راز غولهاي سنگي و سنگهاي غولآساآيا تاكنون درباره جزيره ايستر و غولهاي سنگي مطلبي شنيده و يا خواندهايد؟ جزيرهاي متروك و اسرارآميز و حزنانگيز و پر از سوال توجه بسيار از باستانشناسان را به خود جلب كرده است. اين جزيره سنگلاخي و لميزرع در فاصله 3700 كيلومتري غرب چايل در شرق اقيانوس آرام واقع در جنوب آمريكا ميباشد كه وسعتي حدود 1656 كيلومتر مربع دارد. اما ساكنان اين جزيره متروكه چه كساني بودهاند؟ از چه نسلي سر منشاء گرفتند؟ در اين جزيره مجسمههاي بزرگ سنگي به چشم ميخورد. مجسمههايي كه رو به سوي دريا دارند و صحنهاي عجيب را تداعي كردهاند. واقعا جاي تعجب است جزيرهاي در ميان اقيانوس اطلس پر از غولهاي عظيم به ارتفاع نه متر و وزن 70 تن گويي اين غولها روي سكوي بلندي ايستادهاند و از اين جزيره نگهباني مي كنند و در حال نظاره كردن دريا هستند. اين جزيره در سال 1722 در روز عيد پاك يا ايستر توسط سه كشتي اروپايي كشف شد و به همين منظور نام آن را ايستر گذاشتند. بوميان اين جزيره انسانهايي لاغر با پوست تيره قهوهاي و موههاي مجعد مشكي و قد متوسط بودند. شرايط زندگي آنها بسيار اسفبار بود. آنها فقط يك چشمه آب شيرين داشتند و براي آشاميدن بايد در صف ميايستادند. آنها پابرهنه بودند. 50 سال بعد اروپاييان به سوي اين جزيره سرازير شدند و بردهداري و بيماري آبله و مقاربتي را براي ساكنان فقير اين جزيره به ارمغان آوردند. تعداد بوميان اين جزيره به 7000 نفر هم نميرسيد. متاسفانه به دليل بيماري و بردهداري همه ساكنان جزيره قلع و قمع شدند و يك نفرشان هم باقي نماند. غولهاي سنگي نيز سراپا ايستاده بودند و ظلم و ستم اروپاييان را تماشا ميكردند. كمكم بر اثر حمله اروپاييان غولهاي سنگي كلاه به سر مورد فرسايش قرار گرفتند. كلاههايشان از سرشان افتاد، تكههايي از اين غولها خرد شد و از بين رفت. اروپاييان حتي اجازه ندادند باستانشناسي درباره پيشينه ساخت اين غولهاي سنگي از بوميان تحقيق كند. بعدها طي بررسي غير از قلههاي سنگي تعدادي لوجهاي چوبي با نوشته هيروكليف در دره ايندوس اين جزيره كشف شد كه متعلق به 3000 سال قبل از ميلاد بود. باستانشناسان امروز براي رسيدن به حقايق درباره اين جزيره به تحقيق پرداختند و بوميان جزيره منشاء پولتيزي داشتند كه حدود 1300 ميلادي به اين جزيره مهاجرت كرده بودند و اين غولهاي سنگي را به منظور نگهبانان و خدايان ساخته بودند و سنگهاي عظيم را تراشيده و در مسافت طولاني حمل كرده و در حاشيه ساحل نصب كرده بودند. اما بوميان جزيره چگونه و با چه وسيلهاي اين سنگها را حمل كرده بودند. اين جزيره كوهستاني و سنگلاخي درختي نداشته تا از تنه آن وسيله غلطان بسازند به عقيده باستانشناسان بوميان قلههاي سنگي را توسط طنابهاي بافته شده از الياف گياهان حمل ميكردند. سنگهايي حدود 60 الي 70 تن. بزرگترين مجسمه جزيره 74 تن وزن و 12 متر ارتفاع دارد. واقعا وقتي تصورش را بكنيم متوجه خواهيم شد كه حمل اين سنگها انجام ناپذير بوده اما اين بوميان به هر منظوري كه داشتند غولهاي سنگي را خلق كردند و از خود به يادگار گذاشتهاند. اي كاش اروپاييان به قلع و قمع بوميان جزيره اقدام نميورزيدند و اطلاعات بيشتري درباره فرهنگ و سنن و دلايل خلق آثار يادبود و بناهاي اسرار آميز جويا ميشدند. به هر صورت اين مجسمهها در راز و رمز خود فرو رفته است و تاكنون باستانشناسان و دانشمندي موفق به يافتن حقيقت در زمينه انگيزه ساخت و رويه زندگي بوميان نگونبخت جزيره ايستر نشده است. به هر صورت اين جزيره نيز يكي ديگر از معماهاي اين جهان محسوب ميشود تقريبا به افسانهها پيوسته و راز غولهاي سنگي همچنان ناگشوده مانده است. سنگهاي غولآساحال درباره سنگهاي غولآسايي سخن به ميان ميآوريم كه گويي از فضا آمدهاند. اين سنگها در جنوب انگلستان در دشت ساليسبوري واقع است. سنگهاي بزرگي كه به شكل چند دايره تو در تو كار گذاشته شدهاند و به اين مكان «استون هنج» گفته ميشود. حكمت اين سنگها به 3100 سال پيش از ميلاد ميرسد. به گفتهاي حتي قدمت اين سنگها از اهرام مصر نيز بيشتر است. اين سنگها نيز جزء معماها محسوب ميشود و دانشمندان و باستانشناسان تنها در حد تصور و حدس دليل بر پايي اين سنگهاي عظيم را بيان ميكنند. كسي خبر ندارد كه دقيقا اين سنگها در چه تاريخي و در چه دوراني از زمينشناسي بر روي هم سوار شده است. و كنار هم قرار گرفتهاند. اين بنا شايد به عنوان محل زندگي و يا يك معبد بوده اما از سويي دانشمندان معتقدند كه مردم دوران باستان از اين سنگها كه به صورت دايرهوار دور هم قرار گرفتهاند براي مشاهده حركات خورشيد و ماه و ستارگان استفاده ميكردند. به احتمال زياد آن دوران خورشيد و يا ماهپرست بودند. و با استقرار اين سنگها يك رصدخانهاي ترتيب داده بودند اما چگونه آنها سنگهاي به اين بزرگي را كه به پنجاه تن ميرسد به اين محل رساندهاند و سر پا ايستاده قرار دادهاند؟ بسياري از زمينشناسان معتقدند كه اين سنگهاي بزرگ براي تعيين طولانيترين روز سال بنا شده است. زماني كه در هنگام انقلاب تابستاني يعني طولانيترين روز سال، خورشيد طلوع ميكند اشعه آن به اين سنگها مييابد و يك سايه بلند بهوجود ميآورد و كمكم از مركز بنا فاصله ميگيرد به اين ترتيب مركز تابستان مشخص ميشود مردمان آن روزگار نيز براي كشت محصول و برداشت آن نياز به يك تقويم نجومي داشتند لذا اين سنگها را بنا كردند تا روزهاي تابستان را مشخص كنند. مردم با استفاده از سايه اين سنگها به فصلهاي مختلف سال پي ميبردند. به اين ترتيب در فضاي باز يك تقويم احداث كرده بودند اما آنچه كه تعجب را برميانگيزد اين است كه چگونه اين سنگها را از مسافتهاي طولاني حمل كرده و روي هم با دقت بسيار سوار كردهاند. حركت دادن اين سنگهاي عظيمالجثه از فاصلهاي 217 كيلومتري كه يك كوه آتشفشان وجود داشته كاري بسيار باور نكردني ميباشد. مطالعات نشان داده كه يكهزار نفر لازم بود تا در مدت سه هفته فقط يك قطعه را به استون هنج حمل كنند. لذا با استفاده از چنين نيروي كاري ساخت اين بنا بايد ده سال طول ميكشيد. جنس سنگها از كريستالهاي سنگ چخماق ميباشد. در 217 كيلومتري استون هنج معادن كوه آتشفشاني «پرسلي» واقع است كه به احتمال قوي مردم زيادي سنگهاي چند تني را به وسيله قايق در بيشتر طول راه حمل كردهاند و سپس آن سنگها را روي ساحل كشانده و به محل مورد نظر رساندهاند. به هر صورت بناي اين سنگها نيز جزء همان اسرار و راز و رمزهاي اين جهان ميباشد كه شايد هيچگاه معماي آن حل نشود. ترجمه: مهشاد صادقي شاد
|
||||||