رضا رویگری : اسب ۷۰۰ کیلویی رویم افتاد
اکثر مردم رضا رویگری را با صدای او میشناسند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ترانهای را به این مناسبت خواند «ایران ایران ایران رگبار مسلسلها» که برای مردم ماندگار شد و هنوز هم بر سر زبانها است.
رویگری سال ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. او با وجود علاقهای که به خلبانی داشت، نتوانست در این عرصه فعالیت کند و بعد از گذشت مدتی به نقاشی روی آورد و بعد از آن با نمایش «ویس و رامین» به کارگاه نمایشی پیوست. او در جشنواره نانسی، ورشو و آلمان نمایشهایی را اجرا کرده است.
بازی در سریالهای تلویزیونی را با سریال «محله بهداشت» شروع کرد و با فیلم «عقابها» به کارگردانی زندهیاد خاچیکیان به سینما آمد و در ۳۰ فیلم سینمایی ظاهر شد و برای کارهای خود آهنگسازی کرد. رویگری در چندین نمایشگاه نقاشی در ایران و آمریکا شرکت و یک کنسرت نیز در سال ۱۹۹۶ در آمریکا برگزار کرد.
سال ۷۲ سریالی به نام «خورشید بر خاک» به مناسبت دهه محرم از تلویزیون پخش میشد. در این سریال شهره لرستانی و مرحوم شکیبایی با همراهی رضا رویگری بازی میکردند. در صحنهای لرستانی و شکیبایی پشت به دوربین بودند و رویگری هم روبهروی آنها سوار بر اسب بود که اتفاق ناخوشایندی رخ داد: «دوربین در این صحنه فقط شانههای شکیبایی و لرستانی را میگرفت و من هم با اسب برای خودم جولان میدادم که به یکباره اسب رم کرد و نتوانستم کنترلش کنم.
اکثر مردم رضا رویگری را با صدای او میشناسند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ترانهای را به این مناسبت خواند «ایران ایران ایران رگبار مسلسلها» که برای مردم ماندگار شد و هنوز هم بر سر زبانها است.
رویگری سال ۱۳۲۵ در تهران متولد شد. او با وجود علاقهای که به خلبانی داشت، نتوانست در این عرصه فعالیت کند و بعد از گذشت مدتی به نقاشی روی آورد و بعد از آن با نمایش «ویس و رامین» به کارگاه نمایشی پیوست. او در جشنواره نانسی، ورشو و آلمان نمایشهایی را اجرا کرده است.
بازی در سریالهای تلویزیونی را با سریال «محله بهداشت» شروع کرد و با فیلم «عقابها» به کارگردانی زندهیاد خاچیکیان به سینما آمد و در ۳۰ فیلم سینمایی ظاهر شد و برای کارهای خود آهنگسازی کرد. رویگری در چندین نمایشگاه نقاشی در ایران و آمریکا شرکت و یک کنسرت نیز در سال ۱۹۹۶ در آمریکا برگزار کرد.
سال ۷۲ سریالی به نام «خورشید بر خاک» به مناسبت دهه محرم از تلویزیون پخش میشد. در این سریال شهره لرستانی و مرحوم شکیبایی با همراهی رضا رویگری بازی میکردند. در صحنهای لرستانی و شکیبایی پشت به دوربین بودند و رویگری هم روبهروی آنها سوار بر اسب بود که اتفاق ناخوشایندی رخ داد: «دوربین در این صحنه فقط شانههای شکیبایی و لرستانی را میگرفت و من هم با اسب برای خودم جولان میدادم که به یکباره اسب رم کرد و نتوانستم کنترلش کنم. مثل اینکه خاک در چشمش رفته و اذیت شده بود. نتیجه خستگی اسب که از ۶ صبح از اصطبل بیرون بود و مشغول بازی کردن، این شد که با ۷۰۰ کیلو وزن روی من افتاد و استخوان بالای رانم را ۳ تکه کرد.»بعد از این ماجرا رویگری را به بیمارستان رساندند و دکتر گفت، خطر از بیخ گوشش رد شده چرا که اگر به یک عصب حساس فشار میآمد احتمال قطعی نخاع بالا بود. رویگری از خاطره وحشتناک آن روزها هم میگوید: جایی شکسته بود که نمیتوانستند گچ بگیرند به خاطر همین مجبور شدم ۳ ماه به پشت روی تخت و بدون حرکت بخوابم.اما این ماجرا همه آن چیزی نبوده که برای رضا رویگری سر صحنه سریالها اتفاق افتاده است. او اشارهای هم به کار سنگین و پر از فشار «مختارنامه» میرباقری میکند که قرار است بزودی از تلویزیون پخش شود: «در مختارنامه صحنهای بود که باید شمشیر را به یکی از بازیگرها میکوبیدم. چون حرکات تند و سریعی با شمشیر داشتیم، نخواستم به او آسیبی وارد کنم و در نتیجه شمشیر را به پای خودم زدم، نتیجهاش این شد که ۶ تا بخیه خورد و نزدیک بود استخوان پایم خرد شود.» رویگری نترستر از اینهاست و در صحنه دیگری در همین سریال مختارنامه نزدیک بود چشم خود را با تبر در بیاورد. در این صحنه او باید تبر را بلند میکرد و در هوا میچرخاند اما زمان پایین آوردن آن دقت عمل زیادی به خرج نداد و تبر درست زیر چشمش فرود آمد و کبودی و جای جراحت آن تا مدتها با این بازیگر همراه بود.
jamejamonline.ir