گفتوگو با ملکه رنجبر، بازیگر سایه روشن
سایه روشن؛ درسی برای زندگی است
ملکه رنجبر با سابقهای طولانی در عرصه تئاتر، رادیو، سینما و تلویزیون در خانوادهای هنرمند پرورش یافته است؛ چراکه پدرش از موسسان تئاتر در ایران بوده است. پخش سریال «سایه روشن» بهانهای شد تا با این هنرمند پیشکسوت گفتوگویی انجام دهیم.
چه پیشینهای زمینه حضور شما را در مجموعه سایه روشن فراهم آورد؟
پیش از این نیز در دو پروژه سینمایی برای آقای معیریان بازی کرده بودم و این آشنایی از قبل وجود داشت تا برای بازی در سایه روشن از بنده دعوت به کار شد. آرش معیریان از جمله کارگردانان جوان و با شخصیت ماست. بسیار فعال و برای هنرمندان قدیمی ارزش قائل است.
پس این همکاری در حوزه تلویزیون هم برای شما راضیکننده بوده است؟
بله، اما فرصت چندانی نداشتهام که ماحصل کارم را بر صفحه تلویزیون ببینم. از اینرو نمیدانم بازیام مورد توجه مردم قرار گرفته است یا نه.
کاراکتر شما در مجموعه سایه روشن با وجوه طنزی که در شخصیتپردازیاش به چشم میخورد و با اینکه با دخالتهای بیجا، گاه مخل آسایش ساکنان است، اما نسبت به زنان دیگر حضور پررنگتری را به عنوان مادر دارد.
بله، این کاراکتر در حقیقت زنی تنهاست که کسی را ندارد و به نوعی کلانتر محل است و در همه کارها دخالت میکند و در مقابل کوچکترین حرکت ساکنان میگوید که من به همه مشکوکم.
این کاراکتر به نوعی با دخالت هایش بخشی از اتفاقات را بازگو میکند.
سایه روشن؛ درسی برای زندگی است
ملکه رنجبر با سابقهای طولانی در عرصه تئاتر، رادیو، سینما و تلویزیون در خانوادهای هنرمند پرورش یافته است؛ چراکه پدرش از موسسان تئاتر در ایران بوده است. پخش سریال «سایه روشن» بهانهای شد تا با این هنرمند پیشکسوت گفتوگویی انجام دهیم.
چه پیشینهای زمینه حضور شما را در مجموعه سایه روشن فراهم آورد؟
پیش از این نیز در دو پروژه سینمایی برای آقای معیریان بازی کرده بودم و این آشنایی از قبل وجود داشت تا برای بازی در سایه روشن از بنده دعوت به کار شد. آرش معیریان از جمله کارگردانان جوان و با شخصیت ماست. بسیار فعال و برای هنرمندان قدیمی ارزش قائل است.
پس این همکاری در حوزه تلویزیون هم برای شما راضیکننده بوده است؟
بله، اما فرصت چندانی نداشتهام که ماحصل کارم را بر صفحه تلویزیون ببینم. از اینرو نمیدانم بازیام مورد توجه مردم قرار گرفته است یا نه.
کاراکتر شما در مجموعه سایه روشن با وجوه طنزی که در شخصیتپردازیاش به چشم میخورد و با اینکه با دخالتهای بیجا، گاه مخل آسایش ساکنان است، اما نسبت به زنان دیگر حضور پررنگتری را به عنوان مادر دارد.
بله، این کاراکتر در حقیقت زنی تنهاست که کسی را ندارد و به نوعی کلانتر محل است و در همه کارها دخالت میکند و در مقابل کوچکترین حرکت ساکنان میگوید که من به همه مشکوکم.
این کاراکتر به نوعی با دخالت هایش بخشی از اتفاقات را بازگو میکند.
از ابتدا سعی داشتیم تا حدودی با نزدیک شدن به شخصیت خانم مارپل، یک زن کنجکاو را به نمایش بگذاریم که قصد دارد پرده از راز اهالی ساختمان بردارد. در ضمن بخشی از سکانسهای مربوط را پیش از پخش حذف کردند، البته عقیده دوستان در شبکه ۵ سیما بر این بوده است که شخصا مخالف آن بودم، مثلا در یکی از سکانسهای خارجی که مقابل ساختمان ضبط میشد و من مقابل اتومبیل بیامو یکی از ساکنان ایستادهام و درباره ثروتاندوزی این خانواده صحبت میکنم، چنین استنباط شد که برای شرکت بیامو تبلیغ میشود و آن سکانس حذف شد. افرادی که این سکانس را دیده بودند مدام از من سوال میکردند، چرا شما از پلههای ساختمان پایین آمدید و بعد صحبتهایتان ابتر ماند و فکر میکنم چنین حذفیاتی بدون در نظر گیری محتوای اثر اشتباه است.
گویا برخی سکانسهای حذف شده نیز مربوط به طراحی و رنگبندی لباسها بوده است. این مورد مربوط به بازی شما هم میشد؟
در رابطه با لباسهای خانمها این اتفاق افتاد ولی درخصوص بنده خیر. آقای معیریان لباسهای من را شخصا انتخاب میکردند. حتی نحوه قرارگیری عینک و روسری با نظر ایشان انجام میشد؛ چراکه در وهله نخست قصد داشتیم این کاراکتر از طریق ظاهر و حرکاتش به بیننده شناسانده شود. بنابراین لباسی که برای من انتخاب شد، به تیپ فضول این شخصیت میآمد (میخندد.)
نکته جالب این است که هر آنچه این خانم مسن در ذهن دارد، در نهایت همان اتفاقات به وقوع میپیوندد. یعنی شک و بدبینی او بهنتیجهمیرسد؟
بله و به نظرم جذابیت داستان همین جاست و فکر میکنم برای اولین بار شاهد یک سریال شیک و منظم در تلویزیون بودیم؛ چراکه سریالهای ما عمدتا به مشکلات و بدبختیها با دیدی خاکستری نظر میکند. سایه روشن در این میان از لحاظ دکور، لباس و ساختار بسیار متفاوت است. تصور میکنم این کار به دل مردم هم نشسته باشد. چون این بار معضلات جامعه را در قالب زندگی طبقه پایین جامعه مطرح نمیکند. البته بخش اعظمی از بار محتوایی داستانهای این مجموعه بر دوش نویسنده بوده است. در این میان ضعف اجتماع پایین دست را به تصویر نمیکشد، بلکه تلاش میکند تا زندگی افراد سطح بالای جامعه و نارساییهای فرهنگی و اخلاقی آنها را نشان دهد. سایه روشن در حقیقت این موضوع را بازگو میکند که در طبقه بالای جامعه هم اشتباهات و خطاها وجود دارد.
آثار اینچنینی تا چه اندازه میتوانند بار آموزشی را به دوش بکشند؟
متاسفانه آثاری که در حال حاضر تولید میشوند چندان آموزنده نیستند و مردم فقط با آنها میخندند یا متاثر میشوند و بعد همه چیز تمام میشود. سالها پیش که در تئاتر فعالیت داشتم همواره به بیان نقطهضعفهای اجتماع توجه ویژهای میشد که بسیار موثر بود و این آثار تا حدی مورد توجه مخاطب قرار میگرفت که چندین ماه هر روز در ۳ سئانس اجرا داشتیم. ولی موضوعاتی چون فقر، مشکلات اجتماعی، خطاهای افراد و… که ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد با بیانی شیوا به مخاطب ارائه میشد و حتی سرمشقی بود برای کسی که نقش مورد نظر را اجرا میکرد. در حال حاضر خیلی کم اتفاق میافتد که سریالهای تلویزیونی چنین بار محتوایی داشته باشند.
در این خصوص سایه روشن را چقدر موفق میدانید؟
قضاوت در این زمینه با مخاطب است، اما به لحاظ نوشتار و کارگردانی، سایه روشن جزو مجموعههای منظم و موفق است و مطمئن باشید کاری که از منظر بصری بر دل مخاطب بنشیند، میتواند الگو و سرمشق نیز باشد؛ به نحوی که هر یک از داستانها درسی است برای زندگی.
با توجه به اینکه سابقه همکاری شما و آرش معیریان به سینما برمیگردد، سایه روشن را در حوزه کارگردانی چقدر به سینما نزدیک دیدید؟
کارگردان عموما سلیقه شخصی خود را در هر مدیومی به کار میبرد، اما به لحاظ کارگردانی، تفاوتی میان این کار و فیلمی همچون چپ دست که یکی از تجربیات سینمایی من در کنار معیریان بود، ندیدم.
اما به طور کلی در هیچ سریال تلویزیونی تا به حال ندیدم که کارگردانی با این سلیقه با بازیگرانش رفتار و برنامهریزی کند. سایه روشن نیز مجموعهای بسیار شسته رفته بود؛ بخصوص در اجرا، چراکه خستهکننده نبود. داستانها با ظرافت پیش میروند و کمتر میتوان حدس زد چه اتفاقی میافتد. حتی در زمینه دکوراسیون تلاش بسیاری شد تا همه چیز نزدیک به واقعیت باشد. هر یک از خانههایی که شما میبینید پیش از فیلمبرداری خالی بود و برای هر شخصیت و با توجه به کاراکترها کارهای دکور و رنگبندیها انجام شد. یادم هست حتی در آشپزخانه کوچکترین و پیشپا افتادهترین وسایل مهیا بود.