با دخترانمان چگونه رفتار کنیم؟
دختران مهم ترین درسهای زندگی را از زنانی یاد میگیرند که به طور روزمره با آنها در تماسند و رابطه نزدیک و صمیمانهای با آنها دارند. هرچه تعداد الگوهای زنانهای که دختران پیش رو دارند، بیشتر و موفقتر باشد، آنان نیز چشم اندازوسیعتری از آینده پیش رو خواهند داشت؛ و هرچه راهنماییها و هدایتهایی که به آنان میشود واقع بینانه تر و انعطاف پذیرتر باشد، شانس آنان درانتخاب شیوههای زندگی شایسته و کارآمد، بیشتر میشود.
درواقع هرتلاشی که برای ارتقای توانمندیها و اعتماد به نفس دختران میشود، به الگوهایی بستگی دارد که از زنان، خانواده ومحیط خود میگیرند.
پژوهشها نشان میدهند که دختران تا سنین ۱۲-۱۰ سالگی از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند ولی بعد از دوران بلوغ تحت تأثیر هیجانات درونی، القائات محیطی و تغییرات فیزیکی بدن خود قرار میگیرند و دچار ضعف و کاهش حس ارزشمندی وجود میشوند. همین عمل، یعنی نداشتن اعتماد به نفس منجربه کارکرد ضعیف درسی آنها، سستی روابط اجتماعی و متعاقب آن ناتوانی در حل بحرانهای زندگیشان میشود، به حدی که افکار و عقاید منفی، روحیهای افسرده و پژمرده و ناتوانی در برقراری مناسبات دوستانه در آنها رشد میکند.
درحالی که میتوان با استفاده از روشهای ساده و کارآمد نه تنها آنها را نسبت به قابلیتها، استعدادها و تواناییهایشان آگاه کرد، بلکه برای ورود به زندگی آیندهشان نیز آماده، مقاوم و انعطاف پذیر کرد.اغلب دختران به دنبال حذف تفکرات کلیشه ای، اندیشهها و نگرشهایی هستند که به نوعی مانع پیشرفت آنان در ابعاد گوناگون اجتماع شده است. آنها مدعیاند پدر و مادر و سایر مراقبانی که مسوولیت رشد و پرورش آنها را به عهده دارند، موجب این گونه افکار
تبعیض آمیزدر مورد احراز نقشهای مختلف بودهاند.
با توجه به این موضوع، چگونه میتوان به دختران کمک کرد با تصورات قالبی و سنتی درباره نحوه زندگی آینده خود مواجه شوند و دیدگاههای نوینی برای آینده خود ترسیم کنند؟
دختران مهم ترین درسهای زندگی را از زنانی یاد میگیرند که به طور روزمره با آنها در تماسند و رابطه نزدیک و صمیمانهای با آنها دارند. هرچه تعداد الگوهای زنانهای که دختران پیش رو دارند، بیشتر و موفقتر باشد، آنان نیز چشم اندازوسیعتری از آینده پیش رو خواهند داشت؛ و هرچه راهنماییها و هدایتهایی که به آنان میشود واقع بینانه تر و انعطاف پذیرتر باشد، شانس آنان درانتخاب شیوههای زندگی شایسته و کارآمد، بیشتر میشود.
درواقع هرتلاشی که برای ارتقای توانمندیها و اعتماد به نفس دختران میشود، به الگوهایی بستگی دارد که از زنان، خانواده ومحیط خود میگیرند.
پژوهشها نشان میدهند که دختران تا سنین ۱۲-۱۰ سالگی از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند ولی بعد از دوران بلوغ تحت تأثیر هیجانات درونی، القائات محیطی و تغییرات فیزیکی بدن خود قرار میگیرند و دچار ضعف و کاهش حس ارزشمندی وجود میشوند. همین عمل، یعنی نداشتن اعتماد به نفس منجربه کارکرد ضعیف درسی آنها، سستی روابط اجتماعی و متعاقب آن ناتوانی در حل بحرانهای زندگیشان میشود، به حدی که افکار و عقاید منفی، روحیهای افسرده و پژمرده و ناتوانی در برقراری مناسبات دوستانه در آنها رشد میکند.
درحالی که میتوان با استفاده از روشهای ساده و کارآمد نه تنها آنها را نسبت به قابلیتها، استعدادها و تواناییهایشان آگاه کرد، بلکه برای ورود به زندگی آیندهشان نیز آماده، مقاوم و انعطاف پذیر کرد.اغلب دختران به دنبال حذف تفکرات کلیشه ای، اندیشهها و نگرشهایی هستند که به نوعی مانع پیشرفت آنان در ابعاد گوناگون اجتماع شده است. آنها مدعیاند پدر و مادر و سایر مراقبانی که مسوولیت رشد و پرورش آنها را به عهده دارند، موجب این گونه افکار
تبعیض آمیزدر مورد احراز نقشهای مختلف بودهاند.
با توجه به این موضوع، چگونه میتوان به دختران کمک کرد با تصورات قالبی و سنتی درباره نحوه زندگی آینده خود مواجه شوند و دیدگاههای نوینی برای آینده خود ترسیم کنند؟
بدین منظور توجه به چند پیشنهاد و راهکار زیر میتواند مؤثر باشد:دختران حق دارند خودشان باشند و در برابر تصورات کهنی که درباره نقشهای آنان در جامعه میشود، پایداری کنند.رویارویی با دیدگاههایی که در رسانههای جمعی برای پذیرش نقشهای منفی و منفعل زنان ارائه میشود.
قدردانی از زنانی که در کتاب ها، فیلمها و محافل اجتماعی به مقابله با نگرشهای منفی درباره زنان پرداختهاند.حمایت از رویکردهای تربیتی که بر پایه تواناییها و رشد روحی ـ روانی کودکان استوار است.
از دخترتان بپرسید؛ آیا عروسک میخواهد یا کامیون؟ جعبه جواهرات میخواهد یا مجموعه وسایل آزمایشگاهی؟ ترجیح میدهد فلوت بزند یا طبل؟ پیراهن تازه میخواهد یا یک برنامه کامپیوتری؟ و هیچ گاه فکر نکنید که میدانید دخترتان چه میخواهد.
دختران حق دارند خواستهها یشان را مشتاقانه و مبتکرانه بیان کنند.به دختران مهارتهایی بیاموزید که بتوانند به وسیله آنها روی پای خود بایستند و نظراتشان را بدون اینکه پیاپی از همه معذرت بخواهند، به راحتی ابراز کنند.دختران را در تصمیم گیریهای خانه، مدرسه و فعالیتهای آموزشی فرهنگی بعد از مدرسه شرکت دهید. به آنها نشان دهید رسا بودن صدایشان میتواند مشخصه مؤثری در زندگی آینده خود و اطرافیانشان باشد.اطمینان حاصل کنید دختران برای اخذ موقعیتهای اجتماعی شرایط عادلانهای دراختیار دارند. آنها باید به پیشرفتهایشان افتخار کنند، آزادانه تلاش کنند و گاهی هم تصمیمات مهم و مخاطرهآمیزی بگیرند.به دختران کمک کنید مهارتها و اعتماد به نفسشان را با گفتن جملاتی مثل سعی میکنم، تلاش میکنم…، تقویت کنند و کمتر جملههایی مثل نمیدانم چطور؟، نمیکنم، نمیخواهم و یا نمیتوانم بگویند.
مطمئن باشید دختران در شرایط مساوی برای ابراز عقیده (بدون این که کلامشان قطع شود)، ابتکار عمل و انتخاب روش ـ همچون سایر افراد دیگر ـ دراختیار دارند.مانع فعالیتهای خلاقانه دختران نشوید. آنها را تشویق کنید مشتاقانه به دنبال موفقیتهای گوناگون زندگیشان باشند. بدوند، فعالیت کنند، گاهی نامرتب باشند، اشتباه کنند ولی به دنبال اهداف و آرمانهایشان باشند.
فرصتهایی برای دختران پیش آورید که استعدادها و شایستگیهایشان دیده و شنیده شود و بتوانند درباره اهداف عالیه آینده خودآزادانه صحبت کنند.دختران را زیبا، قشنگ و دلفریب نخواهید بلکه آنها را قوی، باهوش و جسور بخواهید.به دختران کمک کنید تن انگاره سالمی داشته باشند.
به آنها یاد بدهید که برای زندگی چیزی فراتر از اندازه، ظاهر و صورتی فریبنده لازم است.به دختران این توانایی را بدهید که نسبت به القائات رسانه ها، مطبوعات و فیلمهایی که درباره دختران تهیه میشود، دیدی فکورانه داشته باشند. دختران را به دلیل تلاش ها، مهارتها و موفقیتهایشان تمجیدو تحسین کنید، نه برای زیبایی و لباس پوشیدن شان.به دختران روشهای مقابله با استرسها و فشارهای روانی را بیاموزید. پژوهشهای مختلف نشان میدهند دختران بیش از پسران تحت فشارها و اضطرابات گوناگون قرار میگیرند.
هترین شیوه کاستن از این گونه احساسات و هیجانات درونی ورزش، فعالیتهای هنری ـ فرهنگی، آرام سازی روانی و رفتن به محیطهای آرام طبیعت است.روشهای ورزشی دفاع از خود و تقویت جسمانی را به دختران پیشنهاد کنید.به دختران بگویید در مکانهایی که احساس امنیت نمیکنند، با هم باشند. با توجه به تفاوتهای گوناگون اجتماعی ـ فرهنگی خود، در صدد یافتن راههایی برای مقابله دختران با ناامنیهای جامعه باشید.دختران حق دارند خودشان را برای کارها و مشاغل آیندهشان آماده سازند و استقلال فکری داشته باشند.
زنانی را به دختران معرفی کنید که در عین داشتن مشاغل اجتماعی، به زندگی خانوادگی و تربیت فرزندانشان میرسند.فرصتهایی برای دختران به وجود آورید که بتوانند نقشهای گوناگون اجتماعی، تجارب و فعالیتهایی که معمولاً برای پسران مناسب میدانند، آشنا شوند. دختران ممکن است به آچار دست نزنند، نجاری یاد نگیرند، تعمیرکار برقی نشوند، اما اگر آنها را به انجام چنین کارهایی هدایت و تشویق کنید ممکن است خود را در آن درگیر کنند و شیوه استفاده از ابزار را یاد بگیرند.
افسانه شاهزادهای سوار بر اسب سفید را فراموش کنید. اغلب زنان امروز برای داشتن زندگی آیندهشان کار و تلاش میکنند پس دختران را به امید شاهزادهای که میآید و او را به دنیای شگفت انگیز رؤیاها میبرد، بار نیاورید.
درباره مسائل مالی خانواده به صراحت با دخترتان صحبت کنید. به او یاد دهید که تصمیم گیریهای مالی صحیح، بخشی از زندگی روزانه هر انسانی است. درباره درآمدها، مخارج و بودجه خانواده با او صحبت کنید وسعی کنید به او بیاموزید که چگونه میتواند بیلان خرج و مخارج را بدون کم و کسریهای ماهیانه حفظ کند.
توجه داشته باشید، طرفداری از دختران به منزله طرد پسران نیست.امروزه بسیاری از مردان به دنبال ایفای نقشهای پدریشان هستند و سعی میکنند با نادیده گرفتن جنسیت فرزندانشان، ویژگیهای پسندیده و مثبت انسانی را در آنان پرورش دهند. والدین میتوانند با کمی تفکر و تعمق درباره اعمال و رفتارشان دریابند که چه پیامهایی را به فرزندان خود (به ویژه دختران) انتقال میدهند. برای مثال، دختر خردسالی که همواره شاهد اظهارنظرهای پدر و مادرش است و متوجه میشود که همیشه حرف پدرش بدون پشتوانه منطقی پیش است، مسلماً نگرش ناامیدکنندهای درباره دختر بودن خود پیدا میکند.
پس اکنون زمان آن رسیده است که رفتارها، واکنشها و تأثیراتی که اعضای خانواده بر یکدیگر میگذارند، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و سعی کنید موقعیتی فراهم آورید که صدای فرزندانتان ـ چه دختر و چه پسر ـ یکسان شنیده شود.
تحقیقات نشان میدهند که دختران از ترس این که مورد تمسخر و انتقاد سایرین قرار نگیرند، ترجیح میدهند سکوت پیشه کنند و بی هیچ کوششی برای جلب توجه دیگران ساکت و بی صدا بمانند.درحالی که پسران مدام در حال بحث، اظهارنظر و یکه تازی هستند.
دانستن این موضوع که والدین همان قدر که به پیشرفت پسرشان اهمیت میدهند، به پیشرفت دخترشان نیز اهمیت میدهند، تأثیر عمیقی بر خود پنداره دختران میگذارد و موجب تقویت حس ارزشمندی، کفایت و شایستگیشان میشود. آنچه یک دختر نوجوان نیاز دارد، آن است که میتواند با اتکا به خویشتن راه زندگی خود را پیدا کند و از فرصتهایی که برای شکوفا شدن قابلیت هایش دراختیار دارد، بهره برد.