رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟

By registering with this blog you are also agreeing to receive email notifications for new posts but you can unsubscribe at anytime.


رمز عبور به ایمیل شما ارسال خواهد شد.


کانال رسمی سایت تفریحی

دکه سایت


نظر سنجی

نظرسنجی

به نظر شما کدام سریال امسال ماه رمضان بهتر است؟

Loading ... Loading ...

کلیپ روز




logo-samandehi

تصاویری از فرش قرمز اختصاصی برای بازیگران دیر رسیده در جشنواره فجر

عکس از جشن تولد ۳۸ سالگی آزاده صمدی

مصاحبه از زندگی شخصی امیرحسین مدرس و همسر دومش

عکس همسر آزاده نامداری و دخترش گندم

عکس جدید مهناز افشار و دخترش لینانا

نامه عسل پورحیدری در شبکه اجتماعی پس از خاکسپاری پدر

عکسی جالب از تینا آخوندتبار با دستکش بوکس در حال ورزش

تصاویر تبلیغاتی الیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی

رتبه بدهید:

لاله اسکندری:آثارم بین عکاسی و نقاشی شناور است

لاله اسکندری که این روزها نمایشگاه عکس مشترکی با برادرش را برگزار کرده است عقیده دارد که عکس هایش بین عکاسی و نقاشی شناور است و برخی از عکس ها به تابلوی نقاشی نزدیک شده اند.

به گزارش خبرنگار مهر، بازتاب عنوان نمایشگاهی است که لاله اسکندری و برادرش سیامک در گالری ساربان برگزار کرده اند. این نمایشگاه روایت جدیدی است از عکس های این هنرمند بازیگر که برخلاف خیلی از همکارانش در عرصه سینما که به صورت دلی و یکباره پا به عرصه هنرهای تجسمی می گذارند، سالها در این هنر و البته در هنرهای تجسمی تحقیق کرده و درس خوانده است. آنچه در زیر می آید گفتگوی مفصل مهر در مورد نمایشگاهش است:

سئوال اولم در مورد نمایشگاهی است که در گالری ساربان گذاشته اید. چه شد که به این فضا رسیدید؟

لاله اسکندری، بازیگر و عکاس: عکاسی یکی از علایق من بوده و هست. همیشه دوربین در کنارم هست خصوصاً وقتی وارد فضای جدیدی می شوم این همراهی نمود بیشتری می یابد. این مجموعه که در گالری ساربان به نمایش درآمده است حاصل ۴ سال گذشته عکاسی من است یعنی بعد از نمایشگاهی که در سال ۷۷ است داشتم و بر اساس و در ادامه آن نمایشگاه این عکس ها نیز از سفرهای من است.

در نمایشگاه اولم همه جور عکسی بود از عکس خبری گرفته تا اجتماعی و عکس از طبیعت. در حقیقت آن نمایشگاه برای این بود که خودم را به عنوان لاله اسکندری عکاس معرفی کنم تا همگان ببینند که من قاب را می شناسم، عکاسی را می شناسم، فرم و رنگ را می شناسم و البته به عکاسی علاقه فراوان دارم.

مدت ها بود که قصد داشتم با برادرم یک نمایشگاه مشترک بگذارم. سیامک سال هاست که عکاسی می کند. به واقع من عکاسی را از سیامک یاد گرفتم. برادر بزرگتری که معماری می خواند و عکاسی هم می کرد. سیامک خارج از کشور است و در کانادا زندگی می کند. ما با هم در تماس بودیم که نمایشگاهی مشترک با هم داشته باشیم.

البته در این ۴ سال گذشته من دو نمایشگاه خارج از ایران هم برگزار کردم و تلاش کردم که در این نمایشگاه ها به عنوان یک ایرانی، کشورم را مطرح کنم و با عکس هایی سرشار از رنگ و زیبایی از مناظر طبیعی، معماری و گوشه و کنار سنتی ایران، سعی در محو تصاویر سیاه ذهنی خارج ها نسبت به ایران را داشتم.

ولی برای داخل ایران و مردم کشورم شاید این سوژه ها زیاد مناسب نباشد. عنوان انعکاس یا بازتاب را برای این مجموعه انتخاب کردیم و عکس هایی را به نمایش گذاشتیم. براساس این اسم از میان آثاری که هم من و هم برادرم سیامک داشت یک سری آثار را انتخاب کردیم و در گالری ساربان به دیوار بردیم.

در برخی از عکس ها دقیقاً واژه بازتاب رخ داده ولی در برخی عکس ها تاثیر لحظه بر عکاس است و اثری که آن لحظه بر روی من گذاشته را دوست به بیننده منتقل کنم.

احساس خودم از این نمایشگاه بیشتر این است که در بیشتر عکس ها یک طبیعت اعم از جاندار و بی جان دیده می شود، چیزی که این روزها زیاد به آن توجه نمی شد. تلاشم این بود که آن اشتیاق، شادی و هیجانی که از دیدن آن صحنه ها داشتم را ثبت کنم و اکنون به بیننده منتقل کنم. شاید دامنه عکس هایی که من گرفتم به این هدف نزدیک تر است در صورتی که عکس های سیامک دارای لوکیشن خاص است. سیامک در یک فضای شهری خاص یعنی تورنتو کانادا عکاسی کرده است اما عکس های من بین عکاسی و نقاشی شناور است. در برخی از عکس ها می بینیم که آثار به تابلوی نقاشی نزدیک شده اند. باید بگویم که در این نمایشگاه سعی کردم بحث فرم و رنگ و بافت را مطرح کنم.

خانم اسکندری شما بازیگرید، عکاس هستید یا طراح شهری؟

علاقه کودکی من هنرهای تجسمی بوده و در این میان نقاشی بیشترین علاقه را به خود اختصاص داده است.

یعنی قرار است از شما یک نمایشگاه نقاشی هم ببینیم؟

کارهایی که در سطح شهر از من هست به نوعی نقاشی است. هنر برای من دو بخش شده است. اول هنرهای تجسمی که در آن به سراغ عکس و طراحی شهری رفته ام و هنرهای نمایشی که بازیگری را دنبال می کنم. این دو جهان کاملا متفاوت هستند که دو بخش از وجود من را ارضا می کنند.

در سینما و تلویزیون در یک هنر جمعی شرکت می کنم و من به عنوان یک شخص در میان یک جمع معنا پیدا می کنم. هنرهای تجسمی قائم به فرد است و مانند سینما نیست و هیچکس نمی تواند مدعی شود که مثلاً فیلمبردار یا کارگردان کار را خراب کرده است. هر آنچه که زحمت و تلاش کنی مخصوص یک نفر است و آن را نمی توان به فرد دیگری ربط داد.

پیش می آید که در دنیای سینما (با توجه به نوع فضای گروهی که در آن است) گاهی دوست داشته باشید که به یک فضای مستقل و شخصی پناه ببرید فضایی که متعلق به خود شماست. لحظات تنهایی من را هنرهای تجسمی پر کرده است.

هنرهای تجسمی علاقه های شخصی من است که اکنون دیگر از تفریح گذشته زیرا روی آن وقت گذاشتم، درس خواندم، انرژی گذاشتم.

پس در حقیقت هنرهای تجسمی حاصل خلوتگاه های شماست؟

بله دقیقاً. من عاشق سفر هستم و سفر در من هیجان ایجاد می کند. من ادعایی به مفهوم یک عکاس حرفه ای ندارم زیرا همان گونه که من بازیگرم و بازیگری شغل من است برای یک عکاس هم عکاسی شغل است و تمام وقتش را صرف آن می کند. من بازیگری هستم که عکاسی می کنم و علمش را هم دارم و آن گونه نیست که کاملاً تفریحی این مسیر را آمده باشم.

به نسبت عکس هایی که سیامک گرفته است عکس های من آن چنان که باید و شاید هدف ندارد. عکس های من دلی تر است و حس های زنانه در آن موج می زند. سیامک با نگاهی مردانه و دیدی معمارانه به عکس نگاه کرده است ولی من به عنوان کسی که گرافیک خوانده است و نقاشی کار کرده و البته یک زن است عکس گرفته ام.

ما سعی کردیم در این نمایشگاه آن تفاوت نگاه را نیز داشته باشیم تا دو تیپ خاص کاری را گرد هم بیاوریم تا تنوع بصری بیشتری برای بیننده ایجاد کنیم.

این یک نمایشگاه مشترک است و طبق روال باید معلوم می شد که کدام عکس ها متعلق به شماست کدام عکس ها متعلق به برادرتان ولی این گونه نیست.

ما در لیست مان داریم که کدام عکس متعلق به کیست. ما فکر کردیم تفکیک کاملاً مشهود است. من تئوریسین عکاسی نیستم ولی دوربین همیشه همراهم بوده و همیشه آن لحظات خوبی که دیدم و در من احساس خوبی ایجاد کرده است را ثبت کرده و اکنون به نمایش گذاشتم.

متاسفانه در ایران همه چیز خط کشی شده است همه می گویند که اگر تو نقاش هستی فقط باید نقاشی کنی یا اگر بازیگری صرفاً بازی کنی. این مرزبندی ها کمی سختگیرانه، نادرست و غیراصولی است. هنر یک دنیای خلاقانه است که هر کسی می تواند آن را تجربه کند و می تواند به بیننده خود این فرصت را بدهد که کارش را ببیند و قضاوت کند.

خانم اسکندری من حرف شما را قبول دارم که یک هنرمند هنر را به ذات خودش می شناسد و می تواند در حیطه چند هنر وارد شود و قضاوت را به مخاطب واگذار کند. شاید خیلی از افراد که من هم در این گروه هستم مخالف بازار گرمی و سوء استفاده از نام خود برای فروش آثار هنری خود هستند. البته باید بگویم که من قیمت آثار شما را در این نمایشگاه دیدم و شهادت می دهم که منطقی بود. ولی خیلی از بازیگران هستند که عکاسی کرده اند و نمایشگاه گذاشته اند و قیمت هایشان بسیار بالا بوده است. ما نمایشگاهی داشتیم که بازیگری عکس زیر پنج میلیون تومان نداشت یا فاجعه اکسپوی عکسی که چند سال پیش در موسسه صبا برگزار شد و مثلاعکس حسین پرتوی از دیدار امام خمینی (ره) با همافران در۱۹ بهمن سال۱۳۵۷را که یکی از مهمترین عکس های چند دهه اخیر ایران است، دو میلیون تومان قیمت داشت و عکس یک بازیگر هفت میلیون.

من هم منتقد این دوستان هستم. آنجایی که آدم ها از نام خود استفاده می کنند یک کار غیراخلاقی انجام داده اند و قرار نیست اگر من با شهرداری کار می کنم قیمتم عادلانه باشد. شاید بد نیست بدانید که من زیر قیمت و عرف شهرداری کار کردم که حتی اعتراض برخی دوستان را هم برانگیخت.

در منطقه ۶ شهرداری تهران من مذاکراتی با شهردار منطقه داشتم که به من گفتند که ما فلان قدر بودجه داریم. این یک شرایط دو طرفه بود که هم آنها دوست داشتند که من برایشان کار کنم و هم من دوست داشتم که برای آنها کار کنم ولی متاسفانه اعداد و ارقامی در رسانه ها منتشر شد که واقعاً خلاف واقع بود.

یعنی شما ۱۲۰ میلیون برای یک کار نگرفتید؟

نه اصلاً. برخی دوستان ما به من کم لطفی کرند. البته نمی خواهم ژست انسان های فداکار را بازی کنم ولی فکر کردم به عنوان یک آدمی که فرصتی به او داده شده می توانم کار کنم و همه چیز پول نیست. من حتی برای صرفاً پول بازیگری هم نکردم.

آیا می توان گفت که لاله اسکندری از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد؟

من به این دلیل که احساس کردم باید انرژیم جهت پیدا کند به سراغ این دو شاخه هنری آمدم. بازیگری و عکس. نمی دانم شاید آدمی باشم که نمی تواند در یک شاخص کاری خاص بماند وی دوست دارم انرژیم صرف هنری خاص مورد علاقه ام بشود.

در مورد متریال های هنری چطور؟ شما گاهی عکاسی می کنید و گاه نقاشی و اکنون هم که به سرامیک رسیده اید.

من در سال های اخیر در هنرهای تجسمی به تکنیک موزائیک و کاشی رسیدم که این برآیند تجربه چند ساله من است و احساس کردم می توانم در این زمینه دانش علمی هم علاوه بر محل و اجرایش پیدا کنم.

در صحبت هایتان اشاره کوچکی به تاثیر برادرتان بر شما در آغاز راه عکاسی کردید. در این نمایشگاه چطور؟ شما از سیامک تاثیر گرفتید یا او از شما؟

تفاوت های زیادی در کارها هست. ما در دو دنیای کاملاً متفاوت عکس گرفتیم که این در نمایشگاه کاملاً مشهود است. چیزی که برای خیلی ها هم جذاب بود این بود که ما از یک خانواده ایم ولی دو دنیای کاملاً جدا از هم را به تصویر کشیده ایم.

خیلی نمی توانم بگویم تحت تاثیر سیامک بودیم هرچند من عکاسی را با سیامک آغاز کردم و با دیدن فرم های او به عکاس را با سیامک آغاز کردیم و با دیدن فریم های او به عکاسی علاقمند شدم ولی بعد از مدتی راه خودم را پیدا کردم . سیامک به دنیای معماری علاقه مند است ولی من دنیای خودم را تجربه کردم. فضای او تنهایی دارد و دوران های خود را طی کرده است و آن را در عکس هایش نمود داده است.

اسم این نمایشگاه بازتاب است. این یعنی چه؟ و آیا این بازتاب شماست یا برادرتان.

مال هر دوی ماست. در هر حال تلاش مان این بوده که بازتاب آن چیزی که در ذهنمان گذشته را به نمایش بگذاریم. آن چیزی که دریافت کردم را به بیننده منتقل کنم.

تصاویر جدید بنیامین بهادری در کنار زن سال هند

تصاویر و حواشی حضور سحر قریشی و بازیگران در جشن پیراهن استقلال

عکسی جدید از آنا نعمتی و برادرش در رستوران

تصاویر جدید از هدیه تهرانی و مهران مدیری در سری جدید «قلب یخی»

عکس هایی از عروسی گلزار و النازشاکردوست در یک فیلم عروسی

دو عکس متفاوت الناز شاکردوست با عروسک گوفی و در آمبولانس

تصاویر نرگس محمدی به همراه مادرش در کنسرت موسیقی

تصاویری از حضور هنرمندان در کنسرت بابک جهانبخش

تبلیغ فروشگاهی

مطالب مرتبط با این موضوع

اجباری اجباری، ایمیل شما هرگز منتشر نخواهد شد