گفتوگو با هادی دیباجی، بازیگر نقش صادق در «سیب و سلما»
نگاههایمان را نو کنیم
هادی دیباجی، لیسانس بازیگری دانشکده هنرهای زیبا دارد. او سالها گریمور بوده، ۷ سال بازیگری میکرده و در جشنوارههای بیست و هشتم و بیست و نهم فجر هر سال ۳ فیلم داشته که در یکی از آنها از پس نقش اولش خوب برآمد. «سیب و سلما» که نخستین تجربه بازی دیباجی در سینمای مذهبی و در نقش یک طلبه است، سال ۹۰ از اکران عمومی بازماند و هماکنون روی پرده سینماهاست.
آقای دیباجی! از شخصیت صادق برایمان بگویید. او را چگونه دیدید؟
همه میگفتند شخصیت صادق بیش از حد به سمت غیرطبیعی بودن رفته، در صورتی که به نظر من اصلا اینگونه نیست. صادق پسری فوقالعاده ساده است که از کودکی در چارچوبی مذهبی بزرگ شده، خواهر و برادرش را در تصادفی از دست داده و چشم امید پدر و مادر پیرش و همه خانواده به اوست. او تصمیم میگیرد در مسیر خودشناسی گام بردارد و در نهایت از همین خودشناسی به خداشناسی میرسد. ما در فیلم با ۲ کاراکتر مواجهیم که هدف هر دو یکی است، ولی نگاههای مخصوص به خود را دارند و از راههای مختلفی میخواهند به خدا برسند. مثلا سلما فلسفه را راه رسیدنش به خدا قرار داده است، اما صادق نه. صادق در سالهای اول و دوم طلبگی به سر میبرد و به ریزترین مسائل دقت دارد.
سیب در فیلم چه کارکردی داشت؟
صادق طلبهای جوان است و در همان برهه حساس زندگی خود که به ریزترین مسائل توجه دارد، به سیبی برمیخورد. سیب در اینجا یک نماد است. هرچه صادق بیشتر برای یافتن صاحبش تلاش میکند، افرادی که متوجه این حساسیت و سختگیری او شدهاند، بیشتر اذیتش کرده و او را از مسیر دور میکنند، اما صادق در راهی افتاده که از برخورد با آدمهای مختلف به خدا میرسد.
در پایان چه اتفاقی میافتد؟
در نهایت صادق با سلما برخورد میکند. از نقاط قوت فیلم این است که در نهایت نمیتوان گفت صادق پیروز شده است یا سلما، اما گویی آنها به هدف واحدشان میرسند. در پایان فیلم میفهمیم صادق از آن افرادی است که از دانایی زیاد به مرحله ندانستن رسیده است.
گروه کاریتان را دوست داشتید؟
مهدی عظیمی، تنها تهیهکنندهای بود که میدیدم اینقدر سر صحنه حاضر میشد و دغدغه عوامل گروه را داشت. همه چیز مهیا بود و هیچ مشکل و کمبودی نداشتیم. طائمه، بهترین مدیر تولیدی بود که تا به حال با آن همکاری داشتم. بهمنی هم که خیلی چیزها یادمان داد، مثلا یک بار همه را جمع کرد و گفت، نتیجه همه اعمال ما جلوی دوربین میآید، پس سعی کنیم حتی پشت صحنه هم همه چیزمان خوب باشد تا مردم خروجی خوبی را مشاهده کنند.
ارتباط فیلم با مخاطبان را چطور میبینید؟
بهرغم اینکه سیب و سلما ریتم کندی داشت، اما در جشنواره فجر متوجه شدیم مخاطب آن را دوست دارد و کسی از سالن خارج نشد. از آنجا که این فیلم در نهایت صداقت و سادگی، حرفهایش را میزند و هیچ کدام از بازیها و دیالوگها اغراقآمیز نیست، در اکران عمومی هم مخاطب خود را پیدا خواهد کرد و از آنجا که کاملا از دل برآمده، قطعا بر دل مینشیند.
البته امیدواریم حوزه هنری از پتانسیل بالایی که توسط سینماهایش برای اکران فیلم دارد، نهایت استفاده را بکند و برنامه خوبی جهت فروش بالای فیلم داشته باشد.
و آخرین کلام؟
سیب و سلما، فیلمی است که مساله حلال و حرام را در انسان زنده میکند. این فیلم در کل باعث میشود نگاههایمان را نو و احیا کنیم و امیدوارم در اکران عمومی، مردم هم متوجه این ظرایف بشوند و از آن استقبال کنند.