نگاهی به سریال ساختمان ۸۵
ساختمان مشکوک
اگر ساخت سریالهای تاریخی ـ مذهبی را از کارنامه مهدی فخیمزاده حذف کنیم باید او را به عنوان کارگردانی بشناسیم که پلیسیساز تلویزیونی است و اغلب سریالهایی که میسازد به قصههای معمایی ـ جنایی مرتبط بوده که البته با ملودرام خانوادگی هم رنگآمیزی شده است.
مجموعه تلویزیونی ساختمان ۸۵ نیز از این قاعده مستثنی نیست و علاوه بر پایبندی به عناصر و مولفههای این ژانر، رویکرد حرفهای فخیمزاده را به عنوان کارگردان نمایندگی میکند. مثلا استفاده از تعلیقهای متعدد با فاصلهگذاری کوتاه، حضور بازیگران مشترکی که در اکثر کارهای او دیده میشوند مثل رویا نونهالی یا لیلا برخورداری و البته حضور خودش به عنوان کارگردان ـ بازیگر و همچنین شیوه روایت و شخصیتپردازیهایی که غالبا بیرونی و ملتهب بوده و کنشهای روانپریشانه دارند.
بخشی از این شمایلی که ترسیم کردم به مقتضیات ژانر و جنس قصههایی برمیگردد که فخیمزاده برای روایت برمیگزیند. او سعی میکند هم از ظرفیتهای تعلیقآفرین و پرکشش داستانهای پلیسی و هم از قابلیتهای عاطفی ـ احساسی ملودرامهای خانوادگی بهره بگیرد تا تصویر جذابتر و گرمتری از یک سریال تلویزیونی ارائه کند.
هرچند که این جذابیت به دلیل تکراری شدن فرم و شیوه روایت فخیمزاده خاصیت خود را در این سریال از دست داده و مخاطب تا حدودی میتواند ذهنیت کارگردان از قصه و ساختار نمایشی آن را حدس بزند. کارگردانهایی از جنس فخیمزاده که مدام برای تلویزیون سریال میسازند و برای تماشاگر کارگردانی شناخته شده هستند، به آشناییزدایی مدام در کارهای خود نیاز دارند تا قصه آنها در شمایل تازهتر به تصویر کشیده شود و تماشاگر آن را پس نزد. این قاعده حتی درباره ترکیب بازیگران و چیدمان آنها نیز ضروری است.
قتل در ساختمان ۸۵ مثل اکثر سریالهای فخیمزاده براساس یک اتفاق هولناک یا حادثه پرتعلیق آغاز میشود که بنیاد اصلی داستان بر همان موقعیت مبهم اولیه بنا میشود و بتدریج گرههای قصه شکل گرفته و به اوج و فرود خویش حرکت میکند.
ساختمان مشکوک
اگر ساخت سریالهای تاریخی ـ مذهبی را از کارنامه مهدی فخیمزاده حذف کنیم باید او را به عنوان کارگردانی بشناسیم که پلیسیساز تلویزیونی است و اغلب سریالهایی که میسازد به قصههای معمایی ـ جنایی مرتبط بوده که البته با ملودرام خانوادگی هم رنگآمیزی شده است.
مجموعه تلویزیونی ساختمان ۸۵ نیز از این قاعده مستثنی نیست و علاوه بر پایبندی به عناصر و مولفههای این ژانر، رویکرد حرفهای فخیمزاده را به عنوان کارگردان نمایندگی میکند. مثلا استفاده از تعلیقهای متعدد با فاصلهگذاری کوتاه، حضور بازیگران مشترکی که در اکثر کارهای او دیده میشوند مثل رویا نونهالی یا لیلا برخورداری و البته حضور خودش به عنوان کارگردان ـ بازیگر و همچنین شیوه روایت و شخصیتپردازیهایی که غالبا بیرونی و ملتهب بوده و کنشهای روانپریشانه دارند.
بخشی از این شمایلی که ترسیم کردم به مقتضیات ژانر و جنس قصههایی برمیگردد که فخیمزاده برای روایت برمیگزیند. او سعی میکند هم از ظرفیتهای تعلیقآفرین و پرکشش داستانهای پلیسی و هم از قابلیتهای عاطفی ـ احساسی ملودرامهای خانوادگی بهره بگیرد تا تصویر جذابتر و گرمتری از یک سریال تلویزیونی ارائه کند.
هرچند که این جذابیت به دلیل تکراری شدن فرم و شیوه روایت فخیمزاده خاصیت خود را در این سریال از دست داده و مخاطب تا حدودی میتواند ذهنیت کارگردان از قصه و ساختار نمایشی آن را حدس بزند. کارگردانهایی از جنس فخیمزاده که مدام برای تلویزیون سریال میسازند و برای تماشاگر کارگردانی شناخته شده هستند، به آشناییزدایی مدام در کارهای خود نیاز دارند تا قصه آنها در شمایل تازهتر به تصویر کشیده شود و تماشاگر آن را پس نزد. این قاعده حتی درباره ترکیب بازیگران و چیدمان آنها نیز ضروری است.
