ابتدا
با سريال
تلويزيوني «گمشده»
وارد عرصه
بازيگري شد
و سپس خيلي
زود به عرصه
سينما پا
گذاشت،
فيلم «شور
عشق» او و
بازي در
كنار «بهرام
رادان» او
را به شهرت
رساند و سپس
خاكستري،
كما، زهر
عسل،
آكواريوم و
همچنين
فيلم زيباي
آتشبس
ساخته
تهمينه
ميلاني را
از او ديديم،
قرار است به
زودي از اين
بازيگر
فيلم «تله»
بر روي
اكران
بيايد، از
مهناز
افشار چه ميدانيد؟
آنچه كه
درذيل
خواهيد
خواند،
گوشههايي
از زندگي
اين
هنرپيشه
خوب سالهاي
اخير كشور
كه بسيار
پركار است...
• شروع
كار
بازيگري من
از سال 78 با
سريال
تلويزيوني
به نام
گمشده
ساخته
مسعود
نوابي بود.
• ديپلم
تجربي دارم.
• من
وارد خونه
هر كسي كه ميشم
دكوراسيون
خونشو عوض
ميكنم
حتي در منزل
خودمون
هفتهاي
يكبار
وسايل خونه
رو جابهجا
ميكنم و
دوست دارم
در اين رشته
تحصيلات
خودم رو
ادامه
بدهم، عاشق
ديزاين
دكوراسيون
هستم.
• من 4 سال
تدوين
خوندم ودر
همين حيطه
هم فعاليت
كاري داشتم
و همچنين
كار در حيطه
تيزرهاي
تبليغاتي
كه چند كار
انجام دادهام،
كار خوب و
قشنگي است و
حس خوبي
نسبت به
كارم داشتم
تا اينكه
وارد
بازيگري
شدم.
•
تاكنون 9 يا 10
كار
سينمايي
داشتم همين
طور هم به
تعداد
كارهايم
افزوده ميشه.
• بر عكس
همه، من در
دوران
كودكي و
نوجواني
اصلا به
بازيگري
علاقه
نداشتم و
هميشه وقتي
در مدرسه
تئاتر اجرا
مي شد، در
ميرفتم و
فرار ميكردم
اصلا هم
خوشم نميآمد.
• قبل از
قبول نقش
سناريو رو
ميخونم،
البته هر
كسي روشي
داره، من هم
يكبار كه
سناريو رو
خوندم، شب
موقع خواب
مرور ميكنم
با نقشم
زندگي ميكنم.
• فعلا
من كارم
بازيگريه و
بايد اين
كار را خوب
انجام بدم،
بعدا وقت
براي
كارگرداني
زياده.
• اين
اعتقاد رو
دارم در
فروش فيلم
كليه عوامل
دخيل
هستند، اگه
بازيگر خوب
باشه، ولي
كارگردان
خوب نباشه،
مسلما كار
خوب نميشه،
حتي عوامل
پشت صحنه هم
در فروش يك
فيلم دخيل
هستند.
• به
خاطر تصادف
بدي كه
داشتم از
رانندگي
ترسيدم و از
اون موقع به
بعد هيمشه
كمربندم رو
ميبندم.
• چون
شكمو هستم،
دستپختم هم
خوبه تمام
زماني كه
غذا در حال
آماده شدنه
سراجاق
هستم.
• شايد
من جزء خوش
قولترين
هنرپيشههاي
سينما باشم.
• اصلا
ميونه خوبي
با افراد بد
قول ندارم.
خوش قولي از
نكات بارز
زندگي من
است.
• اگه
مهناز
افشار
بازيگر نميشد
شايد
راننده
كاميون ميشد!
چون به
كارهاي سخت
علاقه دارم.
• به نظر
من هر كسي به
هر كاري كه
بخواهد ميتونه
برسه در
جهان هستي
به هر چه
بخواهيد ميتونيد
برسيد فقط
كافي است
بخواهيد. و
چند سال پيش
پدر خدا
بيامرزم را
از دست
دادم، او
قوت قلبي
براي من در
زندگي بود،
ياد او
هميشه در
خاطرم است،
روزي نيست
كه با ياد
پدر زندگي
نكنم او همهچيز
من در اين
زندگي بود.
• مادرم
مونس من
است، اگر او
هم نباشد،
ديگر زندگي
برايم معنا
ندارد.