رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نگاهی به سریال «همچون سرو»

نگاهی دیگر به جایگاه زن در دفاع مقدس
الان مدتی است که ژانر دفاع مقدس راه خود را به تلویزیون باز کرده و شاهد ساخت سریال‌هایی هستیم که با دستمایه قرار دادن جنگ، ابعاد انسانی و عاطفی و البته لایه‌های نامکشوف و پنهان‌تر آن را در ساختاری دراماتیک روایت می‌کند. «همچون‌سرو» نمونه‌ای از این دست است که ردپای بیژن بیرنگ را بشدت می‌توان در شکل قصه، شخصیت‌پردازی‌ها و تاویل و تفسیری که از این موقعیت و آدم‌هایش دارد، بازشناسی کرد. به همین دلیل شاید با یک تصویر ناآشنا و تجربه‌ای غریب از یک اثر جنگی مواجه هستیم که نمونه آن را کمتر دیده بودیم.
در این سریال چندان با مفهوم ماهوی جنگ و مظاهر بیرونی آن روبه‌رو نیستیم و بیشتر با وجوه انسانی و سویه عاطفی آدم‌های جنگ مواجه‌ایم که شیرینی خاص خود را دارند و لایه‌های کمرنگی از طنز را در رفتارشناسی و اساسا روایت سریال از قصه جنگ به تصویر می‌کشند.
 نوع نگاه و رویکرد روانشناختی بیرنگ به آدم‌های قصه‌اش و ادبیات گفتاری حاکم بر آنها که جذاب‌ترین مصادیق آن را در خانه سبز دیده بودیم در یک موقعیت غیر شهری و در فضای جنگی باز تولید می‌شود و به همین دلیل شاید بگوییم یک نوع آشنایی‌زدایی از پرسوناژ‌های جنگی در برابر مخاطبان قرار می‌گیرد که دست‌کم همان ابتدا براحتی نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. بخشی از این واکنش به ناموزونی زمان تاریخی جنگ با رفتارشناسی کاراکترهای قصه برمی‌گردد. به این معنی که نوع ارتباط آنها با هم و حتی ادبیات گفتاریشان تناسب منطقی با زمان تاریخی قصه ندارد. فرضا پژمان بازغی در یکی از قسمت‌های سریال می‌گوید می‌خواهم یک جوک خفن برایتان تعریف کنم. در حالی که استفاده از زبان مخفی یا عرفی و کلماتی مثل خفن در آن زمان مورد استفاده قرار نمی‌گرفت و اصلا ساخته نشده بود.
ویژگی مهم سریال همچون سرو نسبت با سینمای جنگ این است که در اینجا نه با فضای جبهه و خط مقدم و سویه عملیاتی جنگ مواجه هستیم و نه فضای شهری جنگ، بلکه لوکیشن داستان و موقعیت اصلی قصه در پشت جبهه و در یک اردوگاه جنگی اتفاق می‌افتد. این‌که یک اردوگاه جنگی به کانون اصلی درام در یک سریال جنگی تبدیل شود ایده خلاقانه‌ای است که کمتر تجربه شده است.

نگاهی دیگر به جایگاه زن در دفاع مقدس
الان مدتی است که ژانر دفاع مقدس راه خود را به تلویزیون باز کرده و شاهد ساخت سریال‌هایی هستیم که با دستمایه قرار دادن جنگ، ابعاد انسانی و عاطفی و البته لایه‌های نامکشوف و پنهان‌تر آن را در ساختاری دراماتیک روایت می‌کند. «همچون‌سرو» نمونه‌ای از این دست است که ردپای بیژن بیرنگ را بشدت می‌توان در شکل قصه، شخصیت‌پردازی‌ها و تاویل و تفسیری که از این موقعیت و آدم‌هایش دارد، بازشناسی کرد. به همین دلیل شاید با یک تصویر ناآشنا و تجربه‌ای غریب از یک اثر جنگی مواجه هستیم که نمونه آن را کمتر دیده بودیم.
در این سریال چندان با مفهوم ماهوی جنگ و مظاهر بیرونی آن روبه‌رو نیستیم و بیشتر با وجوه انسانی و سویه عاطفی آدم‌های جنگ مواجه‌ایم که شیرینی خاص خود را دارند و لایه‌های کمرنگی از طنز را در رفتارشناسی و اساسا روایت سریال از قصه جنگ به تصویر می‌کشند.
 نوع نگاه و رویکرد روانشناختی بیرنگ به آدم‌های قصه‌اش و ادبیات گفتاری حاکم بر آنها که جذاب‌ترین مصادیق آن را در خانه سبز دیده بودیم در یک موقعیت غیر شهری و در فضای جنگی باز تولید می‌شود و به همین دلیل شاید بگوییم یک نوع آشنایی‌زدایی از پرسوناژ‌های جنگی در برابر مخاطبان قرار می‌گیرد که دست‌کم همان ابتدا براحتی نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. بخشی از این واکنش به ناموزونی زمان تاریخی جنگ با رفتارشناسی کاراکترهای قصه برمی‌گردد. به این معنی که نوع ارتباط آنها با هم و حتی ادبیات گفتاریشان تناسب منطقی با زمان تاریخی قصه ندارد. فرضا پژمان بازغی در یکی از قسمت‌های سریال می‌گوید می‌خواهم یک جوک خفن برایتان تعریف کنم. در حالی که استفاده از زبان مخفی یا عرفی و کلماتی مثل خفن در آن زمان مورد استفاده قرار نمی‌گرفت و اصلا ساخته نشده بود.
