشود. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد این داستانک‌ها به درک قصه اصلی از سوی مخاطب لطمه می‌زند.
ممکن بود که این اتفاق بیفتد ولی خوشبختانه در سریال گمشده چنین نشد. چون نسبت معنایی مشترکی بین آن داستانک‌ها و قصه اصلی وجود دارد که اتفاقا موجب شده تا درک موقعیت شخصیت اصلی قصه از سوی مخاطب، راحت‌تر و عمیق‌تر شود. به همین دلیل معتقدم که فرم سریال گمشده دقیقا در خدمت محتوا و پیام قصه بوده است. ضمن این که ما در هیچ یک از قسمت‌های سریال از زندگی مریم، خارج یا دور نمی‌شویم تا مخاطب خط اصلی داستان را از دست بدهد.
به شرطی که مخاطب همه قسمت‌ها سریال را دنبال کند وگرنه اپیزودیک بودن آن دلیلی نمی‌شود که اگراو برخی قسمت‌ها را ندید چیزی را از دست نداده باشد.
خب این ویژگی سریال است. به نظر من دیگر وقت آن رسیده که مخاطب تلویزیونی ما به طور حرفه‌ای‌تر و پیوسته سریال‌های تلویزیونی را دنبال کند. ما هم که برای مخاطب سریال می‌سازیم باید دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر عمل کنیم و به گونه‌ای سریال بسازیم که مخاطب برای لذت بردن از آن پای تلویزیون بنشیند و آن را دنبال کند. این مستلزم این است که به جزئیات در پرداخت پلان به پلان سریال توجه شود. این که برخی سریال‌ها شهرت جهانی پیدا کرده و مخاطب با دقت آنها را پیگیری می‌کند به این دلیل است. به نظر من کار تلویزیونی کردن و راضی نگه داشتن مخاطبان تلویزیون خیلی سخت‌تر از سینماست.
جدیدا شاهد سریال‌هایی هستیم که از سوی برخی نهادها و سازمان‌ها حمایت و پشتیبانی می‌شود یا این که قصه و محتوای آن به مسائل و وظایف مربوط به آن مرکز مربوط می‌شود. مثل سریال جستجوگران که به قوه قضاییه ارتباط داشت یا عملیات ۱۲۵ که به سازمان آتش‌نشانی مربوط بود و نمونه‌های دیگر، بیشتر ساختار اپیزودیک داشته است. اگر سازمان هلال احمر پشت این سریال نبود و قصه‌های آن به وظایف این نهاد مرتبط نبود آیا باز هم ساختار گمشده اپیزودیک می‌شد؟
به نظر من مشارکت یک سازمان و نقش آن در شکل‌گیری فرم سریال خیلی پیش‌فرض درستی به نظر نمی‌رسد. چون اگر ارتباطی بین این مجموعه با سازمان هلال احمر نبود قطعا ساختار و شکل سریال به صورت دیگری بود و متفاوت از این کار می‌شد. ولی ساختار اپیزودیک بودن گمشده بیشتر به این دلیل برمی‌گشت که ما معتقد بودیم که سریال تنوع موضوعی داشته و هر بار قصه جدیدی تعریف کنیم و در عین‌حال به خاطر اپیزودیک بودن، مخاطبان خود را از دست ندهیم. واقعیت این است که قصه اصلی با قصه‌های متعدد دیگری که در هر اپیزود روایت می‌شود در نسبت با هم معنا شده و هر کدام ساز خود را نمی‌زند و یک وحدت و یگانگی ماهوی بر کل کار حاکم است.
این تنوع‌گرایی صرفا در قصه‌پردازی نیست بلکه در انتخاب بازیگران و شخصیت‌پردازی هم دیده می‌شود.
درست است. ۱۵۰ بازیگر در این مجموعه بازی می‌کنند. که بازیگران ثابت ما ۸ نفر بوده و بقیه بازیگران به شکل مهمان در اپیزودهای مختلف حضور پیدا می‌کنند. بدیهی است که دلیل اصلی تعدد بازیگران به ساختار اپیزودیک و تنوع قصه‌ها و کاراکترها برمی‌گشت.
علاوه بر این که از بازیگران حرفه‌ای مثل حمید فرخ‌نژاد در این سریال استفاده شده انتخاب میترا حجار به عنوان بازیگر نقش اول سریال هم از حیث جذب مخاطب بسیار مهم بود. بویژه این که او سال‌ها بود که در سینما و تلویزیون حضور نداشت. از اول هم ایشان برای شخصیت اصلی انتخاب شده بود؟
نه گزینه‌های دیگری هم داشتیم که در نهایت میترا حجار برای نقش اصلی انتخاب شد. این دومین سریال او بود که بعد از پلیس جوان بازی کرده بود.
واقعیت این است که وجوه ماجراجویانه سریال و موقعیت‌های اکشن و حادثه‌ای که در لابه‌لای قصه می‌بینیم به نظر می‌رسد که نشان‌دهنده تاثیرپذیری راما قویدل از سینمای پدرش باشد. به هر حال ما نشانه‌هایی از علائق و دغدغه‌های امیر قویدل را در آثار پسرش شاهد هستیم. قبول دارید؟
کاملا. جالب است، بدانید پدرم دقیقا روز اول فیلمبرداری سریال گمشده فوت کردند. یعنی ما سریال را کلید زدیم و یک سکانس را فیلمبرداری کردیم که از بیمارستان با من تماس گرفتند و خبر دادند که پدر فوت کردند. لذا خیلی دوست داشتم که در این سریال ادای دینی به سینمای مورد علاقه پدرم داشته باشم که البته خیلی هم شرایط و فرصت آن فراهم نشد. یعنی من دوست داشتم که نام و یاد امیر قویدل در عنوان‌بندی سریال می‌آمد که نشد ولی فرم و ساختار کاربه دلیل پلیسی ـ معمایی بودن قصه متاثر از مولفه‌های سینمای امیر قویدل بود. اتفاقا مرگ پدر همزمان با آغاز تولید این سریال وظیفه مرا سنگین‌تر کرد و جدا از کارگردان این سریال با عنوان راما قویدل میراث‌دار امیر قویدل در سینمای ایران هم بودم و این مسوولیت مرا بیشتر می‌کرد لذا تلاش مضاعفی داشتم که سریال خوبی از کار دربیاید.
آیا راما قویدل در سینما و تلویزیون قرار است راه پدرش را ادامه داده و مسیر ناتمام او را تداوم ببخشد یا جدای از نسبت پدر و پسری دارای نگاه و رویکرد مستقلی از پدر در سینما هستید؟
واقعیتش این است که ما از دو نسل متفاوت هستیم و طبیعتا نگاهای متفاوت و مستقل خود را در سینما و تلویزیون داریم. نسل پدر من بیشتر سینمای داستان‌گوی جذاب پرتنش و کشش را می‌پسندید، اما من به نسلی تعلق دارم که در کنار علاقه به این مولفه‌ها واجد برخی دغدغه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بیشتری در فیلمسازی هستیم. به نظر من آن سفیدی بین خطوط فیلمنامه خیلی مهم است و کمتر به آن توجه می‌کنیم.
تنوع و تعدد کاری شما در این سریال زیاد بود. یعنی علاوه بر تنوع قصه و تعدد بازیگران، لوکیشن‌های سریال هم زیاد بود و به غیر از ایران ظاهرا در ارمنستان هم تصویربرداری داشتید.
بله ما حدود ۹ ماه و اندی در ایران مشغول کار بودیم و  علاوه براین، بخش‌هایی از تصویربرداری کار در ارمنستان، ایتالیا و اتریش شد، چون برخی از پرونده‌های ما در قصه خارج از ایران اتفاق می‌افتد و خب از حیث لوکیشن و فضای کار هم تنوع خوبی در سریال گمشده می‌بینیم.
نام یکی از اپیزودهای شما این بود که آدم‌ها عکس چیزهایی را که ندارند به دیوار می‌زنند. از این نشانه هم می‌توان علاقه شما را به مسائل روان‌شناختی یا حتی هستی‌شناسی و فلسفی حدس زد… .
این موضوع نشان‌دهنده همفکری و نزدیکی علائق و نگرش فیلمنامه‌نویس با کارگردان است. خوشبختانه همسویی نویسندگان این اثربا من در یکدست شدن و انسجام معنایی سریال بسیار تاثیر مثبتی گذاشت. من معتقدم هر هنرمندی باید از طریق اثر و آفرینش هنری خود آدم‌ها را یک قدم به انسان‌تر شدن و تکامل انسانی نزدیک‌تر کند. برای این کار باید بدانی که دوربینت را کجا بگذاری و از چه زاویه و با چه دکوپاژی فیلمبرداری کنی تا این مفاهیم عینیت یافته و محقق شود. سختی و دشواری کارگردانی دقیقا برآمده از همین نقطه است. من همیشه سعی می‌کنم تا فرم بر محتوا غالب نشود بلکه در خدمت آن باشد.
آن وقت هر اپیزود به شک پیوسته و مستقل تصویربرداری می‌شد یا این که چند اپیزود که مثلا لوکیشن مشترکی داشتند همزمان گرفته می‌شد؟
متاسفانه گاهی اوقات مجبور بودیم همین کار را انجام دهیم مثلا پیش آمده که پلان‌های ۴ اپیزود را همزمان در یک روز تصویربرداری کنیم. خوشبختانه اکثر اپیزودها به شکل مستقل و پیوسته تصویربرداری شده است.
در مجموعه چند داستان در این ۲۷ قسمت روایت می‌شود؟
کلا ۱۶ قصه داریم که برخی یک قسمتی و برخی دو قسمتی هستند.
این قصه‌ها واقعی بوده و مثلا برگرفته از پروندهایی که در هلال احمر وجود داشته بوده یا برآمده از ذهنیت و تخیل نویسندگان مجموعه بوده است.
ترکیبی از هر دو روش بوده. یعنی قصه‌هایی که از پرونده‌های واقعی گرفته شده و به شکل فیلمنامه درآمده یا ایده کلی آن از پرونده گرفته شد و نویسندگان قصه آن را نوشته‌‌اند. ضمن این که قصه‌هایی هم بودند که محصول تخیلات نویسندگان مجموعه بودند.
باز هم یاد یکی از حرف‌های پدرتان افتادم که درباره دستیار کارگردانی سخن می‌گفت و آن را یک حرفه مستقل و بااهمیت در سینما می‌دانست که لزوما نباید به کارگردانی ختم شود. با توجه به این که شما سال‌ها دستیار کارگردانی را تجربه کردید با نظر پدرتان موافقید؟
جالب این که پدرم خیلی دوست داشت که من تدوین را ادامه بدهم و یک تدوینگر خوب بشوم تا کارگردان. ولی من به کارگردانی علاقه داشتم. هرچند که بسیاری از فوت و فن کارگردانی را هم از تجربه تدوینگری به دست آوردم. دومین فیلم را که «در همین نزدیکی» نام داشت ساختم و جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم‌های تلویزیونی را دریافت کردم. پدرم به من زنگ زد و خیلی خوشحال بود و می‌گفت احساس می‌کنم که این همه رنجی که من در سینما کشیدم ثمر داده است. در مورد دستیار بودن من هم معتقدم که یک شغل مستقل و تخصص مهم در سینماست و لزوما دستیاری نباید منجر به کارگردانی شود ولی کسی که می‌خواهد کارگردانی کند حتما باید دستیاری کرده باشد. در اکثر کشورهای دنیا دستیاران، کارگردان نمی‌شوند و برای حرفه و تخصص خود احترام قائلند، اما در ایران اکثر دستیاران سودای کارگردانی دارند. با این حال کارگردانی کار دشواری است و به قول حمید فرخ‌نژاد عزیز تنهاترین فرد در یک گروه تولید سینمایی کارگردان است و من وقتی کارگردانی را تجربه کردم تازه متوجه حرف‌های پدرم شدم که به خاطر دشواری‌های این حرفه همیشه به من توصیه می‌کرد که به همان کار تدوین ادامه دهم.
مریم سلیمیان شخصیت اصلی شما و یک امدادگر است. آیا برای این که بازیگر این نقش با خصوصیات چنین حرفه و کاراکتری آشنا شود آیا از نزدیک هم چنین فضایی را تجربه کرده است.
واقعیتش این است که موقعیت امدادگر در این سریال خیلی به کار کارآگاهی و خصوصیات آن نزدیک است و نوع امدادگری او از جنس امدادگری فیزیکی نیست مثل امداد جاده‌ای. لذا لزومی نداشت که مثلا مهارت‌های امدادگری را یاد بگیرد.
خودتان درباره این سریال نظر یا انتقادی ندارید؟
من فقط امیدوارم که مردم این سریال را بپسندند و بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. ضمن این که نسبت به تبلیغات این سریال هم انتقاد دارم و به نظر تبلیغات و معرفی کمی درباه آن صورت گرفته است. متاسفانه خیلی از مردم نمی‌دانند که این سریال در حال پخش است چون فضای تبلیغی کار خیلی ضعیف بود.
اکثر همین مخاطبانی که به آن اشاره کردید معمولا با سریال‌هایی که ملودرام یا طنز هستند ارتباط برقرار می‌کنند تا سریالی معمایی با ساختار اپیزودیک. شاید به همین دلیل کمتر متوجه پخش آن شده‌اند.
نه قبول ندارم. اتفاقا به دلیل همین اپیزودیک بودن ما به همه سلیقه‌ها و ذائقه‌ها توجه کردیم و در واقع انواع ژانری دراین مجموعه لحاظ شده است و دوم این که به نظر من فارغ از نوع ژانر اگر قصه‌ای درست روایت بشود و جذاب باشد می‌تواند نظر مخاطب را به خود جلب کند.


گفت‌وگو با راما قویدل کارگردان سریال گمشده

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد