مصاحبه باگروه اريان

اعضاي گروه آريان كه بيش از يك سال از آن‌ها خبري نبود مي‌خواهند با آلبوم چهارم دوباره به صدر بازار موسيقي برسند
بين اين همه گروه موسيقي و خوانندگي كه در سال‌هاي اخير در حوزه پاپ ظهور كرده‌اند، آن‌هايي كه زود محو شدند يا ماندند، آرياني‌ها يك استثنا هستند. آن‌ها اولين گروهي بودند كه با موزيك پرطراوت و جوان‌پسندشان در دل مردم جايي باز كردند و تنها گروهي هم بودند كه توانستند بار شهرتشان را به دوش بكشند و از هم نپاشند. يك كار گروهي چندساله، بي‌آن‌كه هيچ‌كس ساز جدايي بزند، خودش براي نشان‌دادن موفقيت آن‌ها كافي است. اگرچه ماجراي رفتن رضا گلزار از گروه برايشان گران تمام شد، اما آن‌هم دلايل ديگري داشت و ربطي به اختلاف نداشت. آرياني‌ها هم اين سال‌ها را با فراز و نشيب آمده‌اند، كنسرت برگزار كرده‌اند، آلبوم بيرون داده‌اند، كليپ ساخته‌اند و هرطور بوده در غبارها گم نشده‌اند. اگرچه حالا شايد موسيقي‌شان هماني نباشد كه تينيجرها (ببخشيد منظورمان جوان‌ها و نوجوان‌ها بود) مي‌پسندند. اما آن‌ها حتي اين را هم مي‌دانند و مي‌خواهند خودشان بمانند؛ جمعي كه از دور به چند جوان شاد و آوازه‌خوان مي‌مانند و چه‌بسا همين تصوير هم بوده كه اين محبوبيت را برايشان به همراه آورده است. در يكي از روزهاي آخر سال به بهانه چهارمين آلبوم گروه به سراغشان رفتيم؛ آلبومي به نام آريان 4 كه قرار است تا ارديبهشت‌ماه به بازار بيايد و آرياني‌ها معتقدند با نوآوري‌هايي كه در آن شده توجه بسياري را جلب خواهد كرد. آن‌ها سال 85 را چندان با رضايت نگذراندند. مشكلاتي كه براي آخرين كنسرتشان در تهران به‌وجود آمد و پراكندگي‌شان در طول سال، كار را به جايي رساند كه آن‌ها هم اميدشان را به سال ديگر ببندند؛ علي پهلوان، پيام صالحي، سيامك خواهاني، نينف اميرخاص، عليرضا طباطبايي، برزو بديهي، ساناز كاشمري، سحر كاشمري و شراره فرنژاد كه مثل هميشه مصاحبه با آن‌ها شاد و لذت‌بخش بود. اگرچه سحر كاشمري نتوانسته بود به مصاحبه بيايد و شراره فرنژاد در ابتداي مصاحبه ول كرد و رفت!
  • اگر «آريان» منحل شود، شما چه كار مي‌كنيد؟
پيام: مسلما براي تك‌تك افراد، متفاوت است. نوازنده‌ها بايد بروند در گروه‌هاي ديگر نوازندگي كنند. ممكن است سيامك، هم براي گروه‌هاي ديگر ساز بزند و هم آلبوم خودش را بسازد. خواننده‌ها هم كه هر كدام سراغ توليد آلبوم خودشان مي‌روند. اين‌ها در صورتي است كه موسيقي پاپ همچنان به فعاليت‌اش ادامه دهد. اگر قرار باشد بچه‌ها كاملا از موسيقي جدا شوند، هركس مي‌رود سراغ شغل ديگرش. همان‌طور كه الان اغلب بچه‌هاي آريان، يك شغل ديگر هم دارند. به علت تعطيل شدن نسبي موسيقي پاپ،‌ همه به فكر شغل ديگري افتادند. بعضي‌ها هم كه از اول شغل ديگري داشتند. اگر بازار موسيقي پاپ، داغ باشد خب،‌ مسلما هر كس كار خودش را شروع مي‌كند. نينف: مسأله اين است كه چه انگيزه‌اي براي ادامه كار وجود داشته. خيلي اتفاقات خوبي با كنار هم بودن بچه‌ها به‌وجود آمده كه اگر گروهي نبود، اين اتفاقات خوب نمي‌افتاد.
  • گروه شما تغيير كمي از ابتداي تشكيل تا الان داشته. اين سؤال براي هواداران شما پيش مي‌آيد كه آيا اساسا به تعطيل شدن گروه فكر مي‌كنيد؟
پيام: حرف زدن دربارة كار گروهي ساده است، اما در واقعيت موضوع متفاوت است. بايد از خيلي نظرات شخصي گذشت. بارها بوده كه اگر بچه‌ها گذشت نمي‌كردند، گروه،‌ متلاشي مي‌شد. نود درصد بچه‌ها با اين گروه،‌ كار حرفه‌اي‌شان را شروع كردند. اول كار، خيلي مشكل داشتيم. مثلا عليرضا طباطبايي كه قبلا به صورت حرفه‌اي كار كرده بود خيلي سخت‌تر شيوه ما را قبول كرد. نينف: شايد حرفي كه مي‌زنم عجيب و غريب باشد، اما معتقدم بر مبناي حرفي كه پيام گفت،‌ دور هم جمع شدن بچه‌ها، به عنوان يكسري دوستان صميمي بود. اگر فرض كنيد آريان به جاي موسيقي قرار بود كه كار تئاتر كند، باز هم مي‌توانست ماندگار شود. كاري ندارم كه كيفيت كارمان در تئاتر هم خوب بود يا نه، ولي بحثم اين است كه صميميت ميان بچه‌هاست كه باعث شده با وجود تمام مشكلات، كار ادامه پيدا كند.

عليرضا طباطبايي/ نوازنده درام
  • چند سال پيش كه كار را شروع كرديد،‌ جوان بوديد. هنوز درگير مسائل زندگي نشده بوديد، اما الان به‌ هر حال وارد سني شده‌ايد كه ماديات هم مسأله است.
نينف: بله. سن ما بالاتر رفته و ديدگاه‌ها هم تغيير كرده، اما همين تغيير ديدگاه‌ها هم باعث مي‌شود كه ما كارمان را راحت‌تر جلو ببريم.
  • در ميان اعضاي گروه كسي بوده كه به خاطر گروه، پا روي سلايق شخصي‌اش بگذارد. مثلا يك نوع موسيقي ديگر را دوست داشته باشد و اين‌جا جور ديگري كار كند؟
پيام: همه همين‌طور بودند. عليرضا: سليقه شخصي نبايد در كار حرفه‌اي خيلي دخالت كند. من نوازنده‌ام. مثلا من به عنوان يك درامر بايد تمام سبك‌ها را پوشش بدهم. نمي‌توانم بگويم كه من فقط در سبك متال، درام مي‌زنم. نبايد كم بياوري. ممكن است كه من در منزل به آهنگ ديگري گوش بدهم، اما وقتي در گروه و براي يك آلبوم پاپ قرار است ساز بزنم،‌ بايد خودم را با قالب پاپ وفق دهم. پيام: ببينيد، ممكن است من گيتار دست بگيرم و آهنگ‌ ديگري را هم بخوانم، ولي در قالب گروه،‌ ما بايد كار خودمان را انجام دهيم. ما سبكي ايجاد كرده‌ايم كه مختص خودمان است. كار حرفه‌اي ما با اين سبك شناخته مي‌شود. سعي مي‌كنيم نظرات و شخصيت‌هاي موسيقي كه در ذهن داريم را وارد اين نوع موسيقي كنيم تا كار بهتري ارائه كنيم.
  • به هر حال اين سبك در ميان شما و با توجه به سليقه موسيقايي شما به‌وجود آمده ديگر.
پيام: جمع شدن اين افراد كنار هم، قرار گرفتن ويولن و گيتار در كنار هم، شعرهاي ما و ملودي‌ها، مجموعا صدايي را تشكيل داده‌اند كه شده «آريان». نينف: تفكرات ما خيلي با هم تفاوت ندارد. فكرهاي ما خيلي به هم نزديك است و اگر اين‌طور نبود، اين گروه شكل نمي‌گرفت. بخش عمده زندگي اكثرمان هم به گوش‌ كردن موسيقي‌هاي مختلف مي‌گذرد. براي همين، مجموعه فكرهاي ما كه به هم نزديك است،‌ سبك را به وجود آورده و تفاوت‌ها هم تنوع كارها را شكل مي‌دهد. مثلا به اين نتيجه رسيده‌ايم كه ويولن در اغلب آهنگ‌هاي ما نقش اصلي دارد. صداي كر، يك ويژگي اساسي آهنگ‌هاي ماست و اساسا ما دو جنس صداي مختلف را به عنوان خواننده در اختيار داريم كه هر كدام حس خاصي را به شنونده منتقل مي‌كند. اين قضيه، اتفاقي نيست.
  • در جواب سؤال اول گفتيد كه اگر آريان و موسيقي پاپ تعطيل شوند، هر كدامتان يك شغل ديگر هم داريد. چرا به اين تحليل رسيديد كه كار ديگري شروع كنيد؟ اصلا از شغل‌هاي ديگرتان هم بگوييد.
پيام: وقتي كه گروه تشكيل شد، من كار ديگري مي‌كردم. كلاس آموزش گيتار داشتم. شغل دوم را هم همان موقع آغاز كرده بودم و پيگيرش بودم. منظورم همين كار طراحي و ساخت مبلمان است. موسيقي پاپ، چندان حاشيه امنيتي براي فعاليت مداوم ندارد. ممكن است يك هفته كنسرت داشته باشي، بعد تا پنج ماه همة فعاليت‌ها تعطيل باشد. علي: من مهندس صنايع‌ام. قبل از اين كه وارد گروه آريان بشوم، كار كنترل پروژه انجام مي‌دادم. از فاز يك پارس جنوبي،‌ وارد پروژه‌هاي نفت و گاز شدم. الان هم در فاز هفده و هجده هستيم. حدود ده سال است كه مشغول اين حرفه‌ام. در اوج فعاليت‌هاي آريان و موسيقي پاپ،‌ خيلي‌ها به من مي‌گفتند چرا اين كار را ول نمي‌كني. مدام مرخصي مي‌گيري. اين‌ور اعصابت خرد مي‌شود آن‌ور هم همين‌طور. گفتم اشكالي ندارد. الان اين مسأله به دردم خورد. طي اين يك سال، كل كنسرت‌هاي ما دو تا بوده؛ يكي در كيش و ديگري در كرمان. برزو: من بالاخره بعد از چندين سال دكتراي دامپزشكي‌ام را تمام كردم. مديريت دفتر VIP كمپاني مبلمان پيام را برعهده گرفته‌ام. دو تا رستوران هم در كرج و رودهن برپا كرده‌ام.
سيامك: من هم مشغول تدريس ويولن هستم و آهنگسازي براي خواننده‌هاي ديگر و البته آلبوم خودم. نينف: مدت يك سال است من مديريت مالي يك شركت را برعهده گرفته‌ام. رشته‌ام مهندسي كامپيوتر بود. تمام زندگي‌ام با موسيقي همراه بودم و الان هم كار حسابداري مي‌كنم!
عليرضا: در هفت هشت سال اخير، كارم موسيقي بوده. اما يك سالي هست كه شركتي تأسيس كرده‌ايم كه در آن لوازم داروخانه توليد مي‌كنيم. كاشمري: فعلا در حال بازيگري در سريال كلاه پهلوي هستيم.


پيام صالحي/ خواننده، گيتاريست، ترانه‌سرا


  • آريان باعث شده در شغل ديگرتان موفق‌تر باشيد؟
- نه (خنده جمع). علي: محبوبيت،‌خيلي جاها كار را راه مي‌اندازد. نمونه وحشتناك‌اش قضيه بيمارستان رفتن پدرم بود كه من خيلي بخش‌ها را همين‌طوري جلو بردم. تو كيفم پر از سي‌دي آريان بود. تا مي‌ديدم كه كسي من را نمي‌شناسد،‌ سي‌دي را هديه مي‌دادم. تا اين حد كه به‌راحتي وارد سي‌سي‌يو مي‌شديم.
  • سيامك و خانم كاشمري،‌ وارد دنياي بازيگري شده‌اند. گلزار هم كه ديگر يك بازيگر است. پيشنهادي بوده كه مجموعه آريان در يك فيلم ظاهر شود؟

شراره فرنژاد/خواننده كر،گيتاريست، ترانه‌سرا


علي: يك بار يك پيشنهاد جدي بود، اما ما آن‌قدر در ميان خودمان داستان و ماجرا داريم كه نمي‌توانيم اين پيشنهاد را بپذيريم. چون قرار بود براي يك گروه موسيقي، يك فيلم‌نامه بنويسند كه ما آن را بازي كنيم، ولي غير واقعي مي‌شد. من خودم هم يكي دو تا پيشنهاد داشته‌ام كه قبول نكردم. چون اصلا فرصت‌اش را ندارم. چند وقت است كه باب شده درباره موزيسين‌ها و گروه‌هاي موسيقي، فيلم بسازند. مثل فيلم ري‌چارلز و باب مارلي و...
نينف: آخر چه جور داستاني بايد باشد كه ا ين همه كاراكتر در آن مشغول بازي شوند و داستان پركشش هم باشد؟
  • اين مسأله حضور همة بازيگران در كليپ «بذار برم» هم ديده مي‌شد. به نظر مي‌رسيد كه اين ايده،‌ خيلي موفق نبوده و كليپ دندان‌گيري توليد نشده بود.
برزو: آخرش هم نفهميدم كي گفت «مي‌خواد بره». نينف: كارگردان پيشنهاد كرد كه اگر نخواهيم جنبه احساسي رفتن و جدايي دو نفر را نمايش دهيم، مي‌توانيم فضاي جدايي گروه از هم را در يك فضاي موهوم نشان دهيم. علي و پيام دعوايشان مي‌شود. من در اتاقم تنها نشسته‌ام. به اين نتيجه مي‌رسم كه بايد وسائلم را جمع كنم و بروم. ضمن اين‌كه در داخل گروه هم در حال منصرف كردن بقيه از جدايي هستيم،‌ يكي جلوي آن را مي‌گيرد، ديگري جلوي كس ديگر را و بعد هم كه وارد فضاي تعقيب و گريز موش و گربه‌اي مي‌شويم. هدف اين بود كه قضيه،‌ غير واقعي باشد و آخر داستان هم نشسته‌ايم و داريم مي‌خنديم به كاري كه كرده‌ايم.
  • نقشه‌اي براي آلبوم بعدي داريد؟ فكر كرده‌ايد به كليپ؟
علي: اتفاقا در جلسه هفته پيش‌مان، درباره كليپ،‌ حسابي صحبت كرديم كه چه كسي بالاخره كارگردان كارها باشد. بحث به اين‌جا رسيد كه ما يك فيلمبردار خوب پيدا كنيم و خودمان بگوييم كه چه تصاويري بگيرد. دنبال كسي هستيم كه حرف گوش كند. ما خيلي ايده‌ها داريم، اما كارگردان قبول نمي‌كند. مثلا يكي از كارگردان‌ها به ما گفت: «ببينيد اولا اين‌كه من كارگردانم، ثانيا من براي خودم وجهه دارم و نمي‌توانم جواب دوستانم را بدهم. نمي‌توانم تكنيك خودم را بشكنم. » تكنيك‌هايشان هم يا سينمايي است يا تلويزيوني.كليپ «مولا علي جان» ما فضاي نسبتا خوبي دارد، ولي يك صحنه كليپ هست كه نزديك يك دقيقه، تصوير ثابت است. كجا اين اتفاق مي‌افتد؟
  • وقتي آلبوم «آريان III» به بازار آمد، گفتيد با اين آلبوم بايد جواب پس بدهيم مي‌خواستيد به همه بفهمانيد كه كارتان حرفه‌اي است.
علي: ما اشتباه كرديم. البته كار ما جواب داد. خيلي از منتقدان را راضي كرديم. اما با اقبال عمومي كه آريان II با آن مواجه شد، تفاوت داشت. در سال خودش، پرفروش‌ترين بود، اما با آريان II فاصله داشت. آريان II، بالاترين فروش تاريخ موسيقي ايران را داشت. ما هنوز كه هنوز است، از آريان II درآمد داريم. بالاي دو ميليون نسخه فروخته است.

برزو بديهي/نوازنده پركاشن

  • ولي به نظر خيلي‌ها آريان III، آهنگ تكخالي كه دو آلبوم قبل داشتند را نداشت، چيزي مثل ستاره يا پرواز.
علي: بيشتر وقت، صرف تكنيكي شدن آلبوم شد. دنبال آن بخش نبوديم. خيلي‌ها هم گفتند كه اين آلبوم خيلي بهتر از قبلي‌هاست. اما گفتيم ديگر بس است. الان در آلبوم چهارم، هم كار تكنيكي گذاشتيم و هم كار عامه‌پسند.
  • در اين آلبوم‌ها چقدر از ظرفيت‌تان استفاده مي‌كنيد؟ آدم احساس مي‌كند اين سبك موزيك پايين‌تر از پتانسيل شماست.
علي: روي ويولن چنين چيزي نيست. پارت‌هايي كه سيامك مي‌زند، نسبت به كارهاي ديگر پاپ خيلي پيچيده‌تر است. عليرضا سعي مي‌كند تكنيك‌هاي جاز را وارد كار كند، ولي در بداهه‌نوازي كارها، خلاقيت خودش را نشان مي‌دهد. پيام: موسيقي پاپ برمدار مخاطب مي‌چرخد. بايد مخاطب را جذب كنيد. ساخت آهنگي براي جذب مخاطب، شايد از ساختن يك آهنگ كلاسيك سخت‌تر باشد. كار كلاسيك روي چارچوب و قواعد خاص خود،‌ با يك احساس عالي مي‌تواند يك كار خوب شكل دهد كه باز هم خيلي‌ها اصلا دركش نمي‌كنند. اگر «چهار فصل» ويوالدي را براي يك مخاطب معمولي بگذاري، مي‌گويد خب كجايش برف مي‌آيد؟ اما بحث مهم، روان‌شناسي موسيقي است كه كار خيلي سختي است. الان شما ببينيد چند تا آلبوم جديد در بازار هست. چند تا از اين آلبوم‌ها گرفته؟
  • تا حال شده كه مثلا سيامك بگويد ويولن آهنگ كم است، كمي زيادش كنيم يا كس ديگري به سهم خودش در آهنگ‌ها اعتراض كند؟
سيامك: بعضي آهنگ‌ها اصلا ويولن ندارند. مشكلي در اين باره نيست. عليرضا: من تنظيم‌هاي نينف را خيلي قبول دارم. شسته رفته و فوق‌العاده عالي. نينف: دليل اول كار، اين است كه تنظيم‌ها با همفكري همه بچه‌ها انجام مي‌شود و هر كس مي‌داند كه كجاي كار بهتر ديده مي‌شود. مسأله زمان كار نيست. مهم نمايش عالي‌كار است. يك نمونه‌اش، در آهنگ ستاره،‌ گروه كر، شب را ادا مي‌كند؛ فقط يك كلمه. و همين يك كلمه خيلي به آهنگ رنگ داده و حتي توي كنسرت‌ها هم تماشاگران خيلي از آن خوش‌شان آمده. سيامك: در آهنگ گل من، ويولن فقط در آخر كار آمده. يك جاي حساس كه خيلي خوب نمايش داده مي‌شود.
  • پيش آمده كه براي يك بخش آهنگ،‌ خيلي زحمت كشيده باشيد و بازخوردش را از مردم نگرفته باشيد؟
علي: بله، كارهايي كه فني تنظيم مي‌شوند، معمولا اين جوري‌اند. ساناز كاشمري: يكي از اين كارها شاپرك است كه خيلي رويش زحمت كشيده شد.ه. همه چيزش عجيب و غريب است. اما خيلي‌ها اصلا با آهنگ ارتباطي برقرار نكرده‌اند.
  • به نظرتان گوش موسيقايي مردم در ايران در سطح خوبي هست؟
نينف: مشكل، گوش نيست. مردم انواع موسيقي‌ها را مي‌شنوند. موضوع‌ اين است كه كاري كه ما به صورت مجاز ارائه مي‌كنيم تا چه حد مي‌تواند به جاهاي مختلف سرك بكشد. بايد كار ما در آن چارچوب بگنجد. بايد اصول را رعايت كنيم و در آن اصول،‌ بهترين توانايي‌ها را نمايش دهيم. مردم بايد بدانند كه ما نمي‌خواهيم و نمي‌توانيم هر نوع موزيكي را بسازيم.
  • شما گروهي هستيد كه همه كارها را خودتان انجام مي‌دهيد؛ شعر، آهنگ، تنظيم، سازها. همين مسأله باعث نمي‌شود كارهايتان تكراري ‌شوند؟ شايد اگر خارج از گروه هم كسي به شما كمك كند، اجراها بهتر شود.
ساناز كاشمري: اين اتفاق افتاده. در مولا علي جان و گل من. نينف: حتي نوازنده مهمان كه ساز غيرتخصصي آريان را مي‌نوازد هم داشته‌ايم. اما نه اين‌كه كسي بيايد و برايمان آهنگ بسازد. سبك ما لازمه‌اش اين است كه ملودي و تنظيم را خودمان انجام دهيم. علي: در آلبوم آخر،‌ تغييرات خوبي در شعرها هم به‌وجود آمده. مثلا همه منتظرند اگر علي‌ پهلوان شعر مي‌گويد، حتما يك گل در ترانه باشد كه اين مسأله را نداريم. آن سبك قديمي، به هر حال،‌ علاقه‌مندان خودش را دارد و ما نبايد آن‌ها را از دست بدهيم،‌ اما يك روي ديگر شعر گفتن و ملودي‌سازي بچه‌ها را در آلبوم جديد مي‌بينيم.
  • شما اين يك سال را كجا بوديد؟ خيلي كم خبر؟ خيلي بي‌سر و صدا؟
علي: سال گذشته، هر چه زديم به در بسته خورد. سيامك: البته كلا موسيقي پاپ هم چندان سر و صدايي نداشت. علي: به شوخي به يكي از بچه‌ها مي‌گفتم وقتي عليرضا عصار، كنسرت ندارد،‌ ديگر هيچ كس نبايد انتظار داشته باشد. سيامك: بزرگ‌ترين ضربه روحي را براي اجراي كنسرت باشگاه انقلاب خورديم. همه مقدمات فراهم شده بود؛ با بهترين امكانات و تجهيزات. بليت‌‌ها فروش رفته بود، اما آن مشكلات به‌وجود آمد و اعصاب همه را به‌‌هم‌ريخت. علي: اين همه تماشاگر آمده بود با كلي مقدمات. برق رفت. كنسرت به‌ هم خورد، باران آمد. ضربه روحي بدي بود. يك سال از هيچ‌كس،‌ هيچي درنمي‌آمد. نينف: حتي همديگر را هم نمي‌ديديم. خيلي شوك بدي بود. برزو: كم‌كم خودمان را جمع كرديم. نينف: اگر آن كنسرت برگزار شده بود، نه تنها آريان كم سر و صدا نبود كه الان در يك فضاي ديگر مشغول كار بود. اگر كنسرت با آن استانداردها انجام مي‌شد، فقط تا يك سال در مجلات درباره آن كنسرت مطلب مي‌خوانديم. نهايتا ما بازگشتمان با آهنگ «اي جاويدان ايران» شكل گرفت. مخصوصا كه شايعه شده بود گروه‌ از هم پاشيده و ديگر بچه‌ها با هم كار نمي‌كنند. برزو: كنسرت، يك چيز بزرگ‌تر از سورپريز بود،‌ فراتر از شوك كه متأسفانه انجام نشد.
عليرضا: و با آمدن آلبوم چهارم گروه اين اتفاق خواهد افتاد.
  • با توجه به اين‌كه آريان خيلي از «ترين‌ها» را در اختيار دارد و سه آلبوم هم منتشر كرده، الان جايگاه خودتان را در موسيقي ايراني داخل و خارج كشور چگونه مي‌بينيد؟
علي: در خارج از كشور هم به كار ما توجه شده. بعد از اين كه آريان،‌ به‌عنوان كانديداي گروه موسيقي ملل معرفي شد، اخبار ما در خارج از كشور، خيلي مورد توجه قرار گرفت. كنسرتي در برلين قرار بود برگزار كنيم كه زلزله بم پيش‌آمد و ما كنسرت را خيريه كرديم. خيلي از شبكه‌هاي تلويزيوني دربارة موضوع برنامه ساختند. خارجي‌ها هم از موزيك لذت برده بودند.
  • سي‌دي جديدي در خارج از كشور منتشر شده كه چكيده موسيقي ايران است. از شهرام ناظري تا اوهام و اولين آهنگ اين سي‌دي، آهنگ «افسونگر» آريان است.
نينف: آريان تقليدي نبود و شناسنامه دارد. به همين دليل، هم طرفداران خودش را حفظ كرده و هم روي بقيه تأثير گذاشته. در خارج از كشور هم كنسرت‌هاي آريان پرطرفدارتر از كارهاي آن ور آبي‌هاست.
  • بعضي‌ها مي‌گويند موسيقي آريان، «تينيجرپسند» است. احساس نمي‌كنيد مخاطب‌تان بزرگ مي‌شود و شما جا مي‌مانيد؟
برزو: از اين به بعد مي‌خواهيم مخاطبان با خود ما بزرگ بشوند. علي: در آلبوم چهارم، متوسط سن مخاطب را بالاتر برده‌ايم. هم در شعر و هم در موسيقي.
نينف: شايد قبلا كفه ترازو به نفع نوجوانان پايين مي‌آمد، اما در آلبوم بعدي، كفه به سمت ديگر سنگين‌تر است.
علي: ضمن اين‌كه ايرادي ندارد موسيقي ما براي سنين پايين‌تر باشد، اين قشر هم بايد موسيقي داشته باشد. طرفداران اصفهاني عليرضا عصار و محمد نوري با هم متفاوت‌اند.
  • مخاطبان شما در شهرهاي مختلف متفاوتند؟
نينف: تفاوت هست، اما يك نكته مشترك بين آن‌ها وجود دارد؛ نوجوانان هستند كه هوادار فعال‌اند. در كنسرت‌ها،‌ وقت امضا گرفتن و عكس گرفتن و خريدن پوستر گروه. در سراسر دنيا، تهيه‌كننده‌ها، به دنبال جذب اين دسته از هواداران هستند.
  • تا حالا كسي به خودتان نگفته كه كارتان بي‌ارزش است؟
علي: يكي از خنده‌دارترين ماجراهايي كه براي ما پيش‌آمد، در برنامه‌اي در جشنواره موسيقي فجر دو سال قبل برگزار شد كه اسمش چالش‌هاي موسيقي‌ پاپ بود. تماشاگرها، دانشجويان موسيقي كلاسيك بودند. كنار ما هم دكتر سرير بود. براي شعر، سهيل محمودي آمده بود. فردين خلعتبري، دكتر رياحي، دكتر اردلان و من و نينف. خانمي از ميان جمعيت گفت: «آقاي دكتر سرير، اين‌جا جشنواره موسيقي فجر است، با وجود اساتيدي مثل فلان و بهمان، چرا در موسيقي پاپ چهار تا آدم حسابي نمي‌آوريد؟» فردين خلعتبري ناراحت شد و گفت من ديگر حرف نمي‌زنم. يكي از ميان جمعيت از اين خانم پرسيد تعريفتان از موسيقي پاپ چيست؟ گفت: «موسيقي پاپ هر چي باشد، آريان نيست.»
  • مخالف آريان بوده پس؟
بله، با واژه‌هاي زشت هم حرف مي‌زد. سهيل محمودي گفت كه من نمي‌دونم، اين آهنگ‌ها چرا اين جوري تنظيم مي‌شه؟ درحالي كه حتي يكي از آلبوم‌هاي ما را هم نشنيده بود.


  • خودتان چه جور موزيك‌هايي گوش مي‌كنيد؟
سيامك: كار ايراني كه در حال حاضر نظر خاصي ندارم، ولي در موسيقي خارجي،‌ كارهاي‌ ياني، پينك فلويد و خوليو را دوست دارم. علي: گروهي كه كارهايش را دنبال مي‌كنم، وست لايف است. كارهايشان معمولا بازخواني است، اما اجراهاي خيلي خوبي دارند. به كنسرتشان هم رفتيم و خيلي چيزها ياد گرفتيم كارهاي ياني و پينك فلويد را دوست دارم؛ كارهاي آرام حسي. عليرضا: پرينس را خيلي دوست دارم. سبك‌هاي فانك بيت را دوست دارم. MMW را دوست دارم كه آهنگ‌هاي بي‌كلام مي‌سازند. برزو: همه چيز گوش مي‌كنم و از همه‌شان لذت مي‌برم. حتي آريان هم گوش مي‌كنم و لذت مي‌برم (خنده). نينف: به خاطر كارم، همه جور آهنگي گوش مي‌دهم، اما علاقه‌ام كارهاي سول است، كارهاي آبا و باني‌ام.
  • دربارة گروه‌هايي كه به سبك شما و به تقليد از شما ايجاد شده‌اند هم بگوييد.
علي: بك استريت بويز، يك گروه پسرانه بود. خيلي‌ها خواستند كار اين گروه را تقليد كنند، اما موفق نشدند. وست لايف هم گروه پسرانه بود، اما با نوآوري وارد شد. بلو هم پس از آن‌ها آمد، اما موزيكش متفاوت بود. سيامك: هر گروهي كه نوآوري داشته باشد،‌ موفق مي‌شود.
  • منظورتان اين است كه گروه‌هاي شبيه شما نوآوري نداشتند و از شما تقليد مي‌كردند؟
برزو: دقيقا. نوع سازبندي و نوع ايستادن اعضاي گروه. علي: دو خواننده،‌ گروه كر، ويولن،‌ گيتار. عليرضا: ممكن است يكي دو آهنگشان گرفته باشد، اما كلا همه مي‌گفتند گروهي كه شبيه آريان است. علي: اتفاقا براي ما جالب است. چون مي‌فهميم كاري كرده‌ايم كه باعث شده بقيه تقليد كنند. عليرضا: در كنسرت فيه ما فيه، قطعه‌اي داشتند كه من حس كردم يك‌جور انتقاد بود از فضاي موسيقي ايران. آهنگ‌ پرواز ما را براي اين كه به ‌شنونده القا كند، نت‌هاي فالش مي‌زد. اين نشان مي‌داد كه پرواز چقدر مؤثر بوده!
  • آريان، يك زماني سوگلي بازار موسيقي بود. بعد، بنيامين آمد و آريان به حاشيه رفت. اين مسأله شما را اذيت نكرد؟
علي: ماجراي بنيامين متفاوت است. تهيه‌كننده در جريان كنسرت ما، با زيان وحشتناكي مواجه شد. ما كه دچار شوك روحي شده بوديم، سازها را زمين گذاشتيم. در اين فرصت، يك چيزي بايد اين ضرر مالي را جبران مي‌كرد. ظهور بنيامين، نه تنها به ضرر آريان نيست، بلكه باعث شد تهيه‌كننده آريان، ضررش را جبران كند، روحيه‌اش را بهتر كند و الان در مقطع فعلي،‌ قرار است آلبوم بنيامين با شركت «آواي نكيسا» بيرون بيايد و ترانة شرقي، روي آريان زوم كرده است تا با انرژي بيشتري آلبوم آريان IV را به بازار بفرستيم.
راحت‌ترين قسمت‌اش ساززدن بود!
پس از اين‌كه رضا گلزار از دل آريان به سينما رفت و ديگر پشت‌سرش را نگاه نكرد، نوبت به سيامك خواهاني رسيد كه با پيشنهاد داريوش مهرجويي در «سنتوري» بازي كند؛ نقش پسري كه گلشيفته فراهاني به سمت او مي‌رود. او در فيلم، نقش يك ويولن‌زن را بازي مي‌كند؛ دقيقا نقشي كه در آريان دارد.
  • ماجراي بازي تو در سنتوري چگونه پيش آمد؟
براي كار به يك ويولونيست احتياج داشتند كه بتواند به صورت زنده كار را اجرا كند. قرار نبود كه بازيگر فقط فيگور ويولن‌زدن را بگيرد. صدابرداري سر صحنه بود و بايد ويولونيست همان‌جا قطعات را اجرا مي‌كرد. با توجه به نقش، تيپ و قيافه هم برايشان مهم بود.
  • چه كسي تو را معرفي كرد؟
از طرف آقاي شريفي‌نيا تماس گرفتند. من رفتم تست گريم دادم. از من تست بازيگري هم گرفتند و مورد قبولشان واقع شد.
  • قطعاتي كه اجرا كردي را خودت ساختي؟
بله، مثلا قطعه‌اي كه در مهماني اجرا شد را همان‌جا سرصحنه ساختم، تمرين كردم و اجرا كردم.
  • اولين كار سينمايي‌ات بود. چطور بود اين تجربه؟
البته ما در چند كليپ‌ بازي كرده بوديم و من به دوربين عادت داشتم. اما ، تجربه خيلي‌خيلي متفاوتي بود. به هر حال،‌ ديالوگ داشت. قاب‌هاي دوربين متفاوت بود. خيلي تجربه سنگين، اما خوبي بود. اين اولين تجربه براي من، بزرگ‌ترين تجربه‌ام بود. من دقت مي‌كردم در اين فيلم، همه عوامل،‌ شاگرد اول‌هاي رشته خودشان بودند. از بازيگران، كارگردان، نورپردازي و... تنها غيرحرفه‌اي‌كار، من بودم. خوشبختانه همين كار باعث شد كه من خيلي تلاش كنم تا كار خوب از آب درآيد.
  • نظر آن‌هايي كه ديده‌اند، چه بوده؟
برايشان جالب بوده. ولي نظر خودم مهم‌تر است. چون ممكن است من بعضي اشكالات بازي‌ام را ببينم كه شما نبينيد. فكر مي‌كنم آقاي مهرجويي هم راضي بود.
  • جايي بود در بخش نوازندگي و تخصص تو كه كسي در كارت دخالت كند.
در بخش نوازندگي كاملا آزاد بودم. راحت‌ترين قسمت بازي‌ام، همين بخش ساززدن بود. چون بارها و بارها اين نقش را بازي كرده‌ام. آن‌ بخش سخت بود كه بايد ديالوگ‌هايي را مي‌گفتم كه در تمام زندگي‌ام نگفته بودم. نحوه ديالوگ گفتن و بازي‌ها هم سخت بود و هم جالب. اما حتي در بعضي موارد هم نظر مي‌دادم كه بهتر است اين‌جا، اين كلمه را بگويم و جمله را عوض كنم. چون اين‌جوري راحت‌تر بودم.
  • بازي رو به روي گلشيفته و رادان سخت نبود.
چرا. سنگين بود. استرس هم داشتم. اما فقط در دقايق اول بازي.
  • اولين صحنه‌اي كه بازي كردي، كدام بود؟
بايد خانم گلشيفته را از كنسرت به منزل مي‌رساندم. ساعت چهار صبح بود. زمستان هم بود. نقش مقابل اگر خوب بازي كند، شما هم مجبوري كه خوب بازي كني. خود به خود سطح‌ بازي‌ات بالاتر مي‌رود. برعكس‌اش هم هست. هم بهرام رادان و هم گلشيفته، خيلي بازيگران خوبي هستند و همين هم روي بازي من تأثير گذاشته بود و باعث شده بود من هم اكتيو و هيجاني بازي كنم.
  • براي بازي در اين فيلم با كسي مشورت كردي، مثلا با محمدرضا گلزار؟
براي پذيرفتن يا نپذيرفتن نقش با خيلي‌ها مشورت كردم. اما براي نوع بازي بايد با يك سينماگر مشورت مي‌كردم كه چند نفر از دوستانم بودند. اما آقاي گلزار در دسترسم نبودند. ايشان تلفنشان را عوض كرده، من هم همين‌طور. خيلي وقت هم هست كه همديگر را نديده‌ايم. همه سرشان شلوغ است و اين طبيعي است.
  • رابطه‌ات با بهرام رادان در فيلم چگونه بود؟ در فيلم كه رقيب هم بوديد!
بسيار خوب بود. از اين تجربه خيلي راضي‌ام.
  • اولين حضور سينمايي، احتمالا تجربيات عجيب و غريبي هم به همراه داشته؟
بله. در اولين برداشتي كه قرار بود بازي كنم، اتفاق جالبي افتاد. آقاي شريفي‌نيا گفت با ماشين برو عقب تا جايي كه مشخص شده و هر وقت گفتند شروع، حركت كن. وقتي رفتم عقب، آقاي شريفي‌نيا مشغول صحبت با يكي از عوامل بود و حواسش نبود كه من سرجايم هستم يا نه. بوق زدم. گفت: «ساكت. ساعت چهار صبح است. همه خواب‌اند.» خيلي در فضاي اولين برداشت بودم و اصلا حواسم به ساعت نبود!

 

 

 






جستجو
WWW tafrihi

Copyright © 2005-2007 Tafrihi.com