رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

گفت وگو با ریما رامین فر؛ نویسنده و بازیگر

سه یا چهار سال پیش بود که برای اولین بار با او صحبت کردم، آن وقت ها به اندازه الان جلوی دوربین نبود و بیشتر کارهای پشت دوربینی می کرد! اما این روزها او را بیشتر جلوی دوربین می بینم؛ بازیگری در نقش هایی که با واقعیت زندگی او زیادی فاصله دارد! ریما رامین فر متولد سال ۱۳۵۰ در تهران است. از سال ۷۱ در رشته تئاتر وارد دانشگاه شده و اولین کار حرفه ای خود را از نمایش «شب به خیر مادر» نوشته مارشا نورمن و به کارگردانی حامد محمدطاهر در سال ۷۵ به روی صحنه آورده و از همان سال به بعد یا در تئاتر بازی کرده یا کارگردانی کرده یا نمایش نامه نوشته! اگر بخواهم کوتاه بگویم او در سریال «بدون شرح» نویسنده بوده و در سریال من یک مستأجرم بازیگری کرده، همچنین در قسمت هایی از مجموعه کمربندها را ببندیم هم بوده است.
البته او در فیلم یک حبه قند هم بازی کرده است و این روزهای اول سال نو هم با بازی در سریال «پایتخت» و ایفای شخصیت هما بهانه ای به دست اهالی رسانه داده است که سراغی از او بگیرند و با ریما رامین فر گفت وگویی داشته باشند! ما هم نه به خاطر درخششی که او در این مجموعه داشت با او به گپ وگفت می نشینیم…
● کم پیدایید با این که توانمندید! چرا؟
من چهره مشهوری نیستم و بیشتر از طریق همسرم امیر به یاد من می افتند و کمتر پیش آمده که به من زنگ بزنند، البته نقش هایی بوده که من دوست نداشتم. ناگفته نماند که با توجه به داشتن بچه کوچک ترجیح می دهم که سالی یک کار بیشتر انجام ندهم.

