رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

گفت‌وگوی مفصل با بهروز افخمی پس از بازگشت از کانادا

فیلمسازی در کانادا آسان‌تر است
بهروز افخمی که مشغول ساخت فیلم black noise در کانادا بود، پس از یک‌سال و برای تدوین این فیلم به ایران بازگشته است. این اولین گفت‌وگوی مفصلی است که او بعد از بازگشت به ایران انجام داده. متن اصلی گفت‌وگو خیلی مفصل‌تر از اینها بود اما از آنجا که مسائل مربوط به «فرزند صبح» هنوز ادامه دارد، افخمی ترجیح داد که تا زمان روشن شدن تکلیف فیلم خیلی از مسائل گفته نشود. همچنین افخمی در سفرش به ایران موفق شده نسخه‌ای از «سن پطرزبورگ» را که روی پرده رفته ببیند و نظرش را این بار بعد از دیدن فیلم ابراز کند. همچنان گلایه‌ها از آقای تهیه‌کننده دارد و البته ما مشتاقیم که اگر حمید اعتباریان تمایل داشت، حرف‌ها و پاسخ‌های وی را هم بشنویم.
 کمتر از دو ماه به برگزاری بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر باقی مانده. تهیه‌کننده و سرمایه گذار فیلم «فرزند صبح» طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا اعلام کردند که مایل نیستند سرمایه‌شان بیش از این راکد بماند و فیلم را برای جشنواره امسال آماده می‌کنند. خبرهای رسیده گواه این مسئله را می‌دهد که در غیاب شما موسیقی متن و صداگذاری فیلم به طور کامل انجام شده است، می‌خواستم نظرتان را درباره این اتفاق بدانم.
در مورد فیلم «فرزند صبح» چیزهایی که من شنیده‌ام با قضیه «سن پطرزبورگ» فرق می‌کند. به نظر می‌رسد «فرزند صبح» که برای من فیلم خیلی عزیزی است به طرز مشکوکی از اختیار آقای شرف الدین هم خارج شده است.

فیلمسازی در کانادا آسان‌تر است
بهروز افخمی که مشغول ساخت فیلم black noise در کانادا بود، پس از یک‌سال و برای تدوین این فیلم به ایران بازگشته است. این اولین گفت‌وگوی مفصلی است که او بعد از بازگشت به ایران انجام داده. متن اصلی گفت‌وگو خیلی مفصل‌تر از اینها بود اما از آنجا که مسائل مربوط به «فرزند صبح» هنوز ادامه دارد، افخمی ترجیح داد که تا زمان روشن شدن تکلیف فیلم خیلی از مسائل گفته نشود. همچنین افخمی در سفرش به ایران موفق شده نسخه‌ای از «سن پطرزبورگ» را که روی پرده رفته ببیند و نظرش را این بار بعد از دیدن فیلم ابراز کند. همچنان گلایه‌ها از آقای تهیه‌کننده دارد و البته ما مشتاقیم که اگر حمید اعتباریان تمایل داشت، حرف‌ها و پاسخ‌های وی را هم بشنویم.
 کمتر از دو ماه به برگزاری بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر باقی مانده. تهیه‌کننده و سرمایه گذار فیلم «فرزند صبح» طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا اعلام کردند که مایل نیستند سرمایه‌شان بیش از این راکد بماند و فیلم را برای جشنواره امسال آماده می‌کنند. خبرهای رسیده گواه این مسئله را می‌دهد که در غیاب شما موسیقی متن و صداگذاری فیلم به طور کامل انجام شده است، می‌خواستم نظرتان را درباره این اتفاق بدانم.
در مورد فیلم «فرزند صبح» چیزهایی که من شنیده‌ام با قضیه «سن پطرزبورگ» فرق می‌کند. به نظر می‌رسد «فرزند صبح» که برای من فیلم خیلی عزیزی است به طرز مشکوکی از اختیار آقای شرف الدین هم خارج شده است. اتفاقاتی که برای این فیلم افتاد بسیار ناگوارتر از اتفاقاتی بود که برای «سن پطرزبورگ» رخ داد. اول اینکه پس از پایان فیلمبرداری موسسه تولیدکننده و همینطور آقای شرف الدین ما را رها کردند و تدوین این فیلم در دفتر من با نظر من و توسط مرحوم سیف‌الله داد به صورت مجانی و بدون اینکه حتی ریالی بابت کرایه وسایل داده شود انجام شد وتا دو سال بعد از فیلمبرداری آن هیچ قدمی برای دوبله و صداگذاری این فیلم توسط موسسه تولیدکننده برداشته نشد و درست به محضی که من از ایران خارج می‌شوم این آقایان می‌نشینند و فیلم را با سلیقه خودشان دوبله می‌کنند. با سلیقه خودشان آهنگساز انتخاب می‌کنند و در نهایت تدوین سیف‌الله داد را دور می‌ریزند و فیلم را مجددا خودشان تدوین می‌کنند.
 همه این عملکردها توسط موسسه نشر آثار امام صورت گرفته است؟
بله. من تا جایی که اطلاع دارم می‌دانم که آقای شرف‌الدین هم در این زمینه اختیاری نداشته است و این کارها ظاهرا تحت مسئولیت آقای مهدی ارگانی انجام شده است. من خیلی خوشحال خواهم شد اگر ایشان مسئولیت خودشان را بپذیرند و نام خود را به‌عنوان کارگردان این فیلم در تیتراژ بیاورند تا کار را تمام کرده باشند و خیال همه ما را راحت کنند. یک چیز را هم بهتر است بگویم ماجرای فیلم «فرزند صبح» کاملا با فیلم «سن پطرزبورگ» متفاوت است حتی اگر لازم شود من برای تک تک مخاطبان بالقوه فیلم، نامه می‌نویسم که من این فیلم را کارگردانی نکرده‌ام.
 یک بار اشاره کردید که سینمای ایران در این سال‌ها به‌لحاظ تولید بسیار حقیر شده و در مقابل امکانات سینمای کانادا را با اینجا مقایسه کردید و گفتید ممکن است دیگر در ایران فیلم نسازید. چقدر در اجرای این تصمیم مصمم هستید؟
می‌توانم ادعا کنم فیلمسازی در کانادا بسیار آسان‌تر است. آنجا کسی منتظر ننشسته تا برای شما مجوز تولید صادر کند. در عوض همه تلاش می‌کنند تا فیلم شما به بهترین نحو ساخته شود. نکته دیگر این است که خیلی از فیلم‌هایی که ما در ایران می‌سازیم، تولیدش در کانادا بسیار ساده‌تر و کم‌خرج‌تر از ایران است. حتی به نظر من می‌توان پس زمینه‌های خیابان را در اینجا فیلمبرداری کرد و با ساخت دکور و کروماکی فیلم را در تورنتو تولید کرد و ارزان‌تر هم در‌بیاید. اما این‌ها که گفتم به این معنی نیست که دوست ندارم در ایران فیلم بسازم. علاقه اصلی من همیشه این بوده که در ایران کار کنم به شرطی که شرایط مناسب و آبرومند باشد و شرمنده تماشاگران نشوم.
 از black noise برای ما بگویید، فکر کنم کمترین تعداد جلسات فیلمبرداری را در آثار شما این فیلم داشت؟
چون فیلم جمع و جوری بود. بخش عمده‌ای از black noise در یک خانه و آسایشگاه سالمندان فیلمبرداری شده و البته بخش کوچکی هم در خیابان‌های تورنتو و جاده بین تورنتو و نیاگارا. شاید می‌توانست از این سریع‌تر هم فیلمبرداری شود ولی تهیه‌کننده ما برخلاف اینجا در همان روزهای اول فیلمبرداری وقتی نتایج کار را دید، اصرار کرد که فیلم به جای یک ماه در دو ماه تصویربرداری شود و پس از کشمکش‌های بسیار با من روی شش هفته توافق کرد! فیلم بدون هیچ گونه تشنج و استرسی و با یک گروه کاملا جوان و علاقه‌مند به کار که حاضر بودند هر چند ساعت که لازم باشدکار کنند، فیلمبرداری شد.
 «سن پطرزبورگ» را بالاخره دیدید؟
بله، سه هفته پیش فیلم را دیدم.
 نظرتان درباره تدوینش چیست؟
پیش از این حدس می‌زدم که فیلم در تدوین و صداگذاری ضایع شده است. وقتی آن را دیدم مطمئن شدم. یک چیزی حدود ۱۵ دقیقه طولانی‌تر از آن چیزی است که باید باشد. نیمه دوم فیلم خیلی لق و کش‌دار شده است. صحنه‌هایی را که می‌توانست خیلی بانمک باشد و شوخی‌های دیگر را تکمیل کند، حذف کرده‌اند و صحنه‌هایی را کش داده‌اند که باید خیلی کوتاه‌تر می‌بود. به نظر من آقای اعتباریان با این کار لگد به بخت خود زده و فیلمی ‌را که می‌توانست دو برابر یا بیشتر فروش کند به فیلمی ‌با فروش متوسط تبدیل کرده که به‌لحاظ هنری هم یک فیلم کم‌اهمیت شده است. اگر فیلم آنطور که من می‌خواستم در می‌آمد بسیاری از تماشاگران آن را دوباره و چندباره می‌دیدند و هر بار کسان دیگری را با خود به سینما می‌بردند. ولی در حال حاضر اینطور نمی‌شود و فیلم فعلی به نظر من بیش از یکبار، ارزش دیدن ندارد.
