نگاهی به برخی از اتفاقات سینمای جهان در سالی که گذشت
روی ابرها قدم بزن
شکستن رکورد پرفروشترین فیلم جهان توسط آواتار، آزادی رومن پولانسکی و حواشیاش، اهدای جایزه کن به فیلمی تایوانی و موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره برلین از مهمترین اتفاقات سینمای جهان در سالی بود که گذشت.
جشنواره سینمایی در جهان همیشه آبستن مهمترین اتفاقات سینمایی بوده و هست. سال گذشته نیز از این قاعده مستثنی نبود با این تفاوت که امسال جشنوارههای معتبر سینمایی جهان از پرحاشیهترین جشنوارههای سالهای اخیر بود. از اهدای جایزه اول جشنواره کن به فیلم مهجور و ناشناخته «عمو بونمی که زندگی سابقش را به یاد میآورد» گرفته تا اهدای جایزه اول بازیگری و نیز به بازیگری که تنها دو دیالوگ در فیلمش داشت!
جشنواره ژولی پولی
جشنواه کن امسال ژولی پولی بود! به خاطر این که دبیر هیات داورانش ژولی پولی بود. «تیم برتون» کارگردان نامآشنا و البته عجیب و غریب سینمای آمریکا با حضورش در راس هیات داوران توجه بسیاری از دوستدارانش را (که همانا دوستداران سینمای فانتزی هم هستند) به خود جلب کرد، اما چیزی که بیشتر از حضور خود او به چشم آمد انتخاب جالب توجه آقای تیم برتون برای بهترین فیلم جشنواره بود. البته انتخاب بهترین فیلم و اهدای نخل طلای این جشنواره یک حسن بزرگ داشت و آن هم معرفی فیلمسازی بود به نام «آپیچات پونگ ویراستاکول». میدانیم که تلفظ نامش سخت است و اصلا او را هیچ کس نمیشناسد
روی ابرها قدم بزن
شکستن رکورد پرفروشترین فیلم جهان توسط آواتار، آزادی رومن پولانسکی و حواشیاش، اهدای جایزه کن به فیلمی تایوانی و موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره برلین از مهمترین اتفاقات سینمای جهان در سالی بود که گذشت.
جشنواره سینمایی در جهان همیشه آبستن مهمترین اتفاقات سینمایی بوده و هست. سال گذشته نیز از این قاعده مستثنی نبود با این تفاوت که امسال جشنوارههای معتبر سینمایی جهان از پرحاشیهترین جشنوارههای سالهای اخیر بود. از اهدای جایزه اول جشنواره کن به فیلم مهجور و ناشناخته «عمو بونمی که زندگی سابقش را به یاد میآورد» گرفته تا اهدای جایزه اول بازیگری و نیز به بازیگری که تنها دو دیالوگ در فیلمش داشت!
جشنواره ژولی پولی
جشنواه کن امسال ژولی پولی بود! به خاطر این که دبیر هیات داورانش ژولی پولی بود. «تیم برتون» کارگردان نامآشنا و البته عجیب و غریب سینمای آمریکا با حضورش در راس هیات داوران توجه بسیاری از دوستدارانش را (که همانا دوستداران سینمای فانتزی هم هستند) به خود جلب کرد، اما چیزی که بیشتر از حضور خود او به چشم آمد انتخاب جالب توجه آقای تیم برتون برای بهترین فیلم جشنواره بود. البته انتخاب بهترین فیلم و اهدای نخل طلای این جشنواره یک حسن بزرگ داشت و آن هم معرفی فیلمسازی بود به نام «آپیچات پونگ ویراستاکول». میدانیم که تلفظ نامش سخت است و اصلا او را هیچ کس نمیشناسد، اما همین که ساخته او مورد توجه کارگردانی مثل تیم برتون قرار گرفته برایش کافی است. «عمو بونمی که زندگی سابقش را به یاد میآورد» فیلمی بود که توانست نخل خوشرنگ طلای کن را به همراه خود به تایوان ببرد. وقتی نگاهی به داستان فیلم میاندازیم متوجه میشویم که این انتخاب از سوی تیم برتون چندان هم عجیب نیست، با این تفاوت که تنها و تنها کسانی از فیلم لذت خواهند برد که سینمای تیم برتون را دوست داشته باشند. این فیلم داستان مردی در حال احتضار است که روح همسر مرده و پسر گمشدهاش را که تبدیل به میمون شده است را میبیند! تعجب نکنید، با فیلمی تخیلی سرو کار ندارید.
برلین را به خاطر بسپار: برلین امسال، برلین ایران بود! درخشش بیچون و چرای فیلم اصغر فرهادی نگاهها را به سوی سینمای ایران معطوف کرد. بدون شک مهمترین اتفاق سینمای ایران نیز دریافت خرس طلایی جشنواره برلین بود. این اولین خرس طلای سینمای ایران بود و البته این اولین فیلمی بود که در جشنواره برلین تمام جوایز بازیگری مرد و زن را به خود اختصاص داد. این روزها سینمای ایران روی ابرها قدم میزند.
جشنوارهای روی آب: شصت و هفتمین جشنواره فیلم ونیز به عنوان قدیمیترین رویداد سینمایی جهان با اعطای شیر طلا به فیلم «جایی» ساخته «سوفیا کاپولا»، دختر فرانسیس فورد کاپولا پایان یافت. این جشنواره نیز در سال گذشته مثل جشنواره کن پرحاشیه بود. همین انتخاب سوفیا کاپولا کلی حرف و حدیث به همراه داشت چراکه دبیر هیات داوران این جشنواره نیز کسی نبود جز کوئنتین تارانتینو که روزی روزگاری دوست صمیمی برنده این جشنواره بوده است، اما این تنها حاشیه جشنواره نبود.
اهدای شیر طلایی بهترین بازیگر مرد به «وینسنت گالو» برای بازی در فیلمی که تنها دو، سه دقیقه نقش داشت نیز سر و صدای بسیاری را بلند کرد، اما نکته این جشنواره حضور خوب جوانان در ونیز بود. مارکو مولر مدیر هنری جشنواره ونیز در مورد فیلمهای بخش مسابقه جشنواره به این نکته توجه کرد که ونیز تاکنون تا این حد میزبان کارگردانان جوان ـ هرچند با تواناییهای ثابت شده ـ نبوده، به طوری که متوسط سن فیلمسازان ۴۷ سال است.
تا اسکاری دیگر، بدرود: چی شده؟ چرا ناراحتید؟ ما که خیلی پیشتر از اینها توی همین صفحه گفته بودیم که به نتایج اسکار دل خوش نکنید و از اعلام کاندیداها معلوم بود که این بهار از آن بهارها نیست! بله. اعلام نتایج نهایی هم صورت گرفت و دوباره موجی از تعجب و ناامیدی را برانگیخت. به هزار و یک دلیل که اصلا مهم نیست و فقط دارد ما را مطمئن میکند که رویای اسکار، فراموش! همه کسانی که در طول سال امید برگزیده شدنشان را داشتی، فراموش! این که اسکار یک جایزه صرفا هنری است، فراموش!
اسکار، اواخر دهه ۱۹۲۰ همزمان با ورود صدا به سینما، پا به عرصه وجود گذاشت. در آن زمان جایزه اسکار (که البته تا سال ۱۹۳۹ نام رسمی اسکار نداشت) نشاندهنده وضعیت کلی سینما بود و به عنوان پاداشی برای فیلم، بازیگران و کارگردانان بود، اما حالا دقیقا این جایزه، نموداری از وضعیت کلی سیاسی، اقتصادی و جهتگیری اجتماعی آمریکاست. سالهاست اسکار را به بازیگرانی میدهند که نقشهایی را میپذیرند که کمتر کسی میپذیرد یا به کسانی که احساس میکنند دیگر وقت آن رسیده که جایزه بگیرند! از منظری دیگر، در حقیقت، جایزهها به کاراکترها تعلق میگیرد نه به اشخاص حقیقی آنها. این هم عاقبت قصهای که با یکی بود، یکی نبود شروع شد و الان فقط یکی نبودش مانده.
امسال هم گذشت و ما کاملا یاد گرفتهایم که اسکار به فیلمهای ریشهای و ناب که لزوما ارزش هنری داشته باشند جایزهای نمیدهد و برندگانش، فیلمهای تاریخی دارای تاریخ انقضا هستند که تحت شرایط سیاسی ـ اجتماعی خاص تعیین میشوند. به هر حال، این هم یک مدلش است دیگر!