بنيـاميــن،
ستــــاره
هالي!
بنيامين و ايراني كه مثل اون نداره اگر بگوييم كمتر كسي است كه اكنون اسم (بنيامين) را بشنود و بي اختيار با خود زمزمه نكند كه (دنيا ديگه مثه تو نداره) خلاف نگفتهايم. حتي آنهايي كه موسيقي به اصطلاح فاخر را ارج مينهند، نيز با بنيامين بهادري همان جوان دهه 60، آشنايند؛ به فرض مثال زماني كه از غوغا كردن آلبوم (بيداد) ساخته (پرويز مشكاتيان) با (اردوان كامكار) سخن ميگوييم همه در آن در دوره از آلبوم بيداد ميگفتند الان هم همه از بنيامين ميگويند! اين جوان كه الان ديگر براي خود سوپر استاري شده است و آهنگهايش، بعد از يكسال غير مجاز بودن و پنج ماه روند مجاز، هنوز به گوش ميرسد و هماورد ميطلبد و به طعنه به رقيبان ميگويد: آره من ماهم ولي تو اومدي آسمونت را اشتباهي....... مي دانيم اين روند براي بازار مكاره موسيقي پاپ ايران جاي بسي تعجب دارد و از علل جامعه شناختي، هنري و آسيب شناسانه آن نميتوان به راحتي گذشت! باور پذيري اين اتفاق كه بنيامين با قطعه(دنيا مثه تو نداره) توانست دل بسياري از مخاطبان را بربايد و آلبومش به صورت مجاز بيش از يك ميليون تيراژ داشته باشد كمي سخت است، اما اين اتقاق افتاده است و اميد ميرود اين اتفاق تكرار نشود... از خودكفايي در حوزه فرهنگ خبري نيست انتشار آلبوم (85) مانند توپي بود كه به يك باره منفجر شد؛ آن هم در شرايطي كه همه روند گرفتن مجوز را به هشت خوان رستم تعبير ميكردند؛البته محسن رجب پور تهيهكننده اين آلبوم در مصاحبهاي كه همزمان با انتشار آلبوم بود، از وزارت فرهنگ ارشاد اظهار خرسندي ميكند و مشكل موسيقيدانها را از نبود سالن براي كنسرت ميداند و نه مجوز! محسن رجب پور ميگويد: (در تمام كشورهاي توسعه يافته گرفتن مجوز كنسرت بر عهده سازمان شهرداري است. اما در كشورهاي در حال توسعهاي چون ما، اين كار به عهده وزارت ارشاد است.) رجب پورمي افزايد: (هنرمنداني كه سابقه محتوايي و اخلاقي آنها به وزارت ارشاد ثابت شده است براي گرفتن مجوز مشكلي ندارند، اما مشكل مهم ما نبود سالن و مكان براي اجراي كنسرت است كه شهرداري عهدهدار آن است)! اين تهيهكننده، پروسه گرفتن كارهاي موسيقي را در دولت جديد طولاني ميداند و اما اين پروسه را ناشي از ناآگاهي هنرمندان ميداند نه دولت!وي ميگويد: (طبعا هر دولتي با انجام يكسري تغيير و تحول جايگزين دولت قبلي ميشود؛ اين در صورتي است كه هنوز هنرمندان ما خودشان را با تغييرات فضاي جديدوفق ندادهاند.) رجب پور كه 15 سال در عرصه توليد موسيقي پاپ كار ميكند، تصريح ميكند: (ما تنها مملكتي هستيم كه در عرصه موسيقي توسط همزبان و همجنس خودمان در آن سوي آبها، چه بخواهيم و چه نخواهيم، تغذيه ميشويم؛ اين در حالي است كه تنها موردي كه اغلب اين موسيقيها ندارند به مقوله (هويت) بر ميگردد.) وي در ادامه صحبتهاي خود، اويل انقلاب را يادآوري