فیلمهای نوروزی شبکههای مختلف سیما
فیلمهای نوروزی شبکه یک سیما
این فیلمها هرروز ساعت ۱۶ پخش میشوند
ناتمام (Ghost town) – 26 اسفند
دکتر پیسنکوس دندانپزشک منزوی و غیرمعاشرتی است که طی یک عمل جراحی ساده به مدت ۷ دقیقه میمیرد و پس از مدتی دوباره به زندگی برمیگردد. به این واسطه او توانایی دیدن ارواح را مییابد.
پس از مرخص شدن از بیمارستان، ارواح سرگردان شهر به سراغش آمده و از او میخواهند تا کارهای ناتمامشان را انجام دهد، اما دکتر پیسنکوس که مردی خودخواه است، پیشنهاد آنها را رد میکند. او که از مزاحمت کلافه شده به دنبال راه گریزی میگردد. روحی به نام فرانک سراغ دکتر میآید و از او میخواهد تا همسرش را از ازدواج با مرد کلاهبرداری به نام ریچارد نجات دهد و در عوض او نیز شر ارواح را از سر دکتر باز کند. دکتر این معامله را قبول میکند و… .
فیلمهای نوروزی شبکه یک سیما
این فیلمها هرروز ساعت ۱۶ پخش میشوند
ناتمام (Ghost town) – 26 اسفند
دکتر پیسنکوس دندانپزشک منزوی و غیرمعاشرتی است که طی یک عمل جراحی ساده به مدت ۷ دقیقه میمیرد و پس از مدتی دوباره به زندگی برمیگردد. به این واسطه او توانایی دیدن ارواح را مییابد.
پس از مرخص شدن از بیمارستان، ارواح سرگردان شهر به سراغش آمده و از او میخواهند تا کارهای ناتمامشان را انجام دهد، اما دکتر پیسنکوس که مردی خودخواه است، پیشنهاد آنها را رد میکند. او که از مزاحمت کلافه شده به دنبال راه گریزی میگردد. روحی به نام فرانک سراغ دکتر میآید و از او میخواهد تا همسرش را از ازدواج با مرد کلاهبرداری به نام ریچارد نجات دهد و در عوض او نیز شر ارواح را از سر دکتر باز کند. دکتر این معامله را قبول میکند و… .
لذت حقیقت – ۲۷ اسفند
داستان این تلهفیلم از آنجا شروع میشود که یک پرستار مهربان و شریف میخواهد خوب باشد، رضای خداوند را به منفعتطلبی ترجیح بدهد، از حیثیت شغلیاش دفاع کند و قصد دارد برخلاف کسانی که میخواهند مجبورش کنند تا حقیقت را افشا نکند همه را از دانستن رازی سر به مهر آگاه سازد، اما آدمهای دل سیاه این روزگار که هر روز هم به تعدادشان اضافه میشود، اجازه این کار را به او نمیدهند.
این فیلم را فریدون فرهودی کارگردانی کرده و الهام حمیدی در آن بازی میکند.
تک تیرانداز – ۲۸ اسفند
سرجوخه لین جینگ که افسر ارشد و تکتیرانداز در نیروی پلیس است و به علت سرپیچی از مافوقش فرمانده کومینگ که متهم به قتل غیرعمد شده و به مدت ۴ سال در زندان به سر برده است، از زندان آزاد میشود. او که به علت شهادت کومینگ و گفتن حقیقت توسط او در دادگاه از او کینه به دل دارد، تصمیم میگیرد با رئیس تبهکاران، یهتائو همکاری کند و جان او را در زمان عملیاتش برای دزدی نجات دهد.
لین جینگ دچار اختلال روانی روحی شده است و نمیتواند مرگ همسرش را باور کند، او همچنین دارای عذاب وجدان به علت کشتن فرد بیگناهی است که ۴ سال پیش در عملیات، هنگام نشانهگیری یهتائو، تبهکار معروف کشته است. از این رو تصمیم میگیرد برخلاف قولی که به یهتائو برای همکاری داده است، او را بکشد…
در انتهای کوچه زمستان – ۲۹ اسفند
پروانه، گوینده رادیو و فرهاد، کارشناس میراث فرهنگی است. این دو به علت سوءتفاهم در شرف جدایی هستند. شب سال تحویل زمان متوقف میشود، پروانه و فرهاد پشت دیوار سال نو در انتهای زمستان میمانند، در این تکرارها اتفاقاتی میافتد که… در این فیلم که رضا بهشتی آن را کارگردانی کرده است آزاده صمدی، هومن سیدی و سیدمهرداد ضیایی ایفای نقش میکنند.
دشمنان ملت (Public Enemies) – اول فروردین
اوایل دهه ۱۹۳۰ که آمریکا با رکود شدید اقتصادی دست به گریبان است، گروهی گانگستر به سرکردگی شخصی به نام جان دلینجر (جانی دپ)دست به سرقت بانکها میزنند و هر بار به شکل شگفتانگیزی از چنگال قانون و عدالت میگریزند.
پلیس که نتیجه تلاشهایش را بیهوده میبیند، این بار با تشکیل یک گروه ضربت به سرپرستی شخصی به نام هوور، قصد به دام انداختن جان را میکند. گرچه جان چندین بار با زرنگی و فریبکاری از چنگال قانون فرار کرده، اما سرانجام وقتی پلیس نامزدش را دستگیر میکند، طی عملیاتی گسترده به ضرب گلوله پلیس کشته میشود.
سرباز فراری – ۲ فروردین
این فیلم مضمونی اجتماعی دارد و داستان آن درباره جواد است که مدتهاست از خدمت سربازی فرار کرده و برایش ماجراهایی پیش میآید. در این فیلم رضا داوودنژاد، افشین سنگچاپ، مهرداد رجبی و هوشنگ حریرچیان به کارگردانی آرش قادری ایفای نقش می کنند.
سرگذشت عجیب بنجامین باتن – ۳ فروردین
دیزی، پیرزنی است که در بستر مرگ، داستان زندگیاش را برای دخترش کارولاین بازگو میکند. سال ۱۹۱۸، پسری به نام بنجامین با ظاهری همچون پیرمردان به دنیا میآید و مادرش همان شب فوت میکند. پدر بنجامین او را پشت در یک آسایشگاه سالمندان رها میکند. مستخدمی سیاهپوست به نام کوئینی عهدهدار سرپرستی بنجامین میشود و او را بزرگ میکند. نکته عجیبی که درباره بنجامین وجود دارد، رشد برعکس او در طول زمان است به گونهای که با گذشت زمان، جوانتر میشود.
بنجامین با دختربچهای به نام دیزی آشنا شده و دلباخته او میشود. سالها بعد وقتی بنجامین تجربیات زیادی در دریانوردی به دست میآورد و ظاهرش نیز به یک جوان نزدیک میشود، دوباره به شهرش بازمیگردد و با دیزی ازدواج میکند و … .
جشن ایرانی – ۴ فروردین
داستان این فیلم تلویزیونی درباره سرایدار مدرسهای است که تصمیم میگیرد، در فاصله تعطیلی مدرسه در ایام نوروز، جشن عروسی پسرش را در حیاط مدرسه برگزار کند، به همین منظور کلاسهای مدرسه را برای مهمانانش آماده میکند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که او خبر ندارد، آموزش و پرورش این مدرسه را در اختیار مهمانان نوروزی قرار داده است. در این فیلم به کارگردانی عباس رافعی بازیگرانی چون اسماعیل محرابی، رامین راستاد، شهین تسلیمی، مهران نائل و… حضور دارند.
۱۲ راند – ۵ فروردین
یک افسر پلیس به نام دنی فیشر طی عملیاتی، موجب کشته شدن زنی میشود که نامزد یک تبهکار خطرناک به نام مایلز بوده است. مایلز توسط دنی دستگیر و روانه زندان میشود. یک سال بعد مایلز از زندان گریخته و در پی انتقام از دنی برمیآید. او خانه و ماشین دنی را منفجر میکند و همسر دنی، مالی را به گروگان میگیرد. دنی و پلیس میکوشند مایلز را متوقف و گروگانش را آزاد کنند. دنی سرانجام در حالی مالی را از چنگ مایلز نجات میدهد که مایلز قصد دارد همراه با یک هلیکوپتر از محل فرار کند. مالی با کمک دنی از هلیکوپتر فرار میکنند و مایلز همراه با هلیکوپتری که خودش آن را بمبگذاری کرده، سقوط میکند.
تنهایی رود – ۶ فروردین
«تنهایی رود» درباره برخی بازماندگان جنگ تحمیلی و مربوط به سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ است که قسمت عمدهای از فیلم در کشتی به گل نشستهای در اروندرود و در منطقه مرزی میگذرد. علی رزازی این فیلم را کارگردانی کرده است.
آتش – ۷ فروردین
فیل و ایو زوج جوان و هنرمندی هستند که برای دریافت وام مسکن به بانک مراجعه میکنند. همزمان سرقتی از بانک صورت میگیرد و سارقان ایو را به گروگان میگیرند. فیل برای نجات جان همسرش مجبور به همکاری با آنها میشود. از طرفی یکی از سارقان قبل از این حوادث تلفن همراه خود را با فیل عوض میکند. درگوشی او صدایی ضبط شده که دستور انجام یک بمبگذاری را صادر کرده است. فیل همراه یک گزارشگر تلویزیونی به نام نیکول با ردیابی این صدا پی میبرند که صدا مربوط به کاندیدای نمایندگی شهردار است. آنها به این ترتیب این کاندیدا را رسوا کرده و ایو را از چنگ سارقان نجات میدهند و از انفجار بمب در ایستگاه متروی شهر جلوگیری میکنند.
شمشیرهای پرنده – ۸ فروردین
۲ سیاره آلانیس و نب درگیر جنگی چندین ساله با سلاحهای مدرن هستند. فرمانده جو که افسر ارتش آلانیس است، نامهای از پایگاه نظامی ارتش نب دریافت میکند که در آن فرمانده کوپر از ارتش نب خواستار مذاکره صلح با او شده است.
او همراه سربازی عازم پایگاه نظامی نب میشود. در راه آنها با نوعی ماشین به نام شمشیرهای پرنده روبهرو میشوند که به شکل موش ساخته شده و ارتش آلانیس آن را در جنگ برای دفاع از خود ساخته بود، اما این ماشین تغییر شکل داده است. آنها در پایگاه نظامی نب با چند سرباز به فرماندهی به نام جسیکا روبه رو میشوند. جسیکا در گذشته همسر فرمانده جو بوده است و برای یافتن فرمانده کوپر عازم دیگر پایگاهها میشود و… .
صدای پای تردید – ۹ فروردین
داستان این فیلم از یک شب بهاری آغاز میشود، مردی بر اثر ضربه قفل فرمان خودرو در خیابان به قتل میرسد و داستانی پیرامون این قتل شکل میگیرد که همسر مقتول به عنوان متهم اصلی و قاضی دادگاه به عنوان گرهگشای داستان بیشترین نقش را در این میان دارند.
بازیگران: سعید نیکپور، رزیتا غفاری، نگین صدقگویا، مهدی صبایی و …
نقاب – ۱۰ فروردین
در دوران یوآن، سربازان، دختری بیسرپرست به نام ژائو را که از سوی بیابانگردان اسیر شده، نجات میدهند. ژن وانگ سرداری است که ژائو را نجات داده و به روستای خود میبرد.
همسر ژن وانگ از ژائو پرستاری و به او محبت زیادی میکند و ژائو میان مردم روستا جایگاه خود را پیدا میکند. ۳ ماه بعد خبر قتلهایی میرسد که قاتل، قلب اجساد را از قفسه سینهشان بیرون میکشد. پیرونگ (همسر ژنوانگ) به ژائو شک میکند و برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر درباره ژائو به ینپنگ (از دوستان همسرش) و دوست او ژیا پول میدهد تا در این باره برای او تحقیق کنند.
در این فاصله ژائو که یک موجود اهریمنی است و با خوردن قلب انسانها قادر است جوانیاش را حفظ کند، میکوشد خود را به ژن وانگ نزدیک کند تا ژن وانگ او را به همسری خود بپذیرد. ژن وانگ گمان میکند تصورات همسرش درباره این که ژائو اهریمن است ناشی از حسادتی است که به او میورزد. سرانجام پیرونگ به این امر که ژائو یک اهریمن است پی میبرد.
ژائو، پیرونگ را به اهریمن تبدیل میکند تا ژن وانگ او را به همسری خود درآورد، ولی ژن وانگ وفادارانه در برابر او میایستد و حاضر نیست پس از همسرش با شخص دیگری ازدواج کند. سرانجام ژائو تسلیم شده و طلسمش باطل میشود. ژن وانگ و پیرونگ دوباره به هم میپیوندند و همه چیز در روستا به حالت آرام و سابق خود درمیآید.
دنده معکوس – ۱۱ فروردین
«قشنگ» که برادرش به دلیل بدهی ۲ روز مانده به عید دستگیر میشود برای خلاصی برادرش تصمیم به فروش اتومبیل کهنهاش میگیرد، اما رحمان که جوان کارگری است مدعی میشود که این خودرو متعلق به پدر نامزدش است که مدتی پیش به سرقت رفته است قشنگ برای اثبات حرف خود به همراه رحمان سراغ فروشنده میروند و ماجراهای جالبی بین شان اتفاق میافتد.
بازیگران مهران رجبی، احمد پورمخبر، بیتا بادران، هومن برقنورد و امیر دلاوری.
وضعیت بازی – ۱۲ فروردین
در پی کشته شدن یکی از نمایندگان آمریکا در ایستگاه مترو همه روزنامهها این خبر را به عنوان خودکشی منتشر میکنند ولی … .
آوای وحش – ۱۳ فروردین
مرد جوانی که به منظور یافتن طلا وارد یک شهر شمالی شده متوجه سگی میشود که از نژاد گرگهاست و با سگهای وحشی مسابقه میدهد. پس از پایان یک مسابقه صاحب آن سگ،آن را به مرد جوان میفروشد، اکنون مرد جوان با سگش که «باک» نام دارد راهی کوههای سربه فلک کشیده برای یافتن طلا میشوند. مرد جوان عاقبت مقداری طلا کشف میکند و …
فیلمهای نوروزی شبکه ۲ سیما
این فیلمها هرشب ساعت ۲۳ پخش میشوند
مسافران – ۲۶ اسفند
یک هواپیما سقوط می کند و تعداد کمی از مسافران آن زنده میمانند.
دلتنگی – ۲۷ اسفند
داستان فیلم در مورد مردی به نام لیو است که در کار ساختن بازیهای کامپیوتری میباشد و برای بستن قرارداد جدیدی مجبور به ترک همسر و تنها فرزندش جکی شده و همراه دوستش وارد شهر بانکوک میشود.
از طرفی جکی، دختر کوچک آنها با پرستار خود گلوریا رابطه بسیار نزدیکی برقرار کرده و به علت مشغله مادر بیشتر وقت خود را با او میگذراند.
گلوریا نیز برای تأمین مخارج خود و دو فرزند پسرش، سالوادور و مانوئل، فیلیپین را ترک کرده و در خانه لیو زندگی میکند و درآمدش را برای فرزندانش میفرستد. در این بین سالوادور که از ابراز دلتنگی مانوئل برای مادر درمانده شده تصمیم میگیرد تا به دور از چشم مادربزرگ برای خود کاری دست و پا کند و بتواند از این طریق بازگشت مادر را جلو بیندازد، اما….
ربوده شده – ۲۸ اسفند
برایان میلز، ایرلندی بازنشستهای است که به دلیل دارا بودن برخی قابلیتهای رزمی و دفاع شخصی، هر از چند گاهی به عنوان محافظ اشخاص سرشناس فعالیت میکند. برایان در حالی که یک دختر به نام «کیم» دارد از همسرش جدا شده و اکنون به تنهایی زندگی میکند. همسر او «لینور» نیز با مردی به نام «استوارت» ازدواج کرده است. روزی کیم و مادرش به دیدار برایان میروند.
ماجرا از این قرار است که کیم به علت نرسیدن به سن قانونی ۱۸ سال، برای خروج از کشور و سفر به فرانسه نیاز به رضایتنامه پدر دارد. برایان ابتدا مخالفت میکند، اما به دلیل اصرار کیم و لینور با اکراه میپذیرد.
کیم و دوستش آماندا راهی فرانسه میشوند و با رسیدن به پاریس به خانه یکی از اقوام آماندا میروند. در حالی که کیم مشغول گفتگوی تلفنی با پدرش است متوجه میشود چند مرد وارد خانه شده آماندا را میربایند. سپس به سراغ او نیز آمده او را هم میبرند. کیم تا قبل از ربوده شدن، مشخصاتی از دزدان را از طریق تلفن به پدرش میدهد… .
بخوان و بسوزان (Burn After Reading) – اول فروردین
آزبورن کاکس یک مامور سازمان سیا است که اخراج میشود. او از این امر ناراحت است و تصمیم میگیرد برای مقابله با آنها خاطرات خود را بنویسد تا زیرآب سازمان سیا را بزند.
او در همین زمان با همسرش کاتیا نیز مشکل دارد. وکیل کاتیا به او میگوید که قبل از دادخواست طلاق همه اطلاعات مالی آزبورن را برای او بیاورد تا وکیل بتواند حقوق کاتیا را استیفا کند. کاتیا نیز از همه اطلاعات سری آزبورن نسخهای تهیه میکند و به منشی وکیلش میدهد.
لیندا لیتزکی و تد لیتزکی زن و شوهری هستند که در یک باشگاه بدنسازی کار میکنند. برادر لیندا، چد فلهایمر نیز با آنهاست. لیندا اخیرا به این فکر افتاده است که جراحی زیبایی کند اما بیمه هزینههای آن را تقبل نمیکند. لذا لیندا به دنبال تامین مالی عملش است که ناگهان منشی وکیل کاتیا سیدی حاوی اطلاعات آزبورن را در سالن ورزشی لیندا و تد جا میگذارد.
آواز گنجشکها – ۲ فروردین
کریم که کارگر مزرعه پرورش شترمرغ است، در حاشیه شهر و خانه کوچکش زندگی خوبی دارد. حوادثی در مزرعه منجر به خروج کریم از کار میشود. او برای انجام کاری به شهر میآید و در آنجا اتفاقاتی زندگیاش را دستخوش تغییر میکند.
بازیگران: محمدرضا ناجی، حامد آغازی، پویا صالحی و…
پاول بلارت، پلیس فروشگاه - ۳ فروردین
پاول بلارت مامور امنیتی یک فروشگاه بزرگ است. او مردی چاق و بیعرضه است که مشکل قند دارد و هر ۲۰دقیقه یک بار باید چیز شیرینی بخورد تا از حال نرود. به همین دلیل نمیتواند وارد نیروی پلیس شود. او کار خود را دوست دارد.
همسر پاول از او جدا شده و او را ترک کرده است، ولی دخترش، مایا با او زندگی میکند. مایا و مادر پاول میخواهند که او دوباره ازدواج کند اما پاول موافق نیست، ولی به اصرار مادر و مایا در یک سایت مشاورهای ازدواج ثبتنام میکند تا از آنها مشورت بگیرد و یک فیلم و مشخصات خود را برای مشاوران در سایت میگذارد.
گروگانگیری در پلهام ۱، ۲، ۳ – ۴ فروردین
«رایدر» یک سابقهدار است که با عدهای دیگر از سابقهداران قطار پلهام ۱ – ۲ – ۳ مترو را میدزدند. آنها سعی دارند از طریق گروگان گرفتن شهروندانی که سوار بر این قطار هستند شهردار را وادار کنند که به آنها ۱۰ میلیون دلار بپردازد.
والتر گاربر، مسوول اعزام قطارها در سازمان حمل و نقل است. رایدر با او تماس میگیرد و خواسته خود را به او میگوید. از این به بعد والتر رابط میان سازمان حمل و نقل، شهردار و رایدر میشود.
والتر هرچه سعی میکند نظر رایدر را درباره گروگانگیری تغییر دهد، نمیتواند. رایدر نیز برای این که نشان دهد در تصمیم خود مصمم است راننده قطار را میکشد و ….
محبوبه – ۵ فروردین
محبوبه داستان دختری ۱۵ ساله به نام شریفه را روایت میکند.
وی متوجه میشود که ناپدریاش قصد دارد در مقابل مبلغی حدود ۹ میلیون تومان او را به پیرمردی پولدار بفروشد. محبوبه تلاش میکند جلوی این اقدام پدر را بگیرد.
بازیگران: افسانه بایگان، رضا رویگری، جهانگیر الماسی.
دریاسالار – ۶ فروردین
دریادار نیکولای منشیکوف، یکی از افسران دلاور ارتش روسیه در جنگ جهانی اول است.
او در آبهای ساحلی فنلاند علیه ناوگان دریایی آلمان میجنگد و موفقیتهای زیادی را کسب میکند. یکی از افسران عالیرتبهای که زیردست او هستند «ابرهارت آنتونوف» نام دارد.
نیکولای زمانی که به همراه سربازانش در ساحل در استراحت بهسر میبرد با «کلارا» خواهر ابرهارت آشنا میشود و از او خواستگاری میکند. گرچه کلارا به او پاسخ مثبت میدهد، ابرهارت با این ازدواج مخالف است، چرا که او زندگی یک افسر نظامی را در یک قدمی مرگ میداند.
شمال و جنوب – ۷ فروردین
قاضی هیل به علت فشار نخستوزیر برای تبرئه کردن متهمان یک پرونده به میلتون مهاجرت میکند. میلتون یک شهر صنعتی است که کارخانههای پارچهبافی بزرگی در آن قرار دارد. صاحبان این کارخانهها علناً کارگرانشان را استثمار میکنند.
قاضی هیل دختری به نام مارگارت دارد. مارگارت در اولین برخورد با صاحبان یکی از کارخانهها به نام آقای «تورنتون» به عمق شقاوت او پی میبرد اما آقای تورنتون به او علاقهمند میشود و سعی دارد که دیر یا زود از خانم مارگارت خواستگاری نماید. اما با توجه به جو کارخانههای پارچهبافی روابط آنها تیرهتر میگردد.
مارگارت با خانواده یکی از کارگران به نام «نیکلاس» آشنا میشود. نیکلاس عضوی از اتحادیه کارگران است که به صورت مخفی در حال تدارک برای اعتصاب است. حرکتهای کارگری شروع میشود، آنها در انتهای یک روز کاری دست از کار میکشند، اغلب کارخانهدارها راضی شدهاند تا با خواستههای کارگران موافقت کنند اما آقای تورنتون تصمیم میگیرد تا از ایرلند کارگر وارد و اعتصاب را خفه کند. با این حرکت عدهای از کارگران با محوریت «باوچر» که کارگری مفلوک است جلوی کارخانه آقای تورنتون تجمع کرده و حرکات خشنی را آغاز میکنند و … .
حس ششم – ۸ فر وردین
بازیگران: شبنم مقدمی، سولماز غنی، فاطمه طاهری، اصغر طبسی، لطفالله سیفی، ساناز قربانی و مینا لاری.
خلاصه: این فیلم روایت زنی به نام طوبی است که به اتهام قتل همسر و دخترش در زندان است اما از آنجا که اقرار نکرده، پلیس سعی دارد راز قتلها را کشف کند…
تاراس بولبا – ۹ فروردین
«تاراس» پیرمردی که به همراه قومش در کشور اکراین زندگی میکند به دلیل روحیه سلحشوری و جنگاوری از زندگی کسالتبار و روزمرگی خسته شده است. او روستا را ترک کرده و راهی اردوگاه میشود تا به مردان جنگاور بپیوندد. همزمان خبر میرسد که دشمن به کشور تجاوز کرده است. سپاهیان به دلیل سرسپردگی خان، او را برکنار و تاراس را به فرماندهی برمیگزینند و راهی جنگ میشوند…
آسایشگاه وودلین – ۱۰ فروردین
«الی» زنی است که تصمیم دارد به همراه نامزدش «دان» به دور دنیا سفر کند. او برای اینکه پول سفر را تامین کند، نزد خواهرش «کیت» که صاحب یک آسایشگاه سالمندان است میرود و از او میخواهد به او یکی از اتاقهای آسایشگاه را مجانی بدهد و او در مقابل برای آسایشگاه کار خواهد کرد. کیت نیز با اکراه میپذیرد. آسایشگاه ۴ سالمند بداخلاق دارد و سال نو نیز نزدیک است. این ۴ سالمند هیچ جایی را ندارند بروند و آسایشگاههای دیگر نیز آنها را به هیچ وجه نمیتوانند بپذیرند. لذا آسایشگاه کیت در سال نو نیز باید باز بماند.
ناگهان خبر میرسد که حال مادر کیت و الی خراب شده است. الی رابطه خوبی با مادر خود ندارد، لذا کیت از او میخواهد که برنامه سفر خود را لغو کند و به جای او در سالنو از سالمندان بداخلاق آسایشگاه مراقبت کند. الی اگر چه ناراضی است، اما در برابر لطفی که کیت کرده است مجبور میشود این کار را انجام دهد.
خرس بزرگ – ۱۱ فروردین
مهاجران اروپایی سالهاست که سرزمین بومیان آمریکا را اشغال کردهاند. گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت مهاجران، آنها را نسبت به زمینهای پهناوری که همچنان در اختیار بومیان سرخپوست منطقه است، حریص میکند. به دلیل ترس از درگیری، دولت سفیدپوستها قاصدهایی را با وعدههای اغواکننده به سوی روسای قبایل مختلف گسیل میکند. ولی بومیان از پذیرش معامله یکجانبهای که سرزمین آنها را در قبال حقوقی ماهانه و چند خانه چوبی، از آنها میرباید، سر باز میزنند.
به تدریج فشارهای نظامی و اقتصادی بیشتر میشود تا بومیان مجبور به مصالحه و فروش زمینهای خود شوند.
محیا – ۱۲ فروردین
جاوید دانشجوی پزشکی که از دیدن مردگان هراس دارد، به طور اتفاقی در یک مراسم ختم در گورستان با محیا، دختری که بعدا درمییابد همکار او در بیمارستان است، آشنا میشود و پس از مدتی از او خواستگاری میکند، اما جواب رد میشنود.
این در حالی است که شهره، دخترخاله جاوید که به او علاقهمند است، از شیراز به منزل جاوید آمده، اما جاوید به شهره میگوید که مایل به ازدواج با او نیست. جاوید پس از اصرار فراوان برای خواستگاری از محیا متوجه میشود پدر و مادر او غسال هستند و گاهی خودش هم در شستن مردهها به والدینش کمک میکند. کرم، پسردایی و عاشق محیا که متوجه علاقه جاوید میشود، او را تهدید میکند. محیا به دلیل شغل خانوادهاش و نیز تهدیدهای کرم، نمیخواهد جاوید دچار مشکل شود، پس شرط سختی را برای ازدواج میگذارد.
از چاندی چوک به چین – ۱۳ فروردین
«سیدهو» یک جوان سر به هوا و بلندآرزوی هندی است که از زندگی فعلیاش خوشش نمیآید. او آشپزی است که در رستوران برادرش کار میکند و با رجوع مداوم به طالعبینها و کفبینها میخواهد آینده خود را بداند و در صورت امکان آن را تغییر دهد. اما هر چه برادرش به او میگوید که این کارها بیهوده و واهی است او گوش نمیدهد.
در همین زمان مردم روستایی در چین از ظلم مردی به نام «هوجو» به تنگ آمدهاند. این مرد که یک استاد کونگفو است داراییها و دسترنج مردم این روستا را به یغما میبرد. این روستا در قرنها پیش مبارزی به نام «لو شنگ» داشته که از حقوق محرومان دفاع میکرده است. تنها فرزند لوشنگ پس از مرگ او راهی هند میشود و بازنمیگردد. اکنون مردم روستا به دنبال یکی از نوادگان لو شنگ به هند میروند تا از او بخواهند مانند پدرش برای احقاق حقوق آنها با دشمنان مردم مبارزه کند.
فیلمهای نوروزی شبکه ۳ سیما
مخاطبان شبکه ۳ میتوانند این فیلمها را هر شب ساعت ۲۰:۱۵ تماشا کنند
جک هانتر – ۲۶ اسفند
«لیتمن و پترو» درصدد یافتن یکی از آثار باستانی به جا مانده و گنجینه کنستانتین که شامل ۲ قطعه است و خاصیت لیزری دارد و با آن میتوان دنیا را نابود کرد هستند.
جک هانتر که برای جلوگیری از این خطر با گروهی ویژه کار میکند به همراه نادیا و خلیف درصدد پیدا کردن این آثار میباشند. این آثار توسط فردی به نام آرمن آنتاکی سالها پیش به فردی فروخته شده بود که او آن را به صومعهای در «قونیه» اهدا کرده بود، آرمن توسط لیتمن کشته میشود و پسرش فواد که زمانی با نادیا نامزد بود به آنها در یافتن این آثار کمک میکند. بالاخره آن را پیدا میکنند افراد لیتمن و پترو و خود آنها نیز کشته میشوند و آن شیء ملقب به ستاره نیز در مواد مذاب از بین میرود.
شنود – ۲۷ اسفند
در پی شنود از یک شرکت فاسد اقتصادی ۲ پلیس که از لحاظ مالی، موقعیت خوبی نداشتند با استفاده از اطلاعات شرکت در خرید سهام و بازار بورس شرکت میکنند و سود خوب میبرند ولی هر دو جان خود را برای این قضیه میگذارند.
قهرمانان – ۲۸ اسفند
یک تیم رزمی دبیرستانی با شرکت در لیگ سراسری چین برای انتخاب تیمی جهت اعزام به المپیک خود را برای مسابقات المپیک آماده میکند. روشی که به کار میبرند مخلوطی از کونگفوی سنتی، ووشو و وایرفو است. تیمی که زیرنظر یک گنگستر کار میکند به هر وسیلهای از جمله گروگان گرفتن فرزند یکی از حامیان تیم، درگیری خیابانی و … متوسل میشوند تا جلوی تیم را بگیرد، ولی در نهایت طی مبارزاتی که صورت میگیرد تیم اصلی موفق به شرکت در المپیک میشود.
اسلحه ویژه - ۲ فروردین
در پی فشار و زور و استبداد امپراتور، شهر جوسئون تصمیم به ساخت دستگاهی به نام سینگی جیون میگیرد که بتواند در مقابل امپراتور ایستادگی کند البته این کار به صورت مخفیانه صورت میگرفت که قضیه لو میرود و به گوش امپراتور میرسد و او به اسم فرستاده تعدادی از سران و ژنرالهایش را به جوسئون میفرستد تا از قضیه سر در بیاورد. ژنرال کاسونگ که مسوول ساخت این سلاح موسوم به سلاح مقدس بود در این بین کشته میشود و دخترش ادامه کار پدر را به عهده میگیرد. ژنرال چانگ از فردی به نام سوئیچی و افرادش که تاجر هستند کمک میگیرد تا مخفیانه کار را ادامه دهند و در این بین با مشکلات و فراز و نشیبهای زیادی مواجه میشوند و بعضی از افراد وفادارشان را از دست میدهند ولی بالاخره موفق میشوند و سپاه امپراتور را شکست میدهند و خود به استقلال میرسند.
بوران - ۳ فروردین
کاری استکو، بازرس جنایی برای بررسی اولین قتل به قطب جنوب میرود. در حین بررسی که برای آن صرفا ۳ روز فرصت دارد قبل از زمستان و شب ۶ ماهه قطب، مورد سوءقصد قرار میگیرد و در توفان قطب ۲ انگشت دستش را نیز از دست میدهد. در نهایت مشخص میشود ۶ سال قبل هواپیمایی در قطب سقوط کرده که حامل گنجینهای با ارزش از الماس است و برای تصاحب آن قتل صورت گرفته است. در نهایت بازرس پی میبرد که قاتل اصلی در توفان قطب از بین رفته است.
بادشاه – ۴ فروردین
شاهرخخان (بادشاه) یک کارآگاه است که موفق میشود یک پرونده مهم را به طور اتفاقی انجام دهد و همین باعث میشود اسمی و رسمی پیدا کند و در یک ماموریت دیگر او به عنوان یک افسر اطلاعاتی (جیمز باندهندی) اشتباه گرفته میشود که طی حوادث کمدی و انجام کارهایی شبیه کارهای جیمزباند (مستربین) جان نخستوزیر را نجات میدهد.
از کوچههای باران – ۵ فروردین
داستان این فیلم درباره یک پیرزن روستایی به نام حیات است که بنا به اصرار پسرش اسماعیل به تنهایی راهی سفری به سوی تقدیر و قسمت میشود. بازیگران: اسماعیل خلج، پری کربلایی، حبیبالله یاری و…
شهروند مطیع – ۶ فروردین
کلاید در پی کشته شدن همسر و دختر کوچکش درصدد انتقام از دستگاه قضایی کشور بر میآید. وی با وجود این که قاتل را دیده بود ولی با زیرکی تمام از اعدام شدن فرار میکند و دوستش را به جای خود به کام مرگ میفرستد کلاید ۱۰سال تمام وقت صرف میکند و بعد تکتک افرادی که در مجرم شناخته شدن قاتل و کوتاهی کردن آن نقش داشتند را میکشد و در نقشه آخر خود که قرار بود شهرداری و جلسهای که شهردار و سران کشور در آن حضور داشتند را منفجر کند ناکام میماند و آن بمب در سلول انفرادی توسط نیک نصیب خود وی میشود.
