انتقاد محمد کاسبی از سریال سه دونگ سه دونگ!
به گزارش شبکه ایران، محمد کاسبی که این روزها با پایان یافتن بازیاش در مجموعه تلویزیونی “سه دونگ، سه دونگ” به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری است و مراحل مختلف پیش از عمل را سپری میکند در گفتوگویی ضمن انتقاد از نقایصی که به لحاظ محتوایی در داستان و خط داستانی سریال وجود دارد از وعده وعیدهای نویسنده و ایفای نقش “پرویز” گلایه کرده است. بخشهای برگزیده این گفتوگو را به نقل از سروش در ادامه میخوانید.
حتی یک “واو” هم به دیالوگهای شخصیتم اضافه نکرد
نویسنده کار در روزهای نخست وعده وعیدهای بسیاری میداد و مدعی بود که نقش من را تا حد امکان پررنگ میکند و تغییرات اساسی به آن میدهد اما خدا شاهد است که نویسنده نه تنها نقش را پررنگتر نکرد حتی یک “واو” هم به دیالوگهای شخصیتم اضافه نکرد. این شد که در نهایت من تا همین امروز که به شما صحبت میکنم نمیدانم شخصیت من به یکباره چه شد و چه سرنوشتی گریبانگیرش شد.
خودش هم میدانست که نوشتههایش برای کار قوی نیست
این کار درس بزرگی به من داد تا برای بازی در یک مجموعه بدون دانستن ابتدا و انتهای خلاصه داستان و هویت شخصیتی که قرار است نقشاش را بازی کنم حضور پیدا نخواهم کرد. یادم میآید در ابتدای کار علیرضا مسعودی نویسنده این کار با جدیت میگفت که تمام صحنهها را تقویت میکند چون خودش هم میدانست که نوشتههایش برای کار قوی نیست اما هیچ کاری نکرد.
به گزارش شبکه ایران، محمد کاسبی که این روزها با پایان یافتن بازیاش در مجموعه تلویزیونی “سه دونگ، سه دونگ” به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری است و مراحل مختلف پیش از عمل را سپری میکند در گفتوگویی ضمن انتقاد از نقایصی که به لحاظ محتوایی در داستان و خط داستانی سریال وجود دارد از وعده وعیدهای نویسنده و ایفای نقش “پرویز” گلایه کرده است. بخشهای برگزیده این گفتوگو را به نقل از سروش در ادامه میخوانید.
حتی یک “واو” هم به دیالوگهای شخصیتم اضافه نکرد
نویسنده کار در روزهای نخست وعده وعیدهای بسیاری میداد و مدعی بود که نقش من را تا حد امکان پررنگ میکند و تغییرات اساسی به آن میدهد اما خدا شاهد است که نویسنده نه تنها نقش را پررنگتر نکرد حتی یک “واو” هم به دیالوگهای شخصیتم اضافه نکرد. این شد که در نهایت من تا همین امروز که به شما صحبت میکنم نمیدانم شخصیت من به یکباره چه شد و چه سرنوشتی گریبانگیرش شد.
خودش هم میدانست که نوشتههایش برای کار قوی نیست
این کار درس بزرگی به من داد تا برای بازی در یک مجموعه بدون دانستن ابتدا و انتهای خلاصه داستان و هویت شخصیتی که قرار است نقشاش را بازی کنم حضور پیدا نخواهم کرد. یادم میآید در ابتدای کار علیرضا مسعودی نویسنده این کار با جدیت میگفت که تمام صحنهها را تقویت میکند چون خودش هم میدانست که نوشتههایش برای کار قوی نیست اما هیچ کاری نکرد.
پرویزی که در متن بود نه سرانجام داشت و نه عاقبت!
ببینید من روز نخست که راجع به این نقش با شاهد احمدلو عزیز صحبت کردم نقشی را برایم تعریف کرد که سرانجام و عاقبت داشت، اما پرویزی که در متن بود نه سرانجام داشت و نه عاقبت! مگر میشود عمو پرویز قصه از آن طرف دنیا بیاید و با یک نقشه پول رفیقش را بخورد و بعد به قصد کشور ایتالیا از کشور خارج شود و در یک اقدام خودجوش از سوی نویسنده شخصیت عموپریز از قسمت بیستودوم حذف شود! این اتفاق یعنی چه؟! سرنوشت پریز چه میشود؟ من که در این مجموعه بازی کردم و نفهمیدم که عمو پرویز قصه چه میشود شما از انتظار دارید مخاطبان بدانند به یکباره به کجا میرود؟! وقتی هم سوال میکنم که چرا برایم ابهام باقی مانده میگویند دستگیر میشود و…برادرانه به مدیران سیما توصیه میکنم که از پذیرش کارهایی که متنش در حد یک خلاصه داستان نامشخص است خودداری کنند.
روی همین درخت دخیل ببند، حج وجود ندارد
من اگر به خاطر شاهد عزیز نبود لحظهای همکاری در آن را ادامه نمیدادم . در ابتدا به من وعده سفر حج را دادند اما وقتی سفر شروع شد درختی را نشانمان دادند و گفتند روی همین درخت دخیل ببند، حج وجود ندارد.