گفتگو با مهرداد صدیقیان بازیگر فیلم حیران
عصر جمعه (مونا زندی)، اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)، دیوار (محمدعلی طالبی) و حیران (شالیزه عارفپور) مهمترین فیلمهایی هستند که مهرداد صدیقیان در آنها نقش آفرینی کرده است.
او با بازی در فیلم اتوبوس شب نامش بر سر زبانها افتاد و جایزه بهترین بازیگر نوجوان جشنواره فیلم کودک و نوجوان همدان را برای بازی در این فیلم دریافت کرد.همچنین در جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما و جشنواره فیلم پاسیفیک آسیا نامش در ردیف نامزدهای بهترین بازیگر نقش مرد قرار گرفت.
مهرداد صدیقیان متولد ۱۳۶۷ و دیپلمه ریاضی است. این بازیگر نوجوان هنوز در ابتدای راه است و فرصت زیادی برای پیشرفت دارد. گفتگو با مهرداد صدیقیان به بهانه اکران فیلم حیران انجام شد.
در این چهار سال که بازیگری را تجربه کردهای، نسبت به روز اول چقدر تغییر کردهای و چه نکات جدیدی یاد گرفتهای؟
احساس میکنم وسواسم روی نقشها خیلی زیادتر شده و بیشتر به ریزهکاریها توجه میکنم. در این مدت هر فیلمی برایم یک کلاس درس بوده و از هر کدام نکتهای آموختهام. الان تا فضا را باور نکنم نمیتوانم بازی کنم. خیلی چیزها سر صحنه اتفاق میافتد. کارگردان از بازیگرش چیزی را میخواهد که شاید بازیگر با آن مشکل داشته باشد. من باید این تغییرات ایجاد شده توسط کارگردان را باور کنم.
عصر جمعه (مونا زندی)، اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد)، دیوار (محمدعلی طالبی) و حیران (شالیزه عارفپور) مهمترین فیلمهایی هستند که مهرداد صدیقیان در آنها نقش آفرینی کرده است.
مهرداد صدیقیان متولد ۱۳۶۷ و دیپلمه ریاضی است. این بازیگر نوجوان هنوز در ابتدای راه است و فرصت زیادی برای پیشرفت دارد. گفتگو با مهرداد صدیقیان به بهانه اکران فیلم حیران انجام شد.
در این چهار سال که بازیگری را تجربه کردهای، نسبت به روز اول چقدر تغییر کردهای و چه نکات جدیدی یاد گرفتهای؟
احساس میکنم وسواسم روی نقشها خیلی زیادتر شده و بیشتر به ریزهکاریها توجه میکنم. در این مدت هر فیلمی برایم یک کلاس درس بوده و از هر کدام نکتهای آموختهام. الان تا فضا را باور نکنم نمیتوانم بازی کنم. خیلی چیزها سر صحنه اتفاق میافتد. کارگردان از بازیگرش چیزی را میخواهد که شاید بازیگر با آن مشکل داشته باشد. من باید این تغییرات ایجاد شده توسط کارگردان را باور کنم.
در مدت ۴ سال در ۷ فیلم بازی کردهای. کارنامهات نشان میدهد که بازیگر گزیدهکاری هستی. نگران نیستی که به خاطر گزیدهکاری خیلی از جذابیتهای بازیگری مثل شهرت را از دست بدهی؟
اگر گزیدهکار باشم، شهرت هم بتدریج برایم بهوجود میآید. فعلا ترجیح میدهم کمتر بازی کنم. دوست دارم وقتی برمیگردم و به کارنامهام نگام میکنم، کارنامه پرافتخاری داشته باشم. البته کار خیلی سختی است و سواد تئوریک بالایی میخواهد. باید سعی کنم در انتخابهایم اشتباه نکنم هر چند تا حالا اشتباه کردهام.
تعریف تو از دانش تئوریک چیست؟
یعنی این که بتوانم روی فیلمنامه و نقش تمرکز کنم. اگر سینماشناس باشم میتوانم بفهمم که این فیلمنامه پتانسیل لازم برای فیلم خوب شدن را دارد یا نه. وقتی با یک کارگردان فیلم اولی کار میکنی باید به فیلمنامه دقت کنی اما وقتی برای یک کارگردان باسابقه کار میکنی به یک فیلمنامه متوسط هم میشود اعتماد کرد.
اتفاقا جالب است که تا حالا بیشتر با کارگردانهای فیلمهای اول و دوم کار کردهای.
بله، فیلمهای سفر مرگ (حسن آقاکریمی)، عصر جمعه (مونا زندی) و حیران (شالیزه عارفپور) فیلمهای اول این کارگردانها بودند. زم هریر هم دومین فیلم رویینتن بود.
فیلم حیران برایت چه جذابیتی داشت که پیشنهاد بازی در آن را پذیرفتی؟
وقتی فیلمنامه را خواندم دیدم قصه نو و خوبی دارد. مضمون عشق همیشه جذاب است و هیچوقت کهنه نمیشود. در موازات این عشق داستان مهاجر افغان برایم جذاب به نظر میرسید. بازی در نقش یک افغان برایم وسوسه برانگیز بود؛ همچنین نام رخشان بنیاعتماد که به عنوان تهیهکننده در پروژه حضور داشت.
حیران از نظر ویژگیهای شخصیتی چه تفاوتی با نقشهای دیگرت داشت؟
نقشهای قبلی که بازی کردم همه برونگرا بودند. به عنوان مثال فیلمنامه دیوار یک داستان پر جنب و جوش داشت؛ اما حیران اولین نقش درونگرای من است. شخصیتی است که خروش ندارد و داد و فریاد نمیکشد. مشکلات زیادی بر سرش ریخته و او با سکوتش مقاومت میکند. از این نظر با دیگر نقشهایم شمایل متفاوتی دارد.
چطور به نقش یک جوان افغان نزدیک شدی؟
در شرایط زندگیام خیلی از این افغانها را میدیدم. به اقتضای نقش مجبور شدم با آنها بیشتر مراوده داشته باشم. یکی از کسانی که به من در این راه کمک کرد سمیعالله عطایی بود. او یکی از دانشجویان خانم نغمه ثمینی است و سواد و فرهنگ خیلی بالایی دارد. درست بر خلاف آن تصور غلطی که در کشور ما درباره مهاجران افغان وجود دارد.
یادم میآید در جلسه مطبوعاتی حیران در جشنواره فیلم فجر، خیلی از لهجهات ایراد گرفتند. تا جایی که یک تبعه افغان روی سن رفت و درباره لهجه توضیح داد. خودت فکر میکنی در بیان این لهجه چقدر موفق بودی؟
وقتی یک فرد افغان لهجه من را تایید میکند، دیگر حرفی در آن نیست. حیران وقتی که با دوستان افغان خود صحبت میکرد لهجه افغانی داشت اماچون دانشجوی زبان فارسی بود با تهرانیها کاملا فارسی حرف میزد. در جلسه مطبوعاتی حیران همه دوست داشتند از فیلم ایراد بگیرند. یک بار یک تهیه کننده استرالیایی به من گفت اگر زبان انگلیسی را یاد بگیری میتوانی بیایی و خارج از ایران بازی کنی. من به او گفتم من نمیتوانم با لهجه شما صحبت کنم. او به من گفت لهجه هیچ وقت مانع درست بازی کردن نمیشود.
تو دو بازی مشترک با زندهیاد «خسرو شکیبایی» داشتهای. یعنی فیلمهای «حیران» و «اتوبوس شب». جلوی شکیبایی بازی کردن برایت سخت نبود؟
من همیشه گفتهام که او سخاوتمندترین بازیگر سینما بود. به خاطر این که کم فروشی نمیکرد و برای بهتر شدن کار، تماما از خودش مایه میگذاشت. شکیبایی مثل کسی است که دست بازیگر مقابلش را میگیرد و بالا میکشد. حتی اگر خودش آن پایین بماند. شکیبایی بینهایت با سخاوت بود. واقعا نمیدانم چطور توصیفش کنم.
در فیلم اتوبوس شب از روز اول آنقدر با من صمیمی شده بود که احساس نمیکردم، کنار خسرو شکیبایی بازی میکنم، احساس میکردم با یک دوست دارم همکاری میکنم که هر وقت نیاز به کمک داشته باشم به من کمک میکند.
شکیبایی وقتی جایزهاش را برای فیلم «اتوبوس شب» گرفت، گفت، این جایزه حق مهرداد صدیقیان بود.
این حرف میتواند بزرگترین افتخار برای یک بازیگر باشد. بویژه وقتی آدم بزرگی مثل «شکیبایی» چنین حرفی بزند. این حرف به همان سخاوت شکیبایی ربط دارد که جایزهاش را حق یک نفر دیگر میداند.
در فیلم حیران من فقط در یک سکانس با شکیبایی همبازی بودم و از همان چند لحظه خاطرههای خوبی دارم