دعوت – ۷ فروردین
چند زوج مختلف با بحرانی مشابه مواجه میشوند که هر کدام بنا به تصمیم خودشان واکنش مختلفی درباره آن از خود بروز میدهند. بازیگران: محمدرضا فروتن، مهناز افشار، مریلا زارعی و…
لارگوینچ – ۸ فروردین
مردی به نام ندیو ۲ پسربچه را از پرورشگاه میآورد که یکی را به دوستانش هانا و جوسیت هدیه میدهد و دیگری را که به نام لارگو است به فرزند خواندگی قبول میکند وی که پنجمین فرد ثروتمند جهان است در حالی که از تومور مغزی رنج میبرد، توسط همکارش به قتل میرسد.
کی ۲۰ – ۹ فروردین
شخصی به نام کی ۲۰ در جامعه ژاپن وجود دارد که تمام چیزهای با ارزش طبقه مرفه را به یغما میبرد و پلیس به هیچ عنوان نمیتواند او را دستگیر کند. او که در واقع کارآگاه معروف آلکچی میباشد یک پاپوشی را برای راندو ستاره سیرک درست میکند تا او را به عنوان کی ۲۰ دستگیر کنند. کی ۲۰ در واقع درصدد دست یافتن به اختراع تسلا میباشد که در نزد پدر بزرگ یوکو نامزد او قرار داشته ولی هیچکس از جای او خبر ندارد.
در اثر یکسری اتفاقات راندو با الکچی و چند نفر دیگر ویوکو موفق به کشف مکان دستگاه مورد نظر میشوند که او را نابود کنند و در آنجاست که هویت اصلی آلکچی فاش میشود دستگاه به همراه آلکچی نابود میشود و راندو در قالب کی ۲۰ ولی این بار به منظور کمک به قشر کم درآمد به زندگی خود ادامه میدهد.
تبدیل شنوندگان – ۱۰ فروردین
یک سری آدم آهنی از فضا احیا شده (از ترانسفورمرز ۱) و به زمین میآیند تا شیئی که دست پسری در زمین است را تصاحب کرده و آ نرا در اهرام مصر گذاشته و توسط آن قدرتی فوقالعاده پیدا کنند و زمین را تصاحب کنند ولی توسط پسر و آدم آهنیهای زمینی شکست خورده و به مقاصد خود نمیرسند.
خواب فروش – ۱۱ فروردین
«خواب فروش» درباره جوانی است که آینده اطرافیانش را در خواب میبیند و برای بیان آن، با دریافت مبلغی، آینده آنها را برایشان تعریف میکند.
سیزده – ۱۲ فروردین
جمشید جوان ۲۵ ساله و شمالی است که چون روز سیزدهم ماه متولد شده براثر اتفاقات خانواده، اطرافیان او را فردی نحس میدانند، وقتی برای پیش خرید یک آپارتمان برای شوهرخواهرش اقدام میکند به علت مشکوک بودن به وضعیت معامله، از واریز پول به حساب فروشنده سر باز میزند و معامله سرنمیگیرد.
بازیگران: یوسف صیادی، مهدی امینخواه.
کفش عروسی – ۱۳ فروردین
این فیلم داستان جوان کفاشی است که از کودکی آرزوی دوختن کفش عروسی داشته که در ادامه به دختری به نام اکرم علاقهمند میشود اما با ایجاد شرایط دشوار از سوی خانواده اکرم و فشار مالی با مشکلاتی مواجه میشود که …
فیلمهای نوروزی شبکه ۴ سیما
این فیلمها هرروز ساعت ۱۷ پخش میشوند
احضار ارواح – ۲۶ اسفند
دختربچهای در حال بازی در یک پارک توسط یک پلیس اخراجی از کار ربوده میشود. پس از آن مدتی این دختربچه از دست آدمربا فرار میکند و در یک منطقه کوهستانی خود را داخل یک چمدان وسایل صدابرداری پنهان میکند.
چمدان متعلق به مردی با نام ساتو است که در این منطقه در حال صدابرداری است. او بدون آن که از ماجرا با خبر باشد چمدان را به خانه میبرد. ساتو به همراه همسر بیمارش به نام جان کو زندگی میکند. همسر او دارای مشکلات روانی و افسردگی است و به کارهای تلهپاتی و احضار ارواح مشغول است. جان کو قرار است برای اثبات توانایی خود در دانشگاه آزمایش دهد.
خاطرات قتل – ۲۸ اسفند
داستان از آنجا شروع میشود که دو کارآگاه ساده و کودن جنازه یک زن را در حومه شهری کوچک پیدا میکنند. آنها به دنبال قاتل میگردند و تنها یک جای پا از او دارند، ولی به نتیجهای نمیرسند تا این که پسر عقبافتادهای را در همان حوالی به دلیل آن که شماره پایش نزدیک به شماره پای قاتل است دستگیر میکنند؛ اما در همین حین که مظنون در بازداشت پلیس است، جنازه دیگری هم پیدا میشود که به همان شیوه کشته شده است. کارآگاه جوانی از سئول به آنجا فرستاده میشود تا قاتل را پیدا کند.
تصرف پلهام – ۲۹ اسفند
۴ سارق مسلح یکی از قطارهای متر و نیویورک را برای باجگیری با تمام مسافرانش به گروگان میگیرند. آنها قطار را در یکی از تونلهای بین دو ایستگاه متوقف میکنند و با مرکز تماس میگیرند و درخواست خود را مطرح میکنند. آنها همچنین درخواست یک ماشین در یکی از خیابانهای اطراف مترو هم دارند.
پلیس ایستگاه را محاصره میکند، اما در عین حال پول را هم آماده تحویل میکند. اما در لحظه تحویل پول، ناگهان از طرف پلیس شلیک میشود و از همینجا درگیری بین پلیس و گروگانگیرها شروع میشود. با این حال گروگانگیرها پول را تحویل میگیرند؛ اما فرار از این ایستگاه زیرزمینی آنچنان که گروگانگیرها نقشه کشیدهاند، ساده نیست. آنها از قطار پیاده میشوند و قطار را بر روی سیستم حرکت خودکار قرار میدهند.
اقلیما – ۱ فروردین
زندگی مرفه و آرام سارا و عماد، با بستری شدن عماد در بیمارستان به علت ناراحتی قلبی از آرامش و سکون خارج میشود.
از یکسو دغدغه بیماری عماد و از سوی دیگر اتفاقات عجیب و غریبی که در بیمارستان و بویژه در خانه برای سارا میافتد، آرامش روحی و روانی سارا را به هم میریزد. در این میان سارا حس میکند علاوه بر موجود غریبی که زندگی و آرامش او را دگرگون کرده، موجود دیگری در درونش در حال شکلگیری است.
انتقام – ۳ فروردین
فرانسیس کاستلو، مرد میانسالی است که در فرانسه رستوران دارد، داماد و دختر او در خانهشان در ماکائو مورد هجوم چند مرد مسلح قرار میگیرند. داماد و نوههای کاستلو کشته میشوند، اما دخترش جان سالم به در میبرد. کاستلو به دخترش قول میدهد که قاتلین را پیدا کند. او در ماکائو با چند مرد آشنا میشود که تمام خلافکارهای ماکائو را میشناسند. کاستلو به آنها وعده میدهد که اگر او را در این راه کمک کنند، رستورانش در فرانسه را به آنها بدهد. آنها خیلی زود قاتلین را پیدا میکنند، اما در یک درگیری کاستلو زخمی میشود.
زمستان اورلوگز – ۴ فروردین
هلند ۱۹۴۵ جنگ جهانی دوم، خلبان نیروهای متفقین در یکی از شهرهای هلند سقوط میکند، اما خلبان با چتر نجات به بیرون میپرد و نجات پیدا میکند. اما او با پای زخمی توان حرکت ندارد و در یک انبار قدیمی در زیر برفها پنهان میشود.
میشائیل نوجوان هلندی که برای دوچرخه سواری با دوستش به حومه شهر رفتهاند، لاشه هواپیمای سقوط کرده توجه او و دوستش را جلب میکند.
میشائیل در اطراف هواپیما یک ساعت پیدا میکند و متوجه میشود که خلبان هم باید همین اطراف پنهان شده باشد، او خلبان را پیدا میکند و برای او لباس و غذا میبرد، خواهر میشائیل هم که پرستار است پای خلبان را میبندد و برای او دارو تهیه میکند.
جعبه - ۵ فروردین
آرتور و لوییز زوجی جوان که به همراه پسر کوچکشان زندگی میکنند. یک روز صبح زود مامور پست یک جعبه عجیب که فقط یک کلید دارد برای آنها از طرف مردی به نام استوارت میآورد. درست در همان روز هر دوی آنها کارشان را از دست میدهند و ناگهان سر و کله آقای استوارت پیدا میشود. او به لوییز میگوید که اگر کلید این جعبه را در ۲۴ ساعت آینده فشار دهند یک نفر در یک جایی از دنیا میمیرد و در عوض آنها صاحب یک میلیون دلار میشوند. لوییز و آرتور موضوع را یک شوخی تصور میکنند اما از طرفی میترسند که با فشار دادن این کلید باعث مرگ کسی شوند.
بیست – ۶ فروردین
داستان فیلم در یک تالار پذیرایی اتفاق میافتد که تعدادی کارگر در آن مشغول به کارند و وابستگی عاطفی و کاری به تالار دارند.
تالار قرار است ۲۰ روز دیگر تعطیل شود و آنها در روزهای باقیمانده باید تلاش کنند این اتفاق نیفتد.
بازیگران: پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، علیرضا خمسه و… .
در مه برقی – ۷ فروردین
به دنبال پیدا شدن جسد سیاهپوستی به نام چری بلانگ در یک جنگل، دیو روبیچاکس پلیس جنایی سعی میکند قاتل را در ایالت نیو اورلئان شناسایی کند.
او شواهد و مدارک را کنار هم میگذارد و تمام مظنونان را تحت نظر میگیرد. او در محل قتل چری زنجیرهایی را پیدا میکند که نهایتا او را به یک کلوپ شبانه راهنمایی میکند. صاحب کلوپ مردی به نام جلی یک مرد خوشگذران است. دیو میداند که این جنایت به نحوی به جلی مربوط است، اما مدرکی ندارد.
دوچرخه بیجینگ – ۸ فروردین
گونل کوپیلین که از روستا به شهر بیجنیک آمده است میتواند شغلی در موسسه تحویل سریع (فی دا) پیدا کند. قرارداد کار در این موسسه به این صورت است که دوچرخهای در اختیار جوانانی که کار تحویل سریع را انجام میدهند، قرار میگیرد و بعد از مدتی کار به صورت تقریبا مجانی برای موسسه، دوچرخه به خود کارگران تعلق میگیرد و پس از آن کارگران دوچرخهسوار به صورت پورسانتی حقوق میگیرند. گونل که بسیار کاری است، به سرعت به زمانی که دوچرخه مال خودش شود نزدیک میشود، اما در یک قدمی این موفقیت ناگهان دوچرخه او دزدیده میشود.
قصهها و واقعیتها – ۹ فروردین
داستان فیلم درباره احمدی است که در پی احضار بیموقع رئیس ادارهاش و در مسیر رفتن به محل کار با یک تریلی حامل آهن تصادف میکند و کشته میشود. در این میان با آدمهایی آشنا میشویم که به نوعی در رخ دادن این حادثه نقش داشتهاند. بازیگران: مهدی هاشمی، آتنه فقیه نصیری، امین زندگانی، مریم بوبانی و…
گرگهای واشنگتن - ۱۱ فروردین
آلبرتو، پابلو و میگوئل، دوستانی هستند که با یکدیگر کار میکنند و یک رستوران را اداره میکنند. همسر سابق آلبرتو تصادف کرده و آلبرتو بشدت نگران اوست. کلودیو، پولهایی را که از شرکت خود اختلاس کرده است، به طور امانت به میگوئل و آلبرتو میسپارد، اما میگوئل هم امانتدار خوبی نیست چون قصد دارد پولها را به تنهایی بردارد و با سارا همسر سابق آلبرتو موضوع را به کلودیو خبر میدهد، اما کلودیو که گمان میکند آلبرتو با میگوئل در بردن پولها همدست است، آلبرتو را تهدید میکند که همسر وی را خواهد کشت.
داشتن و نداشتن – ۱۲ فروردین
جوان طلبهای که بعد از فوت پدر باید مخارج زندگی خانوادهاش را تامین کند، در شهری که مشغول به تحصیل است به کار میپردازد و …
کوهستان تسوروگیداک – ۱۳ فروردین
در سال ۱۹۰۷ یک گروه از مردان کوهنورد تلاش میکنند قلهای را در ژاپن فتح کنند که پای هیچ کس تاکنون به آنجا نرسیده است.
فیلمهای نوروزی شبکه ۵ سیما
این فیلمها را هرروز ساعت ۱۳:۳۰ میتوانید از این شبکه تماشا کنید
ما از آیندهایم - ۲۶ اسفند
۴ پسر که به کار تحقیق و کاوش روی اشیای قدیمی اشتغال دارند، در عملیات کاوش در منطقهای که مربوط به جنگ جهانی دوم است، بر اثر حادثهای عجیب به زمان جنگ میروند. آنها که مبهوت هستند به دنبال راهی برای بازگشت به آینده میگردند، اما کسی حرف آنها را نمیپذیرد.
پسرها باید مردی را که مادرش در گذشته به دنبال اوست را پیدا کنند. آنها ضمن این جریان خود را درگیر جنگ میبینند و حوادث پیش روی آنها نگرش جوانها را به زندگی و جنگ عوض میکند. در این میان، یکی از آنها به دختر پرستاری علاقهمند میشود و به خاطر وی نمیخواهد بازگردد و قصد ماندن و ازدواج کردن دارد. اما با کشته شدن او و به دست آوردن نشان مورد نظر برای بازگشت، آنها به آینده بازمیگردند.
