رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

نگاهی دیگر به مجموعه تلویزیونی ستایش

آنونس سریال “ستایش” حکایت از اثری قوی و دیدنی داشت; اما یکی دو قسمت اول نه تنها مرا جذب نکرد، بلکه برایم دافعه داشت; چیزی آزارم می داد; بیشتر از همه، شخصیت غلوشده حشمت فردوس. پیش خودم گفتم، فقط از یک بازیگر صاحب نام (داریوش ارجمند) استفاده کرده اند و سریال ساخته اند. هرچه بود به دلم ننشست.
حتی حوصله نکردم داستان را جویا شوم و کانال تلویزیون را تغییر دادم. چند قسمتی را ندیدم. از سر اتفاق و از آن جا که بیننده گذری تلویزیون هستم، تقریبا از اواسط مجموعه، به آن پیوستم و این بار بسیار علاقه مند به پیگیری داستان شدم. موسیقی زیبای آغازین و پایانی، شخصیت های دلنشین ستایش و طاهر، پیوند زیبا، ساده و تحسین برانگیز آن ها، شخصیت منفی اما عجیب انیس با بازی قوی سیما تیرانداز (هرچند آن هم کمابیش اغراق آمیز و غیرواقعی می نمود)، شخصیت معقول، مهربان و وارسته پدر ستایش (صرف نظر از برخورد نامعقول او در رابطه با ازدواج دخترش; خوشبختانه او با ازدست دادن پسر و همسرش ظاهرا دست از یکدندگی برمی دارد و متوجه اشتباهش می شود)، اتفاق های پیش بینی ناپذیر، به خصوص مرگ طاهر و نیز موسیقی متن از ویژگی هایی بود که از ابتدا تا انتها مرا عمیقا با خود همراه می کرد و برای پیگیری ماجرا تا جمعه آینده ساعت ۹شب منتظر می گذاشت.
….جمعه پیش اما دوباره رفتارهای اغراق آمیز، نابخردانه و گاه بچگانه حشمت فردوس کلافه و خسته ام کرد. برخورد مقتدرانه و ارباب منشانه صابر با قاسم هندوانه فروش هم مثل یک وصله ناجور وسط میدان خودنمایی کرد; صابری که در طول سریال جز چشم گفتن، سکوت و انفعال چیزی از خود نشان نداده بود

آنونس سریال “ستایش” حکایت از اثری قوی و دیدنی داشت; اما یکی دو قسمت اول نه تنها مرا جذب نکرد، بلکه برایم دافعه داشت; چیزی آزارم می داد; بیشتر از همه، شخصیت غلوشده حشمت فردوس. پیش خودم گفتم، فقط از یک بازیگر صاحب نام (داریوش ارجمند) استفاده کرده اند و سریال ساخته اند. هرچه بود به دلم ننشست.
حتی حوصله نکردم داستان را جویا شوم و کانال تلویزیون را تغییر دادم. چند قسمتی را ندیدم. از سر اتفاق و از آن جا که بیننده گذری تلویزیون هستم، تقریبا از اواسط مجموعه، به آن پیوستم و این بار بسیار علاقه مند به پیگیری داستان شدم. موسیقی زیبای آغازین و پایانی، شخصیت های دلنشین ستایش و طاهر، پیوند زیبا، ساده و تحسین برانگیز آن ها، شخصیت منفی اما عجیب انیس با بازی قوی سیما تیرانداز (هرچند آن هم کمابیش اغراق آمیز و غیرواقعی می نمود)، شخصیت معقول، مهربان و وارسته پدر ستایش (صرف نظر از برخورد نامعقول او در رابطه با ازدواج دخترش; خوشبختانه او با ازدست دادن پسر و همسرش ظاهرا دست از یکدندگی برمی دارد و متوجه اشتباهش می شود)، اتفاق های پیش بینی ناپذیر، به خصوص مرگ طاهر و نیز موسیقی متن از ویژگی هایی بود که از ابتدا تا انتها مرا عمیقا با خود همراه می کرد و برای پیگیری ماجرا تا جمعه آینده ساعت ۹شب منتظر می گذاشت.
….جمعه پیش اما دوباره رفتارهای اغراق آمیز، نابخردانه و گاه بچگانه حشمت فردوس کلافه و خسته ام کرد. برخورد مقتدرانه و ارباب منشانه صابر با قاسم هندوانه فروش هم مثل یک وصله ناجور وسط میدان خودنمایی کرد; صابری که در طول سریال جز چشم گفتن، سکوت و انفعال چیزی از خود نشان نداده بود (یاحداقل من ندیده بودم) یک باره مردی برش دار شد.
قائدتا می بایست این اقتدار کاری در طول مجموعه به نوعی نشان داده می شد نه این که فقط به اقتضای داستان، به مجموعه چسبانده شود و از غنای کار بکاهد (البته شاید این تغییر رویه ناشی از تغییر شرایط او از نظر همسر و نیز احساس یکه تازبودن در نبود طاهر و درنتیجه پیداکردن اعتماد به نفس بوده باشد که در این صورت باید منتظر نوع عملکرد او در قسمت های بعدی سریال باشیم). به عقب هم که بر گردیم در عین جذابیت کلی داستان و کارگردانی (که درخور تحسین است)، نکات یا صحنه هایی برای آزاردادن بیننده وجود دارد; مثلا وقتی انیس را از بیمارستان به خانه می آورند و زیور می خواهد در حالی که او روی ویلچر نشسته، پتو را روی تنش بکشد، نیازی به طولانی شدن این کار برای این که انیس رایحه عطر خودش را از روسری و صورت زیور استشمام کند وجود ندارد. همچنین خوب شدن جراحت دست فردوس طی یک شبانه روز، به علاوه ناهمخوانی های زمان داستان (دهه۶۰) با برخی وسایل و کلام ها قابل تامل و اصلاح برای کارهای بعدی است. مسلما سریال ستایش می توانست قوی تر و بهتر از این باشد اگر به نکاتی اینچنین توجه و از زوائد و اغراق ها کاسته می شد (هرچند از جنبه ای می توان گفت برای خلق اثر هنری، اغراق هم تا حدودی لازم است).
در هر حال، این مجموعه عمیقا مرا به فکر واداشت; آیا “حشمت فردوس” می تواند یک واقعیت باشد؟ یا فقط در محدوده یک سریال چنین آدمی وجود دارد؟ شخصیتی تا این حد قلدر، کوته بین و خودرای (و نیز اسیر توهم) که چهار گروه کلی در برخورد با او شکل می گیرند; ۱. آدم هایی منفعل، بله قربان گو و محافظه کار مثل آتی، صابر، صفایی، زیور و پدرش ۲. افرادی انتقامجو مثل انیس ۳. انسان هایی ثابت قدم، مقتدر و با عزت نفس قوی مثل طاهر و ستایش که در هیچ شرایطی در برابر زور سر خم نمی کنند و با قناعت و تلاش، زندگی خود را می سازند (البته اگر نااهلان بگذارند) ۴. افرادی آگاه، منطقی و خوددار مثل پدر ستایش و وکیل حشمت فردوس.
از طرفی، ما علتی جز کار سخت از زمان کودکی یا نوجوانی برای شکل گیری این شخصیت نمی بینیم; شرایط و کار سخت برای پول درآوردن. از خانواده حشمت فردوس هیچ نمی دانیم; خلقیات پدر و مادرش، خصلت های وجودی او در کودکی و… ناگفته باقی مانده اند; چه عواملی دست به دست هم داده اند تا چنین غولی در وجود او شکل گرفته و خودش و دیگران را گرفتار کرده است؟ بعید به نظر می رسد که در آینده هم به واکاوی عمیق این شخصیت پرداخته شود. از زبان پدر ستایش به نکته جالبی اشاره می شود: فردوس یک “جریانه” یک “فکره”. این نکته کوتاهی در واکاوی روحی روانی این شخصیت را تا حدودی می پوشاند; اما در نهایت کافی نیست.
این میان پاسخی برای سوال خویش می یابم; در دنیای واقعیت، امثال فردوس زیادند; آدم هایی که در سطح خانواده، با تبعیض و نادانی و خودرایی، رنج و کشمکش می آفرینند و همه چیز را تباه می کنند; و همین آدم ها اگر قلمروی فراتر از میدان تره بار بیابند، به جای جاری ها و برادرها و به جای کارمند و کارگر، ملت ها را به جان هم می اندازند و جنگ افروزی می کنند. موجوداتی که نه تنها ذره ای به اشتباهات ریز و درشت خود اعتراف نمی کنند که حاضر نیستند حداقل اندکی به آن بیندیشند و خود را مقصر بدانند.
    نویسنده : نازی عابدی 
    روزنامه مردم سالاری

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد