خنده تلخ دکتر نیما افشار! گفتگو با بهنام تشکر
دیدن بهنام تشکر به عنوان نقش اصلی یک سریال کمدی شبانه هم برای تئاتر دوستانی که او را با ژولیوس سزار دیده و شناخته بودند کمی غیر قابل باور بود و هم برای تماشاگرانی که به دیدن چهرههای تکراری طنزهای شبانه عادت کرده بودند و از همه مهمتر خود او نسبت به این اتفاق با چشم تردید فراوانی نگاه میکرده اما در این چند هفتهای که از پخش سریال میگذرد او توانست به خوبی به همه ثابت کند که یک بازیگر باید توانایی این را داشته باشد که هر نقشی را بازی کند. نیما افشار دکتر پر از مشکل و استرس سریال ساختمان پزشکان که حالا جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کرده است در گفتوگو با ما تاکید کرد که بسیاری از جذابیتهای ظاهری این نقش به خاطر تلاشهایی است که ۱۵ سال روی صحنه تئاتر کشیده. متن گفتوگوی کامل بهنام تشکر با تهران امروز را در ادامه بخوانید.
شما سالها در صحنه تئاتر کار کرده اید و موفق هم بوده اید و حالا به تلویزیون آمده اید فکر نمیکنید خیلی دیر وارد دنیای تصویر شده اید؟
نه. به هیچ عنوان. من هیچ گاه خودم سمت بازی در کارهای تصویری نرفتهام. اگر میخواستم به سمت تصویر بروم ۱۵ سال کار تئاتر انجام نمیدادم. حتی یک برگه یا فرم از من نمیتوانید در دفاتر سینمایی پیدا کنید چون هیچ گاه حرکتی برای ورود به دنیای تصویر انجام ندادم. هنوز هم فکر میکنم چند وقتی جا داشت تا بخواهم وارد دنیای تصویر شوم و اگر ساختمان پزشکان پیشنهاد نمیشد به این زودی وارد عرصه تلویزیون نمیشدم ولی شرایط این سریال و تیم کار آنقدر خوب بود که تصمیم گرفتم با همین سریال وارد دنیای تصویر شوم.
دیدن بهنام تشکر به عنوان نقش اصلی یک سریال کمدی شبانه هم برای تئاتر دوستانی که او را با ژولیوس سزار دیده و شناخته بودند کمی غیر قابل باور بود و هم برای تماشاگرانی که به دیدن چهرههای تکراری طنزهای شبانه عادت کرده بودند و از همه مهمتر خود او نسبت به این اتفاق با چشم تردید فراوانی نگاه میکرده اما در این چند هفتهای که از پخش سریال میگذرد او توانست به خوبی به همه ثابت کند که یک بازیگر باید توانایی این را داشته باشد که هر نقشی را بازی کند. نیما افشار دکتر پر از مشکل و استرس سریال ساختمان پزشکان که حالا جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کرده است در گفتوگو با ما تاکید کرد که بسیاری از جذابیتهای ظاهری این نقش به خاطر تلاشهایی است که ۱۵ سال روی صحنه تئاتر کشیده. متن گفتوگوی کامل بهنام تشکر با تهران امروز را در ادامه بخوانید.
شما سالها در صحنه تئاتر کار کرده اید و موفق هم بوده اید و حالا به تلویزیون آمده اید فکر نمیکنید خیلی دیر وارد دنیای تصویر شده اید؟
نه. به هیچ عنوان. من هیچ گاه خودم سمت بازی در کارهای تصویری نرفتهام. اگر میخواستم به سمت تصویر بروم ۱۵ سال کار تئاتر انجام نمیدادم. حتی یک برگه یا فرم از من نمیتوانید در دفاتر سینمایی پیدا کنید چون هیچ گاه حرکتی برای ورود به دنیای تصویر انجام ندادم. هنوز هم فکر میکنم چند وقتی جا داشت تا بخواهم وارد دنیای تصویر شوم و اگر ساختمان پزشکان پیشنهاد نمیشد به این زودی وارد عرصه تلویزیون نمیشدم ولی شرایط این سریال و تیم کار آنقدر خوب بود که تصمیم گرفتم با همین سریال وارد دنیای تصویر شوم.
با توجه به سابقهای که از شما در کارهای تئاتر بسیار جدی مثل ژولیوس سزار داشتیم جای تعجب فراوانی داشت که شما را به یکباره در یک طنز شبانه تلویزیون و در نقش اصلی آن ببینیم. خودتان تصور میکردید آغاز کارتان در تلویزیون با یک کار کمدی باشد؟
واقعا نه. در ابتدا هم در برزخ بزرگی گیر کرده بودم و نمیدانستم که آیا اصلا این کار را قبول کنم یا نه. تا اینکه نوشتههای پیمان قاسم خانی را خواندم. در خانه ما اتاقی وجود دارد که در آن یک میز و دو تا صندلی وجود دارد و هر متنی که برای خواندن به ما میدهند را در آن اتاق به همراه همسرم بارها میخوانیم و جالب اینجا بود که با اینکه معتقدم شخصیت نیما افشار تفاوت فراوانی با شخصیتهای طنزهای معمولی دارد ولی هم من و هم خانمم به شدت به متنهای پیمان میخندیدیم. این باعث شد که احساس کنم با یک متن قوی مواجه هستم و برای من به عنوان یک بازیگر متن قوی بسیار مهم است. بعد هم با شناختی که از گروه داشتم احساس کردم میتوانم در اولین تجربه تلویزیونیام یک کار قابل قبول ارائه دهم.
یکی از مهمترین عوامل موفقیت خیلی از کمدینها در ایران حرکات و ویژگیهایی است که آنها برای خنده دار کردن شخصیت خودشان به وجود میآورند. شما چقدر به این عامل وابسته بودید؟
ببینید جنس شوخیها و بخصوص شخصیت دکتر نیما افشار با تصور مردم از کمدی که این روزها باب شده کمی متفاوت است. با اینکه ممکن است این حرف از دید خیلیها تکراری باشد ولی حقیقتا ساختمان پزشکان کمدی موقعیت است. هجوم آدمها و اتفاقات به سمت نیما افشار آنقدر زیاد است که خود به خود طنز را به وجود میآورد وگرنه شخصیت او ذاتا دارای کمدی نیست. من با نگاهی غمگینانه به شخصیت نیما افشار کمدی را در او جاری میکنم و دوست ندارم با حرکات عجیب و غریب و یکسری خندهها و شوخیهای شاید وقیح به هر قیمتی تماشاگر را بخندانم. طنز واقعی هم ریشه در تلخی بیان و حرکات دارد به صورتی که تماشاگر از شدت تلخی گاهی اوقات به خنده میافتد.
حس و حال خود شما پس از قبول کردن این نقش چه بود؟ آیا از این نمیترسیدید که شاید اگر کار خراب شود برای وجهه تئاتری شما خوب نباشد یا نقطهای منفی در کارنامه شما به وجود آید؟
واقعا شرایط عجیبی بود. چند روز اول اصلا حال و هوای خوبی نداشتم. ترس بسیار زیادی از نتیجه نهایی کار در من به وجود آمده بود. در طول کار بارها با خودم فکر میکردم که یعنی ممکن است مردم من را با این صورت جدی و صدایی که دارم به عنوان یک بازیگر در یک نقش کمدی قبول کنند. بارها کارهایم را با سروش صحت و پیمان قاسم خانی چک میکردم. حتی در ابتدا چندین بار از آنها پرسیده بودم که آیا مطمئن هستید برای این نقش انتخاب مناسبی هستم و آنها هر دفعه به من اطمینان کامل میدادند که انتخاب درستی کردهاند ولی من از خودم مطمئن نبودم. اصلا شوخی نبود. قرار بود نقش اول یک کار کمدی ۹۰ قسمتی که بنا به دلایلی تبدیل به ۵۵ قسمت شد را بازیگری بازی کند که تا قبل از این هیچ تجربه تلویزیونی نداشته و قرار است تماشاگر سکانس به سکانس و پلان به پلان در این سریال با او همراه باشد. تمام فکرم این بود که آیا میتوانم تماشاگر را با خودم همراه کنم و کاری کنم که از دیدن سریال خسته نشود و از آن راضی باشد؟ ولی با گذشت زمان هر چقدر که جلوتر رفتیم احساس آرامش بیشتری کردم و به نظرم آمد کار هر چه پیش میرود برایم آسانتر و اجرای نقش روانتر میشود.
فضای تئاتر با فضای تلویزیون بسیار متفاوت است. نه صرفا به خاطر حضور دوربین بلکه تفاوتی که در فضای زنده تئاتر و ضبط شده تلویزیون وجود دارد و باعث قضاوت مخاطب میشود. به نظر شما که هر دو فضا را تجربه کرده اید چه مزایا و معایبی بین این تفاوت فضا وجود دارد؟
مزیت مشترک هر دو هیجان انگیز بودن فضای آنهاست ولی در هیجان موجود در هر دو فضا تفاوتهایی هم وجود دارد. شما در تئاتر نمیتوانید کار خود را نگاه کنید و اشکالات آن را ببینید در حالی که در تلویزیون شما تمام کارها را انجام میدهید و بعد میتوانید نتیجه کار و مهمتر از آن ضعفهای خود را ببینید حتی در کارهایی که به صورت روتین انجام میشود میتوانید اشکالات احتمالی خودتان را اصلاح هم بکنید. البته خوشبختانه برخلاف نمونه طنزهای هرشبی در سالهای گذشته ساختمان پزشکان به صورت روتین فیلمبرداری نشد و ما توانستیم با حوصله بیشتری کارهای خود را انجام دهیم. نویسندهها هم تمرکز بیشتری روی کار داشتند. با اینکه ما از فید بکهای لحظهای مردم محروم بودیم ولی این مسئله تا حدودی خوب هم بود به این دلیل که نویسنده و کارگردان و بخصوص بازیگر را مجبور نمیکرد اتفاقاتی که شاید به نظر مردم خوشایند آید را تکرار کنند.
لحن نیما افشار در ساختمان پزشکان کمی متفاوتتر از دیگران است. با توجه به پیشینه پانزده سالهای که در زمینه تئاتر دارید این مدل لحن تا اندازه زیادی به کارهای تئاتری میخورد. تجربههای قبلی شما در تئاتر چقدر به پردازش بیان جملات توسط نیما افشار کمک کرده؟
اول بگذارید نکتهای را توضیح دهم. بعضی از بازیگرها زمانی که یک کار جدید را آغاز میکنند ادعا میکنند که بدون استفاده از تجربههایی که در کارهای قبلی داشتهاند میخواهند یک نقش را بازی کنند یا به اصطلاح از صفر کار را شروع کنند در حالی که این حرف از نظر من کاملا غلط است. علت این مسئله این است که وقتی میخواهید نقش جدیدی را بازی کنید باید بتوانید به آن نقش در همه زمینهها هویت بدهید. اینکه چه صدایی را برای نقش انتخاب کنید یا از چه میمیکهایی برای نشان دادن حالتهای مختلف کاراکتر مورد نظر استفاده کنید همه مستلزم استفاده شما از تجربههای قبلی است. خب من بسیاری از این نکات و ریزه کاریها را در کارهای تئاتریام تجربه کرده بودم. شاید بارها با خودم بگویم که قرار است یک کار متفاوت از کارهای قبلی بازی کنم ولی آنقدر اندوخته در ذهن و ناخودآگاه من به عنوان بازیگر از کارهای قبلیام وجود دارد که ناخواسته آنها را در کار خرج میکنم. با این حال با این مسئله هم موافق نیستم که بازیگر فقط از اندوختههایش استفاده کند و مدام خودش را به اشکال گوناگون تکرار کند چون مردم قرار است یک سری چیزهای جدید ببینند. در مورد نیما افشار هم سعی کردهام کدهایی کاملا متفاوت حتی در زمینه لحن و بیان جملات برای شخصیت او تعریف کنم که تا جای ممکن در کارهای قبلی از آنها استفاده نکرده باشم و مطمئنا تمام تلاش خودم را خواهم کرد که در کارهای بعدی هم از آن کدها استفاده نشود. ضمن اینکه من حدود یک سال و نیم زیر نظر استاد نصرالله مدقالچی در زمینه دوبله آموزش دیدم و فیلمهای زیادی را همراه با ایشان دوبله کردم، بعد از آن هم مدتی در رادیو صدای آشنا، رادیو تهران و رادیو جوان برنامه اجرا کردم و تجربه کار با میکروفن و صدا خیلی به من کمک کرد و به نظرم برخلاف تصور خیلیها این گونه تجربهها برای بازیگران بسیار خوب است.
شاید یکی از بزرگترین تفاوتهای تئاتر و تلویزیون برای بازیگران میزان فرصتی است که آنها برای تمرین نقش خود دارند. در تئاتر شاید یک یا حتی دو ماه شما برای رسیدن به جزئیات نقش خود تمرین کنید ولی در تلویزیون و حتی سینما چنین فرصتی به هیچ عنوان وجود ندارد. با وجود این معضل چگونه توانستید به نیما افشار کنونی برسید؟
سناریوی چند قسمت اول را که از پیمان قاسم خانی گرفتم به شدت روی آن کار کردم. میخواستم ببینم نیما افشار تا چه اندازه جای کار دارد و تا کجا میتوانم او را در مسیری که احساس میکنم با توجه به دادههای اولیه قاسم خانی درست است پیش ببرم. البته چون پیمان آدم بسیار باهوشی است تا حدود زیادی پیشبینیهایی در خصوص کلیت نقش نیما افشار کرده بود و همان ابتدا حدود هشتاد طرح داستانی برای او داشت و به گروه نویسندگانش هم گفته بود که نیما را در همین مسیر حرکت دهند. سروش صحت هم از ابتدا جنس بازی مورد نظرش را در ذهن خود پرورش داده بود. من دادههای هر سه تفکر را کنار هم قرار دادم و سعی کردم آنها را به هم ارتباط دهم تا بتوانم از مخلوط کردن هر سه تفکر یک شمایل قابل قبول برای نیما افشار بیرون بکشم. در طول کار هم بده بستانهایی که با پیمان و سروش داشتم کمک بسیار زیادی کرد. البته درست است که بازیگران گروه تمرین آنچنانی با هم نداشتیم ولی در هر جلسه فیلمبرداری حداقل دو ساعت تمرین درست و حسابی انجام میدادیم. البته یک نکته مثبتی که وجود دارد این است که با توجه به پرداخت نسبتا قوی و قرص و محکمی که از ابتدا برای این شخصیت ارائه داده شد شخصیت نیما افشار در قسمت اول، ۱۵ یا حتی ۵۰ تفاوت آنچنانی با هم ندارد و از یک ثبات خوبی برخوردار است.
یکی از مهمترین عوامل موفقیت یک بازیگر در یک کار پارتنرها یا همان بازیگران رو به روی بازیگر اصلی هستند. سهم پارتنرهای شما در موفقیت اجرای نقش نیما افشار چقدر بوده است؟
خیلی زیاد. اصلا تاثیر این مسئله روی موفقیت یا عدم موفقیت یک کار غیر قابل انکار است. مثلا در ساختمان پزشکان بده بستانهایی که من با هومن برق نورد، شقایق دهقان یا بیژن بنفشه خواه دارم و بده بستانهایی که هر کدام از اینها با هم دارند بسیار بیشتر از حالت عادی بود. حتی کار به جایی میرسید که ما به هم پیشنهاد بازی میدادیم و در تمرینها به نکات جالبی در بازیهای هم میرسیدیم که سریع به هم منتقل میکردیم. مهمتر از همه اینکه در مقابل پیشنهادهایی که هر کدام به یکدیگر میدادیم عکس العمل منفی نشان نمیدادیم و اتفاقا به هر پیشنهادی به شدت فکر هم میکردیم. حتی آقای هوشنگ حریر چیان که از بازیگران قدیمی تئاتر در اصفهان هستند و نقش پدر من را دارند هم در این بده بستانها حضور فعال داشتند و خیلی جاها دقت بسیار بالای ایشان روی متن به همه ما کمک میکرد. این ارتباط خوب بین بازیگرها باعث شده بود که ما از هر لحظه کار لذت ببریم در کنار اینکه انرژی مضاعفی هم پیدا کرده بودیم. ضمن اینکه گروه بازیگران این فیلم تکروی نداشتند و همه سعی میکردیم نقشها را به موازات هم جلو ببریم.
با توجه به تعاریفی که ما از تیپ و شخصیت داریم. نیما افشار تیپ محسوب میشود یا شخصیت؟ و به چه دلیل؟
مسلما شخصیت است. کاملا مشخص است که پدر و مادر این آدم چه کسانی هستند، در دانشگاه چه درسی خوانده، به راحتی میتوانید بفهمید رفتارهای پدر و مادرش در بچگی با او چگونه بوده است، اختلاف او با همسر قبلیاش و نحوه طلاقشان و حتی آشناییاش با همسر جدیدش کاملا نشان داده میشود. روند داستان کاملا زندگی یک آدم را نشان میدهد. زن و زندگی و خونه و ماشین دارد و به بسیاری از آدمهای واقعی جامعه نزدیک است. البته گاهی اوقات یکسری شوخیها یا رفتارهای بدنی و فیزیکی انجام میدهد که به سمت تیپ شدن میرود اما بلافاصله از شوخیها فاصله میگیرد و به حالت اول باز میگردد البته به نظرم وجود آن شوخیها به دلیل اینکه فضای کمدی هم به خوبی در کار دیده شود لازم است.
