دلايل
شكست تيم ملي
از زبان
يانگوم
يكبار
ديگر مليپوشان
فوتبال ايران
نتوانستند بر
بام آسيا
قرار بگيرند
و ناكامي در
قهرماني آسيا
را 31 ساله
كردند، اين
بار حريفي كه
ما را حذف كرد،
كرهجنوبي
بود، تيمي كه
از ديرباز و
پيش از اينكه
ژاپن و
عربستان جزو
حريفان ايران
شوند، از سالهاي
دور هميشه يك
حريف قابل
احترام براي
فوتبال ايران
بود. با اينكه
بازي را
نبايد ميباختيم،
اما باختيم،
مقابل تيمي
كه تازه از
لژيونرهاي
خود هم
استفاده
نكرده بود و
سعياش اين
بود كه
بازيكنان
جوانش را
براي مقدماتي
جامجهاني 2010
آفريقاي
جنوبي آماده
كند.
اين شكست
در حالي رخ
داد كه مردم
ما به اين
پيروزي
احتياج
داشتند تا
روحيهاي شاد
به كالبد
آنها، تزريق
شود. اينكه
چرا باختيم و
دوباره كميته
شكست تشكيل
شود و به
دنبال آن حرف
و حديثها،
عملي است
كليشهاي كه
طي اين سالها
بارها به آن
پرداخته شد،
اما نتيجهاي
نگرفت... بد
نيست بدانيد،
«يانگوم»
بازيگر
پرطرفدار
مجموعه
جواهري در
قصر كه
طرفداران
زيادي در
ايران دارد
تا جايي كه
اين روزها
تصاويرش روي
جلد نيمي
بيشتر از
نشريات ايران
قرار گرفته و
طرفدارانش در
ايران بيشتر
از كره هستند
به شدت از
شكست تيم ملي
ايران ناراحت
شد و توسط
افسر «مين جانگو»
مسئول شد تا
دلايل اين
شكست را
پيگيري كند،
از اين رو
سريعا دست به
كار شد و به
دلايل ناكامي
رسيد كه در
ذيل خواهيد
خواند!
خانم
يانگوم ميگويد:
پس از بررسيهاي
زياد به اين
نتيجه رسيدم
كه:
1- هر بار
فوتبال ايران
در ميادين
بينالمللي
با شكست
مواجه ميشود،
مسئولان به
دنبال مقصر
ميگردند،
اما مسئولان
ايراني ميدانند
كه پس از هر
ناكامي، مردم
پس از مدتي آن
را فراموش ميكنند
و ديگر از
ستارههاي
خود نميپرسند
كه دلايل
شكست چه بود؟
2- اينكه
مربي ايراني
و يا خارجي
سكان هدايت
تيم ملي را
برعهده بگيرد،
تفاوتي نميكند،
از زمان محمد
مايلي كهن و
ويرا، ايويچ،
جلال طالبي،
بلاژويچ،
برانكو،
شاهرخي، امير
قلعهنوعي كه
گويا ژنرال
فوتبال ايران
است، هميشه
انتقاد بر
آنها بوده،
گويا مربيان
تيم ملي
هميشه با
كابوس انتقاد
دست و پنجه
نرم ميكنند.
3- متوجه
شدم كه
تعدادي از
بازيكنان تيم
ايران، مراقب
ساقهايشان
بودند تا در
مسابقات
باشگاهي از
آن استفاده
كنند.
4- از آنجا
كه با نيمي از
تيم كرهجنوبي
با نام «نيمكره»
وارد رقابتها
شده بوديم،
آنها فكر ميكردند
كه به راحتي
مقابل ما
پيروز خواهند
شد.
5- مطمئنم
كه اگر
پيرمردي به
نام «علي دايي»
در تيم ملي
حضور داشت،
آنان به
راحتي به
فينال ميرسيدند
و از مالزي هم
يك آبكش درست
و حسابي درست
ميكردند.
آهاي دايي
كجايي كه
يادت بخير.
يادم ميآيد
سال گذشته كه
مجموعه
جواهري در
قصر در مراحل
دوبله بود،
من هم به
ايران آمدم،
همه انتظار
داشتند تيم
در جامجهاني
نتيجه بگيرد،
اما نگرفت و
نوك انتقادات
بر آقاي گل
جهان نشانه
رفت،
مهاجماني كه
روي نيمكت
بودند، گفتند
اگر ما بوديم
چنين و چنان
ميكرديم،
اما در همين
مسابقات،
اصلا مهاجمان
ايران گل
نزدند! در
واقع ايران
بدون مهاجم
بود.
6- يك سري
بازيكن به
عنوان
جهانگرد
روانه مالزي
شدند تا از
اين كشور
زيبا ديدن
كنند،
فوتباليستهايي
كه حتي يك
دقيقه هم
فرصت بازي به
آنها داده
نشد.
7- اگر هوا
آفتابي بود،
ايرانيان
بازيهاي
خوبي از خود
به نمايش ميگذاشتند.
8- اگر
فلفلي به نام
كعبي بازي ميكرد،
تيم بهتر
نتيجه ميگرفت.
كاش شبكه دوم
بازيها را
تحت پوشش
قرار ميداد،
چون مجموعه
من هم از اين
شبكه پخش ميشود.
9- متوجه
شدم اگر
تعداد
مشاورين تيم
ملي كمتر از 15
نفر بود،
حتما قهرمان
ميشد.
10- اگر شبكه
سوم از تيم
ملي انتقاد
نميكرد، تيم
تا پاي فينال
ميرفت.
11- اگر پس
از پيروزي
ايران بر
مالزي از
اميرخان قلعهنوعي
تشكر ميكردند،
كره را در
همان 90 دقيقه
شكست ميداديم.
12- اگر
سريال جواهري
در قصر پخش
نميشد،
فوتباليستهاي
ايراني هم
دلشان براي
يانگوم كرهاي
نميسوخت و
كره را شكست
ميدانند،
اگر ايران،
با عربستان
يا ژاپن در
اين مرحله
بازي ميكرد،
حتما پيروز
ميدان خارج
ميشد، مطمئن
باشيد.
13- اگر دل
ايرانيها به
ستارههاي
ميليون دلاريشان
خوش نبود،
حتما قهرمان
ميشدند.
14- اگر
فوتبال ايران
رييس
فدراسيون و
اساسنامه
مورد تاييد
فيفا داشت
حتما ايران
بهترين تيم
آسيا ميشد.
* * *
البته
اين اگرهايم
تا 30 مورد ميشود،
اما خانوادهسبزيها
به من گفتند
روتو كم كن،
درباره
فوتبال
اظهارنظر نكن.
من هم در پاسخ
گفتم: به من
چه، افسر «مين
جان گو» گفت...
پژمان
کردمحله
|
|
|
|
|
|