«رضا رويگري»
بازيگر
مجموعه
تلويزيوني «پول
كثيف»:
اگر ميدانستم،
قبول نميكردم
محمدرضا
رويگري سال 1325
در محله
تجريش بهدنيا
آمد.دوران
دبستان و
دبيرستان را
در همان
تجريش به
پايان رساند.
با نمايش «ويس
و رامين» به
كارگاه نمايش
پيوست و در
جشنوارههاي
نانسي، ورشو
و چند شهر
آلمان و
آمريكا نمايشهايي
را اجرا كرد.
اين بازيگر،
بازي در
تلويزيون را
با نقشآفريني
در 2 قسمت
سريال «چنگك»
آغاز كرد ولي
با سريال «محله
بهداشت» همان
سريال معروف
و محبوب سال 63
در ميان مردم
شناخته شد،
بعد از پخش
اين مجموعه،
زندهياد
خاچيكيان او
را براي بازي
در فيلم
سينمايي «عقاب»
انتخاب كرد و
اينگونه بود
كه رضا
رويگري پا به
عرصه سينما
گذاشت. تا
اوايل دهه 70 در
فيلمهاي
زيادي ديده
شد.
يوزپلنگ،
اجارهنشينها،
سرزمين
آرزوها،
كانيمانگا،
غريبه، شاخههاي
بيد، دخترم
سحر، رانده
شده، شب بيستونهم،
وسوسه، خانه
خلوت، ديدار
در استانبول
و... طي سالهاي 70
تا 74 او را در
هيچ فيلم و
سريالي
نديديم تا
اينكه دوباره
با تئاتر «معركه
در معركه» و
اجراي مجددش
در آمريكا،
به عرصه
بازيگري
بازگشت.رويگري
سال 82 با حضور
در فيلم
سينمايي «بوتيك»
ساخته حميد
نعمتاله و
بازي در نقشي
متفاوت
توانست
جايگاه خود
به مانند سالهاي
جوانياش در
سينما و
تلويزيون
مستحكم كند و
به قول خودش
امروز مزد
سالها كار
بيهوده نكردن
و حضور در «بوتيك»
را ميگيرد.
در جنايت و
جنحه ستاره
ميشود و «تله
روباه» از
ديگر آثار او
در سالهاي
اخير است. اين
روزها رويگري
حسابي سرش
شلوغ است.
بازي در
مجموعه عظيم «مختار»
به كارگرداني
داود
ميرباقري و
همينطور
حضور در
مجموعه
تلويزيوني «شكر
تلخ» و پخش
سريال «پول
كثيف» بهانهاي
شد تا به سراغ
او رفته و در
مورد كارهاي
اخيرش به گفتوگو
بنشينيم.
بعد از
فيلم سينمايي
«بوتيك»
احتمالا نقشهاي
مشابهي چون
نقش شاپور به
شما پيشنهاد
شده كه
نپذيرفتيد
چون تا قبل از «پول
كثيف» ديگر
شما را در
نقشي منفي
شبيه شاپور
نديده بوديم.
درست است.
نقشهاي
متعددي كه
حتي يكي از
آنها كاملاً
شبيه نقش
شاپور در
فيلم بوتيك
بود، به من
پيشنهاد شد
اما حاضر
نشدم قبول
كنم.
«ناصر
كياني» در
سريال «پول
كثيف» را تا چه
اندازه شبيه
نقش شاپور
ديديد؟
شباهتي
ندارند. بهنظر
من «ناصر
كياني» پول
كثيف يك «گادفادر»
ايراني است و
فكر ميكنم
نقشي بود كه
تابهحال
بازي نكرده
بودم و از
طرفي جاي كار
زيادي براي
بازي داشت. در
ضمن من احساس
ميكنم ناصر
كياني ويژگيهاي
خاصي دارد.
مثلا در صحنهاي
كه قرار است
چكي از كسي
بگيرد، شايد
اگر هركسي
بود، طبق
فيلمنامه ميتوانست
اين چك را از
فرد مقابل
بگيرد ولي من
سعي كردم
طوري اين نقش
را بازي كنم
كه بيننده
باور كند،
كياني اين
نفوذ را دارد
كه بدون چون و
چرا كاري را
كه ميخواهد،
انجام دهد.
وقتي
فيلمنامه را
خوانديد،
داستان تا چه
اندازه
برايتان جالب
آمد؛ احساس
نكرديد تاحدي
شعاري است،
بهگونهاي
كه پيام
داستان، قصه
را هم تحتالشعاع
قرار داده
است.
زماني كه
براي اين كار
از من دعوت بهعمل
آمد،
فيلمنامه در
حال بازنويسي
بود، به همين
خاطر فكر ميكنم
چيزي كه من
خواندم،
تاحدودي
متفاوت با
داستان فعلي
و آنچه كه به
تصوير كشيده
شد، بود. من هم
فكر ميكنم
آنچه الان
روي آنتن
است، برخي
صحنهها و
ديالوگهايش
تاحدودي
شعاري است.
«پول كثيف»
2 سال پيش
ساخته شد.
آنطور كه
شنيدهايم،
صحنههايي از
آن هم حذف شده
است. در مورد
نقش شما هم
اين اتفاق
افتاد؟
بله،
خيلي زياد.
متاسفانه اگر
ميدانستم
قرار است اين
نقش را بازي
كنم، نه نقشي
كه در
فيملنامه
نوشته شده
است، بازي در
اين مجموعه
را قبول نميكردم.
صحنهاي بود
مربوط به
دوبي كه من با
شيخي در حال
گفتوگو
بوديم و اين
صحنه بدون
هيچ دليلي
حذف شده است.
واقعاً دلم
سوخت چون
علاوه بر
اينكه صحنه
خوبي بود، از
نظر تصويربرداري
هم فوقالعاده
بود. واقعاً
نميدانم چرا
صحنههايي كه
اشكالي
نداشته را
حذف كردهاند؟
ما خيلي
ملاحظهكاريها
را رعايت
كرديم. مثلا
من بين دكمههاي
اصلي پيراهنم،
دكمههاي
ديگري دوخته
بودم و...
بيننده چون
نميداند چه
اتفاقي
افتاده است،
به من بازيگر
خرده مي گيرد
كه چرا چنين
نقشي را بازي
كردي و ما هم
نميتوانيم
براي همه
توضيح بدهيم
كه برخي قسمتها
حذف شده است
چون بيننده
آنوقت فكر
ميكند چه
موردي داشته
كه حذف كردهاند.
بهنظر
ميرسد مشكل
اصلي داستان،
فيلمنامه
است؟
اگر
موضوع، مشكل
داشته است،
اصلاً نبايد
بسازند يا
حداقل همان
ابتدا سكانسهايي
كه احتمال
حذف آن وجود
دارد را ضبط
نكنند. البته
اگر قضيه بر
سر تغيير
مديريت باشد،
آن وقت مساله
عوض ميشود.
اينكه پروژهاي
در زمان يك
مدير اجازه
ساخت بگيرد و
با ورود
مديري جديد
دستور عوض
شود و...
در اين
بين گناه ما
چيست، چون
اگر قرار
باشد با
تغيير مديريت
تفاوت به اين
فاحشي در
سلايق و
دستورات وجود
داشته باشد
كه خيلي مشكلساز
ميشود. مثل
اين ميماند
كه پدر
خانوادهاي
هر روز يك نوع
سفارشي براي
بچههايش
داشته باشد،
فكرش را
بكنيد آنوقت
بچهها چگونه
تربيت ميشوند؟
بايد به
مديران گفت:
ما هم همان
بچههاي شما
هستيم و آثار
ما هم به
مثابه بچههايمان
هستند، اگر
حرفها دائم
تغيير كند،
قطعا به كار
ما لطمه ميزند.
با جواد
افشار چطور
آشنا شديد؟
آشنايي
اصلي من با
جواد افشار
در همين
سريال «پول
كثيف» بود.
همكاري
با ايشان
چطور بود؟
به نظر من
جواد افشار
خيلي خوب كار
كرد، چون ما
براي «پول
كثيف» روزي 19-18
ساعت كار ميكرديم
و كمتر
كارگرداني ميتوانست
در اين ساعات
كاري با اين
خلاقيت كار
كند، فكر ميكنم
«پول كثيف» يكي
از بهترين
سريالهاي
افشار باشد.
زماني كه
سعي داشتيد
با نقشتان
ارتباط
برقرار كنيد،
آيا مواردي
هم پيش آمد كه
نسبت به ناصر
كياني احساس
تنفر كنيد؟
به هيچ
وجه، چون اين
مخاطب است كه
چنين حسي
بايد داشته
باشد و هرچه
مخاطب بيشتر
از آن نقش
متنفر شود من
بيشتر خوشحال
ميشوم و
احساس ميكنم
توانستهام
خوب بازي كنم.
به همين خاطر
به هيچ عنوان
از نقشام
متنفر نميشوم.
بهترين
صحنه سريال «پول
كثيف» از نظر
شما كدام
است؟
سكانسي
كه كياني نزد
فروشندهاي
ميرود و با
او درگيري
لفظي پيدا ميكند
و البته برخي
از سكانسهايي
كه در دوبي
تصويربرداري
شد فیلمی
عالی بود ولي
نميدانم همه
آنها پخش
خواهد شد يا
خير.
اگر
موافق باشيد
در ادامه
صحبتي هم
داشته باشيم
از بازيتان
در مجموعه «مختار».
عالي است.
حدود 3 سال
است كه در
مجموعه
تلويزيوني
مختار بازي
ميكنيد،
برايتان خستهكننده
نشده است؟
خاطرم
است اوايل
خيلي برايم
سخت بود ولي
به جد ميگويم
من به خاطر
اينكه سيگار
كشيدن را ترك
كردهام و
دائم ورزش ميكنم،
با گذشت زمان
كاركردن
برايم خيلي
راحت شده است
تا حدي كه در
صحنههاي جنگ
اين سريال
تمام شمشيرها
را خودم ميزنم
و بدل ندارم.
با داود
ميرباقري
قبلا هم كار
كرده بوديد،
دقيقا از چه
زماني با
ايشان آشنا
شديد؟
با داود
ميرباقري از
زمان اجراي
نمايش «معركه
در معركه»
آشنا شدم،
ايشان
نويسنده آن
نمايش بود.
بعد از آن
تجربه ايشان
از من خواست
در قسمتهاي
كوتاهي در
فيلم سينمايي
«مسافر ري»
بازي كنم و من
هم پذيرفتم،
همچنين در
مجموعه 500 صفحهاي
«معصوميت از
دست رفته» كه
تنها يك صفحه
آن متعلق به
نقش من بود و
تنها دو
ديالوگ داشتم.
ميتوان گفت
در سريال «معصوميت
از دست رفته» و
همين طور
فيلم «مسافر
ري» روي هم،
تنها 6 دقيقه
بازي كردم
ولي در مورد
سريال تاريخي
«مختار»، داود
ميرباقري
خودش با من
تماس گرفت و
به خاطر
كارهاي قبلي
از من تشكر
كرد و گفت كه
اين دفعه نقش
خوبي را
برايت در نظر
گرفتم و اين
شد كه در
سريال مختار
نيز حضور
پيدا كردم.
ظاهرا
نقش يك
ايراني را
بازي ميكنيد؟
بله. نقش
يك شخص
ايراني به
نام «كيان»را
دارم به قول
عربها «كيسان
ابوالعمره»
كه در قیام
معروف مختار
نقش بسيار
مهمي دارد،
در تاريخ
آمده كه شمر
به دست كيان
كشته ميشود.
اين نقش
را خيلي دوست
دارم و فكر ميكنم
نسبت به تمام
نقشهايم
متفاوت است.
در «مختار»
تصويري كه از
ايرانيها به
نمايش گذاشته
شده، چطور
است؟حضوري
بسيار مثبت
است، حتي با
گذشت زمان
متحولتر هم
خواهد شد.
مدتي هم
در «مجموعه
شكر تلخ» بازي
داشتيد، در
آن مجموعه چه
نقشي داريد؟
در اين
سريال، نقش
مردي به نام
رسول را بازي
ميكنم. رسول
سابقهداري
است كه سالها
درگير فعاليتهاي
غيرقانوني
بوده است ولي
به خاطر عشق و
علاقه به
خانوادهاش،
تصميم به
بازگشت ميگيرد
ولي گذشتهاش
او را رها نميكند،
با ورود چند
بسته مواد
مخدر توسط
چند قاچاقچي،
رسول درگير
ماجراهاي
ناخواستهاي
ميشود كه او
را در آستانه
نيستي و
خانوادهاش
را در حال
فروپاشي قرار
ميدهد.
آقاي
رويگري شما
صداي خوبي هم
داريد ولي با
وجود اين،
غير از ترانهاي
كه اوايل
انقلاب
خوانديد،
ديگر صداي
شما را كسي
نشنيد،
چرا؟من از
ابتدا به
بازيگري
علاقه داشتم
و هيچ وقت
تمايلي به
خوانندگي
نداشتم.
البته زماني
كه براي
اجراي نمايش «معركه
در معركه» به
آمريكا رفتم،
يكسالي در
آنجا ماندم و
كنسرتي اجرا
كردم، ولي
بعد از آن
ديگر هيچگاه
نخواندم فقط
گهگاهي در
برخي پشتصحنهها
اگر دوستان
از من
بخواهند،
برايشان ميخوانم.
|
|
|
|
|
|