گفتگو با رضا صادقی درباره فیلمی که قرار است در آن بازی کند
به گزارش کافه سینما این بخشی است از گفتگوی رضا صادقی با اوج نیوز که در آن درباره فیلمی که به کارگردانی احمد امینی با بازی او در حال ساخت نکات جالبی را مطرح میکند.
ببخشید اگر بیموقع مزاحم شدیم.
نه عزیزم شما ببخشید. هنری جماعت رکه. همشون پر مشغلهان و بیکار! برای اینکه اینجا هیچی سر جاش نیست. واسه همین هم هنری جماعت بدتر عادت کرده به این….
تنبلی؟
تنبلی نمیشه اسمش رو گذاشت. من این رو زیاد دوست نداشتم. چون وقت هیچکس مشخص نیست، نمیدونه کی کار رو باید انجام بده. واسه همین میگه خب حالا میشه دیگه. ولی در این مدت واقعا عذرخواهی میکنم همیشه یا کنسرت بودم یا در پرواز بودم و خستگی خودش رو داشت شرمنده شما شدم. حالا با کمال میل در خدمتم.
قبل از هر چیز از فیلمی که قراره بازی کنید بفرمائید.
در باره فیلم، اول یک شناسنامه کاملا معمولی برات بگم. یک فیلمیه به اسم بی خداحافظی، به کارگردانی آقای احمد امینی، به نویسندگی آقای سعید شاهسواری و تهیه کنندهاش هم آقای نشاط.
هدیه فیلم؟
راستش اسمش رو خودمم نمیدونستم (با خنده). آره هدیه فیلم. بازیگرانش هم آقای فروتنه، خانم پگاه آهنگرانی…دیگر بازیگرانش جز خانم آهنگرانی، آقای افشین هاشمیه، خانم ماه چهره خلیلی، پیام دهکردی و خیلی از بازیگران دیگه.
به گزارش کافه سینما این بخشی است از گفتگوی رضا صادقی با اوج نیوز که در آن درباره فیلمی که به کارگردانی احمد امینی با بازی او در حال ساخت نکات جالبی را مطرح میکند.
ببخشید اگر بیموقع مزاحم شدیم.
نه عزیزم شما ببخشید. هنری جماعت رکه. همشون پر مشغلهان و بیکار! برای اینکه اینجا هیچی سر جاش نیست. واسه همین هم هنری جماعت بدتر عادت کرده به این….
تنبلی؟
تنبلی نمیشه اسمش رو گذاشت. من این رو زیاد دوست نداشتم. چون وقت هیچکس مشخص نیست، نمیدونه کی کار رو باید انجام بده. واسه همین میگه خب حالا میشه دیگه. ولی در این مدت واقعا عذرخواهی میکنم همیشه یا کنسرت بودم یا در پرواز بودم و خستگی خودش رو داشت شرمنده شما شدم. حالا با کمال میل در خدمتم.
قبل از هر چیز از فیلمی که قراره بازی کنید بفرمائید.
در باره فیلم، اول یک شناسنامه کاملا معمولی برات بگم. یک فیلمیه به اسم بی خداحافظی، به کارگردانی آقای احمد امینی، به نویسندگی آقای سعید شاهسواری و تهیه کنندهاش هم آقای نشاط.
هدیه فیلم؟
راستش اسمش رو خودمم نمیدونستم (با خنده). آره هدیه فیلم. بازیگرانش هم آقای فروتنه، خانم پگاه آهنگرانی…دیگر بازیگرانش جز خانم آهنگرانی، آقای افشین هاشمیه، خانم ماه چهره خلیلی، پیام دهکردی و خیلی از بازیگران دیگه.
و البته خودتون
اولیش هم منم خیر سرم (با خنده). نقش اولشم منم. اینا که یه چیز نسبیه، کلا بحث فیلم بحث یک موزیسینه که یک مقدار فارغ شده از همه آدمهایی که حوالیش هستند و با یک شرایط سخت از یک شهر خیلی خیلی کوچک بلند میشه میاد یک شهر بزرگ برای اهداف بزرگتر.
مثل خودتون دیگه
تقریبا میشه اینو گفت. ولی یک سری اتفاقات پیش میاد. اما نه اتفاقاتی که اون رو از مسیر اخلاقی یا مسیر شخصیتیش دورش کنه. یعنی نه معتاد میشه، نه فرار میکنه، نه میره خارج از ایران، هیچکدوم از این کارها رو نمیکنه. میمونه و میجنگه و یک سری داستانها داره از طریق سه نفر دوستی که هستند، رضا و دو تا دوستش که از بندر عباس میان. یکی موسیقی اصیل رو میخواد بخونه، یکی میخواد بازیگر شه و یکی که خود رضاست. و داستانهایی که براشون پیش میاد.
پس زندگی نامه خودتون نیست؟
نه نه نه.
شما بازیگرشی فقط؟
بله من بازیگریشم. ولی حالا به حکم خاص بودن شرایط من، خاص که میگم منظورم بی ادبی نباشه، خاص چه فیزیکی چه کاراکتری چه موزیکال و … یک مقدار نزدیکه به من. خودم شخصا ایدهام بر این بود که ما به جامعه بگیم مشکلات دلیل برا این نیست که یک نفر بزرگ نشه. آدمهایی که بزرگ نمیشن خودشون نمیخوان بزرگ بشن. شاید خیلی اتفاقات پیش بیاد کند بشه این بزرگ شدن، کند بشه این نزدیک شدن، خیلی کند بشه این اتفاقات ولی این نیست که نشه.
یعنی به طور مطلق جلوش رو نمیگیره
آره نمیتونه به طور مطلق مانع بشه. اما یک سری چیزهایی داره در این فیلم عنوان میشه که مردم ازش نمیدونستند تا الان که خیلی فکر میکنم جالب باشه.
مربوط به هنرمندها؟
مربوط به دنیای هنری. دنیای حوالی هنر، نه خود هنرمند. چون ما تا میخوایم در مورد هنرمند حرف بزنیم سریع یاد کاستش، برخوردش با طرفداراش و امثالهم میفتیم. این میگه دور بر یک آدم هنرمند اتفاقات دیگهای هم هست. فکر نکنید که گل و بلبله و همهاش این آدم خوش خوشونه و مسافرت خارج داره و خانه آنچنانی و… نه فقط اینا نیست. دور و برش چیزایی هست که اون هنرمند شاید آرزو کنه ای کاش همه اینها نبود به هنرش میپرداخت. فکر میکنم یک نگاه تازهای باشه از یک روند هنری. ضمن اینکه من روز اول هم که صحبت داشتم گفتم من نه بازیگرم نه تصمیم دارم بازیگر بشم. خوشحالم از شما که اینجا هستید و این اولین مصاحبه من درباره این فیلم شد تا الان. چون من تا حالا اصلا دربارهاش حرف نزدم. من کسب اجازه میکنم از همه بازیگران چه از اونی که دیروز رفته توی کلاسهای بازیگری چه از اون بزرگترها و بزرگان. کسب اجازه میکنم واسه حضور توی این فیلم. چون من نه بازیگرم و نه اصلا سر رشتهای در این زمینه دارم. اما خب خدا رو شکر آقای امینی کارگردانیه که خیلی موافقه با ذهنیت آدم روبروش. میدونه من نابلد رو. آقای نشاط به عنوان تهیه کننده این پروژه یک نگاه بسیار عمیقتری نسبت به من داشت چون ما یک دوستی بسیار زیبایی با هم داریم. آقای پیام دهکردی که یک دوست خوب و یک بازیگر فوق العاده تئاتره و من ایمان دارم به تئاتر بیش از سینما. آقای دهکردی هم کمک این ماجرا بوده که من رو راه بندازه یک مقدار. نه به اون جدیتی که یک بازیگر میتونه حرکت کنه ولی حداقل داره من رو با چندین سر این اژدهای تصویر آشنا میکنه که دیگه غافلگیر نشم و بدونم از دنیاش. اینها در کنار هم داره یک اتفاقی رو پیش میاره که یک ذهنیت تازهای از دنیای یک هنرمند گفته بشه و مردم بیشتر به جای اینکه از خود هنرمند بدونن از حواشیش بدونن. حواشی هنرمند صرفا نمیتونه حواشی اخلاقی باشه. خیلی اتفاقات دیگه هم هست.
واقعیاتی که هست ولی تا حالا ندیدن
تا بحال گفته نشده. تا بحال یا کمتر دیده شده یا کسی جرات نکرده بگه یا… نگاه همچین نگاهیه و دارم میگم، من کسب اجازه میکنم از همه بازیگران. اصلا دوست ندارم بگم در این عرصه دارم وارد میشم که ببینم چه جوریه و ادامه بدم. نه، من این کار رو به عنوان یک یادگاری هنری از خودم و با ذهنیاتم به جا بزارم. ضمن اینکه آقای شاهسواری (نویسنده فیلم) خیلی لطف داشت. خیلی محبت داشت و وقت زیادی گذاشت برای شنیدن حرفهای من. من آدمینیستم که از همون اول بگم ترگل ورگل بزارید تنگ دل ما و بشه این. عین آهنگهام، نقشم هم تلخه. عین آهنگهام. نه گلی هست نه بلبلی. شاید بعدا بیشتر با هم در مورد این موضوع صحبت کنیم. احساس میکنم که اتفاقات خوبی براش پیش بیاد یا حداقل دعا میکنم که اتفاقات خوبی پیش بیاد. ضمن اینکه هیچکس در این پروژه به کمترینها فکر نمیکنه. همه دارن به بهترینها و بیشترینها فکر میکنن.
یعنی نمیخواین یه اثر زود گذر باشه
آفرین، دقیقا. خصوصا آقای امینی آدم حساسیه نسبت به کارهاش. هر چند سال یک بار کار میکنه. سریالها و فیلمهایی که کار کرده بالاخره معلومن. از حساسیتش نسبت به کارهاش. بعد از مدتها داره این فیلم رو شروع میکنه. سر یک کار دیگه قرار بود باشه، اون رو کنار گذاشت و خیلی خوشحالم همه کسانی که در این پروژهان یه جورایی به هم وصلن. یعنی من برای بازیگری یا بازی در یک فیلم با محمدرضا فروتن مشورت کردم، الان شرایط یه جوری شده که ایشون دعوت شده به این فیلم و هست در این کار. پیام دهکردی اومد به من بیان و صحبت رو یاد بده الان یکی از بهترین دوستان منه. آقای امینی با شنیدن صدای من راغب شده در صورتی که پیشنهادش رو داشته و درگیر بوده اما با شنیدن صدای من راغب شده این کار رو انجام بده. آقای شاهسواری یک جنوبیه. نزدیک شد به من و اصلا اونم بنده خدا فرصت نویسندگی نداره چون تهیه کننده است. همه این اتفاقات خوب کنار هم چیده شدند. من احساس میکنم این ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که اتفاق خوبی بیفته. عموما به هیچ کاری هم نمیگم شق القمر. حتی کار خودم. اما احساس میکنم کاری بشه که قابل دفاع باشه. خجالت نکشم از اینکه فیلم بازی کردم. یک ریسک بزرگیه برای من. من توی دنیای موزیکم هیچی کم ندارم، منت یک ملت رو روی سرم دارم، محبتشون رو، دوستیشون رو، تشویقشون رو و استیجها و آهنگهام رو. دوست دارم دنیام رو. اینجا نیومدم چیزی رو ثابت کنم. اومدم فقط یادگاری داشته باشم. اما یک یادگاری که محترم باشه.
فقط یک یادگاری؟!
آره، چون سریالش نمیخوام بکنم که فردا بگن رضا صادقی در فیلم بعد یا فیلم بعدی رضا صادقی. نه.
یعنی فقط یک یادگاری و بس.
فقط یک یادگاری، اما یک یادگاری محترم. محترم برای موسیقی. من بیشتر توی این فیلم میخوام بگم که فیلمهای موزیکالی که در جهان ساخته میشه مثل افسانه ۱۹۰۰، مثل فیلمهای ریچارد، اینها رو که نگاه میکنی میبینی چقدر با وجود تمام اتفاقات خستگی آور و … بزرگن. همون حکایت در ذهن خودم بود. اصلا نمیخوام یه آدم شق و رق که از ماشین آنچنانی پیاده شده ببینن مردم. نه، عین یک جوونیه که از جنوب میاد سختیهای خاص خودش رو داره و بعد میرسه به اون جایی که باید و شاید. یا حداقل نسبی. یک سری اتفاقات داره که قشنگیش به اینه که بعدا ببینید.
کوروش
ارسال در ۱۰ شهریور ۱۳۹۰
1
خدایی اینا فقط با خودکار بیک کشیده شدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ به کامنت