گفتگو با امیرحسین رستمی، بازیگر سریال «نون و ریحون»
نقش من را کمتر کنید!
امیرحسین رستمی را همه با نقش «شکور» شمسالعماره به یاد میآورند اما اگر کمی بیشتر کارنامه کاری او را نگاه کنید، متوجه میشوید که او پیش از این هم در عرصه بازیگری فعال بوده و نقش شکور تنها باعث شهرت بیشتر این بازیگر جوان شد. حال او در ادامه تواناییهای خود در این حیطه، بازی جالب و متفاوتی را با رگههایی از طنز در مجموعه «نون و ریحون» به نمایش گذاشته است. او با نقش «عباس» در این مجموعه توانسته ثابت کند که میتواند در موقعیت کمدی یک مجموعه هم متفاوتتر از گذشته ظاهر شود.
نون و ریحون نشان داده که زیاد به حرف مردم توجه ندارد و در حال حرکت در راهی است که درست است و تلاش برای تغییر سلیقه مردم را نیز دارد.
درست است. الان خدا را شکر در این سریال ما این مسئله را به خوبی میبینیم. فرزاد موتمن به صورتی نقشها را چیده که این زیادی دیده شدن نقشها در آن به حداقل رسیده است. البته گاهی این هماهنگیها به دلیل اینکه من همزمان در دو جا بازی میکنم به هم میخورد و من را به بهانه خرید یا مسائل دیگر در مجموع یکی، دو قسمت کار نمیبینید. یعنی مثلا به داخل یک انباری میروم و خودم را زندانی میکنم. ولی این مسئله خدا رو شکر تا الان مشکلی برای هیچ کدام از کارها ایجاد نکرده است.
این کمتر بودن حضورتان در نقش عباس نکته منفی نیست؟
نقش من را کمتر کنید!
امیرحسین رستمی را همه با نقش «شکور» شمسالعماره به یاد میآورند اما اگر کمی بیشتر کارنامه کاری او را نگاه کنید، متوجه میشوید که او پیش از این هم در عرصه بازیگری فعال بوده و نقش شکور تنها باعث شهرت بیشتر این بازیگر جوان شد. حال او در ادامه تواناییهای خود در این حیطه، بازی جالب و متفاوتی را با رگههایی از طنز در مجموعه «نون و ریحون» به نمایش گذاشته است. او با نقش «عباس» در این مجموعه توانسته ثابت کند که میتواند در موقعیت کمدی یک مجموعه هم متفاوتتر از گذشته ظاهر شود.
نون و ریحون نشان داده که زیاد به حرف مردم توجه ندارد و در حال حرکت در راهی است که درست است و تلاش برای تغییر سلیقه مردم را نیز دارد.
درست است. الان خدا را شکر در این سریال ما این مسئله را به خوبی میبینیم. فرزاد موتمن به صورتی نقشها را چیده که این زیادی دیده شدن نقشها در آن به حداقل رسیده است. البته گاهی این هماهنگیها به دلیل اینکه من همزمان در دو جا بازی میکنم به هم میخورد و من را به بهانه خرید یا مسائل دیگر در مجموع یکی، دو قسمت کار نمیبینید. یعنی مثلا به داخل یک انباری میروم و خودم را زندانی میکنم. ولی این مسئله خدا رو شکر تا الان مشکلی برای هیچ کدام از کارها ایجاد نکرده است.
این کمتر بودن حضورتان در نقش عباس نکته منفی نیست؟
اصلا. من خودم به شدت از این اتفاق راضیم. البته ما نمیخواهیم مثل سریال شمس العماره و شکور عدم حضور عباس به سه یا چهار قسمت برسد ولی مثلا در یک نیمه سریال نیست. یعنی یک نیمه و تا قبل از پخش پیامهای بازرگانی معمول او را نمیبینید ولی از نیمه دوم به بعد او حضور دارد. در مجموع ما سعی کردیم در این کار حضور اضافی و بیخودی هر نقش حتی عباس که کاراکتر اصلی است را به حداقل برسانیم که برخی از این عدم حضورها خواسته و برخی نیز همانطور که توضیح دادم به دلیل سنگینی کار دیگرم گاهی ناخواسته اتفاق میافتاد و خدا را شکر هم آقای موتمن و هم آقای نعمتی با این اندازه حضور مشکلی ندارند و دقیقا مثل من فکر میکنند.
درخواست تو از عباس نعمتی فیلمنامهنویس سریال برای این نقش چه بود؟
تنها درخواست من این بود که عباس «شکور دوم» نباشد و خوشبختانه آقای نعمتی به خوبی این نکته را درک کرد. چون اگر قرار بود عباس، شکور باشد من این نقش را نمیپذیرفتم. پیشنهاد اول تمام سریالهای عید امسال و حتی سریالهای روتینی که امسال ساخته شد من بودم. حتی قرار بود که سریالی را با مجید صالحی کار کنم که بعد از دو ساعت ونیم بحث با مجید به دلیل اینکه احساس کردم، این نقش یک شکور دیگر است قبول نکردم که هنوز هم مجید به این خاطر از من دلگیر است. من حتی به او گفتم که اگر نقش را تغییر دهد تا به آن شکل نباشد باز هم حاضرم برایش بازی کنم. چون به شدت به این معتقدم که شکور یک نقشی بود که تمام شد و رفت و دیگر حاضر به تکرار آن نیستم. جالبه که حتی به صورت جدی قرار بود سریال شکور را بسازند که جریانش حول محور او بعد از ازدواج میچرخید و ماجراهایش را روایت میکرد. من با این مسئله مشکلی نداشتم و حتی از آن استقبال و حمایت هم کردم به دلیل اینکه ما دوباره خود شخصیت شکور را داشتیم نه شخصیتی کپی شده از روی آن. من با بازی مجدد در نقش خود شکور با حضور خانوادهاش مشکلی نداشتم ولی احساس میکنم بازی در نقش کپی او با یک اسم دیگر و در یک فضای دیگر یک نوع دهن کجی و توهین هم به خودم هم به مردم است.
چقدر برای اینکه نقش عباس را به ثمر برسانید، خودتان موثر بودید؟
مدل بازی من با دیگر بازیگران کمدی ایران متفاوت است. هیچ وقت سعی در خنداندن مردم ندارم. در کمال خونسردی بازی میکنم. دیالوگهایم را کاملا خونسرد میگویم و همین خونسردی در بیان یک دیالوگ، ممکن است منجر به انفجاری از خنده بشود. فید بکهایی هم که از راههای گوناگون دریافت کردم نشان میدهد که مردم این سبک کار طنز را که در آن تلاشی برای خنداندنشان نیست را دوست دارند. سبکی که تو باید با تلاش نویسنده و کارگردان موقعیتی به وجود بیاوری که مردم بخندند نه اینکه دستت را از تلویزیون به بیرون بیاوری و به زور تکانشان دهی تا بخندند. این سبک طنز عمر خودش را کرده و متعلق به دهه ۷۰ بود نه الان. شاهد ماجرا هم فروش کم فیلمهایی با بازیگران این سبکی و عدم اقبال مردم به برنامههای تلویزیونی با این سبک و سیاق است. بزرگترین عامل پایان دوران یک بازیگر تکرار در ایفای یک مدل نقش است، حتی این سبک بازی من هم در صورت تکرار دچار نابودی خواهد شد.
چرا فکر میکنید که سبک جدید بازیگری پر حرکت و فعالیت در کمدی طرفدار بیشتری دارد؟
بازتابهای مثبت در زمان پخش سریال شمسالعماره من را به این نتیجه رسانده است. از یک جایی به بعد درخواست مردم برای حضور بیشتر شکور در سریال زیاد شد. متاسفانه این اتفاق در میان بازیگران جوان ما بسیار زیاد شده تا جایی که آنها با نویسنده کار تماس میگیرند و از او درخواست افزایش نقش خود در سریال را دارند وگاهی حتی شاکی میشوند که چرا برای آنها در سریال کمتر مینویسند و نقش آنها را در فیلم پررنگتر نمیکنند شاید این از بیتجربگی آنها باشد ولی به خدا این خوب نیست. من برعکس عمل میکنم، هر وقت نویسنده کار را میبینم از او درخواست میکنم که اگر الزامی برای حضور نقش من در برخی صحنهها نیست، این حضور را حذف یا کمرنگ کند. دلیل این کارم هم این است که معتقدم اندازه نقش و اجرای آن باید جوری باشد که مردم دلتنگ حضور مجددم روی صحنه باشند نه این که باعث دلزدگی و بیتفاوتی آنها نسبت به نقش شود. در فیلم شمسالعماره هم تمرین این کار را کردم. مثلا در برخی از صحنهها که لزومی برای حضورم نبود، وقتی از من میپرسیدند اینجا چه کار میکنی؟ جواب میدادم آمدم یک دور الکی بزنم و بروم و خوشبختانه در این مواقع سامان مقدم کات نمیداد و اجازه میداد کار ادامه پیدا کند. البته من اعتقاد دارم گاهی اوقات نباید به در خواست مردم برای افزایش حضور یک بازیگر عمل کرد، چون مردم دوست دارند از یک چیزی که خوششان میآید آن را بارها ببینند تا برایشان خسته کننده شود و این به ضرر بازیگر است.
کار با موتمن خوب است؟
عالی. هرچقدر که فکر کارگردان نسبت به من سختگیرتر باشد من بیشتر دوستش دارم. در مرحله اول انتخاب یک نقش به کارگردان نگاه میکنم و بعد به متن و نقش. اگر کارگردان بزرگ و معتبر باشد هیچ وقت حاضر نمیشود یک متن ضعیف را کار کند چون هر کار کارگردان امضای او محسوب میشود. سریال، تلهفیلم یا فیلم سینمایی هم برای آن کارگردان فرقی نمیکند. متن خوب هم حتما کاراکترهای خوب دارد. به این دلیل یک بازیگر باهوش قبل از اینکه به دنبال یک نقش خوب یا یک نویسنده خوب باشد به دنبال کارگردان خوب میگردد.
ولی این یک ریسک است و ممکن است بعضی جاها جواب ندهد.
خدا را شکر برای من تابهحال بیجواب نبوده. هرچند حضور من در سینما بسیار کمرنگ بوده است اما افتخار میکنم که در همین حضور کمرنگ با آدمهای بزرگی مثل مسعود کیمیایی و بهمن فرمانآرا حتی برای چند سکانس کوتاه کار کردهام. خیلی مواقع هم ثابت شده که حضور کم دلیل بر ضعف نیست مثلا رویا نونهالی در یک نقش چند دقیقهای و بدون کلام در فیلم فرمانآرا جایزه بهترین بازیگر زن سیمرغ را میبرد. در تلویزیون هم من با بزرگترینها کارم را شروع کردهام سامان مقدم که اندازهاش در سینمای ایران مشخص است، مهران مدیری مرد هزار چهره تلویزیون، حمید نعمتالله که از هر جهت قابل احترام است چه فیلمهایی که ساخته و چه فیلم نامههایی که مینویسد و فرزاد موتمن که سابقه درخشانش را شما بهتر از من میدانید و جالب است که این دو نفر آخر، اولین سریالهای خود را میسازند و مطمئنا به دو دلیل بیشترین انرژی را برای هرچه بهتر درآوردن کار گذاشتهاند یکی اینکه امضایشان پای کار است و دوم اینکه اولین تجربه یک کار بلند و طولانی را کسب میکنند. با این همه دلیل شما بازیگر خوششانستر از من سراغ دارید؟ که وقتی به کارنامهام نگاه میکنم حتی یک کارگردان متوسط هم وجود ندارد.
خونسردی موتمن آزار دهنده نیست؟
من عاشق این خونسردیام. چون در حال حاضر احتیاج به این خونسردی دارم. در حال حاضر من به سه دلیل تحت فشارم. یکی مشکل شخصی خودم، و دوم فشار کاری و استرس شدیدی که به خاطر همزمانی دو بازی برایم به وجود آمده است که این فشارگاهی به حدی میرسد که مجبور میشوم پس از اتمام کار موتمن سریعا به لوکیشن فیلم نعمت الله بروم و تا قبل از این که اعضای گروه از راه برسند داخل ماشین بخوابم. روزها شده که من حتی خانه هم نتوانستهام بروم. سوم هم فشار سنگین این روزهای مطبوعات است که تابهحال سابقه نداشته است. عدم درک این فشار وارد بر من از سوی مطبوعات و اصرار آنها برای گرفتن مصاحبه در هر ساعتی باعث میشود که گاهی اوقات من که آدمی ذاتا آرام هستم نیز خونسردیام را از دست بدهم.
قبول ندارید این راهی است که خودتان انتخاب کردهاید؟
درست است. اما این همزمانی هم ماجرای خودش را دارد. بعد از سریال شمسالعماره، سامان مقدم به من گفت که حمید نعمتالله برای یکی از نقشهای اصلی اولین سریالش قصد دارد تو را انتخاب کند. من هم که عاشق کارهای نعمتالله بودم و آرزو داشتم بتوانم یک روز در یکی از کارهای او بازی کنم قبول کردم. بعد از این که من و نعمت الله در دفتر او جلسهای گذاشتیم و به توافق رسیدیم بحث مالی کار پیش آمد که متاسفانه با تهیهکننده به هیچ عنوان به توافق نمیرسیدیم البته ارزش حمید نعمتالله برای من آنقدر بالاست که حتی حاضرم با او قرار داد سفید امضا کنم ولی به شرطی که سود آن در جیب خود او برود نه کس دیگر. تهیه کننده اصرار داشت مبلغ درخواستی من بالاست ولی جالب بود که خود او همین مبلغ را برای یک تلهفیلم به من داده بود ولی یادش نمیآمد. اختلافات مالی من با تهیهکننده به حدی رسید که نزدیک بود من از پروژه کنار بکشم اما نعمتالله به دلیل لطف زیادی که به من داشت قراردادی با من امضا کرد تا طی آن من مبلغی پایینتر دریافت کنم، در عوض تا وقتی سریال در حال ساخت است من با هماهنگی خودش میتوانستم در کارهای دیگر هم که پیشنهاد میشد، ایفای نقش کنم که حاصل آن چند کار سینمایی و تلهفیلم و همین سریال نون و ریحون بود. حتی در این بین چند کار دلی هم انجام دادم مثل بازی افتخاری در یک سکانس فیلم جدید مازیار میری. ولی برخی از کارها را هم با اینکه پیشنهادهای بسیار خوب مالی و حتی هنری هم بودند یا به دلایل شخصی یا به دلیل ضربه نخوردن به سریال نعمت الله قبول نکردم. که بعضی وقتها خودم تعجب میکنم که چرا آنها را نپذیرفتم.
خود شما میدانید آخر سریال چه خواهد شد؟
کلیات پایان داستان را میدانیم ولی به هیچ عنوان از جزئیات آن خبر نداریم.
تا چه حد از جزئیات خبر ندارید؟
تا حدی که مثلا چند شب پیش صحنهای بود که من نمیدانستم چرا دارم آن را بازی میکنم. به همین دلیل از موتمن خواستم توضیح دهد چرا من قرار است این حرکت را در این صحنه انجام دهم و تازه بعد از توضیحات او بود که فهمیدم اینها مربوط به رویاهای احمقانه عباس است و جالب اینجاست که موتمن از من خواست که این رویاها را که به صورت کلیپ در حال فیلمبرداری است به بدترین و افتضاحترین شکل ممکن بازی کنم تا این رویاهای احمقانه، طبیعیتر از کار در آیند.