ویژگی مهم سریال همچون سرو نسبت با سینمای جنگ این است که در اینجا نه با فضای جبهه و خط مقدم و سویه عملیاتی جنگ مواجه هستیم و نه فضای شهری جنگ، بلکه لوکیشن داستان و موقعیت اصلی قصه در پشت جبهه و در یک اردوگاه جنگی اتفاق می‌افتد. این‌که یک اردوگاه جنگی به کانون اصلی درام در یک سریال جنگی تبدیل شود ایده خلاقانه‌ای است که کمتر تجربه شده است.
اردوگاه جنگی از حیث موقعیت استراتژیکی خاص خود و مناسبات انسانی حاکم بر آن قابلیت دراماتیکی بالایی دارد که هم می‌توان از عناصر و مولفه‌های نمایشی مرتبط با جنگ در روایت خود استفاده کند و هم از ظرفیت‌های نمایشی مرتبط با مناسبات انسانی ـ عاطفی که برساخته یک موقعیت اردوگاهی است.
 اما آنچه بیش از اینها در مرکز ثقل داستان قرار می‌گیرد و در واقع شخصیت اصلی سریال را تشکیل می‌دهد، یک پزشک زن است که قرار گرفتن او در یک اردوگاه جنگی موقعیت متضادی ایجاد می‌کند که جذابیت‌های خاص خود را هم از لحاظ داستان‌پردازی دارد و هم تصویرسازی نامتعارف از فضای جنگی. خود قصه واجد جذابیت دراماتیک بالایی است. قصه این مجموعه در روزهای جنگ و در یک اردوگاه جنگی می‌گذرد. روزی یک پزشک زن به این اردوگاه می‌آید، اما فرمانده با حضور زنان در جنگ مخالف است، بنابراین تصمیم می‌گیرد او را به پشت خط مقدم جبهه برگرداند، اما زمانی که فرمانده خانم دکتر را سوار ماشین می‌کند تا او را برگرداند، خبر می‌رسد که دشمن جاده را بمباران کرده است.
خانم دکتر مجبور می‌شود در اردوگاه بماند و همین باعث می‌شود که او بتواند توانایی‌های خود را به فرمانده ثابت کند و نشان دهد که حضور پزشک در جنگ لازم است. حال این پزشک می‌تواند یک زن باشد یا یک مرد.
مخاطبان ما همواره عادت دارند در یک قصه جنگی با کاراکترهای مردی روبه‌رو شوند که در یک نبرد سخت و موقعیت دشوار مردانه دست به ایثار و فداکاری می‌زنند یا اگر زنی هم در این قصه می‌دیدند بیشتر مربوط به پشت جبهه و تصویر مادر یا همسر این رزمندگان بود، اما در اینجا قهرمان داستان، زنی است که محور اصلی قصه را تشکیل می‌دهد و حضور فیزیکی و فعال در مناسبت‌های جنگی دارد. به عبارت دیگر در این سریال تلاش شده توانمندی‌ها، قدرت زنان و ظرافت‌های زنانه در یک موقعیت به ظاهر مردانه به تصویر کشیده شود و به اثبات برسد.
بیرنگ سعی کرده از موقعیت پارادوکسیکال این قصه در جهت بارور کردن ظرفیت‌های دراماتیکی آن بهره بگیرد؛ یعنی بازنمایی مقتدرانه یک زن با سواد و توانمند در یک موقعیت کاملا مردانه و سخت.
 شاید آنچه بیش از عناصر دیگر برای مخاطب این سریال جذاب باشد، رفتارشناسی این پزشک زن و واکنش‌های او نسبت به موانع و چالش‌هایی است که در این وضعیت جنگی برایش رخ می‌دهد. به عبارت دیگر، سریال همچون سرو یک تصویر نامتعارف از جنگ و تجربه آدم‌های آن را روایت می‌کند که این نامتعارفی هرگز به معنی غیرمنطقی یا حتی غیرواقعی بودن قصه نیست.
حضور زنان بویژه پزشک و پرستار که به کار امدادرسانی مشغول بودند، یک واقعیت تاریخی است اما کمتر شاهد فیلم و بویژه سریالی بودیم که ایثارگری‌های زنان در جنگ را به تصویر بکشد و آن را به سوژه اصلی قصه بدل کند.
بیژن بیرنگ در همچون سرو از ترکیب بازیگرانی استفاده کرده که باز هم در نوع خود نامتعارف است بخصوص در رفتارشناسی آنها. برخی از این انتخاب‌ها منطق ضعیفی دارد؛ مثلا حضور سیاوش خیزابی با شمایل و سابقه ذهنی خاص خود که در ذهن مخاطبان دارد در نقش یک بسیجی از کار درنیامده و آن شخصیت‌پردازی خانه سبزی بیرنگ در اینجا بدرستی جواب نداده است. اما روایت غیرمتعارفی از فضای جنگ و موقعیت انسانی آن در یک اردوگاه جنگی یک نوع نوآوری جسورانه است که می‌تواند فتح بابی در ساخت بهتر این گونه سریال‌ها باشد.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد