محمد رضا حياتي: رانده شدگان، مفسر خبر شده اند!محمدرضا حياتينژاد خود را اين چنين معرفي ميكند: متولد ديماه 1334 در آبادان هستم. مقطع ديپلم و همين طور دوران سربازي را در همين شهر سپري كردم و بعد از آن به دوران جنگ برخورد كرديم و رفتيم به سمت تهران. در آن زمان خانواده ما به سمت شيراز مهاجرت كرد و خودم براي ادامه راه به پايتخت آمدم. در سال 1360 فعاليت خود را در راديو با برنامهاي كه صبحها پخش ميشد، آغاز كردم و به نظرم يك برنامه اجتماعي بود. چون به كار گويندگي علاقه زيادي داشتم. متقاضي گويندگي خبر شدم و بعد از آنكه آزمون مربوطه را پشت سر گذاشتم، فهميدم كه صدايم براي گويندگي خبر پذيرفته شده است. اواخر سال 60 كارم رسما آغاز شد و در 2، 3 سال ابتداي كار در راديو فعاليت داشتم. بعد از آن بود كه در بخش گويندگي خبري تلويزيون شروع به كار كردم كه در آن سال در شبكه دو مشغول به كار شدم. خب، بعد از آن هم به ترتيب در شبكههاي اول و بعد از آن، جامجم ادامه كار دادم و در حال حاضر نيز افتخار مديريت گروه گويندگان در اين شبكه نصيب حال اينجانب شده است. عرض كنم خدمتتان كه در سال 61 ازدواج كردم كه ثمره اين زندگي دو فرزند پسر به نامهاي عليرضا 22( ساله كه دانشجوي مترجمي ادبيات انگليسي است و در كنار آن كار گويندگي گزارش ورزشي نيز انجام ميدهد) و امير 16( ساله كه در مقطع دبيرستان در رشته ادبيات مشغول به تحصيل است) هستند كه شديدا به فوتبال علاقهمند ميباشند و از طرفداران دو آتشه تيم پرسپوليس محسوب ميشوند. در حال حاضر نيز در منطقه غرب تهران (آيتا... كاشاني) سكونت داريم كه از ابتداي به دنيا آمدن فرزندانمان در اين محله زندگي ميكنيم. ناگفته نماند كه عليرغم خدمت به مردم عزيز و شريف ايران در كنار كار گويندگي در مقاطعي از زمان، نويسندگي چندين و چند برنامه را نيز انجام دادهام و در اين دوران فعاليت، تنها چيزي كه مرا به كار مستمر وا ميداشت عشق و علاقه به مردم و حرفهام بوده است. آقاي حياتي به عنوان اولين سئوال، چرا گويندگي را به عنوان شغل انتخاب كرديد؟ در جوهره وجودي هر آدمي چه در دوران كودكي و چه نوجواني، علاقهمندي به يكسري از چيزها ناخودآگاه ايجاد ميشود. پدر و مادرها اگر اين علاقمندي را در شكوفايي و آيندهاي آرماني ميبينند ميبايستي كه آن رهنمودها و تجربيات خود را در جهت هر چه بهتر به ثمر نشستن اين علاقهمنديها به كار بگيرند تا بتوانند نتايج دسترنج خود را در آينده مشاهده كنند. من هم از اين قاعده مستثني نبودم. از همان دوران كودكي علاقه داشتم كه در عرصه هنر سهمي را براي خود داشته باشم، چه سينما، چه تلويزيون و... دوست داشتم كه در يكي از حوزههاي هنر و ادبيات شروع به كار كنم و همان هم شد و بايد عرض كنم انسان اگر به دنبال هدف و راه مشخصي باشد و استعداد خود را در آن مقطع زماني به كار گيرد، به عقيده من ميتواند موفق باشد. طي اين ساليان سال كار و تلاش در عرصه گويندگي خبر، احساس رضايت از شغل خود داريد يا نه؟ تا رضايت را در چه چيز و چطور معنا كنيم. اگر انسان راهي را انتخاب ميكند، بايد براي رسيدن به هدف و مقصودش تن به هر كاري بدهد تا موفق شود. بنده هم اين سختيها را به مرور زمان متحمل شدهام. در اين مورد و در خصوص ارضاي روحي خود بايد بگويم رضايت دارم. ولي اگر منظورتان ميزان درآمد و حقوق و مزاياست، بايد عرض كنم كه دستمزد ما هم مثل ساير كارمندان دولت است (البته ميدانيم كه شايد مردم باور نكنند) و اگر كارهاي جانبي ديگري در زندگي نداشته باشيم لنگ خواهيم زد. حقوق و مزايا در سازمان نيز همانند ساير ارگانهاي دولتي و ادارهجات طبق قوانين وزارت كار است. مثلا براساس نوع مدرك تحصيلي، سابقه كار و... و بالطبع اشل سازمان و قانون كار در اين موارد لحاظ ميشود. ولي به طور تقريبي از مبلغ دويست هزار تومان حقوق دريافت ميشود تا 500، 600 هزار تومان. تعدادي هم هستند كه در كنار اين دريافتيها كارهاي جانبي ديگري هم انجام ميدهند كه به فراخور حال حقالزحمه آنها نيز پرداخت ميشود. يك گله كه در اين مورد ميتوان داشت، اين است كه حقوق گويندگان خبر از مجريان و گويندگان برنامههاي تلويزيوني خيلي كمتر است و اصلا قابل مقايسه نيست. در اينجا قصد توهين و يا زير سئوال بردن كار اين عزيزان همكار را ندارم ولي مسئولان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه يك گوينده خبر كارش حساستر و ريزبينتر از ساير گويندهها و... است. بهترين و بدترين خبري كه تا به حال خواندهايد را به ياد داريد؟ من به عنوان يكي از گويندگان مطرح بعد از انقلاب اسلامي نود درصد خبرها را خواندهام و بالطبع از بين هزاران هزار خبري جالب است بدانيد كه خبر فوقالذكر را ما از ساعت 11، 12 صبح ميدانستيم و اين در صورتي اتفاق افتاد كه آن خبر را در ساعت دو بعدازظهر به مردم اعلام كرديم. بايد بگويم كه خبر حادثه روز 11 سپتامبر نيز از خبرهاي برجسته دوران گويندگيام به حساب ميآيد كه اين خبر را بنده براي اولين بار از تلويزيون اعلام كردم. خبرهاي داغ كدامها بودند؟ به نظر من اخبار دوران جنگ تحميلي و پيروزيهاي دنبالهدار رزمندگان. همين طور بيانيه فرماندهان و مسئولان نظام كه لحظه به لحظه قرائت ميشد. گفتني است خبر فتح خرمشهر نيز از جاودانهترين اين اخبار به حساب ميآيد و اينها را ميتوان گفت اخبار داغداغ كه براي مردم عزيزمان قرائت شد. آيا شده كه حسرت از دست دادن گويندگي يك خبر مهم را خورده باشيد؟ نه، تا به حال پيش نيامده. چون خودم حضور مستمر و فعالي در عرصه خبر و خبررساني دارم و خوشبختانه تمامي اخبار را خواندهام. با توجه به ازدياد شبكههاي ماهوارهاي كابلي و... در سراسر جهان، نظر شما در رابطه با سانسور اخبار چيست؟ بايد عرض كنم كه سانسور خبر برعهده ما نيست. ما (گويندهها) در تدوين، ويرايش، نگارش و... هيچ دخل و تصرفي نداريم. اين امور برميگردد به حوزه رياست سازمان و معاونت سياسي واحد مركزي خبر. البته بنده معتقد هستم كه بحث ولي اگر ما در خصوص بعضي اخبار و پخش آن خودداري ميكنيم، هستند، بسياري از شبكهها و كانالهاي ماهوارهاي كه نياز خبري جامعه را برطرف ميكنند. به نظر من در كار خبر بايد سياستگذاري كلي وجود داشته باشد. در غير اين صورت آن، رسانه است كه متضرر خواهد شد و اين ضرر به بطن جامعه و نظام نيز خواهد رسيد. در حال حاضر ما در عصري هستيم كه نميتوان هيچ كس را در خصوص خبر و اطلاعرساني محروم و محدود كرد. تا به حال شده كه از طرف رجال سياسي كشوري و لشكري از شما براي احراز پست و سمتي دولتي به غير از تلويزيون دعوت به همكاري شو د؟ خير، تا به الان چنين پيشنهادي نداشتم. ما هم مثل ساير مردم عادي زندگي ميكنيم. برخي از گويندگان و مجريان تلويزيون در برخي ايام، دل پري از تغيير و تحولات و سياستهاي شخصي يكسري از مديران داشتهاند و دارند. شما چطور؟ آيا شرايط سازگار شما هست يا...؟ بالطبع اكثر مديران، سياستهاي خاص خودشان را دارند و بر آن تاكيد ميكنند. متاسفانه در اكثر ادارهجات، سازمانها و... باب شده است كه مديران بايد بلافاصله بعد از قرار گرفتن در راس كار، زيرمجموعهها و پرسنل خود را عوض و بدل كنند و يك جابهجايي صورت دهند. البته آنها حق دارند و حتي ميتوانند سردبير، مدير گروه و... را تغيير دهند اماگوينده يا مجري، ارتباطي با اين تغيير و تحولات ندارد. به شخصه براي من فرقي نميكند كه مدير چه فردي است. براي من مهم، كار كردن مطلوب و خدمترساني به مردم عزيز و ارجمند بوده است و خواهد بود. الان، نزديك به 25 سال است كه در حرفه گويندگي هستم و كمكم به دوران بازنشستگي نزديك ميشوم. در اين مدت قريب به ده مدير را ديدهام كه آمدهاند و رفتهاند و اتفاقا با تمامي اين عزيزان دوست و رفيق بودم و رابطه خوبي داشتم. ميانه شما با ورزش چطور است؟ اهل فوتبال هستيد؟ قرمز يا آبي؟ نه قرمز هستم و نه آبي (خيلي جدي.) اگر فوتبال حساسي باشد و آن هم در بين تيمهاي مطرح ملي و باشگاهي آن را دنبال ميكنم. مثلا بازيهاي تيم ملي ايران، پرسپوليس و استقلال كه با تيمهاي خارجي رقابت ميكنند برايم جذاب است و تماشا ميكنم. ناگفته نماند كه فرزندان من چون علاقهمند به فوتبال و عليالخصوص تيم پرسپوليس هستند، به تبع آنها، من هم علاقهمند به اين ورزش هستم. بهترين و بدترين خبر ورزشي را كه تا به حال شنيدهايد كدام بوده است؟ خبر بازي ايران - استراليا در مقدماتي جامجهاني 1998 فرانسه (البته صعود تيم ملي) و همين طور ديدار تيم ملي كشورمان با تيم آمريكا در من خيلي تاثيرگذار بود. خاطره جالبي كه از اين ديدار تاريخي به ذهنم ميرسد اين بود كه بعد از پيروزي تيم كشورمان مقابل آمريكا، رهبر معظم انقلاب پيامي را براي مليپوشان فوتبال فرستادند كه در آن شب جالب است بدانيد سال گذشته خيلي دوست داشتم كه تيم صنعتنفت آبادان به ليگ برتر صعود كند كه متاسفانه نشد و من به عنوان يك آباداني اصيل از اين امر خيلي ناراحت شدم. انشاءا... كه سال بعد اين تيم به ليگ برتر صعود خواهد كرد و اين قول را ميدهم كه اگر چنين اتفاقي روي دهد، براي تشويق تيم صنعت نفت آبادان مقابل تيمهاي استقلال و پرسپوليس به ورزشگاه خواهم رفت. اهل ديدن فيلم و سريال تلويزيوني هستيد؟ بله، اگر سريالهاي خوب خانوادگي باشد من به همراه خانواده آنها را ميبينيم. مخصوصا برنامههاي طنز تلويزيوني مثل شبهاي برره و... اين كار خيلي خوب بود و من دوست داشتم. طي شبانهروز چند ساعت را در منزل و در كنار خانواده خود سپري ميكنيد؟ صددرصد اگر در اداره نباشم در كنار خانوادهام هستم. به طور مساوي ميشود گفت كه هشت ساعت و سعي ميكنم كه آن را به استراحت و خواب مفيد تبديل كنم. كدام هنرمند بازيگر را ميپسنديد؟ تا به حال گزينش نكردهام. من طرفدار بازي خوب هستم تا بازيگر. استادهايي همانند عزتا... انتظامي، جمشيد مشايخي، خسرو شكيبايي، جمشيد آريا و... هستند كه در كار خود بسيار باتجربه و حرفهاي عمل كردهاند و كارنامه كار آنها زبانزد است. فكر ميكنم كه واژه هنر است كه در اين بين ارزش دارد. راستي شما در سازمان، آرشيو لباس داريد؟ چون در چند برنامه خبري كه طي روز پخش ميشود مشاهده ميكنيم كه شما و يا همكارانتان در اين بخش با لباسهايي متفاوت در مقابل دوربين حاضر ميشوند؟! اصلا آرشيو لباس نداريم و اين قضيه از بعد از انقلاب نبوده است. اين لباسهايي كه شما ميبينيد تماما از هزينههاي شخصي خودمان تهيه ميشود. گفته ميشود كه بعد از ساليان سال قرار است كه اين امر (آرشيو لباس) به مرحله عمل دربياييد. اين نكته را هم بايد در اين زمينه اضافه كنم كه ما به دليل آن كه در طي روز و در چند بخش خبري در مقابل مخاطبان عزيز يعني همان مردم قرار ميگيريم، بايد تنوعي در كارمان به آنها ارائه دهيم كه تعويض لباس يكي از آنهاست. 40 ،50 دست كت و شلوار در كمد لباس خود داريد؟ (با خنده) نه آقا! اين تعداد لباس در منزل ما جا نميشود. چه توصيهاي به علاقهمندان كار گويندگي داريد؟ كساني كه عاشق يك كار هستند به نظر من صرفا كفايت نميكند. علاقه پنجاه درصد كار است. انسان بايد ببيند كه <خميرمايه> ابتدايي كار را دارد يا خير اگر هم جوهره و هم عشق و علاقه درميان است، اينها با يكديگر مكمل ميشوند و كار به سرانجام ميرسد. در اين راه نبايد از مسير و هدايت و ارشاد درست دور شد. خيليها به خيلي چيزها علاقه دارند ولي اين دليل نميشود كه در كارشان موفق باشند. بحث گويندگي هم از اين قاعده مستثني نيست. فاكتورهاي يك گوينده خوب و حاذق چه چيزهايي ميتواند باشد؟ اگر بخواهم نظر تخصصي بدهم در اين كار خيلي سختگير هستم. چون يك گوينده بايد فاكتورهاي سخت و اصولي را طي از بين گويندگان ورزشي و گزارشگران، كار كدام همكارتان را بيشتر ميپسنديد؟ عادل فردوسيپور اطلاعات قوي و سواد كاملي در رشته خود دارد و به نظر من هيجانانگيز گزارش ميكند. همينطور جواد خياباني، چون در هر زمينهاي اطلاعات عمومي نقش اصلي را ايفا ميكند. مخصوصا گوينده خبر كه شاخصترين است و در پلكان ترازبندي گويندگي، آنها در پله اول اين طبقهبندي قرار دارند. شما در كار خود الگويي را براي گويندگي داشتيد؟ طبعا در شروع كار، هر كس براي خودش الگويي را انتخاب ميكند ولي اين الگو نبايد تبديل به تقليد شود. هميشه و همواره به گويندگان جوان ميگويم و خواهم گفت كه در كار خود سعي كنيد خودتان باشيد و اداي كسي را در نياوريد. من در ابتداي فعاليتم و حدود 25 سال پيش به تعدادي از گويندگان وقت علاقه داشتم ولي الان نميدانم كه آيا آنها در قيد حيات هستند يا خير؟ و يا اين كه در داخل ايران هستند و يا خارج از كشور، به همين دليل نامي از آنها نميبرم. گفتار كليشهاي و ثابت شما در آغاز و پايان هر بخش خبري چه بوده؟ سعي ميكنم كه گويشهاي خود را مدام تغيير دهم. چه در آغاز خبر و چه در پايان آن و همينطور در پاس دادن خبرهاي داخلي و خارجي تكيه كلام من در اكثر بخشهاي خبري <باسلام خدمت بينندگان عزيز و ارجمند و همميهنان گرامي...> بوده است كه اين گفتار شامل حال تمامي اقشار جامعه، چه داخلي و چه خارجي ميشود. نظر شما راجع به پوشش ظاهري جديد گويندگان در بخشهاي مختلف خبري چيست؟ به نظر بنده براي مخاطبان، جذابيتهاي تصويري لازم است و اگر نباشد گوينده هم طي ساليان سال دچار ركود و خستگي ميشود. خيلي از كانالهاي معروف خارجي هستند كه حتي به غير از اين تغييرات، لوگوي شبكه خود را نيز تغيير ميدهند. پس ببينيد، اين كارها موجبات جذب شدن مخاطبان را فراهم ميكند و باعث ماندگاري آن رسانه خواهد بود. كلا بگوييد در پشت صحنه شما چه اتفاقاتي ميافتد؟ اصلا چگونگي خواندن خبر و جزئيات آن را توضيح دهيد. در قديم مطالب برروي كاغذ نوشته ميشد و گاهي به وسيله دستگاهي به نام <تله پرينتر> به صورت هندلي صفحات جابهجا ميشد اما الان و در عصر حاضر با توجه به پيشرفت تكنولوژي سيستم كامپيوتري <اتوكيو> است كه كارها را انجام ميدهد. به اين صورت كه مطالب روي خود دوربين از طريق يك مانيتور نمايان است و به وسيله پدالي كه زيرپاي گوينده قرار گرفته اخبار و صفحات جابهجا ميشوند. كاركردن با خود آن دستگاه يك هنر ويژه و ظريف را ميطلبد. چرا؟ زيرا مخاطب نبايد از يكسري كلكهاي تصويري آگاه شود. هرچه در حين خواندن خبر بيننده را ببيني با او بيشتر صميمي خواهي شد و اين در صورتي است كه بيننده فرض ميكند گوينده خبر، تمامي توضيحات را از حفظ است و خودش آن خبر را توليد كرده است. و در صورت اشكال سختافزاري و نرمافزاري؟ تكست شده مطالب را داريم و از روي كاغذ ميخوانيم. درخصوص بعضي از تپقهايي كه از سوي گويندگان بروز ميكند آيا جريمههاي خاصي درنظر گرفته شده يا اين كه خير؟ اگر در حد معمولي باشد خير. چون برنامه زنده است و گوينده هم يك انسان اما در اين زمينه مساله مهم غلطخواني است، كه اگر بر اثر ناداني مجري و يا گوينده باشد مورد جريمههاي قانوني قرار ميگيرد. جريمهها با يكديگر فرق ميكنند و بستگي دارد. مثلا كسري حقوق از يك روز هست تا به ده روز ولي كلا اين موضوع زياد مهم نيست. غيرخصوصي بودن تلويزيون ايران چه تاثيري بر انتخاب خبرها و تحريريه خبر دارد؟ به خاطر اين كه تلويزيون دولتي محسوب ميشود، بايد ديدگاههاي ملت و دولت در آن لحاظ شود و مشكلات مردم در بطن آن به بحث و بررسي و نگاه كارشناسانه گذاشته شود ولي اين كه سخنگوي دولت لقب بگيرد، نه! صدا و سيما بايد به نفع مصالح ملت باشد. اگر موردي است كه برخلاف ديدگاه مردم رسوخ پيدا ميكند، بايد از آن انتقاد شود. چون رسانه، يك رسانه ملي است و از بودجه ملي تامين ميشود. بارها اتفاق افتاده و مشاهده كرديم كه در گزارشهاي خبري در مورد يك موضوع همه حرفها شبيه هم هستند. اگر با شش نفر صحبت شود هيچكس مخالف آن كار نيست. آيا اين نوع اطلاعرساني به نظر شما درست است؟ من فكر ميكنم سردبيران بخشهاي خبري خود سانسوري ميكنند. اين موضوع را بارها خودم مشاهده كردهام يك خبري را كه ميتوان به راحتي و بدون هيچ مشكلي پخش كرد، از آن به دلايل غيرمنطقي جلوگيري ميشود و خبر از بين ميرود. اين عزيزان به دليل اين كه خودشان زير سوال نروند در نتيجه به خودشان نيز زحمت دردسر كشيدن را نميدهند. درست است كه او خود را نجات داده ولي اين كار از چشم بيننده و مخاطب پنهان نميماند و آن را قطعا نخواهد پذيرفت همين است كه ما ميبينيم مصاحبهها اكثرا كليشهاي شده و به رسانه ملي لطمه وارد ميكند. ما نبايد تايم اين برنامهها را براي اين كه صرفا يك كار محوله است با گفتههاي بيهوده پر كنيم و در آخر بدون هيچ نتيجهاي عرصه را ترك كنيم. همه ما بايد وجدان كاري خود را در قبال اين مردم سرلوحه تمامي امور قرار دهيم. بخش تفسير خبر در اخبار دنيا بسيار مهم است و حتي از خود خبر هم مهمتر، اما در كشور ما زماني كه تفسير خبري پخش ميشود، كمتر كسي به آن نگاه ميكند شايد بتوان گفت شكل تفسير خبري همانند پنجاه سال پيش است و تغييري نكرده است. به نكته خوبي اشاره كرديد. من خودم همواره به اين موضوع تاكيد داشتهام چه كساني كه مينويسند و چه كساني كه گويندگي ميكنند و چه كساني كه تحليلگر و مفسر خبر هستند، نقش مهمي را در عرصه خبر ايفا ميكنند. آنها بايد معلومات و صداي رسا و قابل توجهي داشته باشند و همواره جزو برترينهاي اين حرفه لقب بگيرند. ولي طي اين ساليان در اين بخشها ضعيف عمل كردهايم. كسي كه از جايي رانده شده است الان در بخش تفسير خبر حضور دارد! به نظر من تفسير خبر يك بخش تعيينكننده و موضع رسمي نظام و دولت و ملت است. بنابراين بايد به بهترين شيوه و كارايي اجرا شود. مفسر يعني سخنگوي رسمي دولت و نظام. در اين بخش به جز تعداد محدودي از مفسران خبري مابقي دوستان خيلي ضعيف هستند و انشاءا... كه آنها هم به جايگاه اصلي خود خواهند رسيد. اتفاقات جالبي در بخشهاي خبري ما افتاده است. در اين يكي دو سالي كه آقاي ضرغامي به سازمان آمد، اخبار 20:30 يا 14 و... راهاندازي شد، آيا اين روند ممكن است كه ادامه پيدا كند و يا در همين جا متوقف خواهد شد؟ به نظر من روند خوبي است كه طي شده است. هر شبكهاي قشر مخاطب خودش را دارد. مثلا ورزشكاران و علاقهمندان به ورزش شبكه سه را ميپسندند و اخبار اين شبكه را دنبال ميكنند. قشر فرهنگي و روشنفكر، شبكه چهار را برميگزينند. طبعا هر بخش خبري بايد با مخاطب خاص خودش همراه باشد و خبرها بايد با تنوع خاصي تكرار شود. حرف آخر از زبان شيواي شما... ممنون و متشكر از دعوت شما... اميدوارم از اين پس فقط خبرهاي خوش را براي مردم عزيزمان گويندگي كنيم. مجيد بهره مند عکس: نصير مقدري
|
||||||||||