بازیگر سریال «خانه بیپرنده»: از بازیگری پشیمانم
با کاظم افرندنیا بازیگر سریال «خانه بیپرنده»
برخی بازیگران هستند که حتی اگر کمتر آنها را در فیلم و سریالی میبینیم، اما در حافظه ما ماندگار هستند؛ هم نامشان و هم برخی نقشهایی که ایفا کردهاند. کاظم افرندنیا از جمله این بازیگران است که یکی، دو دهه قبل او را در تلویزیون و سریالهایش خیلی زیاد میدیدیم. او زمانی اکثر بدمنهای تلویزیونی و سینمایی را بازی میکرد و حضور پررنگی در تلویزیون داشت. به غیر از نقش خالد در فیلم «سفیر»، یکی از نقشهای ماندگاری که از او در ذهن داریم به سریال «خاله سارا» برمیگردد که وی نقش صفدر زالو را بازی میکرد. اما الان سالهاست که افرندنیا را در سریالهای تلویزیونی نمیبینیم به همین خاطر به بهانه حضور او در سریال «خانه بیپرنده» به سراغ این بازیگر پیشکسوت اهل نائین رفتیم که برخلاف چهره جدی و خشمگین و نقشهای منفی که بازی کرده، مهربان و صمیمی بود و البته با درددلهای فراوان از سینما و عالم بازیگری. افرندنیا آنقدر از حرفه بازیگری و فقدان امنیت شغلی در این حرفه گلهمند بود که به شیفتگان سینما و بازیگری موکدا توصیه میکند که فریب آن را نخورند. اگر دوست دارید دلایل این توصیه را بدانید حتما این گفتوگو را بخوانید.
یادم میآید سالها پیشتر مثلا دو دهه قبل شما حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی و البته فیلمهای سینمایی داشتید، اما خیلی وقت است که بینندگان تلویزیون شما را در مجموعههای تلویزیونی نمیبینند و الان هم که در سریال خانه بیپرنده بازی کردید، نقشی کوتاه و در حاشیه را به عهده گرفتید. علت چیست؟
دوست دارم جواب سوال شما را با یک شعر بدهم که میگوید امروز در این شهر چو من یاری نیست/ آورده به بازار خریداری نیست/ آن کس که خریدار به او میلم نیست/ آن کس که بدو میل خریدارم نیست. واقعیت این است که بازیگرانی مثل من اتفاقا به دلیل اینکه بیمه نیستند و حقوق ثابتی ندارند باید تا زمانی که زنده هستند و توان و انرژی دارند، کار کنند. الان ۶۵ سال از سنم میگذرد و بالطبع باید بازنشسته شوم. ولی چون بازیگری بازنشستگی ندارد، مجبورم کار کنم.
مگر شماعضو خانه سینما نیستید که تحت پوشش بیمه قرار بگیرید؟
با کاظم افرندنیا بازیگر سریال «خانه بیپرنده»
برخی بازیگران هستند که حتی اگر کمتر آنها را در فیلم و سریالی میبینیم، اما در حافظه ما ماندگار هستند؛ هم نامشان و هم برخی نقشهایی که ایفا کردهاند. کاظم افرندنیا از جمله این بازیگران است که یکی، دو دهه قبل او را در تلویزیون و سریالهایش خیلی زیاد میدیدیم. او زمانی اکثر بدمنهای تلویزیونی و سینمایی را بازی میکرد و حضور پررنگی در تلویزیون داشت. به غیر از نقش خالد در فیلم «سفیر»، یکی از نقشهای ماندگاری که از او در ذهن داریم به سریال «خاله سارا» برمیگردد که وی نقش صفدر زالو را بازی میکرد. اما الان سالهاست که افرندنیا را در سریالهای تلویزیونی نمیبینیم به همین خاطر به بهانه حضور او در سریال «خانه بیپرنده» به سراغ این بازیگر پیشکسوت اهل نائین رفتیم که برخلاف چهره جدی و خشمگین و نقشهای منفی که بازی کرده، مهربان و صمیمی بود و البته با درددلهای فراوان از سینما و عالم بازیگری. افرندنیا آنقدر از حرفه بازیگری و فقدان امنیت شغلی در این حرفه گلهمند بود که به شیفتگان سینما و بازیگری موکدا توصیه میکند که فریب آن را نخورند. اگر دوست دارید دلایل این توصیه را بدانید حتما این گفتوگو را بخوانید.
یادم میآید سالها پیشتر مثلا دو دهه قبل شما حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی و البته فیلمهای سینمایی داشتید، اما خیلی وقت است که بینندگان تلویزیون شما را در مجموعههای تلویزیونی نمیبینند و الان هم که در سریال خانه بیپرنده بازی کردید، نقشی کوتاه و در حاشیه را به عهده گرفتید. علت چیست؟
دوست دارم جواب سوال شما را با یک شعر بدهم که میگوید امروز در این شهر چو من یاری نیست/ آورده به بازار خریداری نیست/ آن کس که خریدار به او میلم نیست/ آن کس که بدو میل خریدارم نیست. واقعیت این است که بازیگرانی مثل من اتفاقا به دلیل اینکه بیمه نیستند و حقوق ثابتی ندارند باید تا زمانی که زنده هستند و توان و انرژی دارند، کار کنند. الان ۶۵ سال از سنم میگذرد و بالطبع باید بازنشسته شوم. ولی چون بازیگری بازنشستگی ندارد، مجبورم کار کنم.
مگر شماعضو خانه سینما نیستید که تحت پوشش بیمه قرار بگیرید؟
راستش من ۸ سال سابقه بیمه دارم، ولی در شرایطی قرار گرفتم که دیگر نتوانستم بیمه خود را پرداخت کنم. من ۶ سال بیکار بودم و غیر از بازیگری هم شغل و حرفه دیگری نداشتم. متاسفانه بازیگری شغل من است. شغلی که هیچ پشتوانه و آیندهای ندارد. الان کار در حوزه سینما خیلی کم شده و مناسبات اقتصادی سینما به گونهای است که برای بازیگرانی از نسل من کار کردن بسیار دشوار شده است. الان باید با تهیهکنندههایی کار کنی که دستمزدت را نمیدهند و وقتی دستمزدت را طلب میکنی، کلی پشت سرت حرف میزنند که فلانی بداخلاق است، بازی بلد نیست و…. متاسفانه هیچ نهادی پشتوانه قراردادهای بازیگران سینما نیست و اساسا که قراردادهای ما ضمانت اجرایی ندارد. واقعیت این است که کمکاری ما در سینما یا تلویزیون به دلیل اوضاع نابسامان این حرفه است وگرنه ما به خاطر مسائل اقتصادی و معیشت هم که شده به بازی در سینما و تلویزیون نیاز داریم.
بخشی از این اتفاق طبیعی است. بالاخره بعد از هر دورهای افراد جوان و تازهکار وارد این حرفه میشوند مثل مشاغل دیگر…
درست است. من نمیگویم جوانان نباید وارد حرفه بازیگری شوند یا راه ورود آنها به عرصه بازیگری و سینما بسته باشد. زمانی هم که ما وارد این حرفه شدیم، جوان بودیم اما به شرط اینکه نگاهی حرفهای به بازیگری داشته باشند و با تلاش و پشتکار پا در سینما بگذارند نه به واسطه رفاقت و روابط دوستانه یا زیبایی و فیزیک صورت. متاسفانه الان عده زیادی از بازیگران جوان ما با تکیه بر ظاهری جذاب یا روابط پشت پرده، وارد سینما میشوند. مخالفت ما با این شیوه از بازیگری است وگرنه چه بسیار جوانان مستعدی که با تکیه بر مهارت و تجربههای لازم به این عرصه وارد شدند که موفق هم بودهاند و اتفاقا مورد حمایت بازیگران نسل ما هم قرار میگیرند. جوانانی که احترام پیشکسوتان را داشته باشند و شأن حرفهای آنها را حفظ کنند. در میان بازیگران نسل جدید متاسفانه با افرادی برخورد کردم که خود را بینیاز از تمرین و همکاری با بازیگران قدیمی میدانند.
