رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

۱۰ نکته‌ای پس از دیدن فیلم «عصر روز دهم»

اگر رسول زنده بود…
۱ – همه چیز از تیتراژ شروع می‌شود و اینکه می‌خواهی نام نویسنده فیلمنامه را ببینی. اتفاقا تیتراژ خیلی فانتزی و دوست داشتنی در برابر چشمانت رژه می‌رود و خبری از نام نویسنده نیست تا آخر تیتراژ که معلوم می‌شود نام مجتبی راعی بعنوان نویسنده و کارگردان کار نوشته می‌شود. اینکه خیلی از سینما دوستان منتظر دیدن نام نویسنده کار در این فیلم هستند اصلا نکته عجیبی نیست. «رسول ملا قلی پور» فیلمنامه تمام شده «عصر روز دهم» را نوشت و یک روز قبل از عزیمت به عراق، جان به جان آفرین تسلیم کرد حال می‌گویند مجتبی راعی با اعمال تغیراتی در اصل داستان فیلمنامه، آنرا کارگردانی کرده. حالا اگر راعی، فیلمنامه رسول را تغییر داده، پس چرا ما در تمام فیلم با پس لرزه هایی از سبک ملاقلی پور مواجهیم؟ صحنه انفجار ماشین را به یاد بیاورید و بلافاصله پس از آن خراب شدن خانه؛ چنین تکانه هایی را ما فقط در فیلم‌های رسول ملاقلی پور شاهد بودیم و بس.
 2 – باید قبول کرد که از بین همین مخاطبین اندک که برای تماشای این فیلم به سینما می‌روند، بخش اعظمی، فقط به اعتبار رسول ملا قلی‌پور، این کار را انجام می‌دهند، اما با این حال نه در تیزرهای تبلیغاتی و بیلبوردها نامی ‌از وی برده شده و نه در پوسترها و عنوان بندی پایانی فیلم. تنها در انتهای تیتراژ،عنوانی می‌بینیم با این مضمون که: «به یاد رسول ملاقلی‌پور که می‌خواست روزی در عراق،عصر روز دهم را بسازد.» از منوچهر محمدی انتظار وفای به عهد خیلی بیشتری داشتیم.

اگر رسول زنده بود…
۱ – همه چیز از تیتراژ شروع می‌شود و اینکه می‌خواهی نام نویسنده فیلمنامه را ببینی. اتفاقا تیتراژ خیلی فانتزی و دوست داشتنی در برابر چشمانت رژه می‌رود و خبری از نام نویسنده نیست تا آخر تیتراژ که معلوم می‌شود نام مجتبی راعی بعنوان نویسنده و کارگردان کار نوشته می‌شود. اینکه خیلی از سینما دوستان منتظر دیدن نام نویسنده کار در این فیلم هستند اصلا نکته عجیبی نیست. «رسول ملا قلی پور» فیلمنامه تمام شده «عصر روز دهم» را نوشت و یک روز قبل از عزیمت به عراق، جان به جان آفرین تسلیم کرد حال می‌گویند مجتبی راعی با اعمال تغیراتی در اصل داستان فیلمنامه، آنرا کارگردانی کرده. حالا اگر راعی، فیلمنامه رسول را تغییر داده، پس چرا ما در تمام فیلم با پس لرزه هایی از سبک ملاقلی پور مواجهیم؟ صحنه انفجار ماشین را به یاد بیاورید و بلافاصله پس از آن خراب شدن خانه؛ چنین تکانه هایی را ما فقط در فیلم‌های رسول ملاقلی پور شاهد بودیم و بس.
 2 – باید قبول کرد که از بین همین مخاطبین اندک که برای تماشای این فیلم به سینما می‌روند، بخش اعظمی، فقط به اعتبار رسول ملا قلی‌پور، این کار را انجام می‌دهند، اما با این حال نه در تیزرهای تبلیغاتی و بیلبوردها نامی ‌از وی برده شده و نه در پوسترها و عنوان بندی پایانی فیلم. تنها در انتهای تیتراژ،عنوانی می‌بینیم با این مضمون که: «به یاد رسول ملاقلی‌پور که می‌خواست روزی در عراق،عصر روز دهم را بسازد.» از منوچهر محمدی انتظار وفای به عهد خیلی بیشتری داشتیم.
 3 – فیلم به لحاظ وارد شدن سریع به اصل داستان، خیلی زود ماجرای خود را لو می‌دهد. سوژه ای قابل ستایش که بی منطقی در آن راه ندارد. «عصر روز دهم» قبل از هر چیز مدیون فیلمنامه خوب و فضاسازی های معقول خود است. شخصیت‌ها با توجه به تکثری که دارند و محدودیت زمان،خیلی خوب آنالیز شده بودند. فیلم در کلیت خود، نشان‌دهنده رفلکس‌های طبیعی این شخصیت‌هاست.
 4 – حقیقتا بازی‌ها در این فیلم ضعیف نبود. به جز احمد مهرانفر که خنثی بازی کرد بقیه بازیگران، نمره قبولی گرفتند بخصوص هانیه توسلی که به فراخور نقشهایش، توانست نقش رحمه را خیلی روان و باورپذیر از آب درآورد.
 5 – نقش موسیقی در فیلم بسیار ضعیف بود. یکی از مشخصه های مهم فیلم‌های اینچنینی را باید در موسیقی آن دانست. کاش رسول زنده بود و خود، این فیلم را می‌ساخت، آن زمان می‌دیدیم که او تا چه اندازه به نقش موسیقی در فیلم‌هایش حساس است. «قارچ سمی» یا «میم مثل مادر» را به یاد بیاورید تا به اختلاف فاحش استفاده از موسیقی خوب و تاثیرش را در آن فیلمها و «عصر روز دهم» ایمان بیاورید.
 6 – اینکه چرا راعی در برخی از سکانس‌ها با اطناب دست و پنجه نرم می‌کند و در سکانس‌های کلیدی دیگر، خیلی راحت از کنار ماجرا رد می‌شود را باید حتما توضیح دهد. صحنه تعقیب و گریز پسر و مادر رحمه یا حضور مریم در حرم، بیش از اندازه کشدار شده بود و در عوض سکانس کلیدی تقابل مادر و رحمه پس از ۲۵ سال خیلی سریع و سرسری نشان داده می‌شود.
البته پر واضح است که هدف فیلم، رسیدن این دو نفر به یکدیگر است و اصلا مخاطب منتظر دیدن چنین سکانسی است اما به محض روبه‌رو شدن این دو با یکدیگر، به ناگهان کات داده می‌شود و در عین ناباوری صحنه بعدی به استقبال ما می‌آید.
 7 – جلوه های ویژه فیلم نیز نمی‌تواند نمره قبولی داشته باشد .در یکی از سکانس‌های پایانی فیلم که یک عراقی دست به عملیات انتحاری می‌زند، نحوه منفجر شدن او بسیار خنده دار و کمدی است، اصلا شبیه کارتون های کودکانه است. این صحنه ناشیانه، آن هم در غمبارترین سکانس فیلم (که مادر و دختر پس از ۲۵ سال به هم می‌رسند) نتوانست موجبات تالم مخاطب را فراهم آورد. وقتی بارزترین سکانس فیلم نتواند مخاطب خود را تحت تاثیر قرار دهد، مشخص است که کلیت اثر نیز نمی‌تواند هدفش را به درستی منتقل نماید. کاش رسول زنده بود و خود در مورد جلوه های ویژه فیلمش تصمیم می‌گرفت: سکانس یکی مانده به آخر فیلم «قارچ سمی» را به یاد بیاورید با آن جلوه ویژه استثنایی‌اش که به‌خاطر همان صحنه، فیلم، سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه را از آن خود کرد.
 8 – با کمی ‌اغماض، باید به منطقیت سیال فیلم نمره خوبی داد. اما یک صحنه را نمی‌توان قابل قبول فرض کرد. اینکه دختر، پس از ۲۵ سال و بدون اینکه حتی مادر و خواهر خود را دیده باشد، با دیدن دوباره خواهر و یک‌باره مادرش، این چنین منقلب گردد، زیاد خوب از آب در نیامده است. مخصوصا آن صحنه ای که پس از انفجار بمب، مادر عراقی رحمه بی‌هوش روی زمین مانده بود و وی بلافاصله به سراغ مادر ایرانی اش می‌رود. این مورد را می‌توانید به شماره ۶ نیز ارجاع دهید و اینکه نشان دادن این صحنه می‌توانست منطقی باشد به شرطی که از قبل برای آن مقدمه چینی می‌شد. گذشتن خیلی سریع کارگردان از این سکانس حساس، هم قدرت تالم را از تماشاگر خود سلب کرد و هم به شالوده فیلم ضربه زد. حال اگر رسول زنده بود و این فیلم را کارگردانی می‌کرد، آیا باز هم می‌توانستیم ایرادات اینچنینی بگیریم؟ اصلا آیا چنین اشتباهات فاحشی درفیلم رقم می‌خورد که ما خواسته باشیم از آن ایراد بگیریم؟
 9 – این اولین فیلم ایرانی بود که ۹۰ درصد آن در عراق فیلمبرداری می‌شد. کار بسیار سختی است و البته پر‌هزینه. منوچهر محمدی در مصاحبه ای اذعان داشته که هزینه فیلم بیشتر از یک میلیارد و دویست میلیون تومان بوده است که با این فروش ناامید کننده در بهترین فصل اکران (به واسطه مضمون فیلم) نمی‌توان به بازگرداندن سرمایه آن امیدوار بود. مطمئنا انتظار همه منتقدان حتی خود عوامل فیلم، فروشی به مراتب بهتر از روند کنونی بود.
 10 – و در آخر اینکه جان‌مان به لب‌مان رسید از بس که منتظر اکران این فیلم ماندیم. رسول می‌خواست این فیلم را در سال ۸۵ کلید بزند. با این حساب اگر خود او زنده بود، این فیلم را در سال ۸۶ اکران می‌کرد و تا این زمان که دی ماه ۱۳۸۹ باشد، دو فیلم دیگر را نیز روانه اکران می‌نمود و احتمالا یک فیلم تازه ساخت و نمایش نداده خود را نیز به جشنواره فجر می‌فرستاد.


10 نکته‌ای که پس از دیدن فیلم «عصر روز دهم» می‌توان به آن اشاره کرد!

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد