برخي
از مشاهير
هاليوود
حتي پس از
مرگ هم نميتوانند
پنهان
بمانند و
دوست دارند
باز هم جلوي
چشم ديگران
باشند.
موضوع
جالبي است.
ظاهرا بعضي
از ستارگان
سينما به
اندازه
كافي در
زمان حيات
مورد توجه
مطبوعات و
مردم نبودهاند.
به همين
خاطر ارواح
آنها خود را
به زندگان
نشان ميدهند.
شايد اين
آخرين
اجراي آنها
باشد.
هاليوود
سرشار از
افسون، جاهطلبي،
ديوانگي،
داستانهاي
مبتذل و حتي
استعدادهاي
خارقالعاده
است. ارواح و
داستانهاي
ديگري از
مسايل
مابعدالطبيعه
هميشه سوژههاي
خوبي براي
فيلمهاي
هاليوودي
بودهاند
ولي بايد
بگوييم كه
اين شهر
سينمايي
خود داستانهايي
واقعي از
ارواح نيز
داشته است.
ستارگان
بسياري در
هاليوود
بودهاند
كه در حال
حاضر ارواح
آنجا هستند (از
جمله
مريلين
مونرو،
جورج ريوزو
اوزي نلسون)
و ستارگان
بسياري نيز
وجود دارند
كه اين
ارواح را
ديدهاند.
از آن جمله
ميتوان
به نيكلاس
كيج، كيانو
ريوز،
ريچارد دري
فس و دن
آيكرويد
اشاره داشت.
مريلين
مونرو
گفته
ميشود كه
هتل روزولت
هاليوود
واقع در
بلوار
هاليوود
مكان
هميشگي روح
چندين
ستاره
محبوب و
بزرگ
سينماست.
<مريلين
مونرو>
ستاره
پرافتخار
فيلمهايي
همچون <بعضيها
داغش را
دوست دارند>
و <جنتلمنها>
در زمان اوج
افتخار و
شهرت مهمان
دائمي هتل
روزولت بود.
هر چندكه او
در خانه خود
در <برنت
وود> از
دنيا رفت (هنوز
مشخص نيست
كه كشته شد
يا خودكشي
كرد) ولي
تاكنون
چندبار
تصوير او در
آينه تمام
قد روي
جالباسي
بزرگ سالن
اصلي هتل
روزولت
يعني جايي
كه يكبار
پالتوي خود
را روي آن
آويزان كرد،
ديده شده
است. جاي اين
آينه
امروزه
تغيير كرده
و صاحبان
هتل آن را به
طبقه ديگري
انتقال
دادهاند.
مونت
گومري كليف
<مونت
گومري كليف>
هنرپيشه
محبوب
ديگري است
كه زودتر از
زمان طبيعي
از دنيا رفت.
او چهار بار
كانديداي
دريافت
جايزه
اسكار شد و
به خاطر
فيلمهايي
همچون <جايي
در خورشيد>،
<از اينجا
تا ابديت> و
<دادگاه
نورنبرگ>
معروف شد.
روح او نيز
در هتل
روزولت
ديده شد. به
گفته برخي
از كاركنان
اين هتل روح
كليف اتاق
شماره 928 را
به تسخير
خود
درآورده
است. مونتگومري
كليف در سال
1953در اين
اتاق قدم ميزد
و متنهاي
فيلم <از
اينجا تا
ابديت> را
حفظ ميكرد.
بارها
اتفاق
افتاده كه
صداهاي
بلند و
غيرقابل
توضيحي از
اين سوئيت
خالي از
مهمان به
گوش همه
رسيده است و
هر از گاهي
دوشاخه
تلفن خودبهخود
و بهطور
مرموزي از
پريز بيرون
آمده. شايد
عجيب نيست
كه هتل
روزولت
هاليوود
محل گشت و
گذار ارواح
ستارگان
سرشناس
باشد زيرا
اين هتل در
سال 1929
ميزبان
اولين
مراسم
اهداي
جوايز
آكادمي
فيلم بود. در
حقيقت بايد
اعتراف
كنيم كه
سالن
اجتماعات <بلاسم>
همان جايي
كه اين
مراسم به
ياد ماندني
در آن
برگزار شد،
هميشه
سردترين
مكان هتل
محسوب ميشود.
سردي كه به
هيچ صورتي
از آن كاسته
نميشود.
يك منطقه به
شكل دايره و
به اندازه
سي اينچ
تقريبا ده
درجه از
قسمتهاي
ديگري سالن
سردتر است.
هاري
هوديني
<هوديني>
يك شعبدهباز
مشهور و
سرشناس بود
كه در سالهاي
اوج شهرت،
او نيز به
هاليوود
راه يافت و
در سالهاي
1919تا 1923 چندين
فيلم صامت
ساخت. <مردي
از ماوراء>
و <هالدين
از سرويس
مخفي> از
فيلمهايي
هستند كه
توسط او
كارگرداني
و اجرا شد.
علاقه
هوديني به
مسائل
اسرارآميز
بر همگان
آشكار بود و
با اينكه
به خاطر
مهارتش در
هنر شعبدهبازي
معروف شده
بود ولي
هميشه با
ارواح
درگذشتگان
نيز ارتباط
برقرار ميكرد.
مدت كوتاهي
قبل از مرگ،
هوديني به
همسرش <بث>
قول داد كه
اگر بتواند
پس از مرگ از
آن دنيا
بازخواهد
گشت و با او
ارتباط
برقرار
خواهد نمود.
شايد او
واقعا سعي
كرده كه
بازگردد
زيرا بعضيها
ادعا ميكردند
كه روح
هوديني
معروف را
ديدهاند
كه اطراف
خانهاش در
بلوار <لورل
كانيون> در
هاليوود
هيلز قدم ميزند.
كلينتون
وب
<كلينتون
وب> يك
ستاره
محبوب و
پرطرفدار
در دهه چهل و
پنجاه
ميلادي دو
بار به خاطر
بازي در
فيلمهاي <لوران>
و <لبه تيغ>
نامزد
دريافت
جايزه
اسكار شد.
اين اتفاق
شايعي نيست
كه يك روح،
محل دفن خود
را تسخير
كند ولي
ظاهرا <وب>
اين كار را
كرده است.
روح او
قبرستان
يادبود
هاليوود كه
محل به
خاكسپاري
خود او نيز
است را
تسخير كرده
ولي روح او
يك روح
ناآرام است
زيرا هم در
اين
قبرستان به
گشت و گذار
ميپردازد
و هم در خانه
قديمياش
در بورلي
هيلز.
تلما
تاد
<تلما
تاد> يك
هنرپيشه
پرشر و شور و
جوان در سالهاي
دهه 1930 بود. او
در فيلمهاي
كمدي معروف
زيادي از
جمله فيلمهاي
<برادران
ماركس>، <لورل
و هاردي> و <باستركيتون>
بازي كرد.
ولي تمام
اين
هياهوها در
سال 1935، سالي
كه جسد بيجان
<تاد> در
اتومبيل
شخصياش
بيرون از
رستوراني
كه متعلق به
خود او بود،
پيدا شد به
پايان رسيد.
عجيب است كه
با وجود
افراد
مظنون
بسيار و
احتمالا به
خاطر سرپوش
گذاشتن از
سوي شخصيتهاي
قدرتمند
هاليوودي،
مرگ او يك
خودكشي
اتفاقي
اعلام شد.
ساختمان آن
رستوران هماكنون
دفتر مركزي
توليدات <پوليست>
است و
كاركنان
آنجا بارها
شاهد بودهاند
كه روح اين
ستاره جوان
از پلهها
پايين ميآيد.
توماس
اينس
<اينس>
يكي از
پيشگامان
صنعت
فيلمسازي
تلقي ميشود.
او يكي از
معروفترين
كارگردانان
دوره
سينماي
صامت بود و
شايد بتوان
گفت به خاطر
فيلمهاي
وسترنش
معروف بود.
او پايهگذار
استوديوي
فيلمسازي MGM
نيز بود.
اينس در سال
1924 در كنار
قايق
تفريحي <ويليام
راندولف
هرست> از
دنيا رفت هر
چند كه پليس
مرگ او را به
علت ايست
قلبي تشخيص
داد، ولي
شايعات
زيادي كه بر
سرزبانها
افتاد،
نشان ميداد
<هرست> به
خاطر حسادت
به توجه
اينس به
همسرش او را
به ضرب
گلوله كشت.
روح اينس در
كنار چندين
روح ديگر در
محل
استوديوي
او ديده شده
است. گروه
ساخت فيلم،
بارها روح
او را در
آنجا ديدهاند.
اين
كاركنان ميگويند
يكبار سعي
كردند، با
روح اينس
صحبت كنند،
ولي او
برگشت و در
ديوار محو
شد.
اوزي
نلسون
وقتي
درباره <اوزي
نلسون>
هميشه شاد
فكر ميكنيم،
روح و تسخير
روح، آخرين
موضوعي است
كه به
ذهنمان
خطور ميكند.
او به همراه
همسرش <هريت>
و پسران
واقعيشان
<ريكي و
ديويد>
برنامهاي
طولاني مدت
و خندهدار
را در
تلويزيون
اجرا ميكردند.
اعضاي
خانواده او
ميگويند
كه روح او را
در خانهاش
در هاليوود
ميبينند
كه هميشه
چهرهاي
محزون دارد.
جورج
ريوز
<جورج
ريوز> از
سال 1953 تا 1957
سوپرمن
تلويزيون
بود. ريوز
مدتهاي
طولاني در
هاليوود
كار ميكرد
و در فيلمهاي
گروه ب بازي
ميكرد. او
در فيلم
معروف <بر
باد رفته>
نيز نقشهاي
كوتاهي
داشت. ولي
سريال
تلويزيوني
<ماجراهاي
سوپرمن> از
او يك ستاره
مشهور ساخت.
ريوز در
خانه خودش
بر اثر شليك
گلوله و در
سال 1959 از
دنيا رفت.
علت مرگ او
خودكشي
اعلام شد
ولي دلايل
زيادي در
دست بود كه
او به قتل
رسيده است.
مرگ او در
اثر خودكشي
بود يا قتل
معلوم نيست
اما مهم اين
است كه روح
ريوز پس از
آن در منزلش
در بورليهيلز
ديده شد. زن
و شوهري كه
هم اكنون در
آن خانه
زندگي ميكنند،
ادعا مينمايند
كه روح ريوز
را در حالي
كه لباس
سوپرمن بر
تن داشته،
در اتاق
خواب ديدهاند
و كمي بعد به
تدريج محو
شده است.خيليها
معتقدند كه
ريوز
گرفتار <نفرين
سوپرمن>
شده است.
بايد بگويم
تعداد
زيادي از
افرادي كه
با اين
شخصيت
افسانهاي
در ارتباط
بودهاند،
مدتي بعد
گرفتار يك
مصيبت يا
مرگ شدهاند.
ولي آيا اين
نفرين
واقعا وجود
دارد؟ هيچكس
بهطور
دقيق نميداند.
_ _ _
به جز
افرادي كه
ذكر شد، روح
بازيگران
قديمي و گاه
درجه دو و سه
ديگري نيز
در هاليوود
ديده شده
است.
بازيگراني
همچون <رادولف
والنتينو،
ژان هارلو،
مري
پيكفورد و
گريس كلي.>
ستارگاني
كه روح ديدهاند
<نيكلاس
كيج:> اين
ستاره
برنده
جايزه
اسكار،
ديگر دوست
ندارد در
خانه عمويش
<فرانسيس
فورد
كاپولا>
كارگردان
معروف
هاليود
بماند. او ميگويد
يك بار وقتي
ميخواست
سري به اتاق
زير
شيرواني
خانه عمويش
بزند،
ناگهان يك
روح واقعي
را جلوي خود
ديده است.
خوب است
بدانيد كه
كيج در آن
زمان قرار
بود در فيلم
سوپرمن به
كارگرداني
<تيم برتون>
بازي كند.
فيلمي كه
هيچ وقت
ساخته نشد.
<كيانو
ريوز:>
بازيگر
فيلمهاي <ماتريكس>
و <وكيل
شيطان>
هنوز بچه
بود و در
نيوجرسي
زندگي ميكرد
كه تجربه
عجيبي به
دست آورد. آن
شب او در
اتاق خواب
خود نشسته
بود كه
ناگهان شبح
سپيدي شبيه
به يك مرد
عضلاني را
ديد. شايد
فكر كنيد
اين يكي از
خيالپردازيهاي
يك پسر بچه
است، ولي
بايد
بگوييم اين
طور نيست،
زيرا
پرستار
كيانو نيز
اين شبح را
به چشم خود
ديد.
<نيوكمبل:>
به خاطر
بازيهايش
در فيلمهاي
ترسناكي
همچون <جيغ>
و <نيرنگ>
معروف است،
ولي خوب است
بدانيد كه
او در زندگي
واقعي نيز
با صحنههاي
عجيب و غريب
و ماورايي
برخورد
داشته، سالها
پيش در خانهاي
كه او هماكنون
در آن زندگي
ميكند، يك
زن به قتل
رسيده است.
روح اين زن
هميشه در
اتاقهاي
اين خانه
سرگردان
است. دوستان
كمبل بارها
او را در
حالي كه از
اتاقي به
اتاق ديگر
ميرفت،
ديدهاند.
<ماتيو
مك كونافي:>
اين
هنرپيشه
معروف و
بازيگر
فيلم < تماس>
ميگويد،
اولينبار
كه روح يك
پيرزن را در
خانه خود
ديد حسابي
ترسيد.
ماتيو نام
اين روح را
<مادام
آبي>
گذاشته است.
<مادام آبي>
هر از گاهي
ميآيد و
همه جاي
خانه او را
ميگردد.
<هيوگرانت:>
اين بازيگر
معروف فيلمهاي
كمدي ميگويد،
او و
دوستانش
صداي ناله و
فرياد يك
روح در حال
شكنجه را در
خانهاش در
لوسآنجلس
شنيدهاند.
او حتي
معتقد است
اين صداها
متعلق به <بت
ديويس>
صاحب قبلي
اين خانه
است.
<دن
آيكرويد:>
بازيگر <ارواح
عجيب>،
نامزد
دريافت
اسكار به
خاطر فيلم <رانندگي
خانم ديزي>
و راوي
سريال <عامل
ناشناخته>
از زمانهاي
قديم به
موضوعات
ماوراءالطبيعه
و دنياي
ديگر علاقه
داشته است.
او ميگويد:
خانهاش
تسخير شده
است. وي
اظهار داشت:
<مطمئنم كه
يك روح خانهام
را به تسخير
خود
درآورده
است. حتي يك
بار اين
روح در كنار
من در تختم
خوابيد. اين
روح چراغ
خواب را
روشن ميكند
و جواهرات
همسرم را از
جاي خود
تكان ميدهد.
مطمئن هستم
كه اين يك
روح واقعي
است.>
<ريچارد
دري فاس:> او
به خاطر
بازي در
فيلم <خداحافظ
دختر>
برنده
جايزه
اسكار شد،
ولي زماني
معتاد به
كوكايين
بود. او ميگويد
ديدن يك روح
باعث شد اين
اعتياد را
ترك كند: <من
در دهه
هفتاد به
خاطر
اعتياد با
اتومبيلم
تصادف كردم.
وقتي
اوضاعم
خيلي خراب
بود،
ناگهان روح
يك دختر
كوچك را
ديدم. اين
روح هر شب به
خانه من ميآمد
فكر ميكردم
توهم است
ولي هر چه
دستم را
تكان ميدادم،
محو نميشد.
روز به روز
واضحتر ميشد
و من نمي
دانستم او
كيست. مدتي
بعد احساس
كردم آن
دخترك روح
كودكي است
كه در زمان
تصادفم
ممكن بود او
را كشته
باشم، يا
شايد روح
فرزندي كه
هنوز
نداشتم. اين
احساس سبب
شد به سرعت
اعتياد را
كنار
بگذارم.>
<اتان
هوك> و <اوما
تورمن:> اين
زوج
هاليوودي
مدتها بود
احساس ميكردند
يك روح در
خانه آنهاست،
ولي مدتي
پيش اتفاقي
افتاد كه
آنها مطمئن
شدند خانهشان
تسخير شده
است و به
سرعت از
آنجا رفتند
ولي با هيچكس
درباره
اتفاقات
ترسناكي كه
برايشان
افتاد و
چگونگي آن
صحبت
نكردند.