چند روز
تمام از
خودم ميپرسيدم
در مقدمه
مصاحبه
ستاره
اسكندري
چه چيزي
بايد
بنويسم تا
اينكه
سيروس
مقدم (كارگردان
مجموعه
تلويزيوني
نرگس) در
برنامهاي
كه به (وداع)
پوپك
گلدره
اختصاص
داشت آن
جمله را
گفت؛ (نقش
نرگس
زنانه بود
اما قبول
بازيگري
به جاي
پوپك خيلي
مردانگي
ميخواست)به
نظرم
بهترين
تعبير
براي كار
بزرگي كه
ستاره
اسكندري
انجام داد
همين است. واژه و
عبارت
بهتري
پيدا
نكردم.
خانم
اسكندري
با وجود
اينكه ميدانست
احتمال
دارد مردم
احساس
ناخوشايندي
نسبت به
جانشين
پوپك
داشته
باشند،
نقش نيمه
تمام او را
پذيرفت تا
دوست و
همكار از
دست رفتهاش
36 شب (جان)
داشته
باشد.
اسكندري:
من كارمند
سازمان
نيستم.
بيشتر
كارهايي
كه انجام
دادم تهيهكننده
خصوصي
داشتند.
تنها
مواردي كه
وارد
سازمان
شدم مربوط
به سه كار
كودك بود.
شرايط
چندان
دشواري هم
نداشت،
فقط مقنعه
سرم ميكردم.
_فكر ميكنيد
رويكرد
جديد
تلويزيون
در پخش
مجموعههاي
نود قسمتي
جدي به جاي
طنز تا چه
اندازه
درست است؟
اسكندري:
با توجه به
فشار
زيادي كه
از جهات
مختلف روي
مردم است
اگر من
تصميمگيرنده
بودم
برنامهها
را به اين
سمت سوق
نميدادم
و نميگذاشتم
مردم
غمگينتر
شوند
البته طنز
مطلق هم به
آن شكلي كه
وجود داشت
چنگي به دل
نميزند،
بايد يك
تعادلي در
اين ميان
برقرار
شود.
_ اما
مجموعه
نرگس موفق
بود.
اسكندري:
در اين
موفقيت
عوامل
زيادي
تاثيرگذار
بود.
فيلمنامه
خيلي خوب،
بازيهاي
قابل
قبول،
حركتهاي
به جاي
دوربين و
خيلي
چيزهاي
ديگر اما
اين نكته
را هم در
نظر
بگيريد كه
اين اولين
مجموعه هر
شبي بود و
اگر قرار
باشد مردم
چند تا از
اين
برنامههاي
پرغم و غصه
ببينند
ممكن است
اعصابشان
به هم
بريزد.
_ موفقترين
برنامه
تلويزيوني
سالهاي
اخير از
نگاه شما
چه بود؟
اسكندري:
برنامههاي
خوب كم
نداشتيم
ولي شخصا
برنامههاي
تحليل و
نقد فيلم
مثل سينمايك
را ميپسندم.
_ فكر ميكنيد
چرا در
گزارشهايي
كه از
رسانه ملي
پخش ميشود
همه همان
چيزي را ميگويند
كه
گزارشگر
دوست دارد
بشنود. به
عنوان
مثال چرا
وقتي
درباره
انرژي
هستهاي
گزارش
مردمي پخش
ميشود
همه با آن
موافق
هستند؟
اسكندري:
اين خاصيت
فرهنگي
ماست. ما
ايرانيها
عموما ميخواهيم
مطلوب
ديگران
باشيم.
زياد به
فرديت،
ايمان و
اعتقاد
نداريم. من
سعي ميكنم
با اين
ويژگي در
خودم
مبارزه
كنم ولي به
هرحال اين
طوري است.
زياد نميشود
به مردم
ايراد
گرفت.
تغيير
فرهنگ
زمان ميبرد.
_ يعني
دليلش اين
نيست كه
نظرات
مخالف پخش
نميشود؟
اسكندري:
ممكن است
آن وسط دو
نفر هم
حرفي
بزنند كه
پخش نشود
اما عامل
عمده همان
است كه
گفتم. شما
خيلي
بدبينانه
به موضوع
نگاه ميكنيد.
تازه من
معتقدم
چند سال
است
تلويزيون
خيلي
واقعيتر
به مسائل
ميپردازد.
_ بيشتر
توضيح ميدهيد
لطفا؟
اسكندري:
در اين چند
سال مسائل
تلخ هم
نشان داده
ميشود. به
معضلات ميپردازند،
قبلا فقط
ميگفتند
همه چيز
خوب است،
مگر ميشود
هيچ
ايرادي
نباشد و
همه چيز
همه وقت
خوب پيش ميرفت.
مردم آن
نگاه بيش
از حد خوشبينانه
را نميپذيرفتند
و خود شما
در كوچه و
بازار
نظراتشان
را ميشنيديد
اما حالا
بعضي
دردها و
مشكلات
نشان داده
ميشود هر
چند ممكن
است از بين
نرود.
_ پس
احتمالا
با فقر
خانوادگي
نرگس و
مشكلاتش
كه اين
خانواده
با آن دست
به گريبان
هستند
موافقيد؟
اسكندري:
فقر، بخشي
از واقعيت
جامعه
ايران است.
چرا نبايد
نشان داده
شود؟اتفاقا
در اين
سريال سعي
شده آن
فقر، زياد
زننده
نباشد. به
عنوان
مثال خانه
بزرگي كه
در آن
زندگي ميكنند
به خاطر
زيباييهاي
بصرياش
انتخاب
شده و گرنه
من و شما ميدانيم
كه اين فقر
ميتواند
خيلي زشتتر
باشد و
خانوادهاي
را فلج كند.
در واقع
تمهيداتي
انديشيده
شده تا توي
ذوق مردم
نخورد.
_بعد از رياست جمهوري آقاي احمدينژاد شما تغييري در سياستهاي تلويزيون احساس نكرديد؟ محدوديتها بيشتر نشد؟
اسكندري: من چيز خاصي نديدم. يكسري چيزها هست كه قبلا هم بود مثلا الان برنامههاي ما مقايسه ميشود با سينما. در سينما اوضاع كاملا فرق مي كند علاوه بر بحث حجاب موضوعاتي كه انتخاب ميشود تقريبا آزاد است. پرداختها فرق ميكند. حرفهايي زده ميشود كه در تلويزيون نميشنويد و اينها جذابيت سينما را افزايش ميدهد؛ به همين دليل گلايههايي وجود دارد و بعضيها از محدوديتها ناراضياند.
_ به طور كلي تغيير سياستهاي دولتي را در وضعيت <هنر> موثر ميدانيد؟
اسكندري: صددرصد. ما همه چيزمان دولتي است. وقتي رييسجمهور عوض ميشود، وزير ارشاد هم عوض ميشود. رييس مركز هنرهاي نمايشي و رييس تئاتر شهر و خيليهاي ديگر هم عوض ميشوند بعد نگرش اينهاست كه در هنر جاري ميشود. ما كه تئاتر و تلويزيون خصوصي نداريم. همه چيز زير نظر دولت است.
_ به عنوان يك بازيگر حرفهاي تئاتر وضعيت تئاتر ايران را در يك سال اخير چطور ارزيابي ميكنيد؟
اسكندري: تئاتر فعلا با تئاتر زمان خاتمي قابل مقايسه نيست. من با تئاتر زماني آشنا شدم كه خاتمي وزير ارشاد بود. بهترين فيلمهاي سينماييمان هم متعلق به همان دوره است. باشو غريبه كوچك، هامون و يك سري كارهاي خوب مخملباف، آن زمان ساخته شد. بعدها در دوره رياست جمهوري خاتمي تئاتر اوج گرفت. در واقع ما عصر طلايي تئاتر را در زمان خاتمي پشت سر گذاشتيم از لحاظ كيفيت رشدمان عالي نبود اما بالاخره بينالمللي شديم تا اينكه از اواخر رياست جمهوري ايشان همه چيز افت كرد و حالا هم كه وضعيت نامناسبي در تئاتر داريم. نميدانيم اين وسط دقيقا چه اتفاقي افتاد ولي هر چه بود تئاتر خراب شد.
_ سياستهاي وزارت ارشاد چقدر در اين ماجرا تاثير داشت؟
اسكندري: وزارت ارشاد سياست كلان دارد. به جزئيات نميرسد، به نظر من كل مجموعهاي كه دارد كار هنري ميكند دچار اشتباه شده. ما كارمان را درست انجام نميدهيم، نميشود همه تقصيرها را به گردن ارشاد انداخت.
_ در مورد كيفيت برنامههايي كه اكنون در تلويزيون توليد ميشود به خصوص سريالها چه نظري داريد؟
اسكندري: از لحاظ كيفيت قابل مقايسه با گذشته نيست. سرعت در تلويزيون بيش از حد بالاست يعني كيفيت افت ميكند تا سرعت بالا برود بعد هم سري كاري ميشود و بخش هنري قضيه كنار ميرود. الان كه نرگس ساخته شده، همه ميخواهند بروند نرگس بسازند. يادم هست آن موقع كه خانه شماره 13 را بازي كرديم اولين مجموعهاي بود كه يك خواهر و برادر با هم كلكل داشتند، بعد از آن حداقل 15 مجموعه را ميتوانم نام ببرم كه از اين كار تقليد كردند.
_ فكر نميكنيد ضعف در توليد به خاطر بودجه نامناسب باشد ؟
اسكندري: نه! اتفاقا بودجهها بد نيست. الان يك كارگردان پنجاه تا دستيار دارد اما مثلا يك بازيگر صفر كيلومتر ميگذارند جلوي دوربين و او ساعتها وقت مجموعه را هدر ميدهد. اين كارها هزينه دارد و البته سازمان هم با دست و دلبازي هزينهاش را ميپردازد.
_ بنابراين چرا بيشتر توان خود را در تلويزيون مصرف ميكنيد و سراغ سينما نميرويد؟
اسكندري: اين بخش مربوط به روحيه خودم است. من قواعد و قوانين تلويزيون را بيشتر ميپسندم. يك جورهايي از سينما شريفتر است. همه چيزش حساب و كتاب دارد،اداري است. اينطور نيست كه يك نفر همه كاره باشد و هر كاري خواست انجام دهد.
امنيت و سلامت بيشتري به كارهاي تلويزيوني حاكم است.
منبع: مجله خانه سبز