مخمصه – ۲۷ اسفند
فیلم مخمصه درباره سروان رضا شمیرانی و همکارانش است که درگیر سرقتهایی غیرمتعارف میشوند. امیر دلاوری سارقی است که تبحر خاصی در سرقت و روابط ویژهای با زیردستانش دارد.
در این فیلم شهرام حقیقتدوست، مسعود رایگان، مهدی پاکدل، لاله اسکندری و… ایفای نقش میکنند.
پلنگ صورتی ۲ – ۲۸ اسفند
در این فیلم، کارآگاه کلوزه با همکاری یک تیم بینالمللی کارآگاهان قصد دارد جلوی یک گردشگر سارق را که اشیای عتیقه و تاریخی میدزدد، بگیرد.
سقوط رین - ۲۹ اسفند
در پی خارج شدن اطلاعات مخفی از بانک اطلاعات دولتی به وسیله یکی از مقامات ژاپن، سیا توسط سفارت آمریکا در ژاپن به دنبال این اطلاعات است و به مردی به نام جان رین که مامور سابق پلیس و نامزد دختر یک مقام ژاپنی است، مشکوک میشوند. آنها درصدد از میان بردن برخی افراد مرتبط با این اطلاعات از جمله مقام ژاپنی و خانوادهاش هستند، اما جان پس از قتل خواهر نامزدش، نامزد خود را نجات میدهد. پلیس نیز که متوجه قتلهای مشکوکی شده به دنبال سرنخهایی از افراد و صحنههای قتل است و مافیای ژاپن نیز برای به دست آوردن اطلاعات تلاش میکنندو… .
تغییر زندگی – اول فروردین
پس از حوادث توفان کاترینا در شهر نیواورلئان، گروهی از خرابکاران یک قایق تفریحی را که تعداد زیادی نظامی آمریکایی به همراه خانوادهشان در آن هستند، در نزدیکی ساحل این شهر منفجر میکنند.
یکی از ماموران اداره مبارزه با سلاح گرم به اسم داگ کارلین در بررسی مواد منفجره به کار رفته در این حادثه به ماموران پلیس کمک زیادی میکند و در ادامه به کمیته محرمانه رسیدگی به این پرونده که دکتر الکساندر دنی هدایت آن را به عهده دارد، ملحق میشود و … .
این است زندگی – ۲ فروردین
مردی که برای حضور در دادگاه، به وسیله پلیسی از زندان خارج شده است، در میان راه اقدام به گروگان گرفتن پلیس میکند.
در این میان مرد پولدار و شخص بدشانسی که ماشینش به سرقت رفته است، به بهای گرفتن کمک از پلیس نیز گرفتار این مرد میشوند و این سه نفر سفری اجباری را با هم آغاز میکنند و در بین راه با ترفندی، پلیس همکاران خود را در جریان قرار میدهد. اما آنها موفق به دستگیری شخص گروگانگیر نمیشوند و با سقوط ماشین به دره، پلیس خبر مرگ آنها را منتشر میکند و در ادامه… .
منطقه ۹ - ۴ فروردین
موجودات فضایی با یک سفینه غولپیکر در آفریقای جنوبی به زمین آمدهاند و در یک منطقه قرنطینه زندگی کثیفی را میگذرانند. آنها دارای سلاحهای خاص خود هستند که تنها خودشان میتوانند با آن شلیک کنند.
دولت تصمیم میگیرد آنها را خلع سلاح کند. ویکوس ون، مسوول تیمی میشود که باید به تکتک خانهها و آلونکهای موجودات فضایی سر بزند.
او در این عملیات در یک آزمایشگاه پیچیده که متعلق به یکی از موجودات فضایی است به یک ویروس آلوده میشود و… .
سرقت از موزه – ۵ فروردین
مدیریت موزهای تصمیم میگیرد آثار قیمتی و باارزشی را که در آن موزه است به موزه دیگری واگذار کند، اما گروهی به فکر سرقت این اشیا در حین نقل و انتقال میافتند.
مغز سختافزاری – ۶ فروردین
لوک گیبسن، یک نظامی سابق ارتش آمریکاست که از ارتش بیرون آمده و میکوشد روزهایی را که در ارتش بوده فراموش کند. همسر باردار گیبسن در یک حادثه طراحی شده کشته و خودش هم مجروح میشود اما شرکت هوپ که یک شرکت تجاری است و یکسری آزمایش روی انسانها انجام میدهد، وقتی در بیمارستان، لوک در حال مرگ است و هزینه درمان ندارد، او را نجات میدهد و … .
روز تریفید – ۷ فروردین
بیل دانشمندی اکولوژیست است که در ادامه تحقیقات پدر و مادرش روی گونهای گل به نام تریفید برای جایگزینی سوخت فسیلی در یک باغ پرورش این نوع گلها کار میکند که بر اثر حادثهای به بیمارستان میرود.
در حین درمان وی، تشعشعات خورشیدی باعث نابینایی افراد شهر شده و او که چشمانش بسته بوده آسیب نمیبیند. زن خبرنگاری نیز که در مترو بوده سالم است که این دو یکدیگر را پیدا میکنند. برخی افراد هنوز سالم هستند، اما بر اثر قطعی برق گلها از باغ آزاد شده و آنها که گوشتخوارند به انسانها حمله میکنندو … .
زرهپوش - ۸ فروردین
گروهی مامور حمل پول، خودروی زرهپوش جدیدی را برای حمل پول در اختیار میگیرند. در میان آنها پسر جوانی که بتازگی مشغول به کار شده و برای سرپرستی برادرش با مشکلات مالی مواجه است، تصمیم میگیرد به گروهی بپیوندد که قصد دارند ضمن جابهجایی پولها با طرح نقشه و صحنهسازی، پولها را سرقت کنند. کار با موفقیت انجام میشود، اما با کشتن گدایی که شاهد ماجرا بوده، پسر جوان از گروه جدا میشود تا پولها را تحویل پلیس دهد. گروه میخواهد به هر قیمتی پولها را به دست آورد و او را نیز از سر راه بردارد. پسر خود را در زرهپوش حبس میکند و.. .
فرار کن تا نمیری - ۱۰ فروردین
۲ پسر جوان که برای شرکت در مسابقههای اسکیت به پاریس آمدهاند، شاهد قاچاق مواد مخدر و قتل قاچاقچیان توسط پلیس هستند. آنها به خاطر فیلمبرداری از حادثه، از دست پلیس فرار میکنند و ماموران برای جلوگیری از رسوایی درصدد قتل آنها هستند.
پسرها به کمک دخترعموی یکی از آنها موفق به فرار میشوند و با کمک عموی دیگر خود موفق میشوند نجات یابند و به خانه برگردند. زن پ