مرد به تشویقهای همسرش احتیاج دارد تا یک مرد باشد!
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او میخواهد حامی زنش باشد. مرد میخواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او میخواهد حامی زنش باشد. مرد میخواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواستههایش در زندگی احتیاج دارد.
مردها از زنان شان میخواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها میخواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را میگرفتند و آنان را با خود روی زمین میکشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت میخواهد.
مرد میخواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او میخواهد حامی زنش باشد. مرد میخواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او میخواهد حامی زنش باشد. مرد میخواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواستههایش در زندگی احتیاج دارد.
مردها از زنان شان میخواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها میخواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را میگرفتند و آنان را با خود روی زمین میکشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت میخواهد.
مرد میخواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.
مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواستههایش در زندگی احتیاج دارد.
مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که میتواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهههای نبرد مرد هستند.
مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.
مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.
مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه میآید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.
مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.
مرد به تشویقهای زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.
ازدواج و دلایلی زیبا برای این پیوند
ازدواج هنوز نهادی همگانی است، ولی به نظر میرسد هدفهای اصلی آن با گذر زمان دگرگون شده است به گونه ای سنتی، ازدواج وسیله ای بوده است که جامعه آن را برای مهار رفتار جنسی، پرورش فرزندان و حضانت اقتصادی واحد خانواده به کار میبرده است.
با این حال در جامعه ی کنونی سه دلیل اصلی را برای ازدواج میتوان ذکر کرد:
الف) ازدواج از روی عشق، ب) ازدواج برای داشتن همدم و همسر، ج) ازدواج به امید کمال.
رایج ترین دلیل ازدواج عشق است. بدیهی است واژه ی عشق برای افراد مختلف معنیهای گوناگونی دارد با این همه، عشق عموماً به مجموعه ای از احساسات عمیق و مثبت به شخص دیگر گفته میشود.
برخی از این احساسات عبارتند از: دلبستگی، علاقه، صمیمیت، انگیختگی، هوس، تفاهم و رنج. با این همه برخی نیز برای داشتن همدم ازدواج میکنند. بنا به توفیق «عشق دوستانه عبارت است از مهر ما به کسانی که عمیقاً با زندگی مان عجین شده اند.»
این عشق مبتنی است بر سهیم کردن یکدیگر در تجربهها، با وجود چنین عشقی میدانیم همسرمان همواره در کنارمان خواهد بود، و میدانیم همان گونه که هستیم پذیرفته میشویم. سرانجام، برخی از زوجها نیز به امید کمال ازدواج میکنند. چنان که افراد انتظار دارند از همسرانشان به گونه ای اخص، و از ازدواج به گونه ای اعم، منافعی بدست آورند. مهتر اینکه، در جامعه ی فن سالارانه همسران انتظار بیشتری از رابطه ی زناشویی دارند، نقش خانه داری یا نان آوری دیگر آنان را ارضا نمی کند. بلکه خواهان دستیابی به کمال اند. این کمال خواهی برپایه ی یک حسن ساده انگارانه ی شادکامی، کمال و این پندار مضحک استوار است که با عشق میتوان برهرچیزی چیره شد. آنان پذیرفته اند که ازدواج تمامی نیازهای روانی شان را تحقق میبخشد. این انتظارهای غیر واقع بینانه باعث سرخوردگی همسران از زندگی زناشویی میشود.
عشق رمانتیک:
عشق شاید فریبنده ترین هیجان آدمی باشد. شاعران، ترانه سرایان، فیلسوفان و دانشمندان همگی کوشیده اند این حالت رمز آمیز را توصیف کنند ولی هیچ یک موفق به این کار نشده اند. با این همه، ایده ی عشق رمانتیک هنوز پابرجاست و در مقابل ما هم در جستجوی همسری هستیم که به تصورهای شخصی مان از عشق رمانتیک تحقق بخشد.
ویژگیهای این عشق رمانتیک کدام اند؟
برخی از این ویژگیها عبارتند از:
۱٫ عشق حالتی است به شدت هیجانی که انگیختگی فیزیولوژیکی، آشفتگی احساسات، شیفتگی شدید و میلی توان کاه را در بر میگیرد.
۲٫ عشق در نخستین دیدار معشوق بروز میکند.
۳٫ عشق کور است(یعنی، در برابر خطاها و کاستیهای معشوق بی اعتنا هستیم.)
۴٫ عشق برهمه چیز چیره است (یعنی، هیچ مانع بزرگی بر سر راه عشق حقیقی وجود ندارد)
۵٫ تنها یک عشق حقیقی وجود دارد (یعنی، برای هرکس تنها یک شخص خاص وجود دارد، تنها یک نفر)
۶٫ عشق با شهوت و وصال جنسی مترادف است.
۷٫ عشق هم وجد است و هم عذاب
افزون بر فهرست بالا، ویژگیهای دیگری را نیز برای عاشقان برشمرده است که عبارت اند از: افکار مزاحم، نوسانهای شدید خلقی، ترس از طرد شدن، انگیختگی بدنی و کشش زیست – شیمیایی توضیح ناپذیر و کما بیش اسرار آمیز به همدیگر. خلاصه اینکه، معنیهای ضمنی عشق رمانتیک کاملاً آشکاراست. نخست اینکه، عشق شاید آغازی ناگهانی و حتی بسیار هیجان انگیز داشته باشد. دوم اینکه، فرد بر این فرایند مهاری ندارد و گویی غریقی است در دریایی پرتلاطم از هیجان و گاهی دچار تعارض میشود. سوم اینکه، شدت این عشق به گونه ای است که مدت آن را کوتاه میسازد. با بررسی واقع بینانه ی این ویژگیها، باید نتیجه گرفت چنانچه عشقهای رمانتیک پایه و اساس ازدواجهای کنونی باشد، دلسردی، ناامیدی، سرخوردگی و سرانجام طلاق به همراه خواهد آورد.