(مسعود
شجاعي) يكي
ديگر از
پديدههاي
فوتبال
ايران است
كه ورزش را
از جنوب
كشور آغاز
كرد، او
مثل خيلي
ديگر از
جنوبيها،
خونگرم
است...
خونگرم و
عاشق...
(برادر
بزرگم
محمود
شجاعيدر
صنعت نفت
آبادان
بازي ميكرد،
من هم عاشق
پيراهن
زرد نفت كه
به برزيل
ايران
شهرت دارد
شدم و به
فوتبال رو
آوردم و با
بازي در
جوانان
اين شهر
كارم را
آغاز كردم...)
مسعود
شجاعي سپس
به سايپا
رفت و بعد
دوباره به
نفت
آبادان
بازگشت... او
حالا مدت
چهار سال
است كه در
تيم
بزرگسالان
سايپا
بازي ميكند
و به فكر
آيندهاي
درخشان
است،
آيندهاي
كه او را بر
فراز قلهها
ميبرد.
مسعود،
مزد زحمات
چند سال
اخير خود
را گرفت و
در آخرين
روزها، با 22
سال سن
مسافر
آلمان شد...
شايد اين
اولين و
آخرين
حضور او در
جامجهاني
باشد، اما
هر
فوتباليستي
در دنيا
دوست دارد
براي
دقايقي هم
كه شده
بازي در
جامجهاني
را تجربه
كند و
شجاعي در 22
سالگي به
اين آرزوي
خود رسيد.
پس از
بازگشت از
آلمان با
او
گفتگويي
انجام
داديم كه
در ذيل
خواهيد
خواند:
_ مانند تمامي گفتگوها، كمي از زندگي خانوادگي خود بگوييد.
شجاعي: در
نوزدهم
خردادماه
سال 1363 در
شيراز به
دنيا آمدم.
البته
اصالت ما
خوزستاني
است، اما
به خاطر
شغل پدرم
كه در
نيروي
دريايي
خدمت ميكرد،
به خاطر
ماموريتهايش،
ما
هرازچندگاهي
در شهرهاي
مختلف
زندگي ميكرديم.
البته در
حال حاضر
پدرم
بازنشسته
است. من
فرزند
چهارم
خانوادهاي
هستم كه
هفت
فرزنديم،
پنج برادر
و دو خواهر...
فرزند اول
خانواده،
خواهرم
است كه در
كانادا
زندگي ميكند،
برادر
بزرگترم،
محمود
شجاعي است
كه سابقه
بازي در
ليگ برتر
با نفت
آبادان را
دارد و
امسال در
وحدت اين
شهر بازي
كرد.
_ از كودكيتان
بگوييد.
شجاعي: مثل
تمام
فوتباليستها،
از زمينهاي
خاكي آغاز
كردم، از
زمينهاي
خاكي
شيراز و پس
از آن
آبادان...
پدرم
ابتدا
مخالف
بازي كردن
من بود و ميگفت:
(پسر اين
شيطانيها،
آخر كار
دستت ميدهد)
و براي اينكه
ظهرها
براي
فوتبال
بازي كردن
بيرون
نروم، دست
مرا ميگرفت
و به همان
حالت ميخوابيد
تا من
مبادا به
بيرون از
منزل بروم...
_ حالا چه
نظري
داريد؟
شجاعي:
زماني كه
جزو
منتخبين
جامجهاني
بودم، بغض
گلويش را
گرفت، پشت
تلفن كه با
او صحبت ميكردم،
هر دويمان
گريه ميكرديم،
به هر حال
حضور در
جامجهاني
يك افتخار
براي من
بود، گرچه
دوست
داشتم،
زمان
بيشتري به
من داده ميشد...
_از جامجهاني
گفتي. اين
حواشي كه
در رابطه
با تيم ملي
بود صحت
داشت؟
البته ما
دوست
نداريم به
اين حواشي
بپردازيم،
تنها حس
كنجكاوي
ما باعث
اين پرسش
شده است.
شجاعي: (مكث
ميكند...)
دلم نميخواهد
به اين
مسايل
بپردازم و
آنها را
بازگو كنم.
اما بين
بازيكنان،
آن يكدلي و
يكرنگي
وجود
نداشت.
البته من
كه مدعي
حضور در
تركيب
فيكس
نبودم،
اما
مسايلي
نبايد
اتفاق ميافتاد
كه
متاسفانه
افتاد.
_ همين...
شجاعي: فكر
كنم، اصل
قصه را
گفتم... من به
حاشيه
كاري
ندارم و
سرم به كار
خودم است.
_سالي كه
براي شما
گذشت، چه
طور سالي
بود؟
شجاعي: به
لطف
خداوند،
در چند سال
اخير به
پيشرفت
قابل
ملاحظهاي
رسيدم و
همين كه
جزو 23
بازيكن
تيم ملي
بودم، از
خداوند
متعال
متشكرم.
شايد خيليها
آرزو
داشتند كه
جاي من
باشند اما
قرعه به
نام من
افتاد.
_ شما در چند
سال اخير
زحمات
زيادي
كشيديد و
مزد
زحماتتان
را
گرفتيد،
امسال هم
در سايپا
ميمانيد؟
شجاعي: من
هنوز يك
سال با
سايپا
قرارداد
دارم، اما
چند
پيشنهاد
از
كشورهاي
حوزه خليج
فارس
دارم، ولي
فكر كنم،
امسال هم
در سايپا
بمانم تا
بازيكن
آزاد
اعلام
شوم، آن
گاه بايد
يك تصميم
درست
بگيرم.
_ فكر ميكرديد
اگر در جامجهاني
دقايق
بيشتري در
ميدان
بوديد، در
پيشنهادات
شما تاثير
ميگذاشت؟
شجاعي: خب،
بيتاثير
نبود، من
در همان
دقايق
بازي
مقابل
آنگولا،
دنيايي از
انگيزه
بودم و
همان طور
كه ديديد
در آن
دقايق هيچ
اشتباهي
از من سر
نزد و چند
حركت پا به
توپ هم
انجام
دادم.
_چه حسي
داشتيد؟
شجاعي:
براي من كه 22
سال بيشتر
نداشتم،
باور
كردني
نبود.
_ راستي
يادمان
رفت
بپرسيم كه
تيم از
لحاظ فني
هم دچار
مشكل بود؟
يعني اگر
مربي
ديگري جاي
برانكو،
روي نيمكت
مينشست
در نتيجه
تاثيري
داشت؟
شجاعي:
ببينيد،
بايد اين
واقعيت را
قبول كرد
كه فاصله
فوتبال ما
با
استاندارد
جهاني
زياد است،
ما از لحاظ
بدني كم ميآورديم،
ما اصلا
دويدنمان
با دويدن
بازيكنان
حرفهاي
تفاوت
دارد،
نگاه ما در
داخل
ميدان با
آنان
تفاوت
دارد، اما
جز آن بحث
نبود
يكدلي در
تيم، كه به
آن اشاره
كردم،
بايد
عنوان كنم
كه تيم از
لحاظ بدني
در شرايط
آرماني
نبود،
لژيونرها
با شرايط
ايدهآل
خود فاصله
داشتند.
مهدويكيا،
زندي،
هاشميان و
كريمي
تازه از
بند
مصدوميت
رهايي
پيدا كرده
بودند،
اردو به
خاطر ليگ
دير شروع
شده بود و
بازيكنان
نتوانستند
به
هماهنگي
لازم
برسند.
_ اما ليگهاي
آلمان،
انگليس،
اسپانيا و
ايتاليا
از ما
ديرتر به
پايان
رسيد، فكر
نكنيم اين
دليل
موجهي
باشد.
شجاعي:
خودتان
نام اين
كشورهاي
بزرگ در
فوتبال را
به زبان
آورديد،
نه تنها
اين
كشورها،
بلكه ديگر
كشورهاي
صاحب سبك،
از وجود
بازيكنان
تاكتيكپذير
استفاده
ميكنند،
آنها در
سطح ملي،
شنبه شبها
در باشگاههاي
خود و
چهارشنبه
شبها در
رده ملي
بازي ميكنند
و مربي
تنها در
پاي تخته
براي آنان
از تاكتيك
بازي صحبت
ميكند،
آنها
درسشان را
از حفظ
هستند. ميخواهم
بگويم كه
فوتبالشان
در سطح
پايهاي
بسيار قوي
است، از
طرفي براي
فوتبال
خرج ميكنند.
_اما ريخت و
پاشهاي
ما كه
بيشتر است.
شجاعي: نه،
اين طور
نيست، شما
نبايد به
قراردادهاي
ميليوني
نگاه
كنيد، شما
بايد به
بحث پايهاي
توجه
كنيد،
البته در
سالهاي
اخير
اوضاع
بهتر شده،
خود من از
سطوح پايهاي
به تيم ملي
رسيدم،
اما اين
كافي
نيست،
بايد اين
فرهنگ را
در جامعه
فوتبال به
طور كامل
پياده
كنيم. الان
بايد دانهها
را بپاشيم
تا در
آيندهاي
نه چندان
دور
برداشت
كنيم. يعني
ميخواهم
بگويم كه
از روي
اصول بايد
براي
فوتبال
خرج كرد.
_ از طرز
برخورد با
رييس
فدراسيون
راضي
هستيد؟
شجاعي: فقط
ميخواهم
همين را
بگويم كه
برزيل از
وجود
مربيان
بزرگ و
ستارگان
درخشاني
سود ميبرد،
اما در
داخل
ميدان با
يكديگر
غريبه
بودند،
شنيده ميشد
كه كافو با
امرسون
اختلاف
دارد و اين
اختلافات
داخلي،
باعث شد كه
برزيل
نتيجه
نگيرد. اگر
جاي
برانكو هم
،كس ديگري
سكان
هدايت تيم
ملي را
برعهده
داشت، وضع
باز هم،
همين بود
كه ديديم.
_از شروع
طوفاني
مقابل
مكزيك
بگوييد.
چرا
نتوانستيم
بازي نيمه
اول را
به نمايش
بگذاريم.
شجاعي:
نبايد فكر
كرد كه ما
خيلي قوي
بوديم،
مكزيك به
خاطر
ناشناخته
بودن ما،
با احتياط
به ميدان
آمد، در
نيمه دوم
آنها بيمحابا
حمله
كردند، (ماركز)
كاپيتان
آنها
نفوذهايي
ميكرد كه
در نيمه
اول از آن
نفوذها
خبري نبود.
پس از بازي
بازيكنان
فقط
پشيمان
بودند كه
نتوانستند
دوام
بياورند.
_و در بازي
با
پرتغال؟
شجاعي:
اختلافنظرها
كمي زياد
شد.
_ و در بازي
با
آنگولا؟
شجاعي:
تنها ميخواستيم
با كسب
امتياز از
جامجهاني
خداحافظي
كنيم.
_راستي
صحبت از
آنگولا
شد، شما
گفتيد
كشورهاي
صاحب سبك
چنين و
چنان ميكنند،
اما مگر
آنگولا
هم، چنين
كاري ميكند،
آنها وداع
آبرومندانهاي
با جام
داشتند،
شايد تيم
ملي هم اگر
مانند
آنان بازي
ميكرد،
مردم راضي
به نظر
ميرسيدند.
مگر آنان
چقدر براي
فوتبال
پايهايشان
خرج ميكنند.
شجاعي:
گفتهتان
كاملا
صحيح است،
اما بايد
به اين
نكته
اشاره
داشت كه
بيشتر
بازيكنان
اين تيم
تجربه
بازي در
ليگهاي
اروپايي
را داشتند
و با شرايط
حرفهاي
آشنا
بودند.
_ و اما آخر
نگفتيد كه
تيم ملي
چرا حداقل
مانند
آنگولا
نتيجه
نگرفت؟
شجاعي: شما
ميخواهيد
ما را وارد
حاشيه
كنيد،
گفتم كه
يكرنگي
نبود.
_و از لحاظ
ساختاري؟
شجاعي:
همان طور
كه گفتم،
ساختار
فوتبال ما
ضعيف است.
_ و حالا اگر
تيم با
مكزيك و
آنگولا
تساوي ميگرفت
و از
پرتغال
شكست ميخورد،
فكر ميكنيد،
ساختار ما
درست
بود.
شجاعي:
خودمان را
گول ميزديم.
_ با اينكه
جوان
هستيد،
اما به
پرسشها
به خوبي
پاسخ ميدهيد،
الان گويا
در اردوي
المپيك
هستيد.
همين طور
است.
شجاعي:
بله، مربي
ما هم (رنه
سيمونز)
است، او
آدم كوچكي
نيست، سال 98
با
جامائيكا
در جامجهاني
شركت كرد و
مربي تيم
اميد
برزيل هم
بود.
_مغرور كه
نيستيد؟
شجاعي: شما
در من آثار
غرور ميبينيد؟
به نظر من
انسانهايي
موفق
هستند كه
هيچگاه
گذشته خود
را فراموش
نكنند و با
مردم رو
راست
باشند.
_ديگر
برادرانتان
هم به
فوتبال ميپردازند؟
شجاعي:
بله، يك
برادر
كوچكتر
دارم كه او
هم در تيمهاي
پايهاي
سايپا
بازي ميكند.
_فكر كنم
گفتگوي
خوبي بود.
شجاعي:
پرسشها
متفاوت
بود، ضمن
اينكه ميخواهم
از طريق
خانواده
سبز به
اهالي
ورزش
بگويم كه
فرهنگ
انتقادپذيري
داشته
باشيم و
همديگر را
به خوبي
نقد كنيم و
زحمات
همديگر را
ناديده
نگيريم.
همچنين از
شما تشكر
ميكنم. در
ضمن
خانوادهام
از
خوانندگان
پر و پا قرص
خانواده
سبز هستند.
_
اميدواريم
زندگي
شما و
خانوادهتان
هميشه
سبز باشد.
منبع: مجله خانواده سبز