محمود پاك‌نيت از خاطرات تلويزيوني‌اش مي‌گويد
    اولين حقوقم را 7 سال نگه داشتم


    
    
    
    
    زماني كه تازه تلويزيون به شهر شيراز آمده بود، قهوه‌خانه‌ محله ما جزو اولين جاهايي بود كه تلويزيون‌دار شد.
    آغاز آشنايي شما با تلويزيون چگونه اتفاق افتاد؟
    يادم هست كه شب و روز به اين قهوه‌خانه مي‌رفتند و تلويزيون تماشا مي‌كردند، حتي صبح خيلي زود مردم براي تماشاي مسابقات بوكس به محل كسب قهوه‌چي محل هجوم مي‌آوردند.
    اولين برنامه‌اي كه از تلويزيون ديدید، چه بود؟

    همين مسابقات بوكس بود.
    چه زماني خانواده خودتان صاحب تلويزيون شدند؟
    تقريبا 2 سال بعد از آمدن تلويزيون، صاحب جعبه جادويي شديم.
    آن زمان سرگرمي شما چه بود؟
    گوش كردن راديو، به خصوص برنامه «قصه شب».
    فقط راديو گوش مي‌كرديد؟
    علاقه من به راديو به حدي بود كه حتي آن زمان كه به دبيرستان مي‌رفتم هميشه يك بلندگو در جيبم مي‌گذاشتم و از طريق ناودان راديو گوش مي‌كردم. همين گوش كردن به برنامه‌هاي راديو سبب شد كه من وارد عرصه هنر بشوم.
    چطور؟!
    از آنجا كه من عاشق برنامه قصه شب راديو بودم، براي نمايشنامه‌هاي راديويي به راديو شيراز رفتم و طرح دادم ولي راديو شيراز با اين جريان مخالفت كرد و همين امر باعث شد كه من رو به كار تئاتر بياورم و با يك گروه حرفه‌اي تئاتر كه آن زمان بهترين گروه در شيراز بودند آشنا شدم و فعاليت تئاتري‌ام را آنجا آغاز كردم.
    چطور شد كه سر از تلويزيون در‌آورديد؟
    آغاز فعاليت من با تلويزيون در سال 1354 يعني با همان گروه حرفه‌اي تئاتر رقم خورد. در واقع حضورم در تئاتر با كار در تلويزيون برايم همزمان شد.
    اولين حقوقتان در عرصه هنر چقدر بود؟
    يك تئاتري بود به نام «حالت چطوره مش رحيم» كه براي بازي در آن تئاتر 13 تومان دريافت كردم.
    با آن چه كرديد؟
    اين مبلغ را به مدت 7 سال بين ورق‌هاي يكي از كتاب‌هايم گذاشته بودم. اين طوري مي‌خواستم از خرج شدن آن جلوگيري كنم. (مي‌خندد)
    از شيرين‌ترين خاطره‌اي كه از بازي در مجموعه‌هاي تلويزيوني داريد، برايمان بگوييد؟
    يادم هست زماني كه براي بازي در مجموعه تلويزيوني «روزي روزگاري» به ميمه اصفهان رفته بوديم گروهي را آورده بودند تا به ما آموزش سواركاري بدهند، من هم جزو كساني بودم كه بايد آموزش مي‌‌ديد چرا كه من تا آن زمان اصلا سوار اسب نشده بودم. خلاصه وقتي سوار اسب شدم، اسب رم كرد و سرعتش را زياد كرد. من از ترس فرياد مي‌كشيدم و كمك مي‌خواستم. از طرفي مربي سواركاري كه پشت سر من مي‌آمد از من خواست كه فقط اسب را محكم بگيرم، من به همراه اسب وارد سراشيبي دره شدم زماني كه از دره بالا آمدم همه من را خيس عرق و بسيار ترسناك ديدند. واقعا خدا به من رحم كرد. اين ماجرا از آن خاطره‌هايي است كه با گذشت ايام يادآوري‌اش شيرين مي‌شود. (مي‌خندد)
    برنامه‌هاي تلويزيوني از گذشته تاكنون چه تغييراتي داشته است؟
    در زمان گذشته برنامه‌هاي تلويزيون محدود به 2 شبكه بود و برنامه‌ها هم زياد با سليقه‌هاي مخاطبان همخواني نداشت ولي امروز تلويزيون به عنوان بخشي از وسايل تفريحي خانواده‌ها قلمداد مي‌شود و حتي بر وسايل تفريحي زندگي‌مان سايه افكنده است.
    بيشتر مخاطب كدام يك از برنامه هاي تلويزيون هستيد؟
    فيلم سينمايي، اخبار و سريال.
    ضعف سريال‌هاي تلويزيوني را در چه مي‌بينيد؟
    فقط در متن، چرا كه به نظرم متن خوب است كه مي‌تواند بازيگر و كارگردان خوب را وارد عرصه كند.

 

 

 






جستجو
WWW tafrihi

Copyright © 2005-2007 Tafrihi.com