داستان کوتاه : طوطیها از غصه دق میکنندتوسط admin | ۰ نظر | ارسال در ۱۳۹۱/۰۲/۰۷سفارت روسیه خیلی بزرگ بود. یک باغ وسیع و بزرگ؛ پــر از درختهای بلند. دیوارهای سیمانی بلندی که لبه آن را هم مانند دیوار برلین؛ سیم خاردار کشیده بودند…. شبهای تابستان انتهای باغ که درست به سمت خانه ما بود سینمای روبازی برپا میشد و جلوی آن؛ هم به...ادامه مطلب