مروری بر کارنامه مهدی فخیمزاده به بهانه سریال «ساختمان ۸۵»
شاخص استاندارد کارهای پلیسی
مروری بر کارنامه مهدی فخیمزاده که این شبها سریال پلیسی جنایی «ساختمان ۸۵» را در حال پخش دارد
مهدی فخیمزاده چندی است که مجموعه دیگری را در ژانر پلیسی و با نام «ساختمان ۸۵» در حال پخش دارد. بیشک با داشتهها و دانشی که از ساخت سه مجموعه پیشین او یعنی «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بیصدا فریاد کن» در این ژانر از او سراغ داریم تصور کیفیت و ساز و کارها و ساختار مجموعه پلیسی مهدی فخیمزاده چندان دور از ذهن نیست اما درک و شناخت کامل و جامع از وجوه کاری و قابلیتهای منحصر به فرد او در عرصههای مختلف از جمله ژانر پلیسی، ملودرام، کمدی و دیگر گونههای فیلمسازی لزوم بررسی آثار این کارگردان را واجب میسازد.
نخستین گام «تنهاترین سردار»
«تنهاترین سردار» سریالی بود که بهخاطر مشکلات نامعلوم متوقف شده بود که البته تا آن تاریخ توقف و طولانیشدن کارهای تاریخی در تلویزیون موضوعی طبیعی بهنظر میرسید زیرا تجربه کارهای تاریخی در تلویزیون نیز منحصر به آثاری مانند «سربداران»، «گرگها»، «کوچک جنگلی»، «هزاردستان» و «امام علی (ع)» میشد که البته سریال امامعلی(ع) تا آن زمان همچنان در حال تولید بود اما اکثر سریالهای مذکور هم در حین ساخت بارها متوقف شده بودند یا زمان تولیدشان به درازا کشیده شده بود. در چنین شرایطی فخیمزاده برای یک اثر سترگ و مهم انتخاب شد. تنهاترین سردار بهزعم بسیاری از صاحبنظران سینمایی از نظر ساختار، شکل اجرایی، دکوپاژ فیلمبرداری و دکور اثری قابل تامل و تحسینبرانگیز بود اما از آنجا که سریال «امام علی (ع)» که همزمان با این سریال تولید شده بود و پیش از آن به پخش رسید، ذائقه مخاطب را نسبت به گونه سریالسازی تاریخی- مذهبی تغییر داده بود و باعث شد عظمت سریال «تنهاترین سردار» برای مخاطب کهنه شده و به چشم نیاید. فخیمزاده خود در این باره میگوید:
شاخص استاندارد کارهای پلیسی
مروری بر کارنامه مهدی فخیمزاده که این شبها سریال پلیسی جنایی «ساختمان ۸۵» را در حال پخش دارد
مهدی فخیمزاده چندی است که مجموعه دیگری را در ژانر پلیسی و با نام «ساختمان ۸۵» در حال پخش دارد. بیشک با داشتهها و دانشی که از ساخت سه مجموعه پیشین او یعنی «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بیصدا فریاد کن» در این ژانر از او سراغ داریم تصور کیفیت و ساز و کارها و ساختار مجموعه پلیسی مهدی فخیمزاده چندان دور از ذهن نیست اما درک و شناخت کامل و جامع از وجوه کاری و قابلیتهای منحصر به فرد او در عرصههای مختلف از جمله ژانر پلیسی، ملودرام، کمدی و دیگر گونههای فیلمسازی لزوم بررسی آثار این کارگردان را واجب میسازد.
نخستین گام «تنهاترین سردار»
«تنهاترین سردار» سریالی بود که بهخاطر مشکلات نامعلوم متوقف شده بود که البته تا آن تاریخ توقف و طولانیشدن کارهای تاریخی در تلویزیون موضوعی طبیعی بهنظر میرسید زیرا تجربه کارهای تاریخی در تلویزیون نیز منحصر به آثاری مانند «سربداران»، «گرگها»، «کوچک جنگلی»، «هزاردستان» و «امام علی (ع)» میشد که البته سریال امامعلی(ع) تا آن زمان همچنان در حال تولید بود اما اکثر سریالهای مذکور هم در حین ساخت بارها متوقف شده بودند یا زمان تولیدشان به درازا کشیده شده بود. در چنین شرایطی فخیمزاده برای یک اثر سترگ و مهم انتخاب شد. تنهاترین سردار بهزعم بسیاری از صاحبنظران سینمایی از نظر ساختار، شکل اجرایی، دکوپاژ فیلمبرداری و دکور اثری قابل تامل و تحسینبرانگیز بود اما از آنجا که سریال «امام علی (ع)» که همزمان با این سریال تولید شده بود و پیش از آن به پخش رسید، ذائقه مخاطب را نسبت به گونه سریالسازی تاریخی- مذهبی تغییر داده بود و باعث شد عظمت سریال «تنهاترین سردار» برای مخاطب کهنه شده و به چشم نیاید. فخیمزاده خود در این باره میگوید: «بارها گفتهام که اگر جای سریال «امامعلی(ع)» و «تنهاترین سردار» عوض میشد مسلما «تنهاترین سردار» همه توقعات را برآورده میکرد اما سریال «امامعلی(ع)» که آمد بازی عوض شد زیرا با مخاطب به شکل عام برخورد کرد و نگاه به مسائل مانند چگونگی حضور زن در آثار تاریخی را نیز تغییر داد و همین کار باعث بحث برانگیز شدن خود اثر و مخالفتها و موافقتهای فراوانی با آن شد. به هرحال «تنهاترین سردار» توانست آن طیف از مخاطبانی را که برنامههای مناسبتی را دنبال میکردند، با خود همراه کند اما در جذب مخاطب عام ناموفق بود و در سایه سنگین سریال تلویزیونی «امامعلی(ع)» قرار گرفت.
ولایت عشق تجربهای موفق
سریال تلویزیونی «ولایت عشق» دومین ساخته تلویزیونی فخیم زاده، حکایتی دیگر داشت و با اقبال عمومی روبه رو شد بهطوری که این اثر جایزه مخاطبان خارج از کشور را هم کسب کرد و در نظرسنجی صداوسیما استقبال خوبی را نشان داد. بخشی از موفقیت این سریال به جلوههای بصری و زیباییشناسی اثر باز میگشت که شامل شگردها و جنبههای تکنیکی آن میشد که ابداعات منحصربهفرد او برای نشان دادن امامرضا(ع) به شکل عینی، یکی از این شگردها بهحساب میآمد. او این بار شجاعانهتر از داوود میرباقری که در «امام علی(ع)» توانست شمایلی از حضرتعلی(ع) را نشان دهد، عمل کرد و چهرهای نورانی و جنبهای عینی را برای این شخصیت خلق کرده و در میان بازیگران، مناسبترین فرد را نیز برای ایفای این نقش انتخاب کرد: «فرخ نعمتی» بازیگر بلندقامتی بود که در لانگشاتها بهخوبی دیده و حضورش احساس میشد. حرکتهای آرام و باطمانینه و صدای پخته، حرفهای و پرطنین او که مدتی طولانی از آن استفاده نشده بود، رویکردی در خلق شخصیت وارستهای چون امامرضا(ع) بود و بسیار کارساز شد. یکی دیگر از وجوه مهم و تاثیرگذار این سریال، خلق شخصیتهای قصه و بهخصوص پررنگ شدن نقش شخصیتهای زن داستان و قهرمانان سریال در بیان روایتهای حاشیهای و کشمکشهای دراماتیک به جای حوادث اصلی و آشنای مخاطب بود. به عبارت دیگر، فخیمزاده کوشید بخشی از تاریخ را که بیان آنها بیشتر حالت روایی داشت از داستان حذف کند چراکه این موارد برای آنکه شبهاتی بر آن وارد بود، ممکن بود باعث انحراف اذهان عمومی شود بنابراین شخصیتهایی ساختگی را در آن گنجاند که داستانها را بدون آنکه به مسیر تاریخ لطمهای وارد شود، هدایت کنند.
یک اثر پلیسی متفاوت
در سالهای اخیر و در آثار تلویزیونی و سینمایی معمولا با پلیسی روبه رو هستیم که جایگاهش چندان برای ما آشنا و باورپذیر نیست زیرا نگاه سازندگان این آثار به پلیس، نگاهی توریستی، غربی و وارداتی است چون به زعم خودمان آنها را ایرانیزه میکنیم، ماهیت خود را از دست میدهند و تنها لایه رویی و جنبه شعاری پیدا میکنند یا بنابر گفته مهدی فخیمزاده جنبه تبلیغاتی به خود میگیرند و به ورطه مستقیمگویی گرفتار میآیند. او درباره نگاهش به جایگاه پلیس در کشور و تفکرش در ساخت سریالهای پلیسی میگوید: «بههر حال پلیسها هم اشتباه میکنند اما کسی به عمد خطا نمیکند. از طرف دیگر بدی، و پلیدی و نامردی هم در جامعه وجود دارد اما هنوز به درستی به آن پرداخته نشده است. وقتی من رفتم پیش حیدریان، گفت یا کار پلیسی نساز یا اگر میسازی، کاری کن که مردم از حضور چنین پلیسی احساس امنیت کنند و کسی که خطاکار است یا تمایلی به خطا دارد بترسد، از این رو در تمام مدت کار سعی کردم پلیسی خلق کنم که در عین دوست داشتنی بودن در برخورد با خطاکارها خشن باشد.»
حاصل این تفکر و تلاشهای مهدی فخیمزاده منجر به ساخت چندین سریال پلیسی به نامهای «خواب و بیدار»، «حس سوم» «بی صدا فریاد کن» و ساخت کار جدیدش«ساختمان ۸۵» شده است. جدا از ریتم صحیح و شکل و فرم بدیع سریال «خواب و بیدار» شخصیتپردازی این سریال بهخصوص نقشهای منفی آن در مقایسه با شخصیتهای دیگر سریالهای پلیسی تلویزیون به شکلی عجیب برای مخاطب باورپذیر بودندبهطوری که بیننده را بهخاطر خصوصیات منحصربهفردشان جذب میکردند. معمولا تا آن زمان سابقه نقشهای منفی در سینمای ما به آدمهای لمپن، احمق و لاابالی بازمیگشت که پس از طی چند فقره دزدی و قتل دستگیر میشدند و توسط پلیس باهوش به مراجع قضایی تحویل داده میشدند. اما فخیمزاده طبق این اصل که هرقدر شخصیتهای منفی محکم تر، باهوشتر و غیرقابل نفوذتر باشند، به همان نسبت هم جایگاه و ارزش فعالیتهای قهرمان داستان ارزشمندتر و نتیجهبخشتر خواهد بود، جای نقشهای لمپن سابق را با دزدان، سارقان و خلافکاران حرفهای جامعه مدرن امروزی و پلیسهای تک بعدی را با پلیسهای انعطافپذیر عوض کرد بهطوری که شخصیت ناتاشا در سریال «خواب و بیدار» خاصترین نقش حال حاضر تلویزیون و سینمای ایران به حساب میآید. در کل باید گفت «خواب و بیدار» با داستان پرکشش و کاراکترهای جذابش به یکی از پرطرفدارترین سریالهای پلیسی سالهای اخیر تبدیل شده است که بخشی از جذابیتش را مرهون شخصیتهای منفی قصه یعنی ناتاشا و اصغرکپک میداند.
«حس سوم» تجربهای متفاوت
اما این موفقیت در دومین اثر پلیسیاش تکرار نشد. «حس سوم» با وجود آنکه سریال خوش ساخت و پرداختی بود، نتوانست در جایگاه «خواب وبیدار» قرار گیرد. یکی از دلایل آن شاید غلوآمیز بودن داستان و طنزگونه بودن آن بود که برای بیننده تازگی داشته و غیرقابل باور بود. همچنین باید گفت جایگاه این جنس کار آن هم در شکل پلیسی آن برای مخالفان تلویزیون تعریف نشده بود. مورد دیگر اینکه اثر فاقد شخصیتی جذاب و تاثیرگذار مانند شخصیت ناتاشا در جایگاه نقش منفی بود. از سوی دیگر، سریال «خواب و بیدار» سرشار از تعلیق و ورود و خروج آدمهای مختلف و جریان ساز در داستان بود در صورتی که وقایع و روابط آدمها در «حس سوم» بسیار شناخته شده و قابل پیشبینی بود. این در حالی بود که سرنوشت شخصیت ناتاشا تا قسمت پایانی سریال هم برای بیننده نامعلوم بود.
ژانر تریلر در «بیصدا فریاد کن»
«بی صدا فریاد کن» دیگر سریال مهدی فخیمزاده است که در ژانر پلیسی و با موضوع قرصهای اکستازی ساخته شد. این سریال در ژانر «تریلر» و با قصهای مبتنیبر تعلیق ساخته شده بود و مخاطب را تا کشف حقیقت قصه با خود پیش میبرد. اگرچه در مواردی هم مخاطب از بازیگران و پلیس پیشی میگرفت اما برخلاف سریال «ساختمان ۸۵» مخاطب همواره پس از پلیس حرکت میکرد و همزمان با پلیس به حقایق داستان پی میبرد از این لحاظ به این سریال به «خواب و بیدار» نزدیکتر بود ووجه دراماتیک در آن بیشتر در نظر گرفته شده بود.
قصهای که از دل شخصیتهای منحصربهفرد نقشهای فخیمزاده برآمده است
نکته قابلتوجهی که در سریال «ساختمان ۸۵» وجود دارد، این است که شخصیت اصلی آن ساختمانی است که همان اتفاقها حول محور آن میگذرد. همه دزدان و جنایتکاران به نوعی آن را مامن و ماوای خود قرار داده اند. با پیدا شدن یک جسد، نویسنده و کارگردان یک به یک شخصیتهایی را به مخاطب نشان میدهد. شخصیتهای هر یک از این شخصیتها داستانی جنایی و معمایی دارند و مخاطب از آغاز تکلیفش را با شخصیتهای قصه مشخص میکند. حتی در مواردی دانای کل بهحساب میآید. مجرم و جرم را پیش از بازپرس میداند و از بالا بر حوادث نظاره میکند و تمایل دارد تا نحوه کشف جرم را که توسط بازپرس پیش میرود، ببیند.
یکی دیگر از نکات قابل توجه این سریال درباره پلیس و بازپرس داستان است. بازپرس داستان نیز شخصیت پیچیدهای دارد و معمای آن نیز باید در خلال داستان رمزگشایی شود. معمایی که به اندازه شخصیتهای ساکنان ساختمان پیچیده بهنظر میرسد.
فضای کلی و روابط فانتزی شخصیتهای قصه باعث شده است تا روایت قصه از فضایی تلخ و گزنده فیلمهای پلیسی به فضایی تبدیل شود که مخاطب با دیدن وقایع آن نهتنها آن را دنبال میکند بلکه از نوع روابط فانتزی شخصیتها احساس خوشایندی را تجربه میکند. از سوی دیگر این روابط سبب نمیشود تا از جدی بودن تعقیب و گریز پلیسی نیز غافل شود. نگه داشتن این دو عامل که هریک میتواند در تضاد دیگری باشد یکی از نقاط تمایز این سریال با دیگر کارهای فخیمزاده است این حالت را پیش از این در بازی ونقشهای فخیمزاده میتوانستیم جستوجو کنیم.
بازیگری تمام عیار
حضور فخیمزاده در آثارش یکی از مهمترین عوامل موفقیت کارهایش محسوب میشود بهطوری که فیلمهایش را بهواسطه نقشهایی که در آنها حضور داشته بهیاد میآورند. وجه اشتراک عمومی این نقشها در منفی بودن یا مجنون بودنشان است بهطوری که امروز نقشهای خاصش اکثرا از این قالب نقشها خارج نیستند. نقشهایی مانند توحید نیز قابلیت او را در اجرای نقش و شخصیتهای مثبت نشان میدهد اما این نقش تنها در بخشهای کوتاه اول و انتهای فیلم «تشریفات» دیده میشد و در بقیه قسمتها ما با شخصیت «رضا حسن مطرب» که در اصل یک دزد و لمپن بود، مواجه بودیم یا در سریال «تنهاترین سردار» با نقش «شمر» و در سریالی چون «ولایت عشق»، «علیبن عثمان» و «خواب و بیدار» با «اصغر کپک» روبهرو هستیم که نقشهایی منفی و در مواردی منفور بودند.
او بهتازگی هم در سریال «مختارنامه» ساخته جدید داوود میرباقری نقش «عمر سعد» را بازی کرده است. خودش درباره این ویژگیاش میگوید: «شخصی روزی به من گفت باید آخر کشف کند که چه کلکی در کار من است که وقتی کارگردانی میکنم بدترین نقش را برای خودم انتخاب میکنم، من نقشها را برای دیگران انتخاب میکنم و هروقت شرایط حضور آنها فراهم نمیشود، خودم آن کارها را انجام میدهم. اینها مسائلی است که به ذات آدمها باز میگردد.»