رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

درباره سریال خوش‌نشین‌ها

یک اتفاق آشنا
سعید آقاخانی آنقدر سریال‌های کمدی ساخته که دیگر به کارگردانی آشنا برای مخاطبان بدل شده است. این آشنایی دیگر به مرحله‌ای رسیده که بر مدار قبل می‌چرخد و قصه و آدم‌های آشنایی دارد. خوش‌نشین‌ها نیز از این دایره بیرون نیست و بشدت می‌توان مولفه‌های کارگردانی آقاخانی را در آن ردیابی کرد. گم شدن پدر و فرضیات و اقدامات کمیکی که در راه پیدا کردن او شکل می‌گیرد. طبقه پایین دست اقتصادی که رویای پولدار شدن در سر دارد و تلاش‌هایش برای دستیابی به این موقعیت، مقدمه و بنیان طنازی است و آدم‌های هالو، الکی خوش یا شیادی که در مناسبات و روابط با هم به خلق طنز و خنده دامن می‌زنند.
در خوش‌نشین‌ها نیز با چند خانواده روبه‌رو هستیم که به واسطه اتفاق و تصادف و شانس در مسیر زندگی هم افتاده و تقابل‌ها و تعامل‌هایشان بستر و زمینه اصلی شکل‌گیری موقعیتی می‌شود که به دو صورت طنزآفرین است یکی به واسطه موقعیت کمیکی که ایجاد شده و سعید آقاخانی بعد از رضا عطاران، به آن علاقه خاصی دارد و دوم طنز رفتاری و کلامی که در قالب یک کاراکتر و پرسوناژهای شوخ طبع و بامزه ظهور می‌کند.
 واقعیت این است که منطق کمدی سریال‌های آقاخانی در خوش‌نشین‌ها بار دیگر بسط یافته و در شمایل قصه‌ای آشنا بازتولید می‌شود. این منطق داستانی یا موقعیت دراماتیک از یک سو به شخصیت‌های اغراق شده و کاریکاتوری، ساده و هالو یا تیپ‌های کلیشه‌ای عامه‌پسند وصل می‌شود و از سوی دیگر به ادبیات و ساختار دیالوگ‌پردازی قصه که هم واجد یک سری شوخی‌های مصطلح مد روز است و هم با مخاطب‌شناسی طنز عامه که یک نوع الکی‌خوشی و بی‌خیالی و بیهودگی را در خود پرورانده است، پیوند می‌خورد. شاید این موقعیت‌ها خنده‌دار باشد و فضای شاد و مفرحی خلق کند، اما مشکل اصلی اینجاست که این موقعیت‌ها به واسطه تراکم تکرار در فرم و مضمون به یک شمایل خنثی و غیرخلاقانه بدل شده که دست‌کم می‌تواند یک شادی سطحی و زودگذر و خنده‌ای ناپایدار و کوتاه بیافریند. زمانی مشکل ما در سریال‌سازی تکراری و شبیه بودن قصه‌ها به هم بود اما در اینجا شوخی‌ها و تمهیدات کمیک هم کلیشه‌ای و تکراری است. مثلا با هم حرف زدن کل خانواده اردشیر در کلانتری یا تیک‌های کلامی و چهره در علی صادقی و نوع ارتباط او با پدر و مادرش همچنین مساله ازدواج او که در همه مجموعه‌های طنز موتیف‌وار تکرار می‌شود.

یک اتفاق آشنا
سعید آقاخانی آنقدر سریال‌های کمدی ساخته که دیگر به کارگردانی آشنا برای مخاطبان بدل شده است. این آشنایی دیگر به مرحله‌ای رسیده که بر مدار قبل می‌چرخد و قصه و آدم‌های آشنایی دارد. خوش‌نشین‌ها نیز از این دایره بیرون نیست و بشدت می‌توان مولفه‌های کارگردانی آقاخانی را در آن ردیابی کرد. گم شدن پدر و فرضیات و اقدامات کمیکی که در راه پیدا کردن او شکل می‌گیرد. طبقه پایین دست اقتصادی که رویای پولدار شدن در سر دارد و تلاش‌هایش برای دستیابی به این موقعیت، مقدمه و بنیان طنازی است و آدم‌های هالو، الکی خوش یا شیادی که در مناسبات و روابط با هم به خلق طنز و خنده دامن می‌زنند.
در خوش‌نشین‌ها نیز با چند خانواده روبه‌رو هستیم که به واسطه اتفاق و تصادف و شانس در مسیر زندگی هم افتاده و تقابل‌ها و تعامل‌هایشان بستر و زمینه اصلی شکل‌گیری موقعیتی می‌شود که به دو صورت طنزآفرین است یکی به واسطه موقعیت کمیکی که ایجاد شده و سعید آقاخانی بعد از رضا عطاران، به آن علاقه خاصی دارد و دوم طنز رفتاری و کلامی که در قالب یک کاراکتر و پرسوناژهای شوخ طبع و بامزه ظهور می‌کند.
 واقعیت این است که منطق کمدی سریال‌های آقاخانی در خوش‌نشین‌ها بار دیگر بسط یافته و در شمایل قصه‌ای آشنا بازتولید می‌شود. این منطق داستانی یا موقعیت دراماتیک از یک سو به شخصیت‌های اغراق شده و کاریکاتوری، ساده و هالو یا تیپ‌های کلیشه‌ای عامه‌پسند وصل می‌شود و از سوی دیگر به ادبیات و ساختار دیالوگ‌پردازی قصه که هم واجد یک سری شوخی‌های مصطلح مد روز است و هم با مخاطب‌شناسی طنز عامه که یک نوع الکی‌خوشی و بی‌خیالی و بیهودگی را در خود پرورانده است، پیوند می‌خورد. شاید این موقعیت‌ها خنده‌دار باشد و فضای شاد و مفرحی خلق کند، اما مشکل اصلی اینجاست که این موقعیت‌ها به واسطه تراکم تکرار در فرم و مضمون به یک شمایل خنثی و غیرخلاقانه بدل شده که دست‌کم می‌تواند یک شادی سطحی و زودگذر و خنده‌ای ناپایدار و کوتاه بیافریند. زمانی مشکل ما در سریال‌سازی تکراری و شبیه بودن قصه‌ها به هم بود اما در اینجا شوخی‌ها و تمهیدات کمیک هم کلیشه‌ای و تکراری است. مثلا با هم حرف زدن کل خانواده اردشیر در کلانتری یا تیک‌های کلامی و چهره در علی صادقی و نوع ارتباط او با پدر و مادرش همچنین مساله ازدواج او که در همه مجموعه‌های طنز موتیف‌وار تکرار می‌شود. همچنین جنس بازی مهران رجبی و سوءظن او به دیگران و… ازجمله مواردی هستند که بارها و بارها نه فقط در کارهای آقاخانی که در سریال‌های مشابه دیگر هم مورد استفاده قرار گرفتند. البته این به معنای نفی وجوه کمیک داستان نبوده و نه این که سریال فاقد لحظه‌های طنز باشد، مساله این است که این موقعیت‌ها و تمهیدات طنازانه از شدت تکرار ممکن است بتدریج خاصیت خود را از دست داده و جذابیتی نداشته باشد. شاید هیچ ژانری به اندازه کمدی به خلاقیت و نوآوری نیاز نداشته باشد چرا که مخاطب پس از مدتی نسبت به منطق و ساختار کمیک این ژانر خنثی شده و روایت تکراری، خاصیت طنز قصه را از بین می‌برد.
 یکی از مصادیق معضل فوق که به آن اشاره کردیم استفاده از نابازیگران پیرمرد و پیرزنی است که به واسطه نوع چهره، صدا و شیوه حرف زدن یا تیک‌های خاصی که دارند واجد سویه کمیک بوده و می‌توانند برای لحظاتی هم که شده مخاطب را بخندانند، اما این افراد به دلیل این‌که بازیگر حرفه‌ای نیستند و در واقع بیشتر خودشان را جلوی دوربین بازی کرده و به نمایش می‌گذارند بسرعت به یک کلیشه بدل می‌شوند. استفاده مدام از آنها در سریال‌های طنز با همان شمایل و شیوه بازی یکی از معضلات این جنس از کارهاست. این بازیگران صرفا تیپ‌های خنده‌داری هستند که ممکن است به دلیل تازگی در یکی دو سریال جواب داده و رضایت مخاطب را در پی داشته باشد ولی خدا نکند که بازیگرانی از این جنس در یک مجموعه گل کرده و مورد توجه تماشاگر قرار بگیرند. آنقدر از همان تیپ در سریال یا فیلم‌های مختلف استفاده می‌شود که دیگر خاصیت خود را از دست داده و گاه به ضد خویش بدل می‌شود. مصداق بارز این مورد احمد پورمخبر است که از همین سریال‌های کمدی سر برآورد و امروز تقربیا در اکثر فیلم‌های سینمایی طنز حضور دارد. حالا نوبت حلیحه سعیدی است که دقیقا همان مسیر را طی می‌کند. اگر عطاران موجب مطرح شدن احمد پورمخبر شد اکنون سعید آقاخانی همان مسیر را برای حلیحه سعیدی هموار می‌کند. این فرآیند حتی درباره بازیگران حرفه‌ای و توانایی مثل مرجانه گلچین هم در حال تجربه کردن است. مسیری که موجب می‌شود حتی بازیگران حرفه‌ای و کاربلد نیز در قالب کلیشه شدن محدود شده و یک بعدی شوند. مرجانه گلچین اگرچه بازیگر خوبی است و در خوش‌نشین‌ها نیز بخش عمده‌ای از طنز قصه را بر دوش می‌کشد اما با بزنگاه که بار دیگر در تلویزیون مطرح شد تا همین خوش‌نشین‌ها یک کاراکتر تکراری و کلیشه‌ای را تجربه و باز تولید می‌کند که اگرچه هنوز جذاب و طنازانه است، اما امکان بروز قابلیت‌های دیگر این بازیگر توانا را از او می‌گیرد. واقعیت این است که خوش‌نشین‌ها بیش از آن که به خلق موقعیت یا روایت کمدی و طنز تکیه کند و داستان خود را پیش ببرد بر همین کلیشه‌های تجربه شده تکیه کرده و ریسک نمی‌کند. تداوم ساخت چنین سریال‌هایی، ظرفیت‌های کمدی‌سازی در تلویزیون را محدود کرده و از تجربه انواع دیگر طنزهای شبانه جلوگیری می‌کند. گزافه نیست اگر بگویم سریال‌های طنز تلویزیونی اینک در مرحله‌ای است که به آشنایی‌زدایی ساختاری محتاج بوده تا مخاطبان این رسانه، صورت‌های دیگری از طنز را تجربه کنند.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد