رامین راستاد: هیچ کس به اندازه من علی دایی را دوست ندارد!!
زیر تیغ، مثل هیچ کس، پیامک از دیار باقی، دارا و ندار و جراحت از کارهایی است که راستاد در همه آنها و طی سالهای اخیر حضوری جالب و خاطره انگیز داشته و در نقشهای منفی تا شخصیتهای خاکستری، طنز و… ایفای نقش کرده است. با او به گفتگو نشستیم، شاید برایتان جالب باشد که این بازیگر ۳۹ ساله، دختر ۲۰ ساله دارد…
از خودتان برای ما بیشتر بگویید.
متولد ۲ خرداد ماه سال ۱۳۵۱ و فرزند اول خانواده هستم که سه برادر دارم. ما اصلیتی تهرانی داریم و پدر بزرگ پدریام ریشه در شهر لوشان (منطقهای نزدیک رودبار و منجیل) دارد. من به واسطه نظامی بودن پدرم در شهر مشهد مقدس متولد شدهام و بازهم به واسطه شرایط کاری ایشان زمانی که سه روزه بودم به بندرعباس نقل مکان کردیم و تا هشت سالگی در آنجا بودیم. بعد هم به تهران بازگشتیم و ساکن محله شهران شدیم و از سال ۷۸ هم به محله سعادت آباد نقل مکان کردم. دو فرزند دارم. دخترم صدف ۲۰ ساله و پسرم ارشک ۷ ساله هستند.
چگونه وارد عرصه بازیگری شدید؟
دوران دبیرستان در رشته ادبیات تحصیل میکردم و در دانشگاه نیز سه ترم همین رشته را دنبال کردم تا اینکه آقای تارخ کارگاه آزاد بازیگری خود را راهاندازی کردند. احساسم براین بود که فرصت برای هنرنمایی مهیا شده برای همین درس و دانشگاه را نیمه کاره گذاشتم و در کلاسهای استاد تارخ شرکت کردم.
زیر تیغ، مثل هیچ کس، پیامک از دیار باقی، دارا و ندار و جراحت از کارهایی است که راستاد در همه آنها و طی سالهای اخیر حضوری جالب و خاطره انگیز داشته و در نقشهای منفی تا شخصیتهای خاکستری، طنز و… ایفای نقش کرده است. با او به گفتگو نشستیم، شاید برایتان جالب باشد که این بازیگر ۳۹ ساله، دختر ۲۰ ساله دارد…
از خودتان برای ما بیشتر بگویید.
متولد ۲ خرداد ماه سال ۱۳۵۱ و فرزند اول خانواده هستم که سه برادر دارم. ما اصلیتی تهرانی داریم و پدر بزرگ پدریام ریشه در شهر لوشان (منطقهای نزدیک رودبار و منجیل) دارد. من به واسطه نظامی بودن پدرم در شهر مشهد مقدس متولد شدهام و بازهم به واسطه شرایط کاری ایشان زمانی که سه روزه بودم به بندرعباس نقل مکان کردیم و تا هشت سالگی در آنجا بودیم. بعد هم به تهران بازگشتیم و ساکن محله شهران شدیم و از سال ۷۸ هم به محله سعادت آباد نقل مکان کردم. دو فرزند دارم. دخترم صدف ۲۰ ساله و پسرم ارشک ۷ ساله هستند.
چگونه وارد عرصه بازیگری شدید؟
دوران دبیرستان در رشته ادبیات تحصیل میکردم و در دانشگاه نیز سه ترم همین رشته را دنبال کردم تا اینکه آقای تارخ کارگاه آزاد بازیگری خود را راهاندازی کردند. احساسم براین بود که فرصت برای هنرنمایی مهیا شده برای همین درس و دانشگاه را نیمه کاره گذاشتم و در کلاسهای استاد تارخ شرکت کردم.
چطور شد به دنیای هنر و بازیگری علاقه پیدا کردید؟
از همان کودکی مسیر زندگیام را شناخته بودم و میدانستم تقدیر سرنوشت مرا دنیای بازیگری رقم خواهد زد. همیشه به دنبال فرصتی بودم تا بتوانم به رویای دیرینهام یعنی ورود به دنیای بازیگری جامه عمل بپوشانم.
در سالهای اخیر حضور پررنگ و مداومی در مجموعههای تلویزیونی داشتهاید.
همیشه به گونهای پیش میروم تا بتوانم به طور میانگین سالی یک بار در مجموعهای کار کنم که خدا را شکر در این چند سال اخیر حضور خوبی در این زمینه داشتهام. فکر میکنم توانستم با بازی در مجموعه «زیر تیغ» مشهور شوم و بعد از آن هم بازی در مجموعههایی چون مثل هیچ کس، پیامک از دیار باقی، دارا و ندار و جراحت را تجربه کردم. خدا را شکر که همیشه مجموعههایی که در آن حضور داشتهام، خوب از آب درآمده و مورد توجه مردم قرار گرفته است و حتی اگر در کارهای دیگر برای بازی انتخاب نشوم حداقل یکی از کاندیداهای بازی برای کارگردانان هستم. هنوز که هنوز است مرا با شخصیت خسرو در مجموعه زیر تیغ یا هوشی در سریال جراحت میشناسند. همین امر یعنی اینکه توانستهام به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کنم و هنوز در یادشان ماندهام، برایم ارزشمند است.
یعنی بازیگری برای شما اینقدر با ارزش بود که به خاطرش قید دانشگاه را زدید؟
بازیگری یک امر بالقوه و ذاتی در وجود من بود که خدا را شکر آن را به موقع پیدا کردم و همه سعی تلاشم را به کار بستم تا آن را پرورش دهم و تربیتش کنم. در این راه هم سختیهای زیادی متحمل شدم ولی همیشه برایم شیرین و جذاب بوده چرا که بازیگری نیاز روح است و مرا ارضا میکند. شاید باورتان نشود ولی در کار زیر تیغ به قدری در تنگنای شدید مالی قرار داشتم که مجبور به فروش حلقه ازدواجم شدم تا برای پسرم شیرخشک بخرم. خانوادهام نیز در این راه سختیهای زیادی را متحمل شده و به پای من نشستهاند تا بتوانم به این جایگاهی که هستم برسم.
هیچ وقت دنبال کسب عنوان سوپر استاری در عالم بازیگری بودهاید؟
در بازیگری نباید دنبال این بود که چه کسی بهتر از دیگری است. به نظرم اگر هر کسی در جای خودش خوب کار کند در کل، فضای کار به درستی ایجاد میشود و کار به جلو میرود. بین بازیگران یک مجموعه، حس رقابت وجود ندارد بلکه بده بستانی بین آنهاست که در نهایت موجب پیدایش فضایی در مجموعه میشود و به باور پذیری نقشها کمک زیادی میکند. برای من همیشه این مهم بوده که بتوانم برای گروهی که کار میکنم، مثمرثمر باشم و فقط به فکر خودم نبودم.
پس باید حالا حالاها شاهد نقش آفرینی شما باشیم.
البته سالهای زیادی است که احساس عجیبی به من میگوید سال ۱۴۱۲ میمیرم! و فکر میکنم که به استناد این احساسم نتوانم راجع به آینده خیلی حرف بزنم ولی آرزو دارم تا روزی که زنده هستم بازی کنم و از بازیگری لذت ببرم چرا که وقتی مسیر زندگیام را پیدا کردهام دوست دارم تا انتها آن را ادامه بدهم و همه عمرم را صرف آن کنم.
خدا نکند، آیا دغدغه دیگری به جز بازیگری دارید؟
البته مهمترین دغدغه زندگی من بعد از بازیگری ساخت و تولید فیلم است. همین حالا هم یک فیلمنامه آماده به کار دارم که اگر شرایط مهیا باشد حتما آن را در آیندهای نزدیک میسازم.
دوست دارید پسرتان «ارشک» وارد عرصه بازیگری شود؟
اصلا دوست ندارم پسرم بازیگر شود البته زمانی خیلی علاقهمند بودم ارشک فوتبالیست شود، ولی استعداد درونیاش را همسرم کشف کرد! پسرم استعداد بسیار عجیبی در موسیقی دارد، نتها را به خوبی میشناسد و روی گام صداهای مختلف به خوبی میخواند. فکر میکنم او راهش را پیدا کرده و ما نیز باید کمکش کنیم تا در موسیقی بهترین باشد.
گویا قبل از بازیگری به شدت علاقهمند فوتبال بودید.
بله !من قبلا فوتبالیست بودم و به صورت حرفهای این رشته را دنبال میکردم و در تیم آتش نشانی تهران به عنوان دفاع آخر بازی میکردم. ولی چه کنم که عشق بازیگری نگذاشت فوتبال را ادامه دهم.
برای آینده خود برنامه خاصی دارید؟
برای آینده هیچ پیش بینی خاصی نمیتوانم انجام بدهم ولی این را مطمئن هستم که در کار برای خودم بازنشستگی قائل نیستم و میخواهم تا روزی که زنده هستم بازی کنم. مگر استاد عزتا… انتظامی با این سن و سال بازنشسته شدهاند؟ ایشان تازه در این سن و سال دستمزد میلیونی میگیرند که صد البته حقشان است و نوش جانشان! منظورم این است که اگر خوب کار کنی تا هر سنی که پیش بروی، نقش خوب به شما پیشنهاد میشود.
هنوز هم تب فوتبال دارید؟
به شدت و حالا هم یک پرسپولیسیه دو آتشه هستم و برای تماشای بازیهای این تیم به استادیوم میروم. البته پرسپولیسی را که علی دایی سرمربی آن باشد خیلی دوست دارم و همیشه برای موفقیتش دعا میکنم.
چرا اینقدر به علی دایی علاقه دارید؟
فکر نمیکنم هیچ کس به اندازه من علی دایی را دوست داشته باشد. من دایی را نه به عنوان یک فوتبالیست بلکه به عنوان یک الگو قبول دارم و از صمیم قلب به او عشق میورزم. «خواستن توانستن است» همیشه برای من یک ضربالمثل بود و علی دایی ثابت کرد که میتوانی به هر چیزی که میخواهی برسی. با زحمت، تلاش و پشتکار میتوانی، قلههای آروزها را فتح و بر هر آنچه میاندیشی دست پیدا کنی!؟