پوپك صابري فومني:
    جاي طنزنويس خالي است!

    پوپك صابري فومني معتقد است: طنز در دهه‌ي 80 بيش‌تر به‌سمت آشفتگي رفته است.
    مديرمسؤول "گل‌آقا" در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي مضامين طنز در دهه‌ي 80 گفت: متأسفانه در اين سال‌ها تعداد زيادي از پيشكسوتان ما از دست رفته‌اند. نسل مياني كه بين نسل قديم و جديد است، بسيار كم‌تعداد و كم‌رمق است و كساني كه در اين زمينه كار مي‌كنند، در حال حاضر اكثرا طنزنويسي نمي‌كنند. نسل جوان ما هنوز دقيق معني طنز را نمي‌داند و با ادبيات به‌صورت تخصصي آشنا نيست، و تمام اين‌ها باعث مي‌شود طنز حركت رو به جلو را از دست دهد.

    او افزود: طنز به‌سمت سياسي شدن رفته است. شاخه‌هاي فرهنگي - اجتماعي كم‌تر داريم و همه طنز را با عنوان طنز سياسي مي‌شناسند. با توجه به خطوط سياسي كه بخصوص در روزنامه‌ها وجود دارند و وضعيت سياسي كشور، طنز ناخودآگاه با آن‌ها تغيير پيدا مي‌كند و از رونق مي‌افتد. همه‌ي اين‌ها باعث كم‌رنگ شدن طنز مي‌شود.
    صابري در ادامه اظهار داشت: خود طنزنويس به واسطه‌ي سياسي‌نويسي طنز به‌سمت جدي شدن رفته است. گاهي طنزهايي مي‌بينيم كه كاملا جدي و مقداري عصباني‌اند و شاخصه‌ي طنز در آن‌ها كم‌تر ديده مي‌شود؛ به اين دليل كه خطوط قرمز ما مرتب در حال تغييرند و تعريف مشخصي ندارند. ما كلا مردم انتقادپذيري نيستيم؛ مردم ممكن است مسؤولان، هنرمندان، خود مردم و ... باشند، كه هنوز تمرين انتقاد شنيدن نكرده‌ايم.
    اين منتقد طنز مشكل ديگر را جا نيافتادن طنز در ميان مردم دانست و گفت: طنز يك واژه‌ي كاملا جدي است؛ در حالي‌كه هنوز به‌عنوان تمسخر شناخته مي‌شود و با لطيفه و فكاهه قاطي مي‌شود. درواقع طنز جايگاه خود را نيافته است. صابري درباره‌ي اين‌كه جاي چه مقوله‌هايي را در طنز امروز خالي مي‌بيند، با ذكر اين مطلب كه اصلي‌ترين مسأله اين است كه خود طنزنويس جايش خالي است، گفت: تصور مي‌كنم جاي هنر طنزنويسي خالي است. در هر مقوله‌اي كه بخواهيم به آن توجه كنيم، كم‌تر مطلبي مي‌خوانيم كه قابل تحسين باشد. قبل از اين‌كه به مقوله‌ها بپردازيم، بايد ببينيم چرا خود طنز اين‌قدر كم‌رنگ است و چرا جدي گرفته نمي‌شود.
    او در ادامه متذكر شد: اميدوارم كار فرهنگي درباره‌ي طنز صورت گيرد. متأسفانه نگاه ما در هر مقوله‌اي گذراست و نگاه زماني داريم؛ در صورتي‌كه كار فرهنگي بايد مدت‌دار باشد. متأسفانه نگاه به طنز گذراست. بخش‌هاي دولتي بيش‌تر كارهاي موازي انجام مي‌دهند و كار هم را تكميل نمي‌كنند. بخش خصوصي هم به حمايت نياز دارد، كه نمي‌شود، يا حمايت آن‌قدر كم است كه نمي‌توان كار ريشه‌يي انجام داد. فكر مي‌كنم به مقوله‌ي فرهنگ بايد توجه شود؛ مثل كاري كه مؤسسه‌ي گل‌آقا در «بچه‌ها...گل‌اقا» براي كودكان انجام مي‌دهد، تا بچه‌ها در سنين كم با طنز آشنا شوند، آن را بپذيرند و با آن ارتباط بگيرند. در زمينه‌ي ادبيات كهن، به‌صورت ماهنامه نشريه‌ي كميك‌استريپ منتشر مي‌كنيم. داستان‌هاي كهن افسانه‌يي هم كه يك نوع شناسايي ادبيات است، بخش ديگري از اين ماجراست. اين كارها كم صورت مي‌گيرد و ما هم به‌سختي آن‌ها را انجام مي‌دهيم. صابري در مقايسه‌ي كار جوانان طنزپرداز با پيشكسوتان گفت: ارتباط بين نسل‌ها كم‌رنگ شده است. نسل جوان بايد بتواند از نسل پيشكسوت بياموزد. اين خودش پروسه‌اي است كه بايد امكانش را داشته باشد و بتواند اين تجربه را به‌دست بياورد. از طرفي وقتي جوانان مي‌بينند كار طنز در زمينه‌ي معيشتي به آن‌ها كمك نمي‌كند، باعث كم‌رنگ شدن كارشان مي‌شود. به همان نسبت كه سن‌شان بالاتر مي‌رود، مقوله‌هاي ديگري در ذهن‌شان اضافه مي‌شود و اين مسأله در ذهن‌شان رنگ مي‌بازد.
    او افزود: موقعيتي بايد پيش بيايد كه جوانان راحت‌تر تجربيات را بگيرند. نسل جديد با ادبيات خود بيگانه است و اين سبب تحت‌الشعاع قرار گرفتن هنر ما شده است. البته من اين را گناه نسل جديد نمي‌دانم؛ گناه نسل قديم مي‌دانم، كه نتوانسته است ادبيات را همراه نسل جديد ما كند. مسأله‌ي كتاب خواندن كم‌رنگ شده است. همه‌ي اين‌ها مسائل مهمي است كه اگر جوانان اين مشكلات را رفع كنند، طبيعتا مي‌توانند راه گذشتگان را طي كنند. هر نسلي بهتر از نسل قديم است. ميزان توانايي‌هايش بيش‌تر است و بهتر مي‌فهمد؛ اما تغذيه‌ي روحي آن‌ها كم است.
    پوپك صابري در مقايسه‌ي طنز مكتوب و تصويري و جايگاه هر يك از آن‌ها گفت: اين زمينه‌ها قابل مقايسه نيستند. طبيعتا طنز تصويري، چه در وادي كارتون، كاريكاتور و كمدي، همه از هم تأثير مي‌گيرند؛ اما هركدام مجزا هستند. همين مقايسه‌ها باعث شده يا پسرفت كنيم يا عقب‌گرد و يا جلو نرويم. در طنز تلويزيوني كه من آن را كمدي مي‌دانم، نوع آن متفات است. هر نوع كمدي ويژگي‌ها و تعاريف خاص خود را دارد. ممكن است يك سريال فقط خاصيت سرگرم‌كنندگي داشته باشد، كه آن هم در جاي خود خوب است.
    اين فعال عرصه‌ي طنز معتقد است: در وادي طنز يك نبود شناخت داريم، كه طنز را با خنده و شوخي برابر مي‌دانيم. وقتي وارد فضاي طنز مي‌شويم، بحث خنده وجود ندارد. طنز به‌عنوان يك ژانر ادبي در نظر گرفته مي‌شود، كه در نهايت يك لبخند به لب مي‌آورد و تفاوت آن با كار جدي اين است كه به‌صورت جدي و مستقيم حرف‌هايش را نمي‌زند. همين مقايسه‌ها باعث مي‌شود معني كلمات از دست برود.
    او در ادامه متذكر شد: طنز تصويري به‌شكل كاريكاتور زبان جهاني است و جايگاه خود را دارد. هركدام مانند دارويي هستند كه در جايگاه خود مفيدند. مهم اين است كه ما چگونه از آن‌ها استفاده مي‌كنيم. پوپك صابري همچنين يادآور شد: وقتي وارد اجراي نمايشي مي‌شويم، نمايش بر اساس و پايه‌ي يك نوشته است. بر اساس كاركردهاي مشخص است و فضاسازي دارد؛ چون در همه‌ي هنرها اين تعامل وجود دارد. انتقادي كه به بخش نمايشي است، اين است كه متن ضعيف است و با كار اجرايي هم‌خواني نمي‌كند و در نهايت كار ضعيف مي‌شود؛ چون جنبه‌ي تصويري براي بيننده مهم است و از تصوير به خوب يا بد بودن نوشته پي مي‌برد. البته برعكس هم هست. فيلم‌نامه خوب است؛ اما اجراي كار بد؛ ولي در نهايت كار رضايت‌بخش نيست. هنر طنز اين است كه در پرده مي‌گويد، اغراق دارد، مستقيم نيست و تفكر دارد. وقتي متن جدي مي‌خوانيد، راحت به جواب مي‌رسيد؛ اما درباره‌ي طنز اين‌گونه نيست؛ براي همين اگر روي طنز نمايشي متفكرانه كار نشود، كار خوبي از آب درنمي‌آيد و طنز نمايشي خوب به زمان نياز دارد.

 

 

 






جستجو
WWW tafrihi

Copyright © 2005-2007 Tafrihi.com