على
جبارى
ديروز در
مصاحبهاى
ناصر
حجازى را
متهم به
غرور
بسيار
زياد کرد.
اين
مصاحبه
بهانهاى
شد تا با
حجازى
تماس
بگيريم و
درخصوص
برنامه 90
نيز صحبت
کنيم.
ناصرخان،
حرفهاى
على
جبارى را
خوانديد؟
بله!
ناراحت
نشديد؟
چه عرض
کنم؟ آقاى
جبارى از
من
بزرگتر
است و
کاپيتانم
بوده و هر
چه بگويد
برايم
محترم
است.
حتى با
اين لحن؟
ما قديمىها
به
مسايلى
پايبند
هستيم.
ديديد که
قبل از
اين در
مورد آقاى
حسن روشن
هم گفتم
هر چه
بگويد
قبول
دارم، چون
همبازىام
بوده و
دوستم
است. آقاى
على
جبارى
نيز
کاپيتان
ما بوده و
تحت هر
شرايطى
ايشان را
به عنوان
يک
بزرگتر
قبول
داريم.
حالا شما
آيا
واقعاً
مغرور
هستيد؟
غرور مىتواند
نتيجه
اعتماد به
نفس
باشد، اما
غرور کاذب
همان
تکبر است
که هر
آدمى را
متضرر مىکند.
من هم
مثل همه
افراد
داراى
غرور هستم
اما نه
تکبر.
مثلاً
براى به
دست
آوردن
پست و
مقام
جلوى کسى
تعظيم
نکرده و
نمىکنم
چون
غرورم
اجازه
نمىدهد
اهل ريا و
نامردى
هم نبودهام،
چون باز
غرورم
حداقل
پيش خودم
خرد مىشد.
برنامه
دوشنبه
شب 90 را
تماشا
کرديد؟
اتفاقاً
بيدار
بودم و تا
آخرش را
ديدم.
چرا مىخواهند
همه کاسه
و کوزهها
را سر فتحا...زاده
بشکنند؟
چارهاى
جز اين
نيست!
به نظر
شما ايشان
نقشى در
ناکامى
استقلال
دارد؟
خودش هم
گفت
استقلال
در دور رفت
به همين
سايپا و
پيکان
باخته
بود! تازه
مگر حاجى
را گذاشته
بودند
داخل
دروازه
که بتوان
او را در
اين شکستها
دخيل
دانست. در
اين خصوص
نيازى به
صحبت
کردن
نيست چون
مردم همه
چيز را مىدانند.
همانطور
که
فهميدند
چه کسانى
موجب حذف
استقلال
از آسيا
شدند، مىفهمند
همان
آدمها که
در تيم
رخنه
کرده
بودند
باعث
ناکامىهاى
آخر فصل
شدند تا
فتحا...زاده
را خراب
کنند.
يادتان
باشد خدا
جاى حق
نشسته و
هيچ وقت
ماه پشت
ابر نمىماند.