طلاق به خاطر میخ!
فارس: مرد دعانویسی به زوج جوان گفت توسط ۷ میخ طلسم شدهاند و برای رهایی از این طلسم باید از هم جدا شوند و آنها نیز با مراجعه به دادگاه خانواده از هم جدا شدند.
زوج جوانی با حضور در شعبه ۲۶۸ مجتمع قضائی خانواده با بیان اینکه به گفته یک دعانویس طلسم شدهاند درخواست طلاق خود را ارائه کردند.
مرد جوان خطاب به قاضی عموزادی گفت: ۷ سال قبل در خیابان با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاری او رفتم و بعد از اینکه خانواده او موافقت کردند به عقد هم درآمدیم.
وی که آرایشگر است، ادامه داد: چند ماه بعد از عقد، خانواده دو طرف بر سر مسائل جزئی با هم مشکل پیدا کردند و هیچکدام راضی به گذشت نشدند.
مرد آرایشگر افزود: اختلاف بین خانوادهها ادامه داشت و به مرور زمان میرفت تا وارد زندگی ما هم بشود تا اینکه دو طرف تصمیم عجیبی گرفتند که زندگی ما را به تباهی کشاند.
وی که از بیان تصمیم خانواده دو طرف برای حل این مشکل اکراه داشت به قاضی عموزادی گفت: دو طرف دعوا در نهایت تصمیم گرفتند که برای حل مشکل بین خود به دعانویس مراجعه کنند تا دعانویس با جادو و طلسم راه حلی را معرفی کند.
فارس: مرد دعانویسی به زوج جوان گفت توسط ۷ میخ طلسم شدهاند و برای رهایی از این طلسم باید از هم جدا شوند و آنها نیز با مراجعه به دادگاه خانواده از هم جدا شدند.
زوج جوانی با حضور در شعبه ۲۶۸ مجتمع قضائی خانواده با بیان اینکه به گفته یک دعانویس طلسم شدهاند درخواست طلاق خود را ارائه کردند.
مرد جوان خطاب به قاضی عموزادی گفت: ۷ سال قبل در خیابان با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاری او رفتم و بعد از اینکه خانواده او موافقت کردند به عقد هم درآمدیم.
وی که آرایشگر است، ادامه داد: چند ماه بعد از عقد، خانواده دو طرف بر سر مسائل جزئی با هم مشکل پیدا کردند و هیچکدام راضی به گذشت نشدند.
مرد آرایشگر افزود: اختلاف بین خانوادهها ادامه داشت و به مرور زمان میرفت تا وارد زندگی ما هم بشود تا اینکه دو طرف تصمیم عجیبی گرفتند که زندگی ما را به تباهی کشاند.
وی که از بیان تصمیم خانواده دو طرف برای حل این مشکل اکراه داشت به قاضی عموزادی گفت: دو طرف دعوا در نهایت تصمیم گرفتند که برای حل مشکل بین خود به دعانویس مراجعه کنند تا دعانویس با جادو و طلسم راه حلی را معرفی کند.
وی گفت: بعد از اینکه آنها از منزل دعانویس برگشتند، هرکدام از بیان راهحل دعانویس خودداری کردن تا اینکه با اصرار من و همسرم درنهایت لب به سخن گشودند و ما را در بهت و حیرت فرو بردند.
مرد جوان که ۲۴ ساله است، افزود: دعانویس به پدر و مادر من و مادر همسرم گفته بود شیاطین این زوج را توسط ۷ میخ طلسم کردهاند و او برای خارج کردن هر میخ از این طلسم مبلغ یک میلیون تومان دریافت میکند.
وی ادامه داد: خوشبختانه هیچ یک از خانوادهها قادر به پرداخت این مبلغ نبودند و ما فکر کردیم که این فکر از ذهن آنها خارج شده است.
زن جوان که ۱۸ ساله است و در زمان صحبتهای همسرش به شدت میخندید، در ادامه افزود: این یکی از راهحلهای مرد دعانویس بود و یکی دیگر از راهحلهای او، حبس کردن من در خانه یکی از اقوام بود.
وی ادامه داد: مادر من هم تحت تأثیر حرفهای مرد دعانویس قرار گرفته بود و حرفهای من و همسرم درباره خرافاتی بودن این کارها نتیجه نداد و در نهایت تصمیم گرفت مدت یک هفته من را در منزل خالهام حبس کند تا شاید شیاطین طلسم را باز کنند.
زن جوان گفت: من مدت یک هفته در منزل خالهام حبس شدم و آنها اجازه ندادند من حتی از اتاق خارج شوم و شوهرم را ببینم. آنها حتی موبایل من را گرفتند تا من با شوهرم ارتباط نداشته باشم تا شاید این طلسم باطل شود.
مرد جوان مجدداً شروع به صحبت کرد و به قاضی گفت: اما این کار هم نتیجه نداد و این در حالی بود که اختلاف بین خانوادهها روز به روز بیشتر می شد، تا اینکه یکی از اقوام پیشنهادی داد که همه ما را متعجب کرد.
وی افزود: او به والدین من و مادر همسرم پیشنهاد داد تا این زوج به صورت موقت از هم جدا شوند تا این طلسم باطل شود و آنها دوباره با هم ازدواج کنند.
مرد جوان گفت: در ابتدا این پیشنهاد را به شوخی گرفتیم و مدتی به آن میخندیدیم، اما خانواده دو طرف که گویی تنها راه خلاصی از این مشکلات را توسل به خرافات میدیدند، باز هم به ما فشار آوردند که از هم جدا شویم.
وی افزود: من و همسرم هیچ اعتقادی به این خرافات نداریم ولی مقابل حرف بزرگترها نیز نمیتوانیم قرار بگیریم و در نهایت مجبور شدیم با درخواست آنها موافقت کنیم.
مرد جوان ادامه داد: تصمیم گرفتیم به مدت یک ماه از هم جدا شویم تا به خانوادهها ثابت کنیم که تمام این حرفها خرافات است و تأثیری در زندگی ما ندارد.
وی گفت: اگر این پایان دخالت والدین در زندگی ما نباشد، بعد از ازدواج مجدد آنها را ترک میکنیم و برای زندگی به یکی از شهرهای دور میرویم و بدون آنها زندگی میکنیم.
زن جوان هم با تأیید حرفهای شوهرش مهریه خود را که ۸۰۰ سکه طلا بود بخشید، تا قاضی حکم طلاق را صادر کند.