مجموعه روشهاى آموزش احکام
یکى از مسائلى که در تمام علوم دنیاى امروز مطرح است و براى انجام آن بیشترین و بهترین امکانات به کار گرفته مىشود، شیوه و روشآموزش است که در تفهیم و موفقیت استاد، نقش بسزایى داردواحکام دین به جهت اهمیتخاصى که دارد باید با بهترین و پیشرفتهترین روش بیان شود تا جاذبه لازم براى فراگیرى آن ایجاد شود و در این جا ابتدا نکاتى را تحت عنوان اصول تدریس بیان مىنماییم و سپس مجموعهاى از روشهاى آموزش احکام را بطور فهرستوار اشاره مىنماییم.
اصول تدریس احکام
تدریس و آموزش احکام به دیگران شرایط و اصولى دارد که برخى از آنها عبارتند از:
یکى از مسائلى که در تمام علوم دنیاى امروز مطرح است و براى انجام آن بیشترین و بهترین امکانات به کار گرفته مىشود، شیوه و روشآموزش است که در تفهیم و موفقیت استاد، نقش بسزایى داردواحکام دین به جهت اهمیتخاصى که دارد باید با بهترین و پیشرفتهترین روش بیان شود تا جاذبه لازم براى فراگیرى آن ایجاد شود و در این جا ابتدا نکاتى را تحت عنوان اصول تدریس بیان مىنماییم و سپس مجموعهاى از روشهاى آموزش احکام را بطور فهرستوار اشاره مىنماییم.
اصول تدریس احکام
تدریس و آموزش احکام به دیگران شرایط و اصولى دارد که برخى از آنها عبارتند از:
۱٫ کسب تسلط علمى
استاد احکام باید در پى کسب تسلط علمى بر مسائل شرعى باشد، بویژه احکامى را که مىخواهد در یک جلسه و یا در یک کلاس مطرح نماید تا بتواند بطور نسبى پاسخگوى غالب سؤالات افراد باشد. البته لازم نیست که هر پرسشى را بتواند پاسخ دهد، ولى نباید به گونهاى هم باشد که اغلب سؤالات را بىجواب بگذارد، زیرا یکى از عوامل جاذبه داشتن هر درسى تسلط علمى استاد بر موضوع و محتواى درس است.
۲٫مطالعه قبل از تدریس
معلم احکام علاوه بر این که بطور معمول باید توضیح المسائل و کتابهاى مانند آن را مطالعه کند، لازم است قبل از تدریس نیز مسائل هر درس و جلسه را مجددا مطالعه نماید تا در هنگام آموزش احکام، مسالهاى را به دیگران اشتباه نگویدو کوشش کند احکامى را که در رساله و کتابهاى مانند آن دیده استبراى دیگران بازگو نمایدو تنها به شنیدن از افراد اکتفا نورزد، مگر در مواردى که چارهاى جز شنیدن نیست و یا افراد پاسخدهنده، مورد اطمینان علمى و فقهى انسان باشند، زیرا یکى از عوامل اشتباه بیان کردن احکام این است که مسائل شرعى براساس «شنیدن»ها گفته مىشود نه براساس «دیدن»ها.
۳٫ تنظیم و دستهبندى احکام
یکى از مسائل مهمى که قبل از آموزش باید بدان توجه نمود، تنظیم و دستهبندى احکام است، زیرا در این صورت، تفهیم و تفهم بسیار آسان و یاددادن و یادگیرى بسیار پرجاذبه خواهد بود.
۴٫ همراه داشتن کتاب احکام
آنان که احکام را براى سایرین مىگویند، بهتر است رساله توضیحالمسائل را همراه خود داشته باشند تا در صورت تردید و یا ندانستن مسالهاى با استفاده از آن، پاسخ صحیح را بدهند و نقطه ابهامى براى کسى باقى نگذارند.
۵٫ پرهیز از پاسخهاى احتمالى
یکى از نکات بسیار مهم شرعى و اخلاقى که معلم احکام باید بیش از اندازه به آن توجه کند، این است که در صورت ندانستن مسالهاى از پاسخ به آن خوددارى نماید. و در پاسخ به سؤالات شرعى از کلماتى، مانند «تقریبا»، «احتمالا»، «ظاهرا»، «احتیاطا»، «به نظرم مىآید»، «اگر اشتباه نکنم» پرهیز کند، زیرا طبق حدیثى از امام باقر -علیه السلام: «کسى که حکمى را اشتباه به دیگران بگوید، گناه خطاى آنان به عهده او خواهدبود» و شاید یکى از دشواریهاى تدریس احکام، رعایت همین اصل باشد.
۶٫ تنوع در بیان احکام
در بیان احکام باید توجه داشت که علاوه بر مسائل طهارت، وضو، غسل،تیمم و نماز به بیان مسائل گوناگون و متنوع دیگر آنها از قبیل آثار اخلاقى،اجتماعى و سیاسى نیز پرداخت.
۷٫ ذکر مدرک و ماخذ
در آموزش احکام تا آن جا که ممکن است، باید مدرک و ماخذ هر مساله و حکمى بیان شود تا براى دیگران نیز راهنما و راهگشا باشد بهویژه در هنگام طرح احکامى که کمتر شنیده شدهاند و براى شنوندگان تازگى دارند، رعایت این نکته ضرورىتر است. در غیر این صورت، موجب عدم اطمینان شنونده نسبتبه استاد خواهد شد.
۸٫ پرهیز از اصطلاحات مشکل
اساتید احکام معمولابراى کسانى تدریس مىنمایند که شرایطشان ایجاب نمىکند تا اصطلاحات مشکل و نامانوس و پیچیده را براى آنان به کار گیرند و دلایل فقهى احکام را ذکر نمایند، زیرا بحث احکام براى «مقلدین» یک بحث استدلالى نیست تا نیازى به آوردن دلیل باشد; پس شایسته است که از بیان اصطلاحات مشکل و نامانوس و دلایل فقهى احکام خوددارى شود، مگردر موارد استثنایى که زمینه استفاده و ضرورت فراگیرى آن وجود داشته باشد و باید توجه نمود که فضل و فضیلت انسان به این است که به گونهاى سخن بر زبان آورد که «عوام بفهمند و خواص بپسندند» نه آنکه با الفاظ و اصطلاحات مبهم و پیچیده بخواهد علم و فضل خویش را به رخ دیگران بکشد.
۹٫ زمینهسازى بیان احکام
استاد دانا آنچه را که مىداند بر زبان نمىآورد، بلکه با توجه به ظرفیت و کشش علمى مخاطبان مسائلى را بیان مىکند که زمینه پذیرش و دریافت آن را داشته باشند.
۱۰٫ ذکر مثالها و مصادیق
برخى از مردم مسائل شرعى و احکام را به صورت کلى مىدانند، ولى مثالها و مصادیق و موارد آن را نمىشناسند; به عنوان مثال مىدانند که در وضو نباید مانعى از رسیدن آب به اعضاى بدن باشد.
۱۱٫طرح سؤال
سؤال و پرسش، کلید در علم و دانش است و استعدادهاى نهفته را شکوفا مىسازد. استاد زبردست مىتواند با طرح سؤال،اشتیاق به فراگیرى احکام را در مخاطبان خود زنده نماید. آن جا که شنوندگان نیازى به یادگیرى مسائل شرعى در خویش نمىبینند با پرسشهاى زیبا و جالب مىتوان ضرورت و اهمیت فراگیرى احکام را براى آنان بیان کرد.
۱۲٫ یادداشتسؤالات و پاسخ آنها
مهم آن نیست که استاد مطلبى را نداند، بلکه آنچه ارزش دارد این است که مطالب وى از صحت و درستى و استوارى برخوردار باشد.
هر استادى ممکن است در کلاس درس خویش با پرسشهایى روبهرو شود که پاسخ آنها را نداند، بنابراین، یکى دیگر از اصول تدریس احکام، یادداشت اینگونه سؤالات و تلاش براى پاسخیابى آنهاست، زیرا این امر باعث احترام مستمع و فزونى دانش فقهى استاد خواهد بود و از سوى دیگر، پاسخ سؤالات فراموش نمىگردد و مستمعان نیز احساس مىکنند که نیازهاى فقهى آنان برآورده مىشود.
۱۳٫ بررسى نکات منفى و مثبت
یکى از عوامل رشد و پیشرفت استاد و کلاس وى بررسى نکات منفى و مثبت و کسب نظرها و پیشنهادهاى سودمند شرکتکنندگان است و این اصل نه تنها از شخصیت استاد نمىکاهد، بلکه بر طرف کردن نکات منفى، ضعفها را از بین مىبرد و به کارگیرى نکات مثبت، حسنها را افزون مىنماید و دریافت پیشنهادها استاد و درس را به رشد و کمال رسانده، و محبت معلم را در قلوب شاگردان هر چه بیشتر جارى مىسازد (۱) .
۱۴٫ شناخت زمان، مکان و نیاز مخاطبان
با توجه به این که احکام دین بسیار گسترده است و نمىتوان همه مسائل را مطرح نمود بر مربیان است که شرایط زمان و مکان و نیازهاى مخاطبان را در نظر بگیرند و مسائلى را مطرح کنند که انگیزه شنیدن نسبتبه آن وجود داشته باشد.
۱۵٫ دقت در بیان مسائل اختلافى
یکى از مسائلى که در بیان احکام لازم است رعایتشود، این است که مربى احکامى را بگوید که مشترک بین نظریات مراجع باشد و اگر مسائلى اختلافى را مىخواهد بیان کند، لازم است نظر مرجع مورد توجه آن جمعیت و مخاطبان را نیز بگوید.
مجموعه روشهاى آموزش احکام
۱٫ روش سنتى
یکى از روشهاى معمول و رایج در بیان احکام که از گذشته بوده و هست، روش روخوانى از متن کتابهاى احکام با همراه توضیح جزئیات و نکتههاى آن است.
امتیازى که این روش دارد این است که هم گوینده احکام کمتر به اشتباه مىافتد و هم مخاطبان با اطمینان بیشترى مىتوانند به آن مسائل عمل نمایند، ولى این روش، چون معمولا با یکنواختى و سمعى بودن صرف همراه مىباشد، از جاذبه کمترى برخوردار است.
۲٫ احکام موضوعى
یکى از شیوههاى بیان احکام، دستهبندى احکام در موضوعات گوناگون براى مخاطبان مختلف است و این شیوه، نمونههاى بسیارى دارد که در این جا به تعدادى از آنها اشاره مىنماییم:
الف. رساله نمونه آقاى موگهى که در چندین جلد چاپ شده است.
ب. رساله نوین که در موضوعات مختلفى، چون عبادى، سیاسى، اقتصادى، خانواده و پزشکى و… که توسط آقاى بىآزار شیرازى تالیف شده است.
ج. احکام پسران و دختران و سایر موضوعاتى که آقاى فلاحزاده تنظیم و چاپ نموده است.
د. احکام آبها، پوشش و قبله و… که توسط آقاى وحیدى تنظیم و چاپ شده است.
۳٫ آموزش از طریق فیلم و اسلاید و ویدئو و دیگر وسایل کمک آموزشى که به صورت سمعى و بصرى انجام مىشوند.
۴٫ احکام شعرى که براى تسهیل و تنوع در یادگیرى احکام مطرح شده که در قسمت مآخذ به بعضى از منابع این اشعار اشاره شده است و در آخر بحث این مجموعه نیز قسمتى از اشعار آمده است.
۵٫ بیان احکام در قالب داستان که بیشتر در میان نوجوانان کاربرد دارد که مربى، احکام مورد نظر را براى این که ایجاد خستگى نکند و به سهولت در اذهان نوجوانان جاى گیرد به صورت داستان در مىآورد و از این شیوه در مجله «سلام بچهها» استفاده شده است.
۶٫ احکام به صورت پانتومیم و بدون صدا که براى دانشآموزان مطرح مىشود که همراه با تنوع و سرگرمى است.
۷٫ احکام تصویرى که در مراکز آموزشى کاربرد دارد براى تفهیم احکام، بسیارى از مسائل را مىتوان در قالب طرح و تصویر بیان نمود; این روش را عدهاى مانند آقاى قدوسى در دو کتاب «آموزشگاه نماز» و «اردوگاه رمضان» به کار برده است.
۸٫ احکام مسابقهاى و سؤالى که این کتاب در مقام این نوع از بیان احکام است که خود دهها روش و سوژه مخصوص به خود را دارد.
۹٫ احکام استدلالى که به همراه احکام، ادله آن نیز مطرح مىشود.
۱۰٫ احکام آموزشى که به صورت کلاسیک طراحى شده و اساتیدى مانند بىآزار شیرازى، وحیدى، قدوسى، قربانیان و… از آن استفاده نمودهاند و کتابهاى «رساله آموزشى» و «رساله نوین» نیز نمونه هایى از این قبیل آثار است.
۱۱٫ روش عملى
یکى از شیوههاى بیان احکام، روش عملى و تجسمى است که به صورت سمعى و بصرى انجام مىشود و این روش، نقش بسیار مفیدى در آموزش دارد.
بسیار دیده مىشود که افرادى به صورت تئورى مسالهاى را در حفظ دارند، اما همین که در عمل مىخواهند، پیاده کنند دچار اشتباه مىشوند; نظیر کیفیت وضو گرفتن و یا تیمم بسیار هستند که اصل مساله مىدانند ولى در انجام آن دچار اشتباه مىشوند.
بنابراین، لازم است احکامى که آموزش آن به صورت تجسمى امکان دارد، خصوصا براى مخاطبان نوجوانان، به این سبک مطرح شود.
۱۲٫ احکام اخلاقى
یکى از روشهاى آموزش احکام این است که استاد، علاوه بر بیان احکام به تناسب از بحثهاى اخلاقى نیز استفاده مىکند; به عنوان مثال اگر سخن از بحث طهارت ظاهرى است از طهارت معنوى نیز بحث مىشود.
اگر بحث از تقلید مطرح است، ضمن بحث از احکام تقلید از مباحثى، چون تقلید کورکورانه و تقلید آگاهانه و بحث نوگرایى و سنتگرایى استفاده مىشود.
البته لازم است مربى از ابتدا در این شیوه از آموزش، مباحثى را انتخاب نماید که به نحوى با مباحث اخلاقى تناسب داشته باشد، مانند مباحث امر به معروف، دروغ، صلهرحم، نماز، غیبت، آزار و اذیت، قرض، امانت و اسراف.
۱۳٫ روش ترکیبى
این روش، ترکیبى از تمام روشهاى قبلى است که هر کدام از آنها با توجه به شرایط زمان و مکان و نوع مخاطبان و مسائل شرعى در تدریس و بیان احکام به کار گرفته مىشود و این روش از بیان احکام از تنوع و جاذبه خاصى برخوردار است.
پىنوشت:
۱٫ از جزوه روش تدریس احکام عبدالرحیم موگهى.
مهدی
ارسال در ۵ شهریور ۱۳۸۸
1
منم عکس ۱ ماهگی و ۳ سالگیشو دارم
پاسخ به کامنتالبته اکه این هم عکس کودکی نیوشا باشه!!!!