آقای افرندنیا! شما در ۲ عرصه سینما و تئاتر تجربه یا بهتر بگوییم بازیهای متفاوتی داشتید به این معنی که در سالهای دورتر همواره نقش بدمن و شخصیتهای منفی را بازی میکردید، اما در تئاتر به بازی کمدی و طنز مشغول بودید. این دوگانگی در نوع بازی را چگونه تعبیر میکنید؟
کاملا درست است. این نکتهای بود که دوستان همکارم همیشه از آن سخن میگفتند. یکی از دوستان از سر لطف میگفت که توان بازیگری افرندنیا را میتوان از مقایسه جنس بازی او در تئاتر و سینما و تلویزیون تشخیص داد که در یکی جدی و منفی و در دیگری کمدی است. به نظر من بازیگر حرفهای باید توانایی این را داشته باشد که در قالب نقشهای متفاوت و متضادی ظاهر شود.
راستی چرا آن زمانها بیشتر نقش منفی بازی میکردید. آیا این مساله بیشتر به خاطر چهره و فیزیک ظاهری شما نبود؟
واقعیتش این است که نقش منفی را دوست داشتم. اتفاقا به نظر من توان و قدرت بازیگر را میتوان در نقشهای منفی سنجید. بازی در نقشهای منفی دشواری و پیچیدگی زیادی دارد. یک دلیل مهم آن، این است که در نقش منفی باید شخصیت فردی را بازی کنی و رفتارهایی را به نمایش بگذاری که در خودت وجود ندارد و نمیتوانی از تجربههای فردی خودت استفاده کنی.
آنوقت نگران این نبودید که این مساله یک تصویر ذهنی منفی از شما در نزد مخاطبان و مردم ایجاد کند؟
البته بازی مدام در نقشهای منفی ممکن است هر بازیگری را از این حیث نگران کند، اما خوشبختانه ما مردم فهیم و مهربانی داریم که بازیگری و سینما را بخوبی میشناسند و در بیرون، برخورد و واکنش منفی که برآمده از تصویر ذهنی آنها درباره نقشهای من وجود داشته باشد تاکنون ندیدهام. مردم همیشه به بازیگران لطف داشتهاند. ولی پیش آمده که سابقه سینمایی من در انتخاب برخی نقشهای مثبت از سوی تهیهکننده و کارگردان تاثیر بگذارد. مثلا قرار بود یک بار نقش یک سید را بازی کنم که با مخالفتهایی از سوی تهیهکننده مواجه شد به این بهانه که افرندنیا همیشه نقش آدمهای خلافکار را بازی کرده و نمیتواند این نقش را بازی کند که واقعا جای تعجب داشت. چون ما فقط شخصیتهای خلاف و منفی را بازی میکنیم، خودمان که بدمن نیستیم.
شاید گاهی حضور مداوم یک بازیگر در نقشهای منفی موجب نوعی محدودیت حرفهای برای او شود بدین معنی که یک کارگردان یا تهیهکننده برای انتخاب بازیگر برای یک نقش مثبت به سراغ او نرود و در واقع این فرآیند موجب شود که بازیگر در یک قالب مشخص و واحد محدود شود.
ممکن است این اتفاق بیفتد، ولی نشاندهنده دیدگاه محدود و نگرش غیرحرفهای آن کارگردان و تهیهکننده است که بازیگران را خطکشی میکند و در قالب محدود قرار میدهد وگرنه یک سینماگر حرفهای هرگز چنین نگاهی ندارد. الان من مشغول بازی در یک فیلم سینمایی به نام «خاک و آتش» به کارگردانی مهدی صباغزاده هستم و نقشم منفی نیست.
به نظر شما چقدر فیزیک بازیگر و نوع صدا و چهرهاش در انتخاب وی برای ایفای نقش منفی یا مثبت تاثیر میگذارد؟
نه نقشهای منفی و مثبت و نه تاریخی و غیرتاریخی هیچ کدام از اینها برای من اولویت ندارد. اگر احساس کنم که از ایفای یک نقش بخوبی برمیآیم، حتما آن را میپذیرم. حالا فرقی نمیکند که آن نقش منفی یا مثبت باشد یا قصه فیلم تاریخی یا غیرتاریخی باشد
تاثیر و هاله روانی و عاطفی چهره خیلی مهمتر از خط و خطوط و ریز و درشتی چهره و اندام بازیگر است. مثلا خیلی از بازیگران چهره زیبایی ندارند که موجب جذب مخاطب شوند بلکه شیرین بودن یا نافذ بودن رفتار و کلامشان است که موجب میشود بر مخاطب تاثیر زیادی بگذارند. البته فیزیک بازیگر در انتخاب یک نقش قطعا عامل مهمی است، اما بیش از همه اینها مهارت و توان بازیگری افراد است که نقش را برای آنها تعریف میکند. بارها پیش آمده که یک نقش منفی به من پیشنهاد شده که احتمالا بر مبنای فیزیک ظاهری من بوده، اما به خاطر اینکه توان بازی آن نقش را در خود نمیدیدم، آن را نپذیرفتم. ضمن اینکه برخی نقشهای منفی آنقدر چرک و منفور بود که خودم هیچ علاقه و تمایلی به بازی آن نداشتم. ضمن اینکه در کنار نوع و ساختار صورت و میمیکهای یک بازیگر که میتواند با منفی یا مثبتبودن نقش تناسب داشته باشد، نوع دیالوگگویی و لحن و شیوه بیان آنها نیز در شکلگیری این تصویر تاثیر میگذارد. به هر حال همه این عوامل و عناصر در قبول یا رد یک نقش از سوی بازیگر تاثیر میگذارد.
یعنی نقش منفی هم باید به دلتان بچسبد؟
دقیقا. اینگونه نیست که چون من در ایفای نقشهای منفی موفق بودم، هر شخصیت بدمنی را بازی کنم. حتی در همان نقشهای منفی که بازی کردهام سعی من بر این بود تا آن شخصیت به یک ضدقهرمان بدل شود تا یک شخصیت منفی چرک و منفور. البته این کار را باید با زیرکی و ظرافت انجام دهی که براحتی قابل تشخیص نباشد. بویژه برخی نقشهایی که در مرز منفی و مثبتبودن قرار دارند، از حیث بازیگری بسیار دشوار هستند. یعنی شخصیتهایی که در ظاهر مثبت هستند، اما بتدریج چهره منفی آنها برملا شود لذا بازیگر باید به شکلی بازی کند که قبل از زمان موعود مخاطب نتواند چهره واقعی او را حدس بزند. در همین سریال «خانه بیپرنده»، شخصیتی که بازی میکنم دقیقا چنین موقعیتی دارد و مخاطب نمیتواند حدس بزند که او منفی است یا مثبت.
جالب اینکه شما قبلا نقشهای اصلی را در سریالها بازی میکردید، اما در «خانه بیپرنده»، شخصیتی را بازی میکنید که در حاشیه داستان قرار دارد.
واقعیتش این است که اهمیت نقش به چگونگی ایفای آن برمیگردد نه کوتاه و بلند یا اصلی و فرعی بودنش. البته در این سریال ابتدا قرار بود نقش دیگری را بازی کنم که خوب به دلایلی این اتفاق نیفتاد و همین نقشی که الان میبینید را بازی میکنم. به هر حال مهم این است که هر نقشی را که به عهده میگیرید بخوبی بازی کنی مهم نیست که نقش کوتاه یا شخصیت، منفی است. مهم این است که آن نقش در ذهن مخاطب بماند و در پیشبرد داستان نقش مهمی داشته باشد.
با یکی از بازیگرانی که نقش منفی زیاد بازی میکرده، گفتوگویی داشتم که معتقد بود وقتی قرار است یک شخصیت منفی را بازی کنم نسبت به آن حس بدی ندارم و آن را منفی نمیدانم. به همین دلیل میتوانم آن را خوب بازی کنم.
دقیقا همین طور است. بازیگر باید به نقش منفی هم اعتقاد و باور داشته باشد و به او حق دهد که مثلا ظالمانه رفتار کند. در واقع خود بازیگر نباید تصویر منفی از نقش منفی داشته باشد چون آن وقت نمیتواند آن نقش را خوب بازی کند. اگر خود بازیگر شخصیتی را که بازی میکند باور نداشته باشد، نمیتواند آن نقش را برای مخاطب باورپذیر کند. حتی نوع لحن یا لهجه بازیگر هم در این مساله تاثیر دارد.
یادم میآید شما در یک سریال به لهجه اصفهانی صحبت میکردید…
بله، در سریال «نقش جهان». چون من خودم نائینی هستم، ولی در اصفهان بزرگ شدم و کاملا به زیر و بم این لهجه آشنا هستم. به همین دلیل معتقدم که بازیگر اگر قرار است به زبان بومی صحبت کند، حتما باید آن را شناخته و بر آن مسلط باشد در غیر این صورت به آن نقش لطمه میزند. من زمانی با لهجه و گویش محلی صحبت میکنم که مطمئن باشم از پس آن برمیآیم و درست لهجه را بیان میکنم وگرنه به اداکردن شباهت پیدا میکند.
جناب افرندنیا! شمایل ظاهری و سوابق تئاتری شما به گونهای است که به نظر من برای حضور در کارهای تاریخی خیلی مناسب است، ولی یادم نمیآید که شما را در سریال یا فیلم تاریخی دیده باشم.
من اولین کار تاریخی سینمای ایران بعد از انقلاب را به نام «سفیر» بازی کردم که فیلم ماندگاری است و یکی از افتخارات من بازی در این فیلم و در نقش خالد است. هر کس آن زمان سفیر را دیده بود به من میگفت از این به بعد هر فیلم تاریخی که در ایران ساخته شود تو در آن بازی خواهی کرد، اما متاسفانه این اتفاق تکرار نشد.
در ژانر تاریخی هم به ایفای نقشهای منفی علاقه دارید یا مثبت؟
نه نقشهای منفی و مثبت و نه تاریخی و غیرتاریخی هیچ کدام از اینها برای من اولویت ندارد. اگر احساس کنم که از ایفای یک نقش بخوبی برمیآیم، حتما آن را میپذیرم. حالا فرقی نمیکند که آن نقش منفی یا مثبت باشد یا قصه فیلم تاریخی یا غیرتاریخی باشد. بازیگری حرفه من است و بازیگر حرفهای، هم باید نقش مثبت و منفی بازی کند و هم ژانرهای مختلف را تجربه کند.
شما در ابتدای این گفتوگو از عدم امنیت شغلی بازیگری و سینماگران صحبت کردید. در پایان میخواهم بدانم آیا اگر یک بار دیگر قرار بود زندگی کنید، باز هم همین مسیر را انتخاب میکردید؟
هرگز. میرفتم رفتگر میشدم تا حداقل امنیت شغلی بیشتری داشتم. این را جدی میگویم و به جوانانی که شیفته بازیگری و سینما هستند، توصیه میکنم که فریب این سراب را نخورند. اصلا من معتقدم که بازیگری نباید یک شغل باشد. یکی از اشتباهات من این بود که بازیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کردم. شاید اگر بازیگری را به عنوان یک هنر یا دغدغه شخصی در کنار یک شغل ثابت با بیمه و مزایایی که دارد برمیگزیدم، موفقتر بودم. من این گفتوگو را با یک شعر آغاز کردم و دوست دارم با این شعر تمام کنم که مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد / اگر در دل نهم پنهان ترسم مغز و استخوان سوزد.