در کل تیپ بودن برای یک بازیگر وجهه بدی دارد که همه دوست دارند نقشهایی که بازی میکنند را کاراکتر و شخصیت بدانند؟
به هیچ عنوان. چرا باید بد باشد؟ البته این مسئله تا حدود زیادی بستگی به سلیقه بازیگر دارد چون گاهی اوقات بازیگر بخصوص در کارهای فانتزی و کمدی خود بازیگر تا حدود بسیار زیادی میتواند مسیر یک نقش را بر اساس سلیقهاش به سمت تیپ یا شخصیت ببرد. تیپسازی جزئی از بازیگری است. متاسفانه نگاه ما به تیپسازی نگاه بسیار غلطی است. مثلا در همین سریال شما فکر میکنید اگر از شقایق دهقان در مورد نقشی که بازی میکند همین سوال را بپرسید به شما میگوید شخصیت است؟ مسلما نه. چون تعریف تیپ و کاراکتر را به خوبی میداند. ضمن اینکه به نظر من بازیگر نباید خودش را گول بزند.
معمولا در کارهایی که پیمان قاسم خانی مینویسد سوراخ سنبههای کمی برای بداهه پردازی توسط بازیگران وجود دارد. آیا در متنهای ساختمان پزشکان هم این مسئله وجود داشت؟
سوال بسیار خوبی بود. متنهای پیمان برای من به شدت عجیب و غریب و جالب توجه بود. به نظرم قاسم خانی در زمینه طنز در ایران یک آدم کاملا درجه یک محسوب میشود. متنها آنقدر خوب و کامل بود که ما حتی به فکر بداهه پردازی هم نمیافتادیم. من مطمئنم اگر قرار بود ما شیطنت کنیم و به سمت بداهه پردازیهای بیمورد و غیر ضروری برویم نقش کاملا از دستمان خارج میشد و سیر طبیعی نقش از بین میرفت. شاید هم اگر میخواستیم به اندازه نمونه کارهای مشابه زیادی بداهه پردازی کنیم باعث گنگی و واپسزدگی مخاطب میشدیم. همه چیز در متن پیمان سر جای خودش بود و من کار زیادی روی متنهای او انجام نمیدادم. به نظرم مهمترین کار من این بود که متنها را صحیح بخوانم و درست اجرا کنم.
یکی از ملزومات کمدی وجود فضایی تا حدودی فانتزی است، نیما افشار هم به قول شما یک شخصیت است و شخصیتها معمولا با رئال و واقعیت بیشتر سر و کار دارند. به نظر شما آیا در شخصیت نیما افشار خبری از اتفاقات یا مسائل فانتزی وجود دارد؟
ما از ابتدا جنس شوخیهای نیما افشار را مشخص کرده بودیم و از ابتدا هدفمان این بود که به سمت لودگی نرویم. به همین دلیل اتفاقات طنزی که برای نیما افشار رخ میدهد ذاتا اتفاقاتی کاملا جدی و واقعی هستند ولی نحوه برخورد او با این اتفاقات و بالعکس جنبه کمیک پیدا میکنند. مثلا وقتی شما یک بومرنگ را به آسمان پرتاب میکنید یک اتفاق کاملا عادی و معمولی است ولی وقتی به سمت شما میآید با اینکه قضیه کاملا جدی است و ممکن است به شما آسیب هم بزند ولی جنس رویارویی شما با آن فضایی کمیک را به وجود میآورد که هر کسی ممکن است به آن بخندد. خیلی جاها سعی کردهام براساس همان تیپ سازیهای جزئی و کوچکی که گفتم گاهی به سمت فضای فانتزی هم بروم ولی به هیچ عنوان نگذاشتم این مسئله بر کلیت نقش نیما افشار احاطه پیدا کند.
با توجه به موفقیت ساختمان پزشکان نزد مردم بدون شک پیشنهادهای بسیار زیادی از جهتهای مختلف برای ادامه کار در جلوی دوربین به شما خواهد شد. نحوه انتخاب و رویکرد بهنام تشکر در مورد کارهای آیندهاش جلوی دوربین چگونه خواهد بود؟
قدر مسلم من همچنان اولویت اصلیام با تئاتر است چون احساس میکنم هنوز خیلی چیزها در تئاتر هست که باید آنها را فرا بگیرم. ولی با این حال وقتی بازیگری برای اولین بار جلوی دوربین حدود ۸ ماه در یک فضای طنز کارکرده خیلی دوست دارد که بتواند فضاهای دیگر کاری را هم تجربه کند. با تمام تجربیاتی که دارم فکر میکنم در کار جدی بیشتر جواب دهم تا کار کمدی (با خنده). ضمن اینکه پیشبینی آینده کاری یک بازیگر در ایران کار سختی است.