 منظور شما از نیمه دوم فیلم تقریبا همزمان با ورود شخصیت‌ها به تالار وحدت است؟
من فقط فیلم را یک‌بار دیده‌ام اما در بخش‌های مربوط به تالار وحدت کاملا مشخص است که فیلم خیلی کشدار شده است. احتمالا به خاطر اینکه فکر می‌کردند پول زیادی خرج کرده‌اند و سیاهی لشکر آورده‌اند سعی کردند هر نمایی را از اول تا آخر نشان بدهند و پول خرج شده را به رخ بیننده بکشند. اغلب نماهای این بخش، بنا بود که با سرعت زیاد نمایش داده شود مثلا آن نمای کش‌دار که به تقلید از فیلم «بد نام» آلفرد هیچکاک از چلچراغ‌های سقف تالار وحدت شروع می‌شود و به تدریج پایین می‌آید تا به تصویر نزدیک تلفن همراه در دست فرشاد می‌رسد بنا بود به تدریج سریع‌تر و سریع‌تر نمایش داده شود و در نهایت با یک سرعت غیر عادی و مضحک به نمای نزدیک تلفن همراه برسد. چون که قرار است با فیلم هیچکاک شوخی کنیم نه اینکه ادای آن فیلم را در بیاوریم. گذشته از این چند تا نمای دیگر در تالار وحدت هست که با کرین بلند و حرکات مارپیچ و پیچیده انجام شده اما قرار نبود با سرعت عادی و این شکل متظاهرانه که هیچ ربطی به فیلم کمدی ندارد در تدوین بیاید. هرکدام از این نماها بنا بود در بخش‌هایی و در لحظاتی تند شود و بعد دوباره به سرعت عادی برسد. آقای اعتباریان و تدوینگرشان این را نمی‌دانند که وقتی با امکانات دیجیتال کار می‌کنیم این کارها ممکن است در طراحی فیلم و طراحی تدوین پیش‌بینی شده باشد. البته حالا که فکرش را می‌کنم یادم می‌آید که من این چیزها را در طول فیلمبرداری به آقای اعتباریان گفتم و حتی گفتم که تمام فیلم را در حدود پنج درصد تند می‌کنیم که هم سریع‌تر و سر حال‌تر بشود و هم پنج دقیقه سریع‌تر نمایش داده شود. این هم از آن کارهایی است که با سینمای دیجیتال امکان‌پذیر شده است. یعنی شما می‌توانید فیلم را کمی‌کند و با احتیاط اجرا کنید تا همه چیز درست و تمیز از آب دربیاید و بعد همه چیز را بین پنج تا ۱۰ درصد تندتر نمایش دهید و به زمان‌سنجی و سرعتی که مناسب می‌دانید برسید. نرم افزارهایی هست که با آن می‌توانید صدای بازیگر را حتی تا حدود بیست درصد تند یا کند کنید بدون اینکه ترکیب فرکانس‌ها و جنس صدای بازیگر خراب بشود. یعنی دیالوگ سریع‌تر اجرا می‌شود اما صدای بازیگر تن طبیعی خود را از دست نمی‌دهد وحالت زیر وجیغ و ساختگی پیدا نمی‌کند. من این را بارها به آقای اعتباریان گفته بودم اما ایشان ظاهرا فراموش کرده و تدوینگرشان هم که چیزی از الفبای تدوین نمی‌داند چه برسد به امکانات تدوین دیجیتال. اگر فیلم آن طور که طراحی کرده بودم در حدود پنج درصد تند می‌شد و بعضی از نماهایش با سرعت خیلی بیشتری نمایش داده می‌شد خود به خود به زمان حدود صد دقیقه می‌رسیدیم ولی بعضی از لحظات و نماهای فیلم فعلی اصولا قابل حذف است و حتی بعضی از سکانس‌ها می‌تواند به یک نما تقلیل پیدا کند و در عوض بعضی از سکانس‌هایی که خیلی بامزه بودند و نمی‌دانم به چه دلیل حذف شده‌اند، می‌توانند به فیلم برگردند. در مجموع به نظرم می‌شد فیلمی‌داشته باشیم در حدود ۱۰۰ دقیقه که مطابق فرم و زیبایی‌شناسی کمدی‌های کارتونی به‌تدریج هر چه به پایان نزدیک‌تر می‌شود، سریع‌تر و خند‌ه‌دارتر باشد.
 به صداگذاری فیلم هم اشاره کردید. مشکل شما با صداگذاری فیلم چیست؟
اگر این فیلم در یک سینمای مجهز و استاندارد نمایش داده شود و تماشاگران هم به صداگذاری و پخش صدای خوب عادت کرده باشند وضع مضحکی پیش می‌آید. صداگذاری اشتباهات ابتدایی دارد و خیلی خنده‌دار است و فیلم را در یک جاهایی دو برابر کمدی کرده است.
 پیمان قاسم خانی سه روز بعد از مصاحبه من با شما در کانادا گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس انجام دادند و در آن مصاحبه عنوان کردند که فیلم فعلی تفاوت اندکی با خواسته شما دارد. چقدر این دیدگاه را تایید می کنید؟
چند روز پیش با پیمان صحبت کردم. قبول داشت که نیمه دوم خیلی لق و پر ایراد است اما گذشته از این وقتی که پیمان قاسم خانی از من خواست که این فیلم را کارگردانی کنم، احتمالا فکر می‌کرد می‌توانم چیزهایی به کار اضافه کنم که به عقل خودش نمی‌رسید. این فیلمی‌که الان هست چندان تفاوتی با فیلمی‌که خود پیمان می‌توانست کارگردانی کند ندارد. در حالی که من طراحی کرده بودم و نقشه کشیده بودم تا فیلمی‌بسازم که رفته رفته سرعتش بیشتر شود و حوادثش دیوانه‌وارتر شود و حرکات دوربین و نحوه اجرایش بی‌منطق‌تر تا بالاخره به یک پایان کاملا دیوانه‌وار سریع و شبیه به کارتون برسد. پیمان سعی خودش را کرده که فیلم را در مراحل تدوین و صداگذاری نجات دهد اما هم گرفتار کارهای دیگرش بوده و هم از پس آقای اعتباریان و خانم مهاجر بر نیامده است. آقای اعتباریان چیزی از سینما نمی‌داند. آنها فیلم را بر داشته بودند و متواری شده بودند! به تلفن‌های من و ایمیل‌هایی که می‌فرستادم جواب نمی‌دادند و اصرار داشتند که فیلم را به صورتی که ملاحظه می‌کنید در بیاورند. هر چقدر پیغام می‌فرستادیم که فیلم قبلا تدوین شده است و کوتاه کردن و شکل دادن به آن در مرحله نهایی تدوین از طریق اینترنت امکان پذیر است و خیلی هم سریع و راحت انجام می‌شود فایده‌ای نداشت. پس پیمان احتمالا از دست آنها عاجز شده و رضا به قضا داده است! اساسا پیمان قاسم خانی آدم خیلی خوش‌اخلاق و آسان‌گیری است و وقتی می‌بیند فیلمنامه‌هایش در مرحله ساخت ضایع و نفله می‌شود می‌خندد و می‌گوید خب این هم خراب شد حالا برویم سر کار بعدی! راستش را بخواهید من به رفتار او و آسانگیری‌اش غبطه می‌خورم از من حرفه‌ای‌تر و خونسردتر است. درست که حسابش را بکنید من هم به این ماجراها باید بخندم. آقای اعتباریان این اواخر پرت و پلاهایی گفته که جز خندیدن و سر تکان دادن جوابی ندارد. مثلا شنیده‌ام در یک مراسم فرش قرمز بالا رفته وگفته که ما موفق شدیم «سن پطرزبورگ» را بعد از ۴۵ سال بسازیم و یا در مصاحبه‌ای ادعا کرده که فکر استفاده از پیمان قاسم‌خانی اول به ذهن خودش رسیده و من آن را روی هوا قاپیده‌ام و جای دیگر ادعا کرده بود که مرجان شیرمحمدی می‌خواسته در فیلم بازی کند و ایشان مخالفت کرده در حالی‌که فیلم «سن‌پطرزبورگ» چند نقش فرعی زن دارد و همه می‌دانند که مرجان شیر محمدی همیشه نقش اول بازی کرده و اصرار من برای اینکه در یکی از نقش‌های این فیلم بازی کند به جایی نرسید. آقای اعتباریان وقتی وارد دعوا می‌شود هیچ مرام و مسلکی را رعایت نمی‌کند. مثلا معلوم نیست که مرجان شیر محمدی توی دعوای ما چه تقصیری داشته؟ غیر از اینکه همسر من است. فیلم «سن پطرزبورگ» در همین شکل حاضر تا حدود زیادی مدیون طراحی صحنه و طراحی لباس و حتی ایده‌هایی است که مرجان شیر محمدی برای گریم فیلم داد اما آقای اعتباریان سعی می‌کند او را هم ناراحت و آزرده خاطر کند چون با من نسبتی دارد. می‌گویند خدا دوبار می‌خندد: یک بار وقتی می‌خواهد بنده‌ای از بندگانش را زمین بزند و ادب کند و بعضی از بندگان دیگرش جوش می‌زنند و فعالیت می‌کنند تا آن بنده خدا زمین نخورد اینجا خدا می‌خندد. یک بار دیگر هم وقتی است که می‌خواهد بنده‌ای را بالا ببرد وعزت و دولت بدهد و بعضی از بندگان جمع می‌شوند تا نگذارند اینطور شود و باز هم خدا خنده‌اش می‌گیرد ما تمام سعی خودمان را کردیم که آقای اعتباریان چند میلیارد پول در بیاورد و اعتبار واقعی پیدا کند اما نشد گمان می‌کنم حالا که درجه کینه توزی ‌ایشان معلوم شده تعجبی ندارد که چرا فیلم «سن پطرزبورگ» هم باید به سود مختصری اکتفا کند. ایشان همه جا گفته که من سر صحنه می‌خوابیدم اما آنقدر مرام ندارد که بگوید در کدام شب از شب‌های فیلمبرداری خوابیده‌ام چون خودش می‌داند که این اتفاق در سه، چهار شبی پیش آمد که در نیمه اول خرداد ماه من مشغول ساختن فیلم‌های انتخاباتی بودم و با وجود اینکه در طول روز کار می‌کردم برای فیلمبرداری شبانه سر صحنه «سن پطرزبورگ» می‌آمدم و از فرصت‌های کوتاه آماده شدن گروه فیلمبرداری استفاده می‌کردم تا چرتی بزنم و بتوانم فکر کنم. روی هم رفته ایشان آدم خیلی بی‌معرفتی است!
 ظاهرا آقای اعتباریان در یکی از مصاحبه‌های خود عنوان کرده بودند که قرار بود مایکل کین برای نقش کریم استفاده شود که شما اصرار داشتید محسن تنابنده آن را بازی کند!
مایکل کین جای محسن تنابنده؟! (می‌خندد) مایکل کین نمی‌تواند راه برود! مایکل کین را من پیشنهاد دادم برای یک نقش فرعی آن هم در حد یک مکالمه تلفنی که از لندن صورت می‌گیرد با یک مامور مخفی در ایران (امین حیایی) که این زوج را تعقیب می‌کند یعنی گفتم اگر شرایطی باشد که مایکل کین فقط یک سکانس آن هم پشت میز بنشیند و برای ما یک مکالمه تلفنی را انجام دهد، خوب است. فکر کرده بودم مایکل کین در چند نما از فیلم ظاهر شود و امین حیایی را در تهران با تلفن هدایت کند! ولی این حرف هرگز جدی گرفته نشد نه خود من خیلی جدی گفتم و نه آقای اعتباریان آن را جدی گرفت.
 پس احتمالا در قسمت دوم فیلم که در روسیه می‌گذرد ما شاهد حضور مایکل کین خواهیم بود.
من فکر می کنم آقای اعتباریان بهتر است خودش را از این پروژه کنار بکشند و بگذارند من، پیمان قاسم خانی و محسن تنابنده قسمت دوم این فیلم را بسازیم ولی اگر ایشان حضور داشته باشند ما نیستیم.
 پس چندان بی‌میل هم به ساخت قسمت دوم این فیلم نیستید؟
فکر کنم زوج با مزه‌ای شده‌اند و ماجراهای بعدی نیز می‌تواند بانمک باشد.
 سخن آخر در مورد «سن پطرزبورگ»؟
یک چیزی را که فراموش کردم بگویم این است که ما قرار بود «سن‌پطرزبورگ» را به صورت پرده عریض اکران کنیم اساسا این فیلم را ما در اندازه ۱۶۹ برای نسخه دی‌وی‌دی و اندازه یک به دو فرمت ۳۵ برای نمایش سینما ساختیم که همه اینها فراموش شده است! آقای اعتباریان حتی اسم فرعی فیلم را که قرار بود «ریکس کنندگان» باشد فراموش کردند من واقعا نمی دانم آقای اعتباریان در چه فکری بودند که این چیزها را فراموش کردند فیلمی که قرار بود پرده عریض باشد اینگونه نمایش داده می‌شود؟

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد