|
|
|
|
|
|
اردبيل
زلزله
مياد،
تركه
زنگ
ميزنه
مسئوليتش
رو
بر
عهده
ميگيره!
|
|
|
|
|
تركه
كنار
يه
چاهي
وايساده
بوده،
هي
ميگفته:
سيزده،..سيزده،..سيزده..
يكي
از
اونجا
رد
ميشده،
ميپرسه:
ببخشيد
قربان،
ميتونم
بپرسم
داريد
چيكار
ميكنيد؟
تركه
يقه
يارو
رو
ميگيره،
پرتش
ميكنه
تو
چاه،
ميگه:
چهارده،...چهارده،...چهارده!
|
|
|
|
|
به
تركه
ميگن:
چند
تا
حيوون
نام
ببر
كه
پرواز
كنه.
ميگه:
كبوتر،
كلاغ،
خر!
بهش
ميگن:
بابا
خر
كه
پرواز
نميكنه!
ميگه:
بابا
خره
ديگه،
يهو
ديدي
پرواز
كرد!
|
|
|
|
|
تركه
از
يكي
ميپرسه
قبله
كدوم
طرفه؟!
يارو
نشونش
ميده،
تركه
ميگه:
بايد
خيلي
برم؟! |
|
|
|
|
آمريكاييه
داشته
تو
رودخونه
غرق
ميشده،
هي
داد
ميزده:
help me, hellllp! تركه
از
اونجا
رد
ميشده
ميگه:
احمق
جون
اگه
جاي
كلاس
زبان
كلاس
شنا
رفته
بودي
الان
غرق
نميشدي! |
|
|
|
|
تمساحه
ميره
گدايي،
ميگه:به
من
بدبختِ
مارمولك
كمك
كنيد! |
|
|
|
|
تركه
سربازيش
تموم
ميشه،
وقتي
كارت
پايان
خدمتشو
بهش
ميدن،
نگاه
ميكنه
ميگه:
اي
بابا،
من كه
ازينا
چهارتا
دارم! |
|
|
|
|
تركه
چراغ
جادو
پيدا
ميكنه،
دست
ميكشه
روش
غولش
در
مياد
ميگه:
دو
تا
آرزو
بكن.
تركه
ميگه:
يه
نوشابه
خنك
ميخوام
كه
هيچ
وقت
تموم
نشه.
غوله
بهش
ميده،
تركه
يكم
ميخوره
ميگه:
به
به!
چقدر
خنكه!
يكي
ديگه
هم
بده! |
|
|
|
|