قتل در ساختمان ۸۵ مثل اکثر سریالهای فخیمزاده براساس یک اتفاق هولناک یا حادثه پرتعلیق آغاز میشود که بنیاد اصلی داستان بر همان موقعیت مبهم اولیه بنا میشود و بتدریج گرههای قصه شکل گرفته و به اوج و فرود خویش حرکت میکند.
اتفاقی که بر اثر یک تصادف صورتبندی میشود. در اینجا تصادف یکی از همسایگان و برخورد خودروی او به گوشهای از ساختمان رازی را فاش میکند که خود به یک رازگشایی طولانی وابسته است؛ حادثهای که شخصیتهای متعدد آن در اینجا ابراهیمی و مینا، لیلا و هاشم یا خواهر و برادری هستند که نفیسه روشن و عماد تفتی نقش آن را ایفا میکنند. اینبار با قتلی مواجه هستیم که اولا به شکل پنهانی صورت گرفته و اکنون بر اثر یک اتفاق رونمایی شده است و دوما معلوم نیست چه زمانی رخ داده و سررشته آن تا چه اندازه به آدمهای ساکن این ساختمان مربوط میشود.
اسکلتی که محل اسکانش را به کانون شک و تردید بدل کرده و یک گرهافکنی درونی خلق میکند. در این موقعیت پلیسی ـ تراژدیک، مجموعهای از آدمهای پیرامونی در معرض شک و سوءظن قرار گرفته و به اندازه اعتبار انسانی ـ اخلاقی خود، رتبه متهم بودنشان تعیین میگردد. در ساختمان ۸۵ اعضای ساختمان در کنار یکدیگر و به موازات هم زندگی میکردند و حتی از حال و روز هم چندان خبر نداشتند.
اما وقوع یک حادثه مشکوک، همه آنها را در یک موقعیت و تجربه مشترک قرار میدهد که هم از زندگی شخصی آنها رازگشایی میکند و هم با یک تعلیق هولناک نسبت بین آنها را پرمعنا میسازد. درواقع آن مناسبات بیگانه و سرد به تناسباتی پرسوءظن و شک بدل میشود که هم نسبتی دراماتیک و پرکشمکش بین آدمهای قصه به وجود میآورد و هم مخاطب را با همه شخصیتهای قصه درگیر کرده و بین آنها ارتباط موثر برقرار میکند.
حضور چند شخصیت خلافکار که در همین ساختمان زندگی میکنند نیز به این مساله دامنزده و موقعیت پیچیدهتری را شکل میدهند. این موقعیت را میتوان تاویلی نمادین از شرایط اجتماعی بیمار و زخم خورده جامعهای دانست که خطر نه بیرون از خانه که در لابهلای سلولهای این ساختمان جای دارد و امنیت و آرامش درونی را تهدید میکند.
امروزه شاهدیم که آسیبهای اجتماعی ـ روانی به درون خانهها نفوذ کرده و از درون خانوادهها به تهدید و آسیب آنها میپردازد. به همین دلیل در این مجموعه با شخصیت و کاراکترهای فردی کمتر مواجه میشویم و کاراکترهای قصه بر واحد خانواده یا زوج شکل گرفته و ساختار قصه را میسازد.
ساختمان ۸۵ هم به واسطه ژانر پلیسی ـ جنایی بودنش و همجنس کارهای فخیمزاده که در مجموعههای قبلیاش نیز قابل تشخیص بود از ریتم و ضرباهنگ تندی برخوردار است و التهاب و هیجان برآمده از موقعیت قصه را نیز میتوان به آن اضافه کرد که این خود از یک سو به حضور بازیگران پرتعداد و نوع شخصیتپردازی آنها برمیگردد و هم لایههای درهم تنیده داستان و معمایی قتلی که پیش آمده است.
کارگردان برای برجسته کردن این وضعیت از وجود کاراکتر خبرنگار هم استفاده میکند که هم از حیث درام به رمزگشایی از راز این قتل کمک میکند و هم با استفاده از ظرفیت حرفهای این پرسوناژ میتواند این موقعیت معمایی و پررمز و راز را برای مخاطبش با روشنی و وضوح بیشتری تاویل و بازنمایی نماید.
حضور بازرس در این ساختمان و مامور پرونده قتل در کنار کارکردهای پلیسی واجد کارکردهایی دراماتیکی هم بوده و این فرصت را به کارگردان میدهد تا به این واسطه از شخصیتهای قصه و مناسبات و منویات درونی آنها رازگشایی کند و بتدریج نقاب از چهره واقعی آنها بردارد. طمانینه و جنس بازی محمود پاک نیت در نقش بازرس به خلق این موقعیت و حس و حال آن کمک کرده است.
ساختمان ۸۵ اگر بتواند از قواعد و شرایط ژانر پلیسی در جهت به تصویر کشیدن دراماتیزه بحران اجتماعی ـ اخلاقی در بستر مناسبات خانوادگی به درستی استفاده کند، میتواند سریال موفقی باشد.