سه یا چهار سال پیش بود که برای اولین بار با او صحبت کردم، آن وقت ها به اندازه الان جلوی دوربین نبود و بیشتر کارهای پشت دوربینی می کرد! اما این روزها او را بیشتر جلوی دوربین می بینم؛ بازیگری در نقش هایی که با واقعیت زندگی او زیادی فاصله دارد! ریما رامین فر متولد سال ۱۳۵۰ در تهران است. از سال ۷۱ در رشته تئاتر وارد دانشگاه شده و اولین کار حرفه ای خود را از نمایش «شب به خیر مادر» نوشته مارشا نورمن و به کارگردانی حامد محمدطاهر در سال ۷۵ به روی صحنه آورده و از همان سال به بعد یا در تئاتر بازی کرده یا کارگردانی کرده یا نمایش نامه نوشته! اگر بخواهم کوتاه بگویم او در سریال «بدون شرح» نویسنده بوده و در سریال من یک مستأجرم بازیگری کرده، همچنین در قسمت هایی از مجموعه کمربندها را ببندیم هم بوده است.
البته او در فیلم یک حبه قند هم بازی کرده است و این روزهای اول سال نو هم با بازی در سریال «پایتخت» و ایفای شخصیت هما بهانه ای به دست اهالی رسانه داده است که سراغی از او بگیرند و با ریما رامین فر گفت وگویی داشته باشند! ما هم نه به خاطر درخششی که او در این مجموعه داشت با او به گپ وگفت می نشینیم…
● کم پیدایید با این که توانمندید! چرا؟
من چهره مشهوری نیستم و بیشتر از طریق همسرم امیر به یاد من می افتند و کمتر پیش آمده که به من زنگ بزنند، البته نقش هایی بوده که من دوست نداشتم. ناگفته نماند که با توجه به داشتن بچه کوچک ترجیح می دهم که سالی یک کار بیشتر انجام ندهم.
● چه شد که ریما رامین فر توی پایتخت آمد؟
وقتی که کاری به من پیشنهاد می شود، اول می بینم تا چه اندازه می توانم در آن خلاقیت داشته و مؤثر باشم. وقتی از دفتر آقای مقدم به من زنگ زدند و مطلع شدم نویسنده کار محسن تنابنده (همکار قدیمی من در تئاتر) است و بازیگران قطعی این کار هم تئاتری هستند، خیلی ترغیب شدم فیلم نامه را مطالعه کنم. با خواندن ۵ قسمت اول کار برای من بدیهی شد که من «هما» هستم و در این پازل به حتم جای من خالی است! اصلا تردید نکردم با همان پنج قصه و گروه بازیگران که حتمی بود همکار شوم. البته با شناختی که از آقای مقدم و آثارشان داشتم حضور در این سریال را پذیرفتم. در واقع می دانستم که سریالی موفق و پرمخاطب از آب در خواهد آمد.
● یعنی تیم را دیدید و بله را گفتید؟
وقتی کاری به شما پیشنهاد می شود که از ماحصل آن مطلع هستید و برای شما این کشف لذت بخش است، دیگر خستگی ملاک نیست و با خودتان می گویید که الان باید بروم و در آن نقطه ای که جایگاه من است بنشینم. وقتی هما را در سناریو می خواندم بسیار زود چارچوب کاراکتر برایم رو شد. یک زن بیش از حد خانواده دوست، صبور، باگذشت که در هر شرایطی با خانواده اش همراه است و هیچ چیز از کانون خانواده برای او عزیزتر نیست. این مسئله در تصمیم نهایی او برای دانشگاه نرفتن و بازگشت به علی آباد هم مشهود بود. این چند فاکتور و ملاک من در کل کار بود و سعی می کردم در تمام لحظات باز این ذهنیت را با خود ببرم و در لحن و نوع برقراری ارتباط با همسرم، فرزندانم و حتی بابا پنجعلی داشته باشم.
بعضی ها می گویند توقع می رفت که هما توی این مجموعه لهجه داشته باشد، مثل بعضی از کارهای اخیر که بازیگرش انجام داده! چه جوابی دارید برای این بعضی ها؟
برای فیلم «یک حبه قند» ما حدود دو ماه تمرین فشرده داشتیم و کلیه دیالوگ ها را با لهجه یزدی تمرین کردیم، اما برای سریال «پایتخت» اصلا فرصت نداشتیم. ضمن این که من هیچ آشنایی با لهجه مازندرانی نداشتم. البته قرار بود لهجه نداشته باشیم. در مشورت با آقای مقدم و آقای تنابنده گفتم اگر لازم باشد من هم می توانم لهجه را در دیالوگ گویی ام لحاظ کنم، اما گفتند نیاز نیست و به دنبال یک رنگ آمیزی و تنوع در کار بودند. مثل خانواده هایی که آذری هستند، اما همگی آذری صحبت نمی کنند.
● به نظر شما چه می شود که پایتخت بیننده پیدا می کند؟
یکی از دلایل موفقیت سریال «پایتخت» فاصله گرفتن از نمایش و زندگی کردن همه بازیگران جلوی دوربین بود. تصمیم سازندگان این سریال از ابتدا بر همین مبنا بود و ما از ابتدا در این سریال به دنبال زندگی کردن بودیم تا نمایش دادن یک اتفاق و قصه.
● البته که آدم هایی که توی این مجموعه بودند، همین زندگی کردن را القا می کردند!
بله، با قرار گرفتن این تیم کنار هم و آشنایی که نسبت به هم داشتند، بدیهی بود این اتفاق رخ خواهد داد و هر چه جلوتر می رفتیم و کنار هم بیشتر جا می افتادیم، جریان زندگی قابل لمس تر می شد، به طور مثال بچه ها هم در کنار ما زندگی می کردند و در واقع آن دو هم بخشی از زندگی این خانواده بودند. کار به جایی رسید که آن دو هر وقت هر چه می خواستند می گفتند و ما تابع شان بودیم. وقتی که زندگی در کار جاری است دیگر بچه حس نمی کند جلوی دوربین است. بارها و بارها می دیدید که این دو دختر نازنین می گویند مامان من خسته شدم! من هم در جواب می گفتم: آره مامان جان من هم خسته شدم. در حالی که هیچ کدام از دیالوگ ها جزو متن ما نبود. این مسئله خواست خود آقای مقدم و محسن تنابنده به عنوان بازی گردان و نویسنده بود. امیدوارم توانسته باشیم به جنس زندگی جلوی دوربین نزدیک شویم. چون قرار بود همان بالا و پایین های زندگی، قهرها، آشتی ها، غم، شادی و… در این سریال به نمایش درآید.
● البته می شد به راحتی این برداشت را کرد که یک رابطه نزدیکی بین بازیگران این مجموعه وجود دارد؟
ببینید به هر حال من از نوع و جنس بازی محسن تنابنده و احمد مهرانفر مطلع بودم. آن ها هم از جنس بازی من شناخت داشتند و این مسئله کار ما را به شدت جلو انداخته بود. به هر حال وقتی چند بازیگر که یکدیگر را نمی شناسند و از سبک کاری هم مطلع نیستند سر یک پروژه می روند تا همکاری کنند، تا زمانی که با هم راحت و از کار هم مطلع بشوند، مدتی طول می کشد برای ما این مسئله از لحظه اول وجود داشت. چون ما حداقل ۱۵ سال است در تئاتر با هم همکار هستیم.
● به نظر می آید که احساس بر تکنیک در کارهای شما غالب است!
بله، همین طور است. بعضی از بازیگران حسی هستند و بعضی دیگر تکنیکی. بازیگر خوب بازیگری است که بتواند حس و تکنیک را تلفیق کند، اما من حسم غالب است.
● چه چیز دنیای بازیگری برای شما لذت بخش است؟
به طور کلی از خندیدن و خنداندن آدم ها لذت می برم و یک نکته ای که من را خوشحال می کند این است که به تازگی بار طنز برنامه ها از سوی خانم ها پررنگ می شود الان شاید سهمی بیشتر از آقایان هم در دستشان باشد!
● توی کارهای تان چقدر خودتان هستید؟
بازیگر هر چقدر هم که ادعا کند، باز هم ویژگی های خود را در نقش می آورد و خیلی از بازیگرها سعی می کنند که تیپ خودشان وارد نقش نشود، من هم سعی می کنم که نقش را به خوبی ایفا کنم تا از شخصیت واقعی خودم دور باشد. به طور مثال «نیره» در «من یک مستاجرم» با خودم تفاوت بسیاری دارد ولی باز هم جای کار داشت. من فکر می کنم به همین علت است که بیشتر بازیگران تئاتر را در اولویت کار خود قرار می دهند.
نویسنده: لیلا جان قربان

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد