شيرين بينا»،
بازيگر نقش
سروان فرزانه
در مجموعه
تلويزيوني «سلام»
شتابزدگي
دشمن بازيگري
است
مجموعه
نود شبي «سلام»
به كارگرداني
محمدرضا
فرزين چندي
است كه از
شبكه تهران
پخش ميشود.
مجموعهاي
كه با بهرهگيري
از زمينههاي
طنز معضلات و
مشكلات جامعه
را به تصوير
ميكشد. «شيرين
بينا» جزو
بازيگران
اصلي اين
مجموعه است.
او نقش
فرزانه
دربندي، همسر
سرهنگ
قصردشتي را
بازي ميكند.
جايگاه
اجتماعي اين
كاراكتر،
سرواني است
كه به عنوان
مشاور و
مددكار در
كلانتري فعال
است.
شيرين
بينا كه
اولين بار
است بازي در
يك مجموعه 90
شبي را قبول
كرده است، از
ويژگيهاي
نقش خود و
همچنين
مشكلات
توليدات 90
قسمتي
برايمان ميگويد.
معمولا
چه
فاكتورهايي
در نقش بايد
وجود داشته
باشد تا آن را
بپذيريد؟
به طور كل
علاقهمند
نقشهايي
هستم كه از
شخصيتپردازي
قابل قبولي
برخوردار
باشد و به
زيبايي
پرداخت شده
باشد. بيشتر
دوست دارم
وقتي نقشي را
ايفا ميكنم
به صورت فاعل
در بطن كار
نباشد و به
طور مكمل در
كار حاضر
نشود نقشي كه
اثرگذار بوده
و تاثيرش را
هم روي مخاطب
داشته باشد.
با اين
توضيحات حتما
نقش سروان
فرزانه داراي
اين ويژگيها
بوده كه آن را
پذيرفتهايد؟
دقيقا،
اين ويژگيها
را دارا بود.
زني كه در
قالب يك
مشاور و
مددكار در
مشكلات و
موقعيتهاي
مختلف قرار
ميگيرد و
بسياري از
گرهها را
باز ميكند.
با توجه
به توضيحاتي
كه از شخصيت «سروان
فرزانه»
داشتيد،
بفرماييد تا
چه حد اين
توضيحات را
در بطن
مجموعه ديدهايد؟
متاسفانه
به طور كامل
اين شخصيت به
تصوير كشيده
نشده است.
به چه
دليل؟
مهمترين
دليلش ساختار
كلي مجموعه
است، يعني
همين كه به
شكل 90 شبي
توليد و پخش
ميشود. اين
مورد بسيار
به حاصل كار
لطمه زده است.
منظورتان
شتابزدگي
براي رساندن
به پخش است.
بله،
معمولا
نويسندهها
با توجه به
شرايطي كه
براي توليد
داريم نميتوانند
سوژه و
داستانهاي
قابلي ارائه
دهند به همين
دليل شخصيتپردازي
درستي روي
نقشها صورت
نميگيرد.
البته اين
موارد همان
طور كه اشاره
كردم دليل بر
كمكاري
نويسندگان
مجموعه «سلام»
نيست چرا كه
فرصت
بازنويسي
براي
نويسندگان
وجود ندارد و
خيلي سريع
بايد نوشتهها
را به
كارگردان و
بازيگران
برسانند،
همين
شتابزدگي و
عجله براي
رساندن نوشتهها
به گروه، خود
عاملي است
براي اينكه
نقشها از
شخصيتپردازي
ضعيفي
برخوردار
باشد.
آيا از
همان ابتدا
قرار بود
مجموعه «سلام»
به صورت
نودشبي پخش
شود كه نقشها
اينچنين دچار
تغييرات شد؟
هنگامي
كه آقاي
فرزين با
بنده تماس
گرفتند، چند
قسمت اوليه
مجموعه توسط
نويسنده اصلي
آماده شده
بود، وقتي
آنها را
خواندم، خوشم
آمد و تصور
كردم كه از
شخصيتپردازي
خوبي
برخوردار است.
آقاي فرزين
هم اين
اطمينان را
دادند كه در
ادامه قسمتهاي
بعدي هم بر
همين مبناي
اصلي داستان
ادامه پيدا
ميكند اما
هنگامي كه
طرح به شبكه
ارائه شد،
مسوولان
نپذيرفتند و
كار رد شد، پس
از توقف چند
ماهه،
نويسندگي
مجموعه به
فرهاد توحيدي
سپرده شد،
ايشان هم
نوشتههاي هر
قسمت را به يك
تيم نويسندگي،
متشكل از
شاگردان خود
سپردند.
متاسفانه چون
كار به صورت
نودشبي توليد
ميشود و
فرصت روتوش و
بازنويسي
نيست هيچگونه
تمركزي روي
عوامل مبني
بر ارائه كار
بهتر وجود
ندارد.
به نظر ميرسد
بيشترين ضرر
شتاب در اينگونه
آثار متوجه
بازيگران است
كه مستقيما
با نوشته و
متن سر و كار
دارند و بايد
به نقش جلوه
بيروني
ببخشند، نظر
شما چيست؟
كاملا
موافقم. به
طور مثال
هنگامي كه
نقش يك زن
مددكار و
مشاوره به
نام سروان
فرزانه را در
وهله اول ميخواني
بسياري از
اصطلاحات و
حركات و
رفتار او هم
در كنارش
اضافه ميشود،
همين موارد
است كه شخصيت
را برجسته
نشان ميدهد
اما متاسفانه
هنگامي كه
اثر اينچنين
به جلو حركت
ميكند تمامي
اين فاكتورها
حذف خواهد شد.
از طرفي وقتي
كه نوشته متن
به يك تيم
نويسندگي
محول ميشود
مشكلات
اينچنيني بيش
از پيش ميشود.
منظورتان
اين است كه
شخصيتها در
بين افكار و
سليقههاي
نويسندگان
دچار تغييرات
ميشود؟
بله، به
طور مثال
اتفاقي كه بر
سر نقش بيژن (ارژنگ
اميرفضلي) رخ
داد. اگر
خاطرتان باشد
بيژن ابتدا
گياهخوار
بود ولي در يك
قسمت مشاهده
كرديم كه
چلوكباب ميخورد.
چنين مسائلي
وقتي از طرف
نويسندگان به
فراموشي
سپرده شود
طبيعي است كه
بازيگرها را
هم در بازي
دچار تناقض
خواهد كرد و
باعث ميشود
آن طور كه
بايد بازي
خود را ارائه
نكنند.
نقش
سروان فرزانه
را در قسمتهاي
اوليه پررنگتر
ميديديم،
آيا به همين
دلايل كه
اشاره كرديد،
در حال حاضر
اينچنين
برجسته ديده
نميشويد؟
خب ابتدا
قرار بود نقش
سروان فرزانه
جزو نقشهاي
اصلي باشد.
ولي هنگامي
كه كار به شكل
نود شبي
درآمد، نقش
فرزانه هم از
حالت اوليهاش
خارج شد و بعد
از آن فقط در
دو، سه سكانس
و آن هم به
صورت كمرنگ
ظاهر ميشود.
متاسفانه
همين مسائل
باعث ميشود
كه بازيگر هم
دست و پايش
بسته شود و
نتواند خودي
نشان دهد.
با تمام
اين تفاسير،
مشكل اصلي را
از كجا ميدانيد؟
مشكل
اصلي از طرف
مديريت و
مسوولين است.
كساني كه در
نوك پيكان
فرهنگسازي
جامعه قرار
دارند و
تخصيص بودجه
اين قبيل
آثار فرهنگي
برعهده
آنهاست، بايد
بيش از پيش به
اين دست
توليدات توجه
كنند. مجموعه «سلام»
با طرح
معضلات و
مشكلات جامعه
ميتواند بهخوبي
و درستي در
بين جوانان و
خانوادهها،
فرهنگسازي
كند و به طرح
مشكل بپردازد
و گرهها را
از هم باز كند
اما بيتوجهي
مديريت و
مسوولين
فرهنگي، نبود
بودجه كافي،
شتابزدگي و
عجله در كار و
در نهايت
اتلاف هزينهها،
مواردي است
كه باعث ميگردد
آثار ضعيفي
براي مردم
جامعه توليد
شود. اينگونه
نيز سلايق
مخاطب تغيير
مييابد.
همين سطحينگريها
باعث ميشود
اثر سوء روي
كودكان و
نوجوانان نيز
داشته باشد
چراكه هرچه
از تلويزيون
پخش ميشود،
بازخورد منفي
يا مثبتش را
در جامعه ميبينيم.
پس بهتر آن
است كه از اين
ارتباط در
جهت مثبتش
استفاده شود.
كمي
برگرديم به
شخصيت فرزانه.
مشابه چنين
نقشي را در
مجموعههاي
تلويزيوني و
فيلمهاي
سينماييمان
تا حدودي
مشاهده كردهايم.
خود شما چه
تحقيقاتي را
مدنظر قرار
داديد تا آن
را بهتر و
بيشتر پرورش
دهيد؟
نقش يك
پليس زن
همانطور كه
گفتيد، تابهحال
ايفا شده است.
براي بهتر
درآوردن اين
نقش، بسياري
از فيلمهاي
ايراني و
خارجي را
مشاهده كردم.
همچنين اينكه
چون رشته
تحصيليام
علوم تربيتي
بوده و واحد
مددكاري و
مشاوره را
نيز گذراندهام،
اين موضوع
براي خود من
بسيار كمك
خوبي بود و تا
حد زيادي ميتوانست
حركات و
رفتار و
سكنات او را
براي خود من
محسوستر كند.
هدايتهاي
آقاي فرزين
در جايگاه
كارگردان تا
چه حد به شما
كمك ميكند؟
همانطور
كه اشاره
كردم، بهدليل
همان
شتابزدگيها
و عجلهها،
آقاي فرزين
هم بيشتر
تمركز خود را
روي دكوپاژ
كردن و
چيدمان صحنه
و ميزانسن
بازيگران
متمركز ميكرد
ولي صحبتهاي
اوليه يعني
قبل از شروع
كار، براي
نزديكشدن به
نقش بسيار
كمك كرد.
نقش گلاب
آدينه در سمت
بازيگردان
چگونه بود؟
خانم
آدينه شايد
نجاتدهنده
گروه
بازيگران
است، چرا كه
كنترل دقيقي
روي بازي
بازيگران
دارد. مواقعي
كه بازيگر به
همان دلايلي
كه اشاره
كردم، شخصيت
خود را پيدا
نميكند، با
راهنماييهاي
ايشان به
خواسته
دلخواه
بازيگر و
كارگردان ميرسيد.
خانم آدينه
علاوه بر
كنترل بازي
بازيگران
اصلي، تمرين
با بازيگران
جوان و بهاصطلاح
نابازيگراني
كه براي
اولين بار
مقابل دوربين
قرار گرفتهاند
را برعهده
دارد. شايد در
تلويزيون بيسابقه
باشد كه براي
مجموعهاي
نودشبي حدود
500 بازيگر
استفاده شود.
در هر قسمت
شاهد حضور 15
نابازيگر
هستيم. خانم
آدينه با
هماهنگي و
دقت فراوان
بازيها را
يكدست و روان
ميسازد تا
اتفاقي چون
دوگانگي
شخصيت بيژن
ديگر رخ ندهد.
البته همان
موقع هم خانم
آدينه متوجه
اين مساله شد
و با بداههاي
ديگر بيژن را
گياهخوار
مشاهده
نكرديم.
آيا تابهحال
مجموعه «سلام»
را از
تلويزيون
ديدهايد تا
بخواهيد بهعنوان
مخاطب حاصل
كار را بررسي
كنيد؟
نه
متاسفانه،
چراكه از صبح
سر كار هستيم.
فقط برخي از
روزها كه
براي وقت
ناهار
آنتراكت داده
ميشود، فرصت
كوتاهي دست
ميدهد تا
قسمتي را كه
بعدازظهرها
بهصورت
تكرار پخش ميشود،
سر صحنه در
كنار عوامل
توليد و
بازيگران
مشاهده كنيم.
اگر
بخواهيد با
نگاهي
انتقادي به
اين مجموعه و
بازي خودتان
نظر داشته
باشيد، حاصل
كار را چطور
ارزيابي ميكنيد؟
تابهحال
به ياد ندارم
كه نقشي را
بدون خواندن
فيلمنامه
پذيرفته باشم
اما اين بار
بعد از
خواندن طرح،
چند قسمت
اولين
فيلمنامه و
همچنين با
توجه به حضور
كارگرداني
چون آقاي
فرزين، كار
را بپذيرم.
مجموعه «سلام»
ميتوانست
جزو درجه يكهاي
تلويزيون
باشد. بههرحال
آنچه كه در
حال حاضر ميبينم،
نهايت تلاش
گروه است كه
با نبود
امكانات با
جان و دل و با
تمام وجود
كار خود را
ارائه و تلاش
كردهاند كه
اثر قابلقبولي
را ارائه
كنند.
حرف آخر؟
بهتر است
به كيفيت
كارهايمان
بيشتر توجه
كنيم، نه
اينكه با
هزينههاي كم
و اندك، سطح
سلايق مردم
را پايين
بياوريم.
بايد سعي
كنيم با صرفه
بودجه،
فرهنگ جامعه
را ارتقا
دهيم.
هنرمندان بهنوعي
پيشگام در
اين راه
هستند. بايد
به هنرمندان
فرصت دهيم و
بودجهاي
تعيين گردد
تا آثار
قابلي براي
مخاطبان عرضه
شود.
|
|
|
|
|
|