دلم مي
خواهد مردم
را شاد كنم
مريم
سعادت متولد
سال 1337 در تهران
ليسانس رشته
تئاتر عروسكي
از دانشكده
هنرهاي
دراماتيك
شروع فعاليتش
در نمايش هاي
عروسي كانون
پرورش فكري
كودكان و
نوجوان بوده
است . همه چيز
را از
آرايشگاه
زيبا با بازي
در نقش عروس
كم حرف و
خجالتي آغاز
كرد بازي اش
زياد به چشم
نيامد اما
مريم سعادت
بازيگري را
تجربه كرد و
با بازي در
سريال زي زي
گولو
استعدادش را
به رخ همگان
كشيد از آن پس
ديگر بازيگري
را رها نكرد و
تا به امروز
پاي ثابت
مجموعه هاي
تلويزيون
بوده است.
سعادت
تنها بازيگر
نيست در چند
فيلم مشاور
كارگردان –
عروسك گردان –
گوينده
عروسكي و
مجري نيز
بوده است .
از
كارهاي
سينماي او مي
توان اسب ، يك
بوس كوچوكو،دربه
در ها ، ماهي
ها عاشق مي
شوند، تارزن
و تارزان ، شهر
زنان ،
كارآگاه 2،
ميهمان
ناخوانده را
نام برد. در
حال حاضر نيز
وي مجريگري "برنامه
از كجا شروع
كنيم؟" را بر
عهده دارد.
سعادت طي
مصاحبه اي با
تهران امروز
از خاطراتش
در تلويزيون
مي گويد.
خاطرتان
است اولين
بار كه با
تلويزيون
آشنا شديد،
چه سني
داشتيد؟
از زماني
كه يادم هست،
تلويزيون در
خانه ما وجود
داشت، مثل
خيلي از بچههاي
آن دوره با
تلويزيون
بزرگ شديم.
امروز كه به
گذشته نگاه
ميكنم، فقط
خاطرات آن
برايم مانده
است.
آن زمان
چه برنامههايي
شما را سرگرم
ميكرد؟
تا
آنجايي كه
يادم هست، من
مجموعه
داستاني «آقاي
شاكي» را
تماشا ميكردم.
در بين
برنامههاي
تلويزيوني
بيشتر اين
سريال را
دوست داشتم.
مجموعهاي كه
به كارگرداني
نصرت كريمي،
ساخته شد. آن
زمان چنين
برنامههايي
ما را به پاي
تلويزيون ميكشاند.
و ديگر...
برنامههاي
ديگري هم از
تلويزيون پخش
ميشد كه
براي ما خيلي
جذاب بود،
مثل سريال «وايكينگها»،
«دختر شاه
پريان» و «افسونگر»
كه همچنان در
ذهنم ماندگار
شده است.
آيا
خاطراتي از
تماشاي دستهجمعي
تلويزيون در
ذهنتان مانده
است؟
بله،
يادم هست كه
هر وقت
تلويزيون
برنامه
فوتبال پخش
ميكرد،
دوستان برادر
بزرگم به
خانه ما ميآمدند
و خيلي هم
شلوغ ميكردند.
آن زمان 5 سال
بيشتر نداشتم
(ميخندد).
شما سال 60
به تلويزيون
راه پيدا
كرديد و بعد
از آن...
من سال 1360
با يك تئاتر
عروسكي به
تلويزيون
آمدم و بعدها
در مجموعه
عروسكي «شهر
موشها» به
كارگرداني
مرضيه برومند
عروسكگرداني
كردم، اين
روند آرامآرام
من را به
گويندگي صداي
عروسك و بعد
هم به جلوي
دوربين كشاند.
اولين
حقوقتان در
اين عرصه
چقدر بود؟
براي
اولين كارم
ماهيانه 3000
تومان از
كانون پرورش
فكري كودكان
و نوجوانان
دريافت می كردم.
اولين
بار كه
خودتان را بر
صفحه
تلويزيون
مشاهده كرديد،
چه احساسي
داشتيد؟
هيچ
احساس خاصي
نداشتم. فقط
دعا ميكردم
كه برق خانهها
قطع شود تا
كسي من را
نبيند (ميخندد).
هنوز هم چنين
احساسي نسبت
به خودم دارم.
از بازي
در كداميك از
نقشهايتان
راضيتر
هستيد؟
در يك
قسمت از
سريال «كارآگاه
شمسي و
دستيارش
مادام» نقش يك
زن كلاهبردار
را بازي كردم
كه به دروغ
احضار روح ميكرد.
آن نقش را
خيلي دوست
داشتم.
شما جزو
معدود
بازيگراني
هستيد كه در
اكثر برنامههاي
تلويزيون، از
كودك و
نوجوان گرفته
تا مجموعههاي
طنز و حتي كار
اجرا فعاليت
كردهايد.
فعاليت در
كدام حوزه،
شما را بيشتر
راضي كرده
است؟
من عاشق
برنامههاي
طنز هستم و
خيلي دلم ميخواهد
كه فعاليت من
موجب شادي
مردم شود. بهنظرم
تمام حرفها
و تاثيرگذاريها
را ميتوان
با زبان طنز
بيان كرد.
خاطرهاي
شيرين از
فعاليت
تلويزيونيتان
براي ما
تعريف كنيد؟
در همين
برنامه «از
كجا بايد
شروع كرد» ما
يك برنامه با
موضوع ازدواج
فاميلي و
فرزند سرراهي
داشتيم. در
اين برنامه
يك نفر با ما
تماس گرفت و
گفت كه در
كودكي او را
سر راه
گذاشتهاند و
حالا كه بزرگ
شده، وضعيت
زندگي خوبي
دارد. او در
برنامه ما
نشانيهايي
از كودكياش
داد و از طريق
برنامه ما
توانست پدر و
مادرش را
پيدا كند. اين
خاطره هرگز
از ذهن من
بيرون نخواهد
رفت.
بهنظر
شما برنامههاي
تلويزيوني از
گذشته تاكنون
چه تغييراتي
داشته است؟
در
برنامههاي
كودك و
نوجوان بهنظرم
خيلي ضعيف
عمل شده است،
با اينكه
اكثر شبكهها
برنامه كودك
و نوجوان
دارند اما
برنامههاي
آنها كاملاً
شبيه به هم
شده است. در
مجموع،
برنامهها
چيزي كه خيلي
من را آزار ميدهد،
مساله مد در
روند توليد
برنامههاي
تلويزيوني
است. مثلا يك
مرتبه توليد
تلهفيلم مد
ميشود و يا
يك دفعه همه
در تب و تاب
توليد برنامههاي
90 قسمتي ميافتند.
اين چرخه
همينطور
ادامه دارد،
كاش ميشد به
تمامي اين
برنامهها به
يك اندازه
توجه ميشد.
اميدوارم
روزي برنامههاي
تلويزيوني
قويتر بشود
و سريالهايي
پخش شود كه
تعداد قسمتهايش
خيلي زياد
باشد و در عينحال
خيلي حرفها
براي گفتن
داشته باشد.
|
|
|
|
|
|