رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

«ستایش» و تراژدی مرگ

تحلیلی بر سریال «ستایش»
سریال ستایش یک اثر تراژیک است. فرمول تراژدی عشق به علاوه مرگ است. (عشق+ مرگ). روایت در این آثار بر اساس یک زوال تدریجی پیش می‌رود. در این نوع آثار ما با یک استحکام و قوت ظاهری و صوری مواجه ایم که کمکم متوجه توخالی بودن آنها می‌شویم. این زوال تدریجی، احساس دوگانه و متضاد در مخاطبان ایجاد می‌کند و این تضاد مخاطبان را وادار می‌کند که با علاقه به دیدن سریال ادامه دهند. این فیلم‌ها بر اساس روایت خطی استوارند که مخاطب در عین حالی که می‌تواند پایان سریال را حدس بزند اما برای دیدن آن صحنه‌ها با چشم خودش روز شماری می‌ کند. به نوعی مخاطب منتظر است با سقوط و زمین خوردن حشمت فردوس دلش خنک شود.
ما در سریال ستایش با عظمت و ابهت و استحکام خانواده «حشمت فردوس» مواجه ایم. در چند قسمت اول با عظمت صوری این خانواده آشنا می‌شویم. برای اینکه مخاطب خوب بفهمد که ما با یک خانواده با عظمت مواجه ایم، کارگردان یک خانواده پدرسالار را به تصویر می‌کشد که قدرت در دست پدر خانواده متمرکز است. حشمت فردوس هم دارای قدرت اقتصادی است و هم قدرت سیاسی و هم دارای قدرت شخصیتی. داریوش ارجمند به خوبی توانسته از عهده به نمایش کشیدن این خصوصیات برآید. عظمت و شکوه و ابهت حشمت فردوس در قسمت‌های اولی سریال در ذهن مخاطب جاگیر می‌شود. مخاطب هم از این ابهت و شکوه لذت می‌برد و هم از آن بیزار است. چون این ابهت و عظمت سبب کبر و غرور شده است.

