مجيد مشيري از خاطرات تلويزيوني‌اش مي‌گويد
    جزو اولين خانواده‌هاي شيرازي بوديم كه صاحب تلويزيون شديم

     با توجه به اينكه كودكي شما در شيراز گذشته قاعدتاً بايد تلويزيون را اولين‌بار در همين شهر رصد كرده باشيد؟ دقيقاً زمان كودكي‌ام ساكن شهر شيراز بودم، خاطرم هست كه نزديكي‌هاي غروب با بچه‌ها در خانه دور هم نشسته بوديم كه يك دفعه پدرم با يك جعبه بزرگ وارد شد و به ما گفت اين تلويزيون است. يك دستگاه تلويزيون مبله بزرگ بلر.
      حتماً جز اولين خانواده‌هاي شيرازي بوديد كه صاحب تلويزيون شديد؟ بله، يادم هست كه از فرداي آن روز دوستان و آشنايان براي ديدن تلويزيون به منزل ما مي‌آمدند و ساعت‌ها پاي تلويزيون به تماشاي برنامه‌ها مي‌نشستيم.
      يعني اين‌قدر برنامه‌ها جذاب بود؟! از آنجا كه تلويزيون پديده جديدي بود، براي همه جذابيت داشت ولي هنوز رسانه همه‌گيري نبود، مردم بيشتر از اينكه تماشاي برنامه‌هاي تلويزيون برايشان جذابيت داشته باشد، ديدن خود تلويزيون به چشمشان جذاب مي‌آمد.

      آن روزها چه برنامه‌هايي را از تلويزيون دنبال مي‌كرديد؟ فيلم «غرب وحشي وحشي»، مسابقات بوكس محمدعلي كلي و برنامه‌هاي زنده از اولين آپولويي كه روي كره مريخ نشست از برنامه‌هايي است كه در خاطرم باقي مانده است.
      ديدن برنامه‌هاي تلويزيوني تا چه حد توانست در انتخاب اين حرفه شما را كمك كند؟ به هر حال بي‌تاثير نبود، من خيلي دوست داشتم كه روزي بازيگر شوم با اينكه شايد خيلي دير اتفاق افتاد ولي بالاخره اين آرزو تحقق پيدا كرد.
      چطور شد كه سر از عرصه پر پيچ و خم بازيگري درآورديد؟ رشته تحصيلي من عمران بوده است، حدود 15 سال پيش در دفتر كارم نشسته بودم و هفته‌نامه سينما را مطالعه مي‌كردم، در ميان مطالب اين نشريه چشمم به آگهي كارگاه آزاد بازيگري زير نظر «امين تارخ» افتاد كه هنرجو مي‌طلبيد من هم تماس گرفتم و بعد از مدتي يك روز صبح از شهر شيراز به تهران آمدم و ثبت‌نام كردم و از آنجا كه قبل از آن به‌طور جسته و گريخته در تلويزيون استان فارس كار مي‌كردم توانستم در اين كلاس‌ها در طول دو ترم 4 ماهه با فوت و فن بازيگري آشنا شوم، جا دارد همين‌جا از آقاي تارخ و دوستاني كه مرا همراهي كردند تشكر كنم.
      اولين تجربه ايستادن در مقابل دوربين برايتان چگونه بود؟ (قدري تامل مي‌كند) برايم خيلي جذاب و استرس‌زا بود دليل آن هم فقط نداشتن تجربه كافي بود. اين روند براي همه بازيگرها به شكلي وجود دارد البته بعدها با بازي در برنامه‌هاي مختلف اين اضطراب و تشويش از بين رفت.
     از كداميك از نقش‌هايتان احساس رضايت بيشتري داريد؟ نمي‌توانم به‌طور واضح به اين سوال جواب بدهم چون هر كاري كه به من پيشنهاد مي‌شود، حتماً جذابيت خاص خودش را داشته است اگر اين‌طور نبود، كس ديگري به‌جاي من بازي مي‌كرد. هر نقشي جذابيت و سختي خاص خودش را دارد. اگر بخواهم يكي از بهترين نقش‌هايم را انتخاب كنم به‌نظرم بايد از بازي در مجموعه «سرنخ» اسم ببرم كه هم در اوايل شروع كارم بود و هم از اين جهت كه با كارگردان بزرگي به‌نام كيومرث پوراحمد همكاري مي‌كردم.
      خاطره‌اي از مجموعه‌هايي كه بازي كرديد را براي ما تعريف كنيد. در مجموعه «مسافري از هند» من نقش متفاوتي بازي كردم، در تاريخ بازيگري ايران اولين كسي بودم كه نقش مرده را در قبر بازي كردم. يك سكانسي از اين مجموعه كه لوكيشن آن در امامزاده عينعلي زينعلي واقع در پونك بود، در شب تصويربرداري داشتيم يعني زماني كه من مرده‌ام و عكسم روي قبر است و خانم شيرين بينا روي قبر من درد دل مي‌كند، بعد از اتمام اين سكانس ديدم 2 خانم و يك آقا بالاي قبر من ايستاده‌اند و فاتحه مي‌خوانند خيلي تعجب كردم رفتم كنارشان پرسيدم داريد فاتحه مي‌فرستيد يكي از خانم‌ها گفت: «شما زنده هستيد، خدا را شكر. ما داشتيم از زيارت برمي‌گشتيم كه چشممان به يك قبر تازه افتاد، بالاي سر قبر رفتيم، عكس شما را ديديم همسرم به من گفت كه اين همان بازيگر تلويزيون است بنده خدا تازه داشت معروف مي‌شد، رفت زير يك خروار خاك». (مي‌خندد) بنده‌هاي خدا نمي‌دانستند قبري كه در آن فاتحه مي‌خوانند مرده ندارد.

 

 






جستجو
WWW tafrihi

Copyright © 2005-2007 Tafrihi.com