بهترین لطیفه جهان از نظر کاربران انگلیسی!توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۹/۰۹این لطیفه از نظر مردم کشور انگلستان، به عنوان جالبترین لطیفه انتخاب شده است:زنی، بچه به بغل سوار اتوبوس شد. راننده اتوبوس گفت: بچهی شما زشتترین بچه ای است که در عمر دیدهام!به زن خیلی برمیخورد. زن به مسافری که در کنار او نشسته است میگوید: “شنیدید، راننده چه...ادامه مطلب
مبادا کوچهای از عشق خالیتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۹/۰۹دوبیتیهای محمدرضا مهدیزادهصدای پای توفان و تگرگ استشبیه قصه پائیز و برگ استکسی آهسته در گوش دلم گفت:عنان زندگی در دست مرگ استنمیفهمه که حال من چه جورهنمیدونه دیگه وقت عبورهنه آهی داره و نه اشک گرمیدلش از عاشقی صد سال دورهگرفتار خود و بیسوز و سازیمتهی از جلوههای...ادامه مطلب
شعر طنز بسیار جالبی درمورد متروی تهران!توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۹/۰۶ازدحام و فشار از هر سوزور آرنج و ضربه زانوبدترین بوی عالم است الحقبوی سیر و پیاز و عطر و عرقکارمند و محصل و عملیکامبیز و غضنفر و مملیتاجر و دزد و دکتر و بیکارلاغروچاق و سالم و بیمارحرفهای سیاسی و گلههابحث تبعیضها و فاصلههاگاه دعوای عدهای سالارفحشهای بهشدت...ادامه مطلب
پذیرایی از میهمانتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۱۱روزی مردی به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب شد و عنوان کرد: خسته ام. حضرت بی درنگ به شخصی ماموریت دادند که از خانه شان برای او غذایی بیاورد. همسر پیامبر با تاسف اظهار داشت: در خانه جز آب چیزی نیست.حضرت رو به یاران کردند و پرسیدند: آیا کسی...ادامه مطلب
شکارچی شجاعتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۱۱مردی به شکار شیر می رفت، در راه نعره می زد و تیر رها می کرد.گفتند: چرا نعره می زنی؟گفت: تا شیر بترسد.پرسیدند: چرا تیر رها می کنی؟گفت: چون خود نیز می ترسم.ادامه مطلب
عیادت مریضتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۱۱روزی بهلول به عیادت مریضی رفت و دستور داد سریع غسال را بیاورند که مریض را شست و شو کند.اطرافیان گفتند:این مریض هنوز نمرده است!بهلول جواب داد: تا موقعی که غسال از شست و شو فارغ شود، خواهد مرد.ادامه مطلب
حق الوکالهتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۰۳خانمی وارد دفتر یک وکیل دادگستری شد و پرسید: آقای وکیل جریمه بچه ای که با سنگ، شیشه پنجاه ریالی را شکسته چقدر است؟وکیل لحظه ای فکر کرد و گفت: پنجاه ریال از پدرش مطالبه کنید. خانم گفت: بسیار خوب پس خواهش می کنم پنجاه ریال مرحمت کنید زیرا...ادامه مطلب
عیدی سلطانتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۰۳روز عید سلطان محمود خلعت هر کسی تعیین می کرد. چون به طلحک رسید گفت که: پالانی بیاورید و به او دهید. چنان کردند. چون مردم خلعت پوشیدند طلحک پالان بردوش گرفت و به مجلس سلطان آمد. گفت: ای بزرگان عنایت سلطان در حق من بنده از این جا...ادامه مطلب
همسر سقراط (حکایت)توسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۶/۰۳سقراط از حکمای یونان زنی بداخلاق داشت. روزی آن زن نشسته با نهایت بدخویی مشغول لباس شستن بود و در حین کار به سقراط دشنام می داد. حکیم از طریق حکمت، مروت و بردباری دم برنمی آورد و سکوت اختیار کرده بود. آرامش سقراط خشم همسرش را بیشتر می...ادامه مطلب
پیامک های ویژه شب قدرتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۰/۰۵/۳۰گویند کریم است و گنه میبخشد..گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم=============================== امشب این دل یاد مولا میکندلیله القدر است و احیا میکندبشنو ای گوش دلها بی صدانغمه فزت و رب الکعبه را=============================== چون نامه جرم ما به هم پیچیدندبردند به دیوان عمل سنجیدندبیش از همگان گناه مابودولی ما را...ادامه مطلب