تحلیلی بر سریال «ستایش»
سریال ستایش یک اثر تراژیک است. فرمول تراژدی عشق به علاوه مرگ است. (عشق+ مرگ). روایت در این آثار بر اساس یک زوال تدریجی پیش می‌رود. در این نوع آثار ما با یک استحکام و قوت ظاهری و صوری مواجه ایم که کمکم متوجه توخالی بودن آنها می‌شویم. این زوال تدریجی، احساس دوگانه و متضاد در مخاطبان ایجاد می‌کند و این تضاد مخاطبان را وادار می‌کند که با علاقه به دیدن سریال ادامه دهند. این فیلم‌ها بر اساس روایت خطی استوارند که مخاطب در عین حالی که می‌تواند پایان سریال را حدس بزند اما برای دیدن آن صحنه‌ها با چشم خودش روز شماری می‌ کند. به نوعی مخاطب منتظر است با سقوط و زمین خوردن حشمت فردوس دلش خنک شود.
ما در سریال ستایش با عظمت و ابهت و استحکام خانواده «حشمت فردوس» مواجه ایم. در چند قسمت اول با عظمت صوری این خانواده آشنا می‌شویم. برای اینکه مخاطب خوب بفهمد که ما با یک خانواده با عظمت مواجه ایم، کارگردان یک خانواده پدرسالار را به تصویر می‌کشد که قدرت در دست پدر خانواده متمرکز است. حشمت فردوس هم دارای قدرت اقتصادی است و هم قدرت سیاسی و هم دارای قدرت شخصیتی. داریوش ارجمند به خوبی توانسته از عهده به نمایش کشیدن این خصوصیات برآید. عظمت و شکوه و ابهت حشمت فردوس در قسمت‌های اولی سریال در ذهن مخاطب جاگیر می‌شود. مخاطب هم از این ابهت و شکوه لذت می‌برد و هم از آن بیزار است. چون این ابهت و عظمت سبب کبر و غرور شده است. حشمت فردوس بر بلندی نشسته است که چشمش قادر نیست، موریانه‌هایی که ریز ریز پایه‌های این بنای عظیم را می‌خورند، ببیند. سریال‌ها هر چه جلوتر می‌رود، مخاطب بیشتر امیدوار می‌شود که حشمت فردوس باید بشکند و خرد شود.
عظمت حشمت فردوس از دو سو مورد حمله قرار می‌گیرد. در یک سو ستایش ایستاده و در سوی دیگر انیس. ستایش و انیس دو موریان‌های هستند که نرم نرمک حشمت فردوس را می‌شکنند تا حشمت فردوس حسرت روزهای جوانی خود را بخورد. روزهایی که او از صبح تا شب به دنبال یک لقمه نان می‌دوید و شب‌ها در یک دخمه می‌خوابید اما دل خوش داشت. البته می‌توان به نق زدن‌های متوالی مردمان ایران زمین هم ربط داشته باشد که همیشه دل خوشی را به زمان‌های گذشته نسبت می‌دهند و حال را وضعیتی نا به سامان می‌دانند. در حالی که گذشته هم یک روز، حال بوده است.
تمام ماجراها از درگیری طاهر با حشمت فردوس آغاز می‌شود. طاهر عاشق ستایش می‌شود و حاضر است با ستایش، چشمش را به همه ابهت حشمت فردوس فرو ببندد. طاهر چون در عظمت عشق غرق است، نمی‌تواند اهمیت و جایگاه حشمت را درک کند. طاهر با این کارش به جنگ با حشمت فردوس می‌رود. سلاح طاهر عشق است و سلاح حشمت فردوس، ثروت و منصب و جایگاه.
از سوی دیگر حشمت فردوس مورد هدف کینه و حسادت انیس قرار می‌گیرد. انیس مانند مار زهرآلودی در آستین حشمت فردوس جا خوش کرده است و منتظر فرصت مناسبی است تا سر بیرون بیاورد و زهر خودش را بریزد. انیس با فراهم شدن اولین شکاف و فاصله از فرصت استفاده می‌کند و لباس رزم می‌پوشد و به میدان می‌آید و مهلک ترین زخم را بر پیکر خانواده فردوس وارد می‌کند. انیس سبب می‌شود طاهر بمیرد. طاهر می‌میرد و با مردن طاهر خیلی چیزها عوض می‌شود.
تراژدی و مرگ
یکی از چیزهایی که مخاطبان را شگفت زده کرده، مردن بیش اندازه شخصیت‌های سریال است. مرگ، چیزی بود که در این دست سریال‌های ایرانی سابقه نداشته است. چون بسیاری سریال‌ها بر اساس عشق بود تا مرگ. اما سریال ستایش مبتنی بر تراژدی است و به همین خاطر در آن مرگ نمود و بروز بیشتری دارد. برای اینکه نسبت تراژدی و مرگ را متوجه شویم خوب است داستان تراژیک معروف هملت را به خاطر بیاوریم. تراژدی که روایت زوال و اضمحلال است با مرگ نسبت محکم تری برقرار می‌کند. چون عشق است که زندگی را می‌سازد و امید به زندگی را افزایش می‌دهد. اما مرگ با نابودی و اضمحلال هم سو است. به همین خاطر مرگ برای انسان‌ها بسیار تراژیک است. انسان‌ها هر کاری می‌کنند تا مرگ و یاد مرگ را فراموش کنند و نشانه‌های مرگ را از زندگی روزمره خود دور سازند.
زیباشناسی تراژیک و…
تراژدی بر اساس زوال و مرگ منجر به یأس و ناامیدی در بین افراد جامعه می‌شود و به تبع آن امید به زندگی را پایین می‌آورد. ما جامعه جوانی داریم که برای ادامه راه به انگیزه و امید نیاز دارند و نه زوال و اضمحلال و مرگ.
سریال «ستایش» با نمود زوال و مرگ در روح و افراد جامعه به تخیل‌هایی دامن می‌زند که می‌تواند منجر به بروز بحران‌های اجتماعی شود. شاید به نظر برسد که ما در تاثیر یک سریال در ساختارهای اجتماعی اغراق می‌کنیم اما ما معتقدیم که جامعه و رفتار و انتخاب افراد در جامعه مبتنی بر تخیل آنهاست. ما با تنظیم تخیل افراد جامعه می‌توانیم به هنجارسازی و به تبع ان پیشرفت برسیم. ما می‌توانیم با سینما و تلویزیون واقعیت تولید کنیم و با این واقعیت‌ها زندگی افراد جامعه را بسازیم.
اگر فیلمفارسی و فیلم‌هایی که به رواج احساسات و به تعبیر بعضی‌ها منجر به ابتذال در جامعه می‌شوند را خطرناک بدانیم، در این صورت سریال «ستایش» بسیار خطرناکتر است. چون تنظیم روحی و روانی افراد جامعه را دست کاری می‌کند و آن‌ها را با تضادها و تناقض‌های روحی رودررو می‌کند. این همه مصیبت‌های روانی در جامعه هم مستقیما به عدم سیاستگذاری در صدا و سیما مربوط می‌شود. من نمی‌خواهم بگویم در صدا و سیما سیاست گذاری مناسب و خوب وجود ندارد بلکه اصلا سیاست گذاری وجود ندارد. صدا و سیما گمان می‌کند که تهران تمام ایران است. البته اگر نگویم که صدا و سیما حتی جامعه تهران را هم نمی‌شناسد و با آن نمی‌تواند ارتباط برقرار کند و بر آن تاثیر بگذارد.
سیاست گذاری آن‌ها به این سمت رفته است که با ساخت سریال‌های گوناگون مخاطب را پای تلویزیون بنشانند تا آمار و درصدهایی مبنی بر افزایش میزان تماشای تلویزیون ارائه دهند. سریال‌هایی که ظاهرا فقط از نظر ساخت جذاب هستند. اهمیت جذاب بودن برنامه‌ها سبب شده است تا سیاست گذاری در مورد محتوای برنامه‌ها فراموش شود. برای جذاب نمودن تلویزیون ساده ترین راه پخش سریال‌های متعدد است. گویی قرار است تلویزیون جمهوری اسلامی ‌به رقابت با فارسی وان بپردازد.
ساخت سریال ستایش هم در راستای چنین سیاستی است که مخاطب را درگیر تلویزیون کند فارغ از اینکه دارای چه محتوایی هستند و چه بلایی بر سر روح و روان افراد جامعه می‌آورد.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

SANAM MARDANI

ارسال در ۱۰ آبان ۱۳۹۰

1

ولی تا حالا که اجرا نشده

پاسخ به کامنت
اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد