همسران: آقايان:چه کارها که نمي کنند!در اينباره كه مردان براي غرق در شادي كردن زندگي همسرانشان چه كارهايي انجام دادهاند، حكايتهاي بسيار خارقالعادهاي شنيدهايم. آنها داستانهايي است كه از مهرباني غيرعادي، دوست داشتن ديوانهوار، ايثار و محبتي بيحد و مرز بودن صحبت ميكند. در اين داستانها درسهايي نهفته كه لازم است پيوسته از آنها آگاه باشيم. شما نه تنها بايد به همسرتان بگوييد كه دوستش داريد، بلكه لازم است در هر فرصتي كه به دست ميآوريد، عشق خود را نشان دهيد. يادم ميآيد كه (جون)، با چشماني اشكبار به همه ميگفت (وقتي كه پشتم به شدت درد گرفت، مرا با عجله به بخش فوريتهاي پزشكي بردند. پس از يك هفته آويزان كردن وزنه به پشتم، سرانجام مرخص شدم. پزشك معالجم گفت كه بايد يك هفته ديگر در بستر بمانم و استراحت كنم. وقتي كه سرانجام در بستر دراز كشيدم و در زير ملافه و پتو استراحت كردم، آنچه ديدم باورم نميشد. يك تلويزيون نو با دستگاه كنترل از راه دور برايم در اتاق گذاشته شده بود. شوهرم نيمي از حقوقش را پرداخته بود، براي اين كه من راحت باشم.) (ويرجينيا) ميگفت كه شبها در خانه خود براي شركتي به وسيله تلفن بازاريابي ميكرد. يك شب، وقتي پشت ميز كارش نشست، ديد كه تلفني روي ميز قرار دارد كه گوشي آن روي گوشش قرار ميگرفت و مانند گوشيهاي مورد استفاده اپراتورهاي مخابرات بود. آن تلفن را شوهرش، بدون اطلاع وي، برايش خريده بود. شوهرش نگران اين موضوع بود كه نگهداشتن گوشي تلفن در يك دست، آن هم براي ساعتهاي طولاني، چقدر ناراحت كننده است و ديگر آنكه، چنين كاركردني سرانجام به كشيدگي عضلات گردن منجر خواهد شد. (كري) كه با يك كارگر ساختماني ازدواج كرده بود، گفت (ماريون، شوهرم، در سالگرد ازدواجمان، بزرگترين ضربه زندگي را به من زد و باعث شد بياندازه يكه بخورم. او ترتيبي داد كه ما، در همان مكاني كه بيست و شش سال پيش ازدواج كرده بوديم، پيمان زناشويي خود را تجديد كنيد. او لباسي تازه خريد، به دخترمان لباس ساقدوش را پوشاند و تاج گلي بزرگ مخصوص سر عروس هم براي من خريد. هنگامي كه مراسم به پايان رسيد، همه ما را براي شام به رستوران برد؛ جايي كه، سراسر شب اشك شوق از چشمانم جاري بود.) (كارولين) گفت كه شب سال نوي سال 1989 را هرگز فراموش نميكند. در ساعت سه بعدازظهر يك خودرو ليموزين سفيدرنگ جلو در خانهشان متوقف شد. (شوهرم پاكتي قهوهاي رنگ به دستم داد و به من و يكي از دوستانم امر كرد سوار خودرو شويم. درون پاكت تعدادي عكس و يك نوار ضبطصوت يافتيم. در نوار موضوع فيلم ماموريت ناممكن بود با اين دستور عمل كه شوهرانمان را پيدا كنيم. نخستين توقف ما در يك فروشگاه زنجيرهاي شناخته شده در محله خودمان بود. نميتوانيد تصور كنيد وقتي كه ما را به داخل اتاقي بزرگ پر از لباسهاي مهماني هدايت كردند، چقدر شگفتزده شديم. لباسهاي اندازه دوستم در سمت چپ و مال من در سمت راست بود. به ما گفته شد يك دست لباس، يك جفت كفش و ديگر لوازم را برداريم و در مدت يك ساعت و نيم لباسهايمان را از فرق سر تا نوك پا عوض كنيم. سپس ما را با همان خودرو به سوئيتي در يك هتل بردند كه پر بود از دستههاي گل سرخ، نوشيدنيهاي خوشمزه، تزيينات و فضاي آكنده از نوار موسيقي. رفتاري كه در آن فروشگاه زنجيرهاي با من شد، رفتاري بود كه با فردي مشهور ميشود و تا امروز در خاطرم باقي است.) اين مردان احساساتي و فوقالعاده، بيترديد ميدانند چگونه چراغ دل زنشان را روشن كنند! براي زن ها مهم است ميدانيد چه كارهايي را بايد انجام دهيد تا چراغ دل خانمهايتان را روشن كنيد... _ چند دقيقه پيش از زن به داخل خودرو رفتن و گفتن اين كه (عزيزم، خودرو را براي تو گرم ميكنم.) _ به محل كار زن تلفن زدن و از او پرسيدن كه آيا چيزي لازم دارد كه مرد سر راهش به خانه از فروشگاه زنجيرهاي بخرد. _ به هنگام شب همه درها و پنجرهها را بستن، به اين منظور كه زن احساس امنيت كند. _ صبح، پس از برخاستن زن از خواب، يك فنجان قهوه آوردن و برروي پاتختي گذاشتن. _ صبح، در صورت زودتر از زن بيدار شدن، رعايت كامل سكوت را كردن كه زن از خواب بيدار نشود. _ اگر زن قصد خوابيدن دارد، مرد نوشتههايي را كه به طور حتم بايد بخواند، به بستر نياورد. _ به محل كار زن تلفن زدن، فقط براي گفتن اين كه چقدر دوستش داريد. _ در كنار اتومبيل به زن سلام كردن و ياري دادن به او براي آوردن آنچه از فروشگاه خريده است. _ مرد در حضور زن، به دوستش بگويد كه زن او چقدر فوقالعاده است. _ از زن پرسيدن كه دوست دارد كدام كانال تلويزيون را تماشا كند. _ بي آنكه زن از مرد بخواهد، مرد توجه كند كه زن چقدر زيباست. _ مرد در كارهاي خانه، از قبيل كشيدن جارو برقي، گردگيري، شستوشو و تميز كردن پنجرهها به زن كمك كند. _ كمك كردن مرد به زن در كارهايي مثل استحمام بچهها، براي آنكه كه زن بتواند استراحت كند.
|
|||