ميكند و ميگويد: (نبايد ازياد برد كه جامعه ما در بيشتر عرصهها به خودكفايي رسيده است. ديگر خبري ازصفهاي طولاني مرغ، گوشت، تيرآهن و... نيست. اما نبايد فراموش كرد كه در زمينه فرهنگ نه تنها پيشرفت نكرده بلكه پسرفت هم كردهايم)! رجب پور هجوم به جشنواره فرهنگي يا حتي ورزشگاهها را از پسرفت فرهنگي ميداند و خاطرنشان ميكند: (اگر در عرصه فرهنگ پيشرفت كرده بوديم نشانهاي از هجوم جوانها براي يك جشنواره يا كنسرت مشاهده نميكرديم و مجبور نبوديم 100 هزار نفر را در يك سالن 30 هزار نفري جاي بدهيم. يا اينكه بعد از يك مسابقه فوتبال شاهد آسيب رساندن به اتوبوسهاي شركت واحد باشيم)! چه شد كه بنيامين همهگير شد عميقتر نگاه كنيم و ببينيم چرا بنيامين اينگونه نقل هر محفل شد. -1 ابتدا به سراغ اسم آلبوم برويم با عنوان(85) كه تاكنون از اين اسامي استفاده نشده بود. -2 با نشاط بودن و استفاده از ريتمهاي تند و دلنشين از ديگر مواردي است كه به اين اثر موسيقيايي تنوعي خاص بخشيده است. در اين اثر، بنيامين حرف دل اغلب جوانهاي امروزي را مطرح ميكند، يعني جواني كه امروز در مرز بي هويتي به سر ميبرد.اين قشر از يك طرف نسل قبلي خود يعني پدر و مادرهايش را ميبيند كه دركنارهمان زندگي سنتي و شرقي احساس آرامش ميكند و از طرف ديگر خودش را ميبيند كه در اين سن دو راه بيشتر ندارد؛يا بايد به آينده فكر كند و يا نه!در اين مسير هم دنبال يك معشوقه ميگردد.اما ناباورانه به اين نتيجه ميرسد كه در اين راه پر سنگلاخ و بي آب و علف ياري اندر كس نميبيند،ياران را چه شد؟ بنيامين از بي وفايي ميگويد و لحظات سختي كه نياز به همدم دارد و با سوز ميگويد: (برگرد.) لحظات سخت است و تمام وسايل اتاق به گفته مرحوم فريدون مشيري (همه تن چشم شدم،خيره به دنبال تو گشتم.) ميخواند: (ساعت، ديوار، چشمات، قلبم، نميياي، نميياي/ آلبوم، گريه، نامه، عاشق، نميخواي، نمي ياي/ من درد، تو سرد/ برگرد، برگرد...) -3 بنيامين برخلاف بعضي از خوانندههاي ديگر به اشعار مثبت علاقه دارد. ميگويد: (من به اين اعتقاد ندارم كه بايد معشوق رفته را كوبيد و بهش فحش داد تا مردم خوششان بيايد، چون اغلب آدمها عشق شكست خورده دارند. اما نگاه ما متفاوت است. راستش رسيدن يا نرسيدن ديگر مهم نيست كه رويش تاكيد كنيم. من چند تا از اين ترانهها را شنيدم و حالم بد شد. ما با معشوقمان دعوا نداريم. اگر با يكي مشكل داري و از او ناراحتي، بايد بگذاري بروي ديگر)! -4 استفاده از صداي واقعي نه صداي تقليدي، شايد يكي از مولفههاي اساسي درصداي جواني است كه نيامده به بازار، موسيقي پاپ را تصاحب كرده است. -5 تصويري بودن ترانههاي آلبوم (85) از ديگر موفقيتهايي است كه زندگي روز مره را بدون ابتذال مطرح ميكند.وي به تصوير ميكشد: (يه عاشق بي قايق،تو دريا/ چشما شو ميبنده، تو رويا/ من عاشق، بيقايق، تو دريا ميميرم/ چشمامو ميبندم، بيرويا ميميرم / ميرم و ميميرم، آسوده ميشم از عشق/ ميرم و ميميرم...) بهادري با اينكه خود ترانه ميگويد اما براي آلبومش از اشعار فريد احمدي استفاده كرده است؛ چرا كه معتقد است: (ترانهسرايي تمركز زيادي ميخواهد در حالي كه خيلي از كساني كه اين كار را انجام ميدهند، خيلي راحت و ساده از كنارش ميگذرند.) -6 و مهمتر از همه داشتن يك تهيهكننده آيندهنگر با پيشبيني دقيق يعني محسن رجب پور؛ هماني كه روزگاري گروه (آريان) را تشكيل داد اما در دو سال اخير تب گرمي از اين گروه نميبينيم. اين در حالي است كه رجب پور اين مباحث را رد ميكند و ميگويد: (سال گذشته ما بزرگترين مجموعه كنسرتي را كه قبل و بعد از انقلاب در ايران تدارك ديده شد ترتيب داديم، اما متاسفانه بنا به دلايلي كه هنوز براي ما واضح نيست، اين كنسرت لغو شد و ما سي ميليون تومان ضرر كرديم. به جز ضرر مالي، اعضاي آريان هم سرخورده شدند. همزمان دولت عوض شد و تجربه بزرگترها هم ميگويد كه در هنگام تغيير و تحولات سياسي هر كس خودي نشان بدهد، گوشت قرباني است. من نخواستم آريان گوشت قرباني شود. به همين دليل كار نكردم اما فعاليتهاي زيادي داشتيم و آريان با مجوز خصوصي براي ارگانهاي مختلف برنامه اجرا ميكرد. امسال هم خبرهاي بيشتري از آريان خواهيد شنيد.) اين تهيهكننده كه سياست هنري و درايت آن غيرقابل انكار است، زماني كه آلبوم(85) بيرون آمد از روند آن خوشحال بود و گفت: (همان روزهايي كه اين آلبوم منتشر شد، چند كار شاخص لسآنجلسي هم بيرون آمد و ما افتخار ميكنيم كاري توليد كرديم كه از نظر سطح كيفيت از موسيقي لسآنجلسي بهتر است. ما ميدانيم كه هيچوقت نبايد به سمت ابتذال برويم اما نشاط و شادابي را هم نبايد از جوانان بگيريم. چرا كه نميتوانيم با آنها به زبان سي سال پيش صحبت كنيم.) بنيامين قرار بود آهنگساز باشد بنيامين قرار بود آهنگساز بماند. او كار آهنگسازي را بيشتر از خوانندگي دوست دارد؛ چرا كه به گفته بهادري آهنگسازي امنيت كاري بيشتري دارد. (وقتي شما آهنگساز هستيد كارتان ضمانت دارد و ديوارههاي دفاعي بيشتري را در اطرافتان داريد ولي وقتي خواننده ميشويد بسياري از اين ديوارههاي دفاعي را از دست ميدهيد.) او ادامه ميدهد: (وقتي آهنگسازي ميكنيد فرصت انتخاب و فضاي ذهني و كاري بيشتري را در اختيار داريد و ميتوانيد خوانندگان و صداهاي مورد علاقه و در بعضي وقتها مطرح و تاثيرگذار را به جامعه موسيقي معرفي كنيد؛ ضمن اينكه اگر درخوانندگي موفق شويد دچار استرس زيادي ميشويد و اگر موفق نشويد، سرخورده و خسته و در هر دو صورت ضرر ميكنيد.) اومي گويد: (براي خواننده شدنم كمي زود بود. به هر حال اتفاقي است كه نا خواسته افتاد و چند كارمن كه غيرمجاز پخش شد، باعث شد به خودم پيشنهاد خوانندگي مجموعه آن ترانهها را بدهند. من آن كارها را براي خودم نساخته بودم و قرار بود خوانندههاي اصلي از روي آهنگهايي كه من به صورت ماكت خوانده بودم بخوانند ولي وقتي كه كار به آن صورت بيرون آمد و با استقبال مردم روبه رو شد، شركتهاي تهيهكننده و بعضي از دوستان پيشنهاد كردند كه خودم آنها را بخوانم.) به هر حال اين خواننده جوان كه اكنون خود را از همطرازانش يك سر و گردن بالاتر ميداند، براي ادعاي خود دليل هم دارد. رجبپور توضيح ميدهد: (بعضيها خواسته و دانسته كارشان را ميدهند بيرون كه ببينند معروف ميشوند يا نه، ولي بنيامين قبل از آنكه اين كار را بكند، كارهايي در بازار داشته؛ كارهاي كودك يا با تلويزيون؛ (چرا و چيه)، چند كار منتشر شده و چندين كار ديگر دارد كه هنوز منتشر نشدهاند، اما شروع توليدشان به سالها قبل بر ميگردد.) چطور بنيامين خواننده ميشود رجب پور در اين باره ميگويد: (داستان خواننده شدنش اين است كه بنيامين قطعهاي را ساخته و طبق روال قرار بوده چند نفر روي آن بخوانند. اين كار به صورت ماكت توسط خودش خوانده شده و قرار نبوده پخش شود، اما هر كس خواند ديديم باز صداي خودش بهتر است و نهايتا به اين نتيجه رسيديم خود بنيامين هم خوشصداست)! بله! بنيامين به مانند شادمهرعقيلي قرار نبود، خواننده شود.) بنيامين و نوحههاي مذهبي بنيامين قبل از اينكه در اين شكل و شمايل در آيد، نوحه خوان بود.هنوز ميشنويم كه نوجوانان در مراسم عزاداري زمزمه ميكنند كه (بوي سيب و حرم حبيب) و...هر چند بنيامين اوايل منتشر شدن آلبوم (85) اين صحبتها را تكذيب و رد كرده بود. اما بعدها تهيهكنندهاش تصريح ميكند: (بنيامين بهادري شاعر و آهنگساز است و آهنگسازي آن كار را كرده بود و فريد احمدي هم شعرش را گفته بود، بنيامين ماكت اين كار را كه با نام (ماه مهربان) منتشر شد، در استوديوي ناشر خواند و آن مجموعه براي تمرين به خواننده سپرده شد. شركت، اين كار را ضبط كرد و به ارشاد فرستاد اما ارشاد به صداي كار ايراد گرفت و آن را رد كرد اما بعد از چند ماه به دليلي غيرمعلوم اين اثر با صداي بنيامين منتشر شد.)و بعدها خود بهادري ميگويد: (من آهنگهاي مذهبي را سال 82 ساختم. هيچ وقت هم مجوز نگرفت. بعد دوتاش اومد بيرون و بعد ظاهرا بقيهاش آمد بيرون. اين كار عاشقانه هم همين طور بود. يعني من خودم قصد خوندن نداشتم. من فقط آهنگساز اين قطعات بودم، اما كار كه لو ميرود، گل ميكند.) دنيا مثل تو داره يا نداره؟ حال در پايان اين گزارش برگرديم به چگونگي ساخت قطعه(دنيا مثه تو نداره.) خودش ميگويد: (قطعات را معمولا با گيتار ميسازم، ولي (دنيا ديگه...) توي سكوت ساخته شد. يعني اصلا نميشد سر و صدا به پا كنم چون سر كلاس درس بودم. حالا اگر بگويم كدام كلاس بود، هر درسي با آن استاد بردارم من را مياندازد! خلاصه سر كلاسي بودم سه ساعته كه بايد مينشستم و استاد حتي براي قرص خوردن هم نميگذاشت بيرون برويم. يك پيرمرد عبوس خشك و...) عيسي